شناسهٔ خبر: 25101688 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

پس از حمله اخیر آمریکا و متحدانش به سوریه، تنش‌ها میان طرف‌های درگیر در این کشور بالا گرفت

آیا جنگ سرد جدیدی در راه است؟

کارشناسان شرایط فعلی در منطقه را یادآور دوران جنگ سرد خواندند و ادعا کردند جنگ سرد جدیدی آغاز شده است.

صاحب‌خبر -

این در حالی است که پیش از حملات محدود موشکی و نمایشی آمریکا، انگلیس و فرانسه به مواضعی در کشور سوریه، تنشها و منازعات متعددی میان روسیه و کشورهای غربی در گرفته بود. بحران اوکراین، اتهام دخالت در انتخابات ایالات متحده، مسمومیت جاسوس دوجانبه روسی در انگلیس و اخراج دیپلماتهای روسی از کشورهای غربی و عکسالعمل روسیه در این خصوص، همه و همه، برخی از کارشناسان را به این باور رسانده که نظام بینالملل دوباره به سمت دو قطبی شدن پیش میرود و باید خود را برای جنگ سردی تازه آماده کرد، همچنین اینکه نشانههایی از رقابت تسلیحاتی بین روسیه و ایالات متحده، بخصوص در زمینه تسلیحات اتمی، به این فرضیه دامن میزند.

اما آیا میتوان شرایط فعلی سیاست جهان را «جنگ سرد» دانست؟ استیون والت، از برجستهترین پژوهشگران روابط بینالملل در مقالهای که بتازگی در «فارین پالسی» منتشر کرده تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد. هر چند او شرایط فعلی را وضعیت بد میخواند، اما معتقد است نامیدن این وضعیت با عنوان «جنگ سرد جدید» گمراهکننده است. در واقع، والت عقیده دارد اگر وضعیت حاضر را با دقت با دوران جنگ سرد مقایسه کنیم متوجه میشویم آنچه امروز در حال وقوع است صرفا سایهای از رقابتهای پیشین است.

مصاف ابرقدرتها

برای مقایسه این دو ابتدا باید به تشریح دقیق جنگ سرد واقعی پرداخت. جنگ سرد رقابتی «دو قطبی» بین دو ابرقدرت شوروی و آمریکا بود و دیگر کشورها با فاصله زیادی از این دو کشور قرار میگرفتند. این دو کشور اما در موضعی تقریبا برابر باهم قرار داشتند، البته به باور والت، آمریکا در این موازنه وضعیت بهتری داشت؛ حجم اقتصاد آمریکا دو برابر اقتصاد شوروی و ظرفیت و اطمینان متحدان آمریکا نیز از متحدان شوروی بیشتر بود.

متحدان آمریکا عبارت بودند از آلمان غربی، بریتانیا، ژاپن، فرانسه، اسرائیل و چند کشور قدرتمند دیگر؛ در حالی که متحدان شوروی عبارت بودند از یمن جنوبی، کوبا، آنگولا و دستهای از کشورهای عضو پیمان ورشو. در ابتدای امر چین شریک کوچک شوروی محسوب میشد، اما این دو غول کمونیست مشاجره بدی با یکدیگر پیدا کردند و در نهایت پکن به نوعی در دهه 70 متحد آمریکا شد. همچنین مصر نیز که در ابتدا متحد شوروی بود بعدها به صف متحدان آمریکا پیوست.

آمریکا در ظرفیتهای قدرت، نیروی دریایی و هوایی، فناوری و تعلیم و آموزش دست بالا را داشت. از طرفی شوروی نیز دارای ارتش مجهزی بود که به منظور حملات تهاجمی طراحی شده و نیروهایش نیز در نزدیکی اروپای غربی و نه دور از خلیج فارس قرار داشتند.

از طرفی جنگ سرد، مصاف و رقابت دو ایدئولوژی سیاسی نیز بود؛ کاپیتالیسم لیبرال و مارکسیسم ـ لنینیسم. این دو، ایدئولوژیهایی جهانی به شمار میرفتند و هوادارانشان نیز معتقد بودند هر یک از این ایدئولوژیها مدلی برای سازماندهی جامعه فراهم میکند که در تمام جهان قابل استفاده است.

در آخر، جنگ سرد بوضوح یک رقابت جهانی در تمام قارههای دنیا بود و رقابت این دو کشور از بعد از دهه 1940 منجر به تاثیرات بسیاری که غالبا منفی بودند بر اروپا، خاورمیانه، آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین شد. همچنین باید به بحرانهای هستهای و رقابتهای تسلیحاتی و جنگهای نیابتی در طول این جنگ اشاره کرد که به باور او منجر به از دست رفتن جان میلیونها انسان شد.

زوال نظام دوقطبی

اما چرا والت عقیده دارد آنچه امروز در حال وقوع است با وجود تاسفبار و حتی خطرناک بودنش، بسیار متفاوت از دوران جنگ سرد است؟

او پیش از همه، در پاسخ به این پرسش عنوان میکند که نظام بینالملل امروزه یک نظام دوقطبی نیست، بلکه به باور او، این نظام همچنان یک نظام تکقطبی یا به نوعی یک نظام چندقطبی بشدت یکپارچه است و آمریکا نیز هنوز که هنوز است قدرت شماره یک به حساب میآید. به گفته والت، حتی اگر نظام دوقطبی بازگردد -که خیلیها نیز به آن معتقدند- قطب مقابل آمریکا نه روسیه بلکه چین خواهد بود. این دقیقا واژگونی قابلتوجه وضعیت اوایل جنگ سرد است و اکنون روسیه شریک کوچک چین به حساب میآید و به باور والت، روسیه از این نیز ضعیفتر خواهد شد.

این تحلیلگر مشهور، همچنین استدلال میکند امروزه آمریکا تقریبا در تمام جنبههای قدرت که حائز اهمیت است دست بالا را دارد. حجم اقتصاد آمریکا 20 تریلیون دلار است، در حالی که حجم اقتصاد روسیه کمتر از دو تریلیون دلار است. آمریکا در حوزه فناوری و ابداعات پیشرفته پیشتاز است در حالی که منبع ثروت روسیه عمدتا متکی به صادرات انرژی است که ارزش آن نیز با توجه به جایگزینی دیگر انرژیها به جای سوخت فسیلی در حال کاهش است.

میانگین سنی، متغیر دیگری است که از نظر والت میتواند تعیینکننده باشد. جمعیت آمریکا نسبتا جوان است و تعداد جوانان آن نیز هر روز در حال افزایش، در حالی که میانگین سنی جمعیت روسیه بسرعت در حال پیر شدن است و پیش بینی میشود در دهههای آتی بیشتر نیز بشود.

از سوی دیگر، در حال حاضر یک رقابت ایدئولوژیک جدی بین این دو کشور برقرار نیست. اگرچه برند لیبرال آمریکا لکهدار شده باشد، اما هنوز آن را داراست، اما هواخواهان ایدئولوژی روسیه در خارج از مرزهای آن بسیار اندک هستند و طرفدران پوتینیسم انگشتشمارند. جنگ سرد واقعی یک رقابت جهانی بود در حالی که مسائل ژئوپلتیکی که امروزه منجر به اختلاف بین آمریکا و روسیه شده است محدود به مرزهای روسیه، همچون اوکراین و بخش کوچکی از خاورمیانه است.

شاید چالش برانگیزترین بحثی که در رابطه با این موضوع مطرح میشود دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ است. اما والت در این زمینه عنوان میکند اگر چه امروزه شواهدی مبنی بر دخالت روسیه در انتخابات آمریکا، ایجاد ترول و باتهای اینترنتی، هک و این قبیل مسائل وجود دارد، اما ما هنوز به طور کامل از دخالت روسیه در دموکراسی آمریکا مطلع نیستیم و مهمتر اینکه اقدامات روسیه فقط در صورتی به وقوع پیوسته است که نهادهای دموکراسی ما از مدتها قبل از دخالتهای روسیه دچار اضمحلال و تباهی شده بود: «همانطور که میدانیم دخالت روسیه در انتخابات ما منجر به مرگ انسانها نشد، اما زندگی صدها هزار عراقی در پی تلاشهای آمریکا برای آزادسازی عراق از بین رفت!» والت با تأکید بر اینکه هیچکس منکر تیرگی روابط روسیه و آمریکا نیست، بعید میداند فردی مانند ترامپ در پی بهبود این وضعیت باشد، اما او معتقد است به جای استقبال از زبان و تصورات جنگ سرد باید به این بیندیشیم که چه اشتباهاتی روابط روسیه و آمریکا را به بنبست کنونی کشانده است و به دنبال راهحلهای خلاقانه برای بازکردن این گره بود.

درماندگی آمریکا و متحدانش در سوریه

دکتر مسعود عبداللهی

کارشناس مسائل منطقه

در شرایطی که در فرهنگ و منطق نظامی، ارتشی که در حال پیشروی است هرگز سلاح شیمیایی به کار نمیبرد، اتهام استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط ارتش سوریه در مواردی مطرح میشود که ارتش سوریه در حال پیشروی بوده که نشاندهنده اتهام ساختگی و سناریویی برای دست یافتن به اهداف دیگر است.

البته از زمان طرح این اتهام از سوی دولتهای غربی و قصد ایالات متحده آمریکا مبنی بر حمله به چند نقطه سوریه، اظهارات ضد و نقیضی از سوی مقامات این آمریکا مطرح شد که نشاندهنده نبود وحدت نظر میان مقامهای کاخ سفید اعم از شخص رئیسجمهور، مشاوران نظامی و حتی وزیر دفاع ایالات متحده است. درحالیکه ترامپ از حمله به سوریه سخن میگفت، جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده با حمله به دمشق و دیگر نقاط سوریه مخالف بود و بر حملات کنترل شده تاکید داشت که این موضوع موجب اختلافنظر و تاخیر در عملیات شده بود.

پیش از این حمله، سطح تهدیدهای علنی و اظهارنظرهای آشکار برای هدف قرار دادن سوریه افزایش یافت و اگر ایالت متحده و همپیمانانش این حمله را ترتیب نمیدادند بیشک مشکلات عدیدهای برای آنها از حیث پرستیژ بینالمللی به وجود میآمد. در این بین نقض فاحش حقوق بینالملل و حقوق بشر نمایان است و تمام کشورهای دخیل در این حمله بدون آنکه بتوانند استفاده از سلاحهای شیمیایی را اثبات کنند، دست به چنین حملهای زدند.

با این همه، تهدیدهای آمریکا، فرانسه و بریتانیا با حملات آنها کاملا متفاوت بود و حملات اخیر تناسبی با تهدیدها نداشت. پیش از آن، بارها اعلام شد حملات گستردهای در پی خواهد بود که حتی ممکن است به رویارویی روسیه و آمریکا منجر شود. اما با توجه به این خطرات، واشنگتن از ابتدا اعلام کرد مواضع روسیه را هدف قرار نخواهد داد و تنها مواضع کشور سوریه در دستور کار قرار دارد. باید توجه داشت سطح تهدید در زمین بازی سوریه بدون شک برای روسها یک چالش به شمار میآید و مسکو خود را در مقام پاسخگویی میبیند. اظهارات رئیسجمهوری روسیه نشان میدهد که مسکو به دنبال انتخاب وقت مناسب برای پاسخگویی است.

بر این اساس، به نظر میرسد نوع معادلات در روزهای آینده موجب خواهد شد تا خط سیر تحولات در سوریه به سمت و سوی دیگر برود. چراکه این مدل از حملات نتوانسته رضایت اسرائیل را جذب کند و از این رو، احتمال خلق سناریو و رقم خوردن معادلات دیگر در سوریه وجود دارد.

نظر شما