شناسهٔ خبر: 25083698 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

درباره موج دوم پشیمانی حامیان روحانی؛

عبور دولت از سلبریتی‌ها

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ طنزپردازی در آمریکا، در نوشته ای جامعه آمریکایی را در سه طبقه از نظر اقتصادی قرار داد. طبقه اول، ثروتمندان و سرمایه داران که تمام منابع را استفاده می کنند. طبقه دوم، قشر متوسط که بار امور و کارهای طبقه اول را به دوش می کشند. طبقه سوم، فقیران؛ که تنها وجود دارند تا هشداری باشند برای قشر متوسط که همیشه می تواند وضعیت بدتری هم وجود داشته باشد. پس بهتر است دنبال دردسر نبود و آهسته رفت و آهسته آمد. بعد از آن فرد دیگری با انتقاد از این طنزپرداز گفت: «طنزپرداز فراموش کرد که این را هم اضافه کند طبقه سوم همواره دستاویزی بوده اند برای اخذ آرای بیشتر»

همانطور که گفتند و نوشتند «در مثل جای هیچ مناقشه نیست»، پس این مثال می تواند در فضاهای گوناگون و شرایط مختلف با دسته بندی های دیگری هم رخ دهد. به عنوان مثال می توان یک گروه سیاسی را در نظر گرفت که در انتخاباتی یک سبد رایی مشخص دارد و جمع آرای این سبد هم تشکیل شده از آرای اقشار مختلف است. مثلا قشری از این سبد رایی به بدنه ایدئولوژیک آن گروه سیاسی تعلق دارد، قشر دیگری ماحصل رای سلبی است، قشری جزو بدنه خاکستری محسوب می شود و احتمالا قشری کوچک و البته پر سر و صدا که می تواند از سلبریتی ها و شخصیت های محبوب ورزشی، هنری و فرهنگی و ... تشکیل شده باشد. آنگاه در کشاکش انتخابات جریان سیاسی از شخصیت های محبوب و مشهورجامعه شان برای اخذ رای بیشتر، استفاده لازم را می کند و مانور های مورد نظر را می دهد و نهایتا در دوران پسا انتخابات هم آنها را چون دستمال کاغذی مصرف شده در سطل زباله می اندازد. 

گشت و گذار اجمالی و مرور اخبار و رویدادهای چند ماه اخیر در فضای سیاسی کشور نشان دهنده آن است که چنین مثلی در دنیای خارجی هم مصداق داشته است و جریان اصلاحات و دولتی ها با هنرمندان و چهره های محبوب در حوزه های مختلف چنین برخوردی را داشته اند.

در ماجرای تبلیغات کاندیداهای انتخابات سال 96، افرادی نظیر حجت الله ایوبی و محمد حیدری که قبل از آن در سازمان سینمایی کشور فعالیت می کردند، متولی بخش فرهنگی ستاد انتخاباتی حسن روحانی شدند و مسئولیت جلب حمابت هنرمندان در انتخابات 96 از حسن روحانی را برعهده داشتند و با تماس هایی از آنان برای شرکت در کمپین های انتخاباتی دعوت می کردند و سعی در آن داشتند که در یارکشی سلبریتی ها همه را به زیر چتر خود ببرند به طوری که  سیدرضا صالحی امیری وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی خطاب به یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری گفت: «به کاندیدای عزیز می گویم اگر واقعا نیاز به هنرمند داشتید به من میگفتید برایتان چند هنرمند میفرستادم!»

با همه حرف و حدیث های موجود در زمان انتخابات، نهایتا تعدادی از هنرمندان کشور بنا به تشخیص و نظرات و دیدگاه های فردی خود حمایت های صریحی را از روحانی در انتخابات انجام دادند و روزنامه و جراید و رسانه های حامی دولت و اصلاحطلب هم تا جایی که توانستند بر این حمایت ها موج سواری کردند و مانور رسانه ای دادند.  

عبور دولت از سلبریتی‌ها

اما مدیریت نامناسب، پابرجایی مشکلات و معضلات معیشتی و عدم تحقق وعده های دولت در ماه های ابتدایی تشکیل دولت جدید باعث ناراحتی و سرخوردگی سلبریتی ها شد و کمپین هایی را هم در فضای مجازی به راه انداختند. این موج پشیمانی سلبریتی ها در دو مقطع به صورت خیلی جدی خود را نشان داد. اولین موج پشیمانی به آخرین روز های پاییز 96 و چند روز قبل از اغتشاشات دیماه برمی گردد و موج دوم آن هم در ابتدای سال جدید و پس از نوسانات شدید بازار ارز.

اما نکته جالب در هر دو مقطع، واکنش ها و نحوه مواجه مسئولین دولتی، روزنامه ها و چهره های شاخص اصلاح طلب با موج پشیمانی چنین افرادی بود.

محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در زمان ایجاد موج اول پشیمانی سلبریتی ها در اواخر آذر ماه آنها را فضاسازی فضای مجازی خواند و گفت: « غالب اینهایی که می گویند پشیمانیم اصلا کِی رأی داده بودند که حالا پشیمانند؟ حالا به هر تقدیر چند نفری هم ممکن است در این فضا جو گیر بشوند که آنها هم خیلی مهم نیستند. » سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات هم این مسئله را دسیسه دشمنان خواند و گفت: «این موج تخریبی به وجود آمده را هدفمند و دسیسه‌ای برنامه‌ریزی شده برای مأیوس کردن مردم می‌دانیم.» و در اقدامی عجیب روزنامه اصلاحطلب اعتماد با حمله سلبریتی ها نوشت: «کسی که کارش سیاست نیست و چم وخم این کار را نمی فهمد به چه دلیل باید حرف سیاسی بزند؟ اگر کسی هنرپیشه خوبی است یا در زمین فوتبال می درخشد به چه دلیل باید درباره سیاست هم نظر بدهد؟»

اما داستان سلبریتی ها و جایگاه آنان نزد جریان موسوم به اصلاحات به همان روزهای واپسین پاییز ختم نشد و چالش بعدی این جریان سیاسی با طرفداران پشیمان روحانی بعد از بحران ارزی دوباره فوران کرد و فضای سیاسی و رسانه ای کشور را تحت تاثیر قرار داد. چالشی که رسانه ها و سیاسیون اصلاحاتی ترجیح دادند با همان فرمان قبلی با آن برخورد کنند.

روزنامه اصلاح طلب شرق در یادداشتی با سیاست ناشناس خواندن سلبریتی ها نوشته: « سؤالی که سلبریتی‌های سیاست‌ناشناس در یک فضای هیجانی به آن پاسخ نمی‌دهند یا نمی‌توانند بدهند یا اصلا به مخیله‌شان هم خطور نمی‌کند این است که اگر به انتخابات سال ٩۶ بازگردیم آیا گزینه بهتری به‌جز روحانی اصلا وجود داشت که به او رأی بدهیم که حالا از رأی‌ندادن به او پشیمان شویم؟ این پشیمانی زمانی می‌تواند درخور تأمل باشد که در برابرش یک آلترناتیو هم موجود باشد. با توجه به وضعیت گزینه‌های روی میز انتخابات سال گذشته، احتمالا بیش از دو آلترناتیو برای پشیمانان رأی به روحانی متصور نبود. خوب است سلبریتی‌ها بعد از ابراز پشیمانی بگویند که آلترناتیو آنها چه بوده؟ ابراهیم رئیسی یا تحریم؟ »

عبور دولت از سلبریتی‌ها

همچنین روزنامه جهان صنعت، دیگر روزنامه اصلاح طلب این طیف از هنرمندان را متهم به نداشتن «شعور سیاسی» کرده و در گزارش خود آورده: «همراهی با جریان‌های سیاسی باید همراه با شعور سیاسی باشد وگرنه بعد از مدتی یا به تندروی دچار می‌شود یا از راه بازمی‌ماند. همراهی هنرمندان با کمپین‌های انتخاباتی نیز باید با توجه به مشخصات سیاسیون و توانایی‌هایشان باشد. قرار نیست هنرمندی که در جامعه محبوب است روزی از سیاستمداری حمایت کند و یک روز دیگر از بنیان منکر حمایت شود. آنچه امروز در جامعه اتفاق افتاده سیاست‌ورزی کسانی است که با موج‌های دیگر همراه می‌شوند و عده‌ای را نیز با خود می‌برند.»

محمد علی ابطحی، رئیس دفتر دولت اصلاحات هم در مصاحبه با خبرگزاری نامه نیوز حمایت آنها در انتخابات را بی تاثیر دانسته و گفته: «در همین انتخابات اخیر گروه زیادی از برگزیدگان جامعه در حوزهای مختلف به خصوص حوزه های هنری و ورزشی در حمایت از رقبای روحانی فعال بودند اما صرف حضور آن ها در آن کمپین ها تاثیری در انتخابات نداشت . این گروه در دوران انتخابات تلاش هایی کرده اند و حرف هایشان نیز در حد خودشان موثر بوده است اما اینطور نیست که سلبریتی ها قادر باشند جهت جامعه را تعیین کنند نباید از این گروه توقع یک تحلیل گر سیاسی داشته باشیم. خودشان نیز چنین ادعایی ندارند. آن ها حساس هستند چون ذات هنرمند حساس است و این حساسیت را بروز می دهد.»

به نظر می رشد نهایت دید و نوع نگاه جریان اصلاحات به سلبریتی ها و چهره های محبوب در حد نگاه همان جامعه اشراف امریکایی به فقیران در نوشته طنزپرداز امریکایی است. یک نگاه ابزاری صرف و ماشین رای پنداشتن طرف مقابل. تلخیِ طنزِ نگاهِ ابزاری داشتن چنین جریان سیاسی ای به شخصیت های مشهور و محبوب جامعه اگر بیشتر از تلخیِ طنزِ طبقه بندیِ امریکایی ها نباشد کمتر از آن هم نیست.

* گزارش از محسن تاجیک‌نژاد

برچسب‌ها:

نظر شما