شناسهٔ خبر: 25092315 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: ایلنا | لینک خبر

خزان فوتبال اسپانیا در بهار

به بهانه نزدیک شدن اینیستا، تورس و پیریتو به روزهای پایانی دوران بازیگری (گزارش)

اگر بخواهید می‌توانید اسمش را بدبینی بگذارید اما در مورد فرناند تورس و ژابی پیریتو که گفته‌اند این آخرین هفته‌های حضورشان در تیم‌های محبوب‌شان است و آندرس اینیستایی که احتمالا همین راه را در پیش خواهد گرفت، با اینکه فصل بهار رسیده، حال و هوای فوتبال اسپانیا زمستانی به نظر می‌رسد.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایلنا، ‌این سه نفر جزو بهترین‌های نه تنها باشگاه‌ها و لالیگا بلکه فوتبال مدرن اروپا هستند. بدون آنها، دسته اول فوتبال باشگاهی اسپانیا اینقدر موفق، جذاب، شناخته‌شده، پرطرفدار و زیبا نمی‌شد. آنها که تاریخ تولد‌شان تنها در یک بازه زمانی 8 ماهه متغیر است، به ما فقط لذت تماشای فوتبالی ناب را نچشانده‌اند.

 آنها روی هم بیش از 2 هزار بازی در رده بزرگسالان انجام داده‌اند که اکثر آنها در سه باشگاه بوده است: بارسلونا (اینیستا)، تورس(اتلتیکو مادرید) و رئال سوسیه‌داد (پیریتو).

پیریتو

با این وجود در حال حاضر تنها زوم کردن روی موفقیت‌ها کار بسیار آسانی است. پیریتو از چنان قدرت بدنی تحکم‌آمیزی برخوردار بود که نظیر آن را در بازی کسانی مثل زین‌الدین زیدان و خوان کارلوس والرون می‌دیدیم. «ال نینیو» تورس هم بازیکنی بود که بازی‌اش ترکیبی مهیج از قدرت ذهن و تکنیک یک بازیکن اسپانیایی مدرن به علاوه قدرت بدنی، سرعت و توان بازیکنان قدیمی لیگ برتر انگلیس بود.

ویژگی اختصاصی بازی آندرس اینیستا هم ذهن دائماً در حال پذیرش او برای گرفتن سریعترین و درست‌ترین تصمیات برای دادن پاس، شوت زدن یا حرکت رو به جلو با توپ بود.

خب، شما ممکن است بپرسید وقتی این سه نفر به اکثر رویاهای‌شان رسیده‌اند و انتظارات ما را هم برآورده‌اند و زمانی که ناچار به مواجهه با ترسناک‌ترین دشمن‌شان یعنی «گذر زمان و پا به سن گذاشتن» شوند، چرا به جای آنکه بپذیریم آنها به آخر خط رسیده‌اند و به جای ناراحتی از این موضوع، از آنها تمجید نکنیم و از نوستالژی‌هایی که برای‌مان ساخته‌اند لذت نبریم؟ چون این سه نفر از زمینی لم‌یزرع به اوج شکوفایی رسیدند.

 آنها از دل یک فوتبال ترسناک زمستانی که در آن بازیکنان مانند خودشان تحسین‌ نمی‌شد، درک نمی‌شد و به آسانی به مخروبه‌های فوتبال انداخته می‌شد، خودشان را بالا کشیدند.

ثانیه‌های ساعت دارد برای آنها می‌گذرد و این سه نفر به معنای واقعی فوتبالیست‌های تحسین‌برانگیزی هستند که در بهترین حالت روی هم 19 بازی دیگر در لیگ اسپانیا برای‌شان باقی مانده است.

 چیزی که من نگرانش هستم این است که گذر این ثانیه‌ها ما را به سمتی ببرد که فراموش کنیم برای بازیکنانی مانند اینیستا، تورس و پیریتو چقدر سخت بود که در تیم‌های‌شان تأثیرگذار و مورد اعتماد واقع شوند و مسوولیت برعهده بگیرند یا به شیوه‌ای مناسب قدرشان دانسته شود چرا که در آن زمان خبری از نام‌های خارجی پرزرق و برق با قیمت‌های نجومی نبود.

لطفاً نگذارید ثانیه‌ها ما را به سمتی ببرند که برگردیم به آن طرز تفکر واهی و پوچی که در آن همه چیز روی قدرت بازار نقل و انتقالات، رؤیای حل فوری مشکلات با خرید بازیکنان جدید متمرکز و مغذی و مقوی‌تر بودن استعدادهای سنتی دیرپز قدیم نسبت به استعدادهای مزخرف فست فودی امروزی از یاد رفته است.

توررس

پیریتو، اینیستا و تورس به‌عنوان سمبل‌های وفاداری به باشگاه‌های‌شان محسوب می‌شوند و تا ابد شناخته خواهند شد. من اما اینجا می‌خواهم به شما بگویم زمانی بود که همین سه نفر به‌عنوان رعیت و پادو یا بازیکنان شناخته شده و با هیچ میزان از تخیلی پادشاه تصور نمی‌شدند.

تورس را فرض کنید. او را با لقب «ال نینیو» (بچه) می‌شناسند نه به این خاطر که چهره‌‌اش در سن 34 سالگی همچنان بچگانه است بلکه به این دلیل که تنها وقتی 17 سال سن داشت در ترکیب اصلی اتلتیکومادرید قرار گرفت.

 او در فوتبال بین‌المللی تمام جوایز بزرگ را در رده باشگاهی و ملی برده است و اشتباه‌تان اگر فکر کنید که استعدادش، قامت بلندش و سرعتش باعث رسیدن او به چیزی برازنده‌اش مانند بازی در تیم ملی اسپانیا شده بخشودنی است چون او چیزی کاملاً برعکس به من گفت: «اگر اتلتیکو به جای گیر کردن در دسته دو برای بردن جام قهرمانی تلاش می‌کرد، آن وقت شاید من در آن سن و سال مورد اعتماد سرمربی تیم برای بازی در ترکیب اصلی واقع نمی‌شدم.

اگر اسپانیا هم آن زمان قهرمان جهان بود، زمانی که نخستین بار دعوت شدم، شاید باید مدت بیشتری صبر می‌کردم تا به این تیم دعوت شوم.»

ایتیستا

 داستان اوج‌ گرفتن اینیستا هم طبق چیزی که تورس می‌گوید بی‌شباهت به سلسله مراتب پیشرفت او نبوده است. او که شاید خدای فوتبال محسوب شود اما وقتی کارش را شروع کرد نه در تیم باشگاهی‌اش و نه در کشورش، بازیکن مورد اعتماد نبود.

فرانک رایکارد در بارسلونا از او به طور متناوب استفاده می‌کرد و حتی زمانی به این فکر افتاد که بازیکن 21 ساله‌اش را به رنجرز قرض بدهد همان بازیکنی که در 15 سالگی پپ گواردیولا استعدادش را دید و اعتراف کرد که این پسر هم جای او را خواهد گرفت هم جای ژاوی.

البته هفت سال طول کشید تا این اتفاق رخ دهد، زمانی که فوتبال اروپا شروع به درک بیشتر بودن ارزش چیزهایی مانند تکنیک، تعادل، بینش، تملک توپ، هوش، پاسکاری نسبت به فاکتورهایی مانند دویدن صرف، قلدری در زمین بازی و قدرت بدنی کرد.

 با این تغییر رویکرد در فوتبال اروپا بود که پیریتو، تورس و اینیستا جان گرفتند و سرعت تبدیل شدن‌شان به ستاره‌هایی که امروزه شاهدشان هستیم بیشتر شد و آنها سردمداران عصری شدند که ظرافت به قلدری و زور فیزیکی، تکنیک به قد و قامت و حتی سرمایه‌گذاری روی جوان‌ها به خرید ارجح شد. به همین دلیل است که نزدیک شدن این سه نفر به پایان دوران بازیگری‌شان غم‌‌انگیز است.

شاید در دنیای مادی ما وارد بهار شده باشیم اما در فوتبال اسپانیا، فصل، فصلِ ریختن برگ‌هایی زیبا است که ما را به یاد روزهایی می‌اندازد که فاکتورهایی زیبا در دنیای فوتبال به معیار تبدیل شد و ارزش پیدا کرد.

 در این پاییز که می‌توان وزش بادهای سرد حاکی از عوض شدن ارزش‌هایی مانند شناسایی، ‌پرورش و حمایت از استعدادها با فاکتورهایی مانند سرمایه‌گذاری‌های نجومی و بعضاً غیرمنتطقی برای خرید بازیکنان جدید را حس کرد، قدر بازیکنانی مثل اینیستا، پیریتو و تورس بیشتر دانسته می‌شود.

منبع: ESPN / گراهام هانتر

 

نظر شما