شناسهٔ خبر: 25112233 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا قدیمی | لینک خبر

چگونگی احداث پایگاه‌های آمریکا در «سوریه»

حضور نظامی مستقیم آمریکا، به ویژه ایجاد پایگاه‌های نظامی از جمله مقولات جنجال‌برانگیز بحران سوریه است که به شکلی کاملا سری و محرمانه صورت گرفت که نشان از اهداف پشت پرده بسیار دیگر در این بحران دارد.

صاحب‌خبر -
خبرگزاری فارس: حضور نظامی مستقیم آمریکایی‌ها در سوریه، به ویژه ایجاد پایگاه‌های نظامی آمریکایی در خاک این کشور که به صورت محرمانه و سری صورت گرفت، نشان می‌دهد، برخلاف آنچه بر زبان مقامات مسئول آمریکایی جاری می‌شود، اهداف پشت پرده بسیاری در پس بحران سوریه قرار دارد.

شبکه خبری قطری «الجزیره» در گزارشی به قلم «اسامه الصیاد» به بررسی نحوه نفوذ زیر پوستی آمریکایی‌ها به داخل سوریه و احداث پایگاه‌های نظامی و حضور مستقیم نظامی در این کشور می‌پردازد.

خبرنگاران و گروه‌های خبری رسانه‌ها و خبرگزاری‌های بزرگ جهان به حضور مستمر در این بخش از خاک سوریه که سرتاسر آن درگیر آتش جنگ است، خو گرفته‌اند.

اما این منطقه، از دیگر مناطق سوریه که به آن‌ها به چشم مهمانان ناخوانده نگاه می‌کند، مستثنی بود، چراکه «یگان‌های مدافع خلق» کُرد‌های سوریه که پیکره اصلی نیرو‌های موسوم به «قوات سوریا الدیمقراطیة» (نیرو‌های دموکراتیک سوریه) را تشکیل می‌دهند، بر حضور آن‌ها در روستایی ۴۰ مایل آن سوی شهر «رقه» که زمانی در تصرف گروه تروریستی تکفیری «داعش» بود، تاکید داشتند.

عملیات آزادسازی رقه تنها پس از آن شروع شد که یگان‌های مدافع خلقِ کُرد‌های سوریه – که ترکیه آن‌ها را گروهی تروریستی می‌داند – آمادگی و تدارک خود را برای آزادسازی رقه مستندسازی کردند تا نقش اصلی آن‌ها با حمایت و اشراف کامل آمریکایی‌ها، در این عملیات ثبت گردد.

این صحنه‌ها برای خبرنگارانی که به پوشش جنگ‌ها عادت کرده بودند، صحنه‌هایی عادی و چه بسا خسته کننده بود. به همین دلیل کار آن‌ها به پوشش و مستندسازی حملات روزانه کُرد‌ها علیه مواضع داعش محدود می‌شد، بی‌آنکه کسی به از دست دادن و تغییر وضعیت آن منطقه راهبردی و نسبتا امن در روند تحولات جاری در عرصه میدانی سوریه توجه داشته باشند.

در مقابل، کُرد‌ها به آن‌ها ابزاری برای معرفی خود به جهانیان به عنوان مهمترین گروهی که موفق به شکست داعش شد، نگاه می‌کردند، لذا حضور این خبرنگاران نه تنها برای نیرو‌های کُرد خوشایند نبود، بلکه به آن‌ها اجازه دادند، آزادانه آن‌ها را همراهی کرده و وارد مناطق آزاد شده شوند.

«دلیل سلیمان» عکاس «فرانس پرس» یکی از جمله خبرنگارانی بود که آخرین پنج‌شنبه ماه مه سال گذشته در روستای «الفاطسه» در استان رقه حضور داشت بود و به کار خود مشغول بود. حین تهیه گزارش در آن روز ظاهر افرادی در کاروان نیرو‌های کُرد توجه‌اش را جلب کرد که تفاوت آشکاری با دیگر نیرو‌های کُرد‌ها داشت.

این نیرو‌ها لباس‌های نظامی یگان ویژه‌ای را به تن داشتند که در این اواخر از آن‌ها تحت عنوان نیرو‌های ویژه کُرد صحبت شده بود. فهم حقیقت کار سختی نبود و سلیمان توانست، هویت این افراد را که تلاش کرده بودند، در میان نیرو‌های کُرد خود را از نگاه‌ها پنهان کنند، کشف کند و تقریبا مطمئن شود، آن‌ها نیرو‌های ویژه آمریکایی بودند.

در گفت‌وگو با آنها، این نظامیان آمریکایی عمدا از پاسخ به سوالات خبرنگاران امتناع کردند، اما دوربین سلیمان حضور آن‌ها را در مقدمه نیرو‌های کُرد ثبت کند.

هنگامی‌که فرانس پرس تصاویر آن‌ها را منتشر کرد، کمی آنسوتر از شمال سوریه، جنجال بسیاری در این‌باره به راه افتاد و آنکارا به شدت و مستقیما به این حضور اعتراض کرد. چون آنکارا همیشه کُرد‌ها را به داشتن ارتباط نزدیک با شبه‌نظامیان حزب ممنوع از فعالیت «کارگران کردستان» متهم می‌کرد و با اینکه این حزب در لیست تروریسم ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا قرار داشت، با این حال آمریکایی‌ها با آن‌ها علیه داعش وارد عملیات مشترک شده بودند.

درحالی که واشنگتن از واکنش مستقیم درباره تصاویر منتشره امتناع می‌کرد، «پیتر کوک»، مسئول رسانه‌ای پنتاگون تلاش کرد، با سخن گفتن از نقش غیر نظامی آمریکایی‌ها در سوریه این حضور را توجیه کند و نقش آن‌ها را به آموزش و مشاوره نظامی محدود کرد.

کوک در واقع تلاش می‌کرد، آنچیزی را تکرار کند که «باراک اوباما»، رئیس وقتش یک ماه قبل از آن سخن گفته بود، اینکه تعداد نیرو‌های عملیات ویژه آمریکایی را تا ۳۰۰ نظامی جهت دادن مشاوره نظامی افزایش دهد، اما فرانس پرس بالعکس روی این گفته پافشاری و تاکید کرد که نظامیان آمریکایی علی‌رغم ادعا‌های مکرر پنتاگون مبنی بر استقرار در پشت جبهه، در نزدیکی خطوط مقدم درگیری در شمال رقه حضور دارند.

این تناقض‌گویی‌ها سرانجام پنتاگون را وادار کرد تا به انجام دو عملیات توسط نیرو‌های ویژه آمریکایی علیه داعش در سوریه اذعان کند که نتیجه یکی از آن‌ها کشته شدن «ابو سیاف»، یکی از مافیای قاچاق نفت در داعش بود.

تا زمانی‌که پنتاگون از اعلام تعداد دقیق نظامیانش در سوریه طفره می‌رفت، موضوع حضور نظامی مستقیم آمریکا در این کشور مورد بحث و مناقشه بود و مسئولان پنتاگون همواره تلاش داشتند، از تعداد نظامیان خود در سوریه بکاهند و درحالی که گزارش‌های رسمی از حضور حدود ۳۰۵ آمریکایی در سوریه سخن می‌گفتند، پنتاگون برآورد‌های خود را اواخر سال گذشته میلادی تعدیل و تعداد آمریکایی‌ها در سوریه را ۱۷۲۰ نظامی اعلام کرد و درحالی که «رابی مننگ»، سخنگوی پنتاگون از یک‌سو از عدم اعلام دقیق تعداد نظامیان آمریکایی در سوریه به دلایل امنیتی و سیاسی سخن می‌گفت، از سوی دیگر، مثل همیشه تاکید داشت که تعداد دقیق این نیرو‌ها بزودی اعلام خواهد شد.

گویا بین ژنرال‌های پنتاگون درباره کمرنگ نشان دادن این حضور هماهنگی کامل صورت نگرفته بود، لذا مطبوعات آمریکایی بر سخنان ژنرال «جیمز جرارد»، فرمانده عملیات ویژه نیرو‌های ائتلاف بین المللی مبارزه با داعش در سوریه و عراق متمرکز کردند که شمار نظامیان آمریکایی حاضر در سوریه را با هدف حمایت از نیرو‌های سوریه دموکراتیک حدود چهار هزار نظامی اعلام کرد.

از آنجا این اظهارات با اظهارات پنتاگون در تناقض بود، جرارد که دریافته بود، درگیر بحران شده، به سرعت از گفته خود عذرخواهی کرد و از رقم ۵۰۰ نظامی سخن گفت.

اما برخی این لغزش زبان آن هم از سوی چنین ژنرال ارشدی را برملا کننده حقیقت امر دانسته، بر این باور بودند که پنتاگون تلاش می‌کند، به هر طریق ممکن واقعیت را پنهان کند و در این‌باره سخنگوی پنتاگون ضمن تاکید بر اشتباه لفظی جرارد تاکید کرد و این رقم را فراتر از ۵۰۳ نظامی ندانست.

علی‌رغم دلایل اعلام شده درباره حضور آمریکا در سوریه و ارقام رسمی نظامیان این کشور، اما تقریبا این اتفاق نظر وجود داشت که شمار نظامیان آمریکایی در سوریه بیش از این ارقام، حتی پس از به روزرسانی این آمار‌ها از سوی پنتاگون و رساندن آن به بیش از ۱۷۰۰ نظامی است؛ بنابراین لازم است، نگاهی عمیق‌تر به حضور آمریکا داخل سوریه و تمرکز پنتاگون بر استمرار این حضور و حتی افزایش آن داشت.

افتادن نقاب آمریکایی‌ها

موفقیت نیرو‌های دموکراتیک سوریه مورد حمایت آمریکا در آزادسازی شهر «منبج»، در حومه شمالی حلب از اشغال داعش اوایل ماه مه سال ۲۰۱۶ میلادی نقطه عطفی شمرده می‌شود که پرده از وجود پایگاه‌های نظامی برداشت که آمریکایی‌ها به صورت سری در خاک سوریه ایجاد کرده بودند.

هنگامی‌که شبه نظامیان کُرد منبج را محاصره و کمک‌های امدادی از آن را قطع کردند، پس از درگیری‌های سنگینی که حدود سه ماه طول کشید، سرانجام داعش مجبور به عقب‌نشینی از آن شد.

کُرد‌ها پس از اینکه منبج را با کمک آمریکایی‌ها و روس‌ها آزاد کردند، آن را به ارتش سوریه تحویل دادند، اقدامی که ائتلاف آمریکایی به ویژه ترکیه را به وحشت انداخت و خواستار عقب‌نشینی کُرد‌ها به شرق فرات شد.

از آنجا که ترکیه از تشکیل منطقه‌ای کُردنشین متشکل از منبج، عفرین و عین العرب در مرز‌های مشترکش با سوریه بیمناک بود، در همان ماه آزادسازی منبج، عملیات نظامی خود تحت عنوان «سپر فرات» را با هدف گیری داعش در شمال استان حلب آغاز کرد.

آنکارا طی عملیات سپر فرات اعلام کرد، در صورت خلف عده واشنگتن و عدم تسلیم منبج به آنکارا، ترکیه پیشروی نیرو‌های کُرد را متوقف کرده و آن‌ها را به منطقه‌ای سوق خواهد داد که آن را ترسیم کرده است.

نظامیان ترکیه و گروه تروریستی موسوم به «الجیش السوری الحر» (ارتش آزاد) موفق شدند، شهر «الباب» سوریه را از بازمانده عناصر داعش پاکسازی و فوریه سال گذشته نیرو‌های کُرد را پس از درگیری‌های شدید بین دو طرف وادار به عقب‌نشینی از مواضع خود کنند.

اگرچه درگیری‌های شدید الجیش الحر و نیرو‌های کُرد پنتاگون را وادار به ارسال نیرو‌های بی‌طرف جهت پایان دادن به درگیری‌ها کرد، اما واشنگتن دریافت که برای مقابله با درگیری احتمالی متحدین نمی‌توان تنها به نیرو‌های بی‌طرف اکتفا کرد، لذا برای اینکه شیرازه کار در دست پنتاگون خارج نشود، واشنگتن نیرو‌های سوریه دموکراتیک را وادار به عقب‌نشینی از منبج کرد تا متقابلا آنکارا نیز پس از حصول اطمینان از عقب‌نشینی کُردها، عملیات سپر فرات را اواخر مارس سال گذشته متوقف کند، چون بهترین گزینه از دید آنکارا استقرار آمریکایی‌ها در منبج بود.

اما توافق سریع کُرد‌های مورد حمایت آمریکا با روس‌ها درباره منبج در همان ماه آنکارا را غافلگیر کرد. بر اساس توافق کُرد‌ها می‌بایست مناطق غربی شهر منبج را به ارتش سوریه تحویل می‌دادند و از آنجا که چنین توافقی تنها با چراغ سبز آمریکایی‌ها حاصل می‌شود، لذا ترکیه نه تنها به سرعت ماهیت بازی و هدف آمریکا از استقرار نظامیانش در شمال سوریه پی برد، بلکه با قصد آمریکا در زمینه ممانعت از پیشروی آن‌ها به سمت منبج مواجه شدند. چون واشنگتن گزینه سیطره ارتش سوریه و روس‌ها بر منبج را بر گزینه سیطره نیرو‌های سپر فرات بر این شهر ترجیح داده بود.

واکنش ترکیه در راستای تشدید تنش با واشنگتن چندان طول نکشید و تنها چهار ماه پس از این رخ داد، خبرگزاری رسمی ترکیه، «آناتول» پرده از ده پایگاه نظامی آمریکا در اراضی سوریه و مشخصا مناطق تحت تصرف نیرو‌های سوریه دموکراتیک برداشت.

نظامیان آمریکایی تمام تلاش خود را برای مخفی نگهداشتن این پایگاه‌ها با توسل به ترفند «مناطق ممنوعه» به کار می‌بردند که مساحت‌ها گسترده‌ای از اراضی پیرامون این پایگاه‌ها را شامل می‌شد و از سوی کُرد‌ها مناطق ممنوعه اعلام می‌شد تا کمربند‌های بزرگ امنیتی آن‌ها را تشکیل داده مانع از آشکار شدن این پایگاه‌ها شوند. واشنگتن گزارش‌های خبرگزاری آناتولی را تایید نکرده و به صورت غیر مستقیم به آنکارا درباره انتشار این اطلاعات اعتراض کردند.

از اکتبر سال ۲۰۱۵ میلادی بود که آمریکایی‌ها گسترش نفوذ خود در مناطق تحت سیطره کُرد‌ها را با فرود آمدن یک هواپیمای نظامی در پایگاه «الرمیلان» آغاز کردند. این هواپیما حامل ۵۰ نظامی آمریکایی از نیرو‌های ویژه با هدف حمایت موقت و محدود از نیرو‌های کُرد در رویارویی با داعش بود.

اما این هدف محدود یک‌باره بزرگ شد و تعداد نظامیان آمریکایی در خاک سوریه در ماه‌های بعد از آن با همان بهانه و به مناسبت‌های مختلف، از جمله دسامبر ۲۰۱۶ میلادی افزایش یافت تا تعداد این نظامیان به ۲۰۰ و سپس ۵۰۴ نفر در پایان سال ۲۰۱۷ و مارس گذشته به ۹۰۴ نظامی برسد. تا اینکه براساس اعلام پنتاگون این رقم به ۲ هزار نظامی افزایش یابد.

پس از افشاگری ترکیه، انتظار می‌رفت، آمریکایی‌ها با روس‌ها و ایرانی‌ها وارد رقابت احداث پایگاه‌های نظامی در سوریه شوند تا در بلند مدت و به ویژه در قبال تفوق روس‌ها در ساحل سوریه، موازنه راهبردی خود را تضمین کنند. چراکه وجود یک پایگاه نظامی روسی در استان لاذقیه و یک پایگاه دریایی در استان طرطوس به معنای گسترش نفوذ روس‌ها در غرب سوریه و سواحل آن و تفوق لجستیکی و جمعیتی ایران در دمشق بود.

با اینکه مبارزه با داعش برای مقطعی از زمان مهمترین دلیل حضور نظامی و اطلاعاتی آمریکا در سوریه بود، اما به سرعت بر اثر حملات هوایی ائتلاف بین المللی و تضعیف داعش، از اواخر سال ۲۰۱۶ دلایل و انگیزه‌های دیگری رخ نمودند.

در این راستا، واشنگتن تصمیم گرفت، حضور نظامی خود را در منطقه پایگاه الرمیلان گسترش دهد که به داشتن میدان‌های نفتی تحت سیطره نیرو‌های سوریه دموکراتیک معروف است تا به این منطقه به عنوان منطقه مورد اختلاف و تنش‌زا با ترکیه تبدیل و به عنوان جایگزین احتمالی پایگاه راهبردی «اینجرلیک» در صورت اقدام ترکیه به بستن آن به روی آمریکایی‌ها مطرح شود.

سودای نفت

آمریکا به کُرد‌ها در سیطره بر مناطقی از سوریه کمک کرد که به اعتقاد کارشناسان ۹۰ درصد تولید نفت و بیش از ۴۵ درصد از تولید گاز سوریه را در اختیار دارد.

واشنگتن به این امر اکتفا نکرد، بلکه وارد مذاکرات موفقی با مسکو جهت سیطره بر شهر «طبقه» و فرودگاهش شد که در آن میدان‌های نفتی کوچکی مانند «الحباری» و «الثوره» و همچنین یک سد آبی راهبردی قرار دارد.

سیطره آمریکایی‌ها بر مناطق جنوب شرقی شهر طبقه موجب تحکیم قبضه این کشور بر منابع اقتصادی سوریه در این مناطق شد و امکان ممانعت از دخالت روسیه و ترکیه در این مناطق را بیابد و این یعنی برافراشته شدن پرچم آمریکا بر بخش شرقی فرات و منابع آن.

به نظر می‌رسد، این نگرش اقتصادی یکی از مهمترین دلایل تغییر رویکرد آمریکا در قبال حضورش در سوریه از سال ۲۰۱۵ میلادی و گسترش مستمر آن باشد.

در ابتدا اوباما برای چهار سال منکر دخالت مستقیم آمریکا در سوریه شد و در این زمینه به این رویکرد سیاسی‌اش توسل می‌جست که بهترین گزینه هماهنگی با هم‌پیمانان منطقه‌ای و بکارگیری لشکری از پهپاد‌های مجهز به پیشرفته‌ترین تکنولوژی روز دنیا بود، اما «دونالد ترامپ» با خواسته برخی مسئولان آمریکایی و دیدگاه راهبردی آن‌ها درباره گسترش نفوذ روس‌ها همراه شد که رهاورد آن اتخاذ تصمیم اقدام نظامی علیه سوریه بود.

ترامپ درحالی به ریاست جمهوری آمریکا رسید که برنامه گسترده‌ای برای مقابله با داعش داشت و این یکی از مهمترین شعار‌های انتخابی‌اش بود، به نحوی که اوباما را به شکل‌گیری داعش متهم کرد تا رهاورد آن دخالت بیش از پیش و مستقیم نظامی آمریکا در سوریه و ارائه پیشنهاد اعزام بیش از ۵۰ هزار نظامی آمریکایی به سوریه بدون توضیح اهداف این طرح باشد که تقابل «هربرت مک مستر»، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا و موافق افزایش نظامیان آمریکایی در سوریه با فرماندهان پنتاگون و مخالفت‌هایشان با گسترش این حضور را درپی داشت.

این اختلاف دیدگاه‌ها منجر به منتهی شکل‌گیری سناریو اخیر آمریکا در سوریه شد که می‌توان آن را سناریو تناقضات خواند. درحالی که واشنگتن از قصد خود مبنی بر خروج از سوریه خبر می‌داد و شاهد پافشاری ترامپ جهت بیرون کشیدن نظامیان آمریکایی از سوریه بودیم، دیگر دستگاه‌های دولتی آمریکا از بی‌اطلاعی خود از این تصمیم و شگفتی‌اشان سخن می‌گفتند.

برعکس دیدگاه حاکم حضور آمریکا در سوریه به نوعی غیر مستقیم به مسکو خدمت می‌کند، چون روس‌ها تنها مانع پیشروی آمریکایی‌ها به سمت منبج و تصرف آن هستند و به تبع آن بی‌شک شاهد پیشروی ترکیه به سمت این شهر و حتی مناطقی فراتر از آن نیز خواهیم بود.

از آنجا که مسکو متعهد به حفظ موازنه نظامی در برابر آنکارا نیست که به حمایت ناتو دلگرم است و بیش از هر طرف دیگری به میدان سوریه نزدیک است، لذا بهترین گزینه برای کرملین ادامه حضور آمریکایی‌ها در سوریه با وجود زیان‌های اقتصادی وارده به منافع روس‌ها از این حضور است.

اما سناریو شیمیایی اخیر آمریکایی‌ها می‌تواند تا حدودی جایگاه آن‌ها را بی‌نیاز از توافق با روس‌ها تحکیم و حضور آن‌ها در سوریه را طولانی‌تر کند.

نظر شما