شناسهٔ خبر: 25083995 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: الف | لینک خبر

کیهان: میردامادی چرا کسی را که خاتمی جاسوس خواند تبرئه می‌کند؟

اولین دبیرحزب منحله مشارکت می‌گوید عباس امیرانتظام جاسوس نبود!

صاحب‌خبر -

کیهان نوشت: محسن میردامادی این مطلب را در گفت‌وگو با حسین دهباشی عنوان کرد؛ کسی که سازنده فیلم تبلیغاتی و نویسنده برخی دیالوگ‌های روحانی در انتخابات سال 92 بود اما بعدا تصریح کرد برجام خریّت بود.

میردامادی دراین گفت‌وگو و درباره پرونده جاسوسی عباس امیرانتظام (معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت در دولت موقت بازرگان)گفته است؛ موضوع آقای امیرانتظام و مشکلاتی که برای ایشان پیش آمد دغدغه ذهنی من و احتمالا امثال من بوده است. به همین دلیل من اسناد سفارت آمریکا در رابطه با آقای امیرانتظام را که پس از اشغال سفارت منتشر شد بار دیگر مطالعه کردم. در شرایط فعلی که آن هیجان‌زدگی فضای عمومی دوران انقلاب و به خصوص ماه‌های پس از اشغال سفارت دیگر وجود ندارد طبعا منصفانه‌تر می‌توان در این‌گونه موارد قضاوت کرد. من در این اسناد هیچ مطلبی که بر جاسوس بودن آقای امیرانتظام دلالت  کند ندیدم طی بررسی‌هایی که اخیرا کردم پس از ارائه اسناد سفارت به مراجع ذیربط گروهی که مسئو ل بررسی آن اسناد و انجام تحقیقات از آقای امیرانتظام شده بودند نیز در همان زمان به این نتیجه رسیده بودند که اتهام جاسوسی متوجه ایشان نیست.

وی در پاسخ این سوال که  آیا این نظر جدید شماست؟ می‌گوید: در واقع از همان سال‌های اول انقلاب بحث اتهام جاسوسی نسبت داده شده به ایشان مورد پرسش و ابهام بوده است، ولی امروز در فضای کنونی خیلی قاطع‌تر می‌توان گفت که اتهام جاسوسی درست نبوده و به ایشان آشکارا ظلم شده است. این نوع نگاه به شیوه عملکرد افراد عمدتا متاثر از حال و هوا و فضای به شدت انقلابی آن سال‌ها بوده است ولی جاسوسی معنای روشن و مشخصی دارد که شرایط زمانی یا حال و هوای انقلاب آن معنا و مفهوم را تغییر نمی‌دهد و نمی‌توان با تعاریفی متغیر و غیرحقوقی چنین اتهامی را به افراد وارد کرد.

 این سخنان در حالی است که میردامادی در جایگاهی نیست که بتواند جاسوسی امیرانتظام و اسناد آن را انکار یا تخطئه کند؛ ضمن اینکه وی خود به اعتبار عملکردش به عنوان دبیرکل حزب منحله مشارکت و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم، در مظان آلودگی و اتهام جاسوسی است. او جزو بازداشتی‌ها و محکومان فتنه 88 بود.

میردامادی پس از سفر به بروکسل و دیدار با برخی مقامات غربی، در جمع برخی همکاران نشریات زنجیره‌‌ای گفته بود؛ در غرب می‌گویند حمایت ما متوجه شما در ایران است، منتها شما هم باید تحرکاتی از خود بروز دهید که حمایت ما را در این طرف توجیه کند!  حول و حوش همین مراوده فتنه سال 78 و برخی بحران‌سازی‌های زنجیره‌ای بعدی توسط افراطیون مدعی اصلاحات به جریان افتاد و به نمایش بن‌بست‌نشینی و تحصن و استعفا در مجلس ششم و انتشار نامه‌های سرگشاده و تسلیم‌طلبانه درباره برنامه هسته‌ای منتهی شد.

اما فارغ از زیر سوال بردن هویت میردامادی باید خاطر نشان کرد؛ سیدمحمد خاتمی مهرماه سال 60 در کیهان خطاب به مهندس بازرگان نوشت: چه نقصی در کار شماست که فردی چون امیرانتظام «جاسوس و مزدور آمریکا» تا سطح معاونت نخست‌وزیر و سخنگوی دولت موقت بالا می‌آید؟

طبق سند منتشره از اسناد لانه جاسوسی در جلد دهم صفحه 68 این مجموعه آمده، مامور نظارت آمریکا درباره ملاقات با امیرانتظام در بحبوحه پیروزی انقلاب گزارش می‌دهد: «او (امیرانتظام) گفت: بعد از سال‌ها دیکتاتوری، مردم آزاد شده‌اند و فکر می‌کنند حق دارند هر چه می‌خواهند بگویند و هرکس می‌خواهد رهبر باشد.  مقدمتا فکر می‌کردیم بیشتر از چندماه به طول نخواهد انجامید تا مسائلمان را با آمریکا حل کنیم ولی مردم دخالت‌هایشان را ادامه می‌دهند. امیدواریم فرصت داشته باشیم مسائلمان را حل کنیم. در این جهت به کمک‌های شما نیاز داریم».

جالب اینکه امیرانتظام 4 آذر 58، مقارن با تصدی سفارت ایران در سوئد با بی‌صداقتی می‌گوید: «دولت آمریکا از طریق سفارت خود به ایران حکومت می‌کرد و سفارت، مرکز جاسوسی بود. ملت هیچ چاره‌ای نداشت جز اینکه از ادامه آن جلوگیری کند». نهضت آزادی، چگونه در پشت پرده،  همین آمریکا را حلال مشکلات، و مردم را موی دماغ برای حل مسائل با آمریکا معرفی می‌کرد؟

نکته جالب اینکه امیرانتظام 10 خرداد 59 به خبرنگاران گفت: «لانه جاسوسی به دست برادران‌مان تصرف شد. من در سوئد به خبرنگاران ثابت کردم که برادران مسلمان ما بعد از 26 سال، از حق قانونی خودشان برای توقف مداخلات آمریکا در امور ایران و بستن لانه جاسوسی دست به اقدام زده‌اند و این حق طبیعی ملت ما بوده است».

اما همین فرد سال 77 در مصاحبه با روزنامه اجاره‌ای جامعه، با کم‌حافظه فرض کردن مردم مدعی شد «وقتی سفارت آمریکا اشغال شد و اسمش را گذاشتند جاسوسخانه، تمام اسناد به دست آمده را به عنوان اسناد لانه جاسوسی منتشر کردند». یعنی او سندیت اسناد را انکار نمی‌کند - چون نمی‌تواند - بلکه جاسوسخانه بودن محلی که خود صراحتا جاسوسخانه می‌نامیده، انکار می‌کند!

نکته بامزه اینکه امیرانتظام 18 بهمن 58 در مصاحبه با خبرنگاران می‌گوید: «حکومت دکتر مصدق پس از یک سال و نیم با توطئه  مشترک آمریکا و انگلیس ساقط شد... پس از کودتای ننگین آمریکا در 28 مرداد و سرکوبی ملت قهرمان ایران از طریق شاه و عوامل او، ملت ایران ساکت ننشست.»

4 آذر 58 هم در زمان سفارتش در سوئد اظهار می‌دارد: «دولت آمریکا از طریق  سفارت خود به ایران حکومت می‌کرد و سفارت آمریکا یک مرکز جاسوسی بود و  ملت هیچ چاره‌ای نداشت جز اینکه از ادامه آن جلوگیری کند» سوال این است که پس شما چرا بعد از خروش ملت علیه آمریکا، همزمان برای حفظ روابط، با سفارت رابطه داشتید و قول بهبود اوضاع را می‌دادید!»

او بعدها در مصاحبه با روزنامه جامعه مدعی شد سفارت آمریکا علیه‌اش توطئه کرده است! با این اوصاف و به اعتبار اسناد غیرقابل انکار موجود، سوال این است که یک مدعی اصلاح‌طلبی با سوابق شرکت در ساختارشکنی و قانون‌شکنی، به چه دلیل و توجیهی جز آلودگی به جاسوسی و ماموریت تبرئه یک جاسوس نشاندار، اقدام به انکار اسناد موجود می‌کند؟

نظر شما