شناسهٔ خبر: 25102190 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

نگاهی به فیلم‌های جشنواره جهانی فجر/۳

«آن سوی ابرها»؛ در جستجوی ماه، به انتظار باران

«آن سوی ابرها» تا حد زیادی ما را به یاد فیلم «باران» مجیدی می‎اندازد که البته در ساختار و روایت دراماتیک‎تر و به یک معنا می‎توان گفت «هندی» شده است. امیر و تارا در اوج ناامیدی٬ در «آن سوی ابرها» در جستجوی ماه هستند و در انتظار باران!

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، فیلم سینمایی «آن سوی ابرها»‌ جدیدترین ساخته مجیدی مجیدی شب گذشته در سی‌وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش در آمد که در ادامه آن را مرور می‌کنیم:

 

«آن سوی ابرها» جدیدترین ساخته کارگردان «بچه‎های آسمان» است که رگه‎هایی از فیلم «باران» او را در خود دارد. اولین ساخته مجید مجیدی در خارج از ایران داستان امیر (ایشان خاطر)، پسری لاابالی، است که همراه تارا (مالاویکا موهانان) خواهر بزرگتر خود، در حاشیه شهر زندگی می‎کند. جایی که زیر پوست اتوبان‎های شیک بمبئی و در فاصله اندکی با برج‎های مدرن آن، تجارت مواد مخدر، فحشا و جنایت در جریان است. جامعه‎ای که فقرا را مجازات و در این آشفتگی، کودکان قربانیان حقیقی هستند.

«آن سوی ابرها» تا حد زیادی ما را به یاد فیلم «باران» مجیدی می‎اندازد که البته در ساختار و روایت دراماتیک‎تر و به یک معنا می‎توان گفت «هندی» شده است. موسیقی ای. آر. رحمان گرچه به این امر کمک زیادی کرده و افت و خیزهای متعدد روایت فیلم را جبران نموده؛ اما گاه از حس و حال داستان فاصله می‎گیرد و در نهایت اثری متوسط در کار رحمان است.

فضای آغازین فیلم، به ما می‎فهماند که با اثری متفاوت با جریان اصلی بالیوود مواجه هستیم. فضایی که فیلم «سلام بمبئی» (Salaam Bombay!) ساخته «میرا نائر» را تداعی می‎کند. اما شیوه مجیدی در پرداختن به زندگی مردم پایین‌شهر و نگاه توأم با امید به آینده او، راه این دو فیلم را از یکدیگر جدا می‎کند.

البته نمی‎توان از این نکته عبور کرد که بخشی از تفاوت نگاه فیلم، به خاطر غیرهندی بودن کارگردان آن است. از همین روست که عده‎ای «آن سوی ابرها» را در نوع نمایش محله‎های فقیر هند با «میلیونر زاغه‎نشین» مقایسه کرده‎اند.

امیر و تارا، هر دو، از جبر فقر و تنگدستی به سوی خلاف و فحشا کشیده شده‌اند. تا این که بر اثر اتفاقی پس از سال‌ها دوباره سر راه همدیگر قرار می‌گیرند. از همین نقطه‌ است که جهانِ مبتنی بر خودِ نفسانی امیر و تارا شروع به تغییر می‌کند. آن‌ها برای فرار از تنهایی و تجدید پیوندهای خونی، اعمالی را خارج از روال عادی زندگی خود انجام می‌دهند که در نهایت سرنوشتی تازه برای آن‌ها رقم خواهد زد. این برادر و خواهر در مواجهه با موقعیت جدید خود در معرض امتحاناتی سرنوشت‌ساز قرار گرفته و هر دوی آن‌ها در موقعیت کمک به هم‌نوعان خود قرار می‌گیرند؛ موقعیتی که برای تارا آزمون صبر و برای امیر آزمون شرافت است.

روایت فیلم بیش از هر چیز بر سفر درونی به سوی کمال انسانی‌ تکیه دارد. این سفر درونی در ارتباط کامل با جهان و کاملا الهام گرفته از طبیعت است. امری که همواره می‌توان آن را در آثار مجیدی جستجو کرد. قهرمانان مجیدی در سخت‌ترین شرایط کمک به هم‌نوعان خود را فراموش نمی‌کنند. درست زمانی که تارا و امیر فکر می‌کنند در قعر بدبختی سقوط کرده‌اند، «چوتو»ی کوچک سر راه تارا و خانواده آکشی در مسیر زندگی امیر قرار می‌گیرند. اینجاست که آن‌ها در پس حوادث گوناگون نگاه خود را از دستان زمینیان برمی‌دارند و به آسمان چشم می‌دوزند.

امیر و تارا در اوج ناامیدی٬ در «آن سوی ابرها» در جستجوی ماه هستند و در انتظار باران! بارانی که گاه تلنگر می‌زند، گاه گل و خون از تن و چهره گناهکار می‌شوید و گاه امیدی است به آینده.

یادداشت از؛ محمد احمدخانلو

انتهای پیام/

نظر شما