مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان
خیرالله سام دلیری
صاحبخبر - فوتبال شلخته ایران سالها با مدیریت باری به هر جهت تصمیم سازان روزگار میگذراند و کجدار و مریز پیش میرفت. ورود کارلوس کی روش دریچههای تازهای را به روی علاقمندان فوتبال فارسی گشود. او با نگاه حرفهای تعاریف متفاوتی از ملزومات و بسترهای ضروری مطرح کرد و با دلایل منطقی و محکمه پسند افکار عمومی را در کنار و همراه خود دید. یکی از معضلاتی که سرمربی پرتغالی تیم ملی از همان ابتدا با آن دست و پنجه نرم میکرد و بارها و بارها برای رتق و فتق آن با فدراسیون وارد جنگ لفظی و رسانهای شد، کیفیت نازل البسه تیم ملی بود. کی روش لباسهای مرغوب و استاندارد را یکی از متغیرهای اساسی و موثر بر بهبود عملکرد بازیکنان میدانست.با انتخاب تاج به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال اوضاع کمی تا قسمتی بهتر شد. مدیر تازه نفس فوتبال کشور برای کسب رضایت سرمربی سختگیر و تیزبین تیم ملی در حد بضاعت محدود کوشید. تغییر لباس تیم ملی را در اولویت قرار داد و با گذر از موانع گوناگون بر تداوم همکاری با کمپانی جیووا خط بطلان کشید و آدیداس را به تامین و تهیه البسه تیم ملی مجاب کرد. دریغا، عقد قرارداد با شرکت معروف آلمانی نه تنها آشوبها و جدلها را تقلیل نداد، بلکه بهانه ای چشمگیر برای تولید روز افزون حواشی نوپدید و کم سابقه شد. محتوا و درون مایه قرارداد با آدیداس به آرامی از پس پرده بیرون آمد و گذر زمان نواقص و معایب فراوانی را هویدا کرد. اولین و برجسته ترین ایرادی که مطرح شد، مربوط به اسپانسریگ و میزان سودآوری فوتبال ایران در مشارکت اقتصادی با برند مشهور آلمانی بود. در کمال تعجب هیچ پولی عاید فوتبال ایران نشد و خبری از تفاهم مالی نان و آبدار به گوش نرسید. هدایت ممبینی داور سابق و رئیس فعلی کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال همچون فاتحان باد در غبغب انداخت و از تخفیف 70 درصدی آدیداس به ایران ابراز خوشنودی کرد. او که روشن نیست با چه پیشینه و تخصصی بر مسند خطیر درآمدزایی فدراسیون فوتبال تیکه زده، امکان پولسازی را مردود دانست و از رسانهها و فعالان فضای مجازی بابت انتقادات نادرست گلایه کرد و اعلام نمود که آدیداس با اطلاع از قوانین داخلی و مناسبات حاکم بر کپی رایت، زیر بار تمایلات مالی طرف ایرانی نرفت. مخاطبان معامله تهیه لباس تیم ملی را ناعادلانه قلمداد کردند و آن را به قرارداد ننگین ترکمانچای تشبیه کردند. منتها اگر کلاهمان را قاضی کنیم، ادعای کمپانی آلمانی پر بیراه نیست. در کشوری که خواننده مشهور آن بی رودربایستی دست به سرقت ادبی می زند و خود را ملزم به پاسخگویی به هیچ نگاه پرسشگری نمی داند، تولید البسه تقلبی آدیداس در حوالی میدان منیریه و توزیع آزادانه آنها دشوار نخواهد بود. از طرفی مقررات و ضوابط بدون پشتوانه و دست و پا گیر حمایت از تولید داخلی بازار رقابت را مسموم کرد و تنها راه را برای انحصار و قاچاق هموار ساخت. حال در بزنگاه پر اهمیت جام جهانی مجبوریم، ناز و کرشمه برندهای معتبر البسه دنیا را با قیمتی گزاف بخریم و دست و پا بسته با ساز گوشخراش آنها برقصیم. باری، بر دغدغههای خجل کننده پایانی نیست. اگر از بده بستان نامتعارف مالی بگذریم، به داستان رونمایی از لباسهای تیم ملی می رسیم. تاریخهای گوناگونی برای انجام مراسم اعلام شد و در نهایت به روز دیدار دوستانه برابر ازبکستان موکول شد. گمانه زنیها حکایت از آن دارند که برخلاف تمام رقبای حاضر در جام جهانی 2018 خبری از طرح ویژه و منحصر به فرد برای لباس تیم ملی ایران نیست و حرف و حدیث زیادی در مورد کیفیت نامناسب آن به گوش می رسد. آیا تاج و همراهانش به دنبال فرار به جلو هستند تا تب و تاب روزهای منتهی به جام جهانی شدت انتقادات را کاهش دهد؟ و یا عاشقان کم تحمل فوتبال ملی در شایعات غوطه ور هستند و آدیداس عن قریب از خر شیطان پایین می آید و برای نونوار کردن لباس تیم ملی اندکی به خود زحمت می دهد؟∎
نظر شما