شناسهٔ خبر: 25081957 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

بررسی معایب و مزایای برگزاری نمایشگاه کتاب در مصلای تهران

کوچ کتاب‌ها به شهر

دهم دی سال گذشته در جام‌جم گزارشی درباره بازگشت نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از شهرآفتاب به مصلی منتشر کردیم؛ از زمان انتشار آن گزارش تا دوم اسفند که دوباره در همین صفحه سراغ این موضوع رفتیم، سکه ماجرای پرآب‌چشم بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور، چرخ‌ها خورده و دوباره روی خط، پایین آمده است؛ مصلی.

صاحب‌خبر -

دیروز اما انتشار یادداشتی از رضا امیرخانی، قصهنویسی که همواره مواضع متفاوت و منحصربهخود را در رابطه مسائل مدیریت فرهنگ دارد، ماجرای جاده دوطرفه شهرآفتاب ـ مصلی را وارد فاز تازهای کرد؛ این نامه را که امیرخانی آن را «الحاقیه شخصی» خود بر ماجرای بازگشت نمایشگاه به مصلی و «تمرینی اجتماعی جهت زیستن اخلاقی در دنیای مدرن» نامیده از آن رو باید جدی گرفت که این نویسنده، خود عضو شورای سیاستگذاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است.

او حالا اعتراف کرده، رای منفی به این بازگشت داده و البته خواسته گمان نبریم سیدعباس صالحی که امروز در قامت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است، این شورا را تشریفاتی تشکیل داده بلکه همواره از نظر مشورتی اعضا بهره برده است و چون رای مخالفش در اقلیت بوده و «شاید تنها رای مخالف» هم بوده باشد بینتیجه مانده است.

اما دلایل امیرخانی در مخالفت با این تصمیم چه بوده است؟ منظور او در تمرین دموکراسی
چیست؟

ابتدا جزئیات نامه امیرخانی را بررسی میکنیم تا پاسخی برای این پرسشها بیابیم و سپس با همایون امیرزاده که سخنگوی نمایشگاه است به گفتوگو مینشینیم تا بدانیم چه واکنشی به این نامه امیرخانی دارد.

اصل ماجرا

از دی سال گذشته مشخص شد سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نه در شهر آفتاب بلکه دوباره در مصلای تهران برگزار خواهد شد. رضا امیرخانی، قصهنویس و عضو شورای سیاستگذاری این نمایشگاه نامهای سرگشاده در این باره و مخالفتش با این تصمیم منتشر کرده است. این گزارش، به این نامه و واکنش همایون امیرزاده، سخنگوی این دوره از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران میپردازد.

شرح ما وقع جامجم

اگر میخواهید ماجراهای بازگشت نمایشگاه بینالمللی نمایشگاه کتاب تهران از مجموعه شهرآفتاب به مصلی را پیگیری کنید، پیش از این، دو گزارش مفصل از جزئیات آن منتشر کردهایم. برای خواندن آنها به آرشیو روزنامه جامجم مراجعه کنید:

روایت اول

حرف حساب امیرخانی چیست؟

نامه امیرخانی درباره جزئیات مخالفتش با بازگشت نمایشگاه شامل یک مقدمه و 11 بند است؛ خلاصهای از حرفهای او را بخوانید:

هم مخالف خروج از مصلی هم مخالف بازگشت به آن!

با بازگشت به مصلی مخالفم. بازگشت به مصلی یعنی جاهلیت پس از بعثت. گمان میکنم در جلسه مورخه 7 بهمن 94، همین شورای سیاستگذاری و تقریبا با قریب به اتفاق همین ترکیب، رای دادند به خروج از مصلی و رفتن به شهرآفتاب. امثال من در سالهای پیش از دولت فعلی نیز منتقد حضور در مصلی بودیم.

بگذریم که در همان جلسه، همه اعضا رای موافق به خروج از مصلی دادند و رفتن به شهر آفتاب. تنها رای مخالف من بودم! قطعا موافق خروج از مصلی بودم، اما به دلایلی با رفتن به شهرآفتاب موافق نبودم.

مشکل شهرآفتاب چه بود؟

با هیچ نمایشگاه دیگری نمیتوانستیم بیابانهای اطراف بهشتزهرا را به عنوان نمایشگاه شهری جا بیندازیم مگر نمایشگاه کتاب [اشاره به «شهرآفتاب.»

زمینهای کمارزش منطقه شهرآفتاب، رشد قیمتی پیدا کرد و همین فرصتی شد تا بانک شهر مشتری درونسازمانی این نمایشگاه (زمین، تاسیسات، غرفهها و سالنها) شود. در این رشد قیمت و در این حق رشد یا به تعبیر قدیمیتر حق کسب و پیشه و سرقفلی و به تعبیر نوتر حق برند، نویسندگان و ناشران و شاید ارشاد سهم داشتند. حالا صحبت از چندمیلیارد اجاره سالانه نمایشگاه نبود که حذفش برگ برنده قرارداد و تخفیف مقبولی بود؛ صحبت از چندصد برابر آن رقم بود. یعنی مرتبه عدد مورد ادعا چیزی حدود هزار میلیارد تومان بود. این حق در قانون وقتی ایجاد میشود که تغییری ـ اعم از نقل و انتقال یا تغییر مستاجر... ـ صورت پذیرد. همین حقخواهی تا مدتی مانع این نقل و انتقال بوده است. رها کردن شهرآفتاب شاید موجب چنین خسرانی نیز باشد. (این دلیل دومِ رای منفی من به شهر آفتاب بود.) و حالا حتی اگر نمایشگاه از شهر آفتاب خارج شود، وظیفه چشمان تیزبین رسانه است که مراقب این نقل و انتقال اسمی باشند. آن رقم 1500 میلیارد تومان ارزش افزوده فقط ناز شست مدیران شهرداری نیست. هر نویسنده و هر ناشری میتواند در آن سهم داشته باشد.

بازگشت به سئول

همچنان و همواره نگران محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی در خیابان سئول هستم. همچنان نظر اول من بازگشت به سئول است. از بین رفتن زمین اوقافی اما بسیار باارزش سئول جزو مصادیق وحدت ملی است. چون همه -اعم از رسانهها، نیروهای نظامی، سازمانهای دولتی و حکومتی ـ میتوانند از آن زمین سهم ببرند. اگر همین هزینه شهر آفتاب یا بخشی از آن برای بهسازی معابر و امور حمل و نقل همگانی در اطراف محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی صرف میشد، اولا نمایشگاه کتاب در یک فضای مصفا که همچنان بالاترین متراژ فضای مسقف را در بین گزینهها دارد، برگزار میشد و در ثانی در باقی سال مردم از خدمات بهسازی ترافیک حول نمایشگاهِ سئول سود میبردند. مثلا تکمیل خط 7 مترو میتوانست در طول سال نیز بسیار کمک حال مردم شهر باشد نه مثل ایستگاه شهر آفتاب که فقط ده روز از سال کار میکند. این نیز دلیل اول من بود برای رای منفی به شهر آفتاب.

چکهکردن آب از سقف سالن اجلاس سران یا از این دماغ خون میچکد قربان!

آن رای منفی سال 94 هرگز همگانی نشد. چرا که نظری بود در مقابل سایر نظرات و عمده خطرش ـ حالا که معما حل شده است ـ برمیگشت به مثلا چکه کردن آب از سقف سالنها یا استقبالِ کمتر مخاطبان... . من میتوانم در مقابل کسانی که به من اعتماد دارند، چکه کردن آب از سقف را خاکمالی کنم و یادشان بیندازم که سالن اجلاس سرانمان نیز وضعیتی بهتر نداشته است... اما اگر در مصلی قطرهای خون از بینی کسی بیرون بیاید هرگز نمیتوانم پاسخگو باشم. بین این دو وضعیت تفاوت هست.

چرا با مصلی مخالفم؟

مساله اصلی مصلی، امنیت بازدیدکنندگان است. اگر یک ترقه وسط مصلی بترکد، خروج از شبستان، قطعا اتفاقی مرگبار است. در همین بهشت زهرا قطعهای داریم به نام سوختگان ارک. بسیاری از سوختگان ارک در ازدحام خروج از مسجد از دنیا رفتند نه بر اثر سوختگی [اشاره به لزوم تجهیز فضاهای عمومی به پیوستهای امنیتی]. در همه فضاهای عمومی دپارتمان پلیس شهری پلاکی نصب میکند که ظرفیت دقیق نفرات داخل را مشخص میکند. سوال! این عدد ظرفیت در شبستان مصلی چند نفر است؟ کدام مرجع شهری یا حکومتی پاسخگوست؟ این دو سوال بدون پاسخ است. رای من، مخالف بازگشت به مصلی است و اگر نظر همچنان بر بازگشت به مصلی است، پیشنهاد میکنم حتما احتمال عقلایی بدهند و نه قطعه که قطعاتی در بهشت زهرا با عنوان کشتگان کتاب در نظر بگیرند!

چرا ناشران مصلی را دوست دارند؟

در شورا دست بالا نماینده خودم هستم. اما مطلعم که درصد بالایی از ناشران، هوادار بازگشت به مصلی و به عبارت ادق و اصح بازگشت به شهر هستند. یکی از دلایل عمدهشان فروش پایینشان در دو سال شهر آفتاب است. فقط یک سوال! کدام کسب و کار در بهار 96 نسبت به سالهای پیشیناش رشد نشان داده است؟ آیا اطمینان داریم این کاهش سود فقط به مکان برمیگردد؟

مستاجر، تحمل دارد؟

مصلای تهران هر سال در ماه مبارک رمضان میزبان نمایشگاه قرآن است. با این حساب دست بالا نمایشگاه کتاب تهران فقط همین مدت میتواند مهمان مصلی باشد! این اسبابکشی یکساله را کدام مستاجر تحمل میکند؟

تجربه کلوب شبانه نمایشگاه

تاریخ برپایی نمایشگاه کتاب سال 98 مصادف میشود با ماه مبارک رمضان. فرصتی داریم تا مثل بسیاری از کشورهای اسلامی شهر شبانه و جشن شبانه داشته باشیم در ماه مبارک. فضای شهرآفتاب برای زندگی شبانه به هیچ رو مناسب نیست. از همین حالا تلاش کنیم نمایشگاه را برگردانیم به سئول یا دست کم باغ کتاب تا دو سال بعد بتوانیم در ساعات شب، نمایشگاه فعالی داشته باشیم.

روایت دوم

واکنش آقای سخنگو چیست؟

وقتی با همایون امیرزاده، سخنگوی سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تماس میگیریم، میگوید هنوز نامه امیرخانی را نخوانده. موارد مطرحشده در آن نامه را با او در میان گذاشتیم. پاسخهای او را به جامجم میخوانید.

آقای امیرخانی مدعی شدهاند ترک شهرآفتاب موجب خسران مادی و معنوی در حوزه نشر است. او میگوید عایدی نمایشگاه کتاب برای شهرآفتاب، ارزش افزوده بسیاری است، در حالی که این مجموعه برند نمایشگاه کتاب را نتوانست ارتقا ببخشد. موافقید؟

به هر حال، ترک شهر آفتاب، محصول اجماع آرا در شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب بوده است. شرایط ایجاب میکرد از بین دو گزینه شهر آفتاب و مصلی با توجه به امکانات و اقتضائات یکی را برگزینیم. در این تصمیم، درخواست و پیشنهاد صنف ناشران و کتابفروشان و نیز اعلام آمادگی مصلی برای ایجاد زیرساختها هم تاثیرگذار بوده است.

طبعا این تصمیم از دل آرای اعضای شورا بیرون آمده است. اما پاسخ سوال را ندادید. به نظرتان ارزش افزودهای که شهرآفتاب با برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران کسب کرد، بسیار بیشتر از آوردههای این مجموعه برای حوزه نشر کشور نبود؟

نظرات آقای امیرخانی بسیار محترم و قابل بررسی است، اما در این باره و درباره اعداد و ارقام، این مدیران شهری هستند که میتوانند بهتر ارزیابی کنند.

شخص خودتان چه فکر میکنید؟ معتقدید برگزاری نمایشگاه در شهرآفتاب برای حوزه نشر آوردهای داشت؟

این بخش از حرفهای آقای امیرخانی را که شهرآفتاب از نمایشگاه بسیار سود برد و توانست برند خودش را گران کند کاملا قبول دارم. از سویی این را باید بگویم نمایشگاه کتاب تهران، مولفههای منحصربهفردی دارد که مهمترینشان حوزه تاثیر فراوانی است که این رویداد در بطن جامعه دارد. میزان بازدیدکنندگان این نمایشگاه با هیچ نمایشگاه دیگری قابل مقایسه نیست. اگر شهرآفتاب با نمایشگاهی جز نمایشگاه کتاب کارش را شروع میکرد، طبعا امروز جایگاه کنونیاش را نداشت. اما این را هم در نظر بگیریم این مجموعه در این چند سال فضای مناسبی در اختیار حوزه نشر قرار داد.

ایراد دیگری که در این نامه به آن اشاره شده، مساله پیوستهای امنیتی لازم برای هر فضای عمومی از جمله نمایشگاه کتاب است. او نوشته در فضاهای عمومی مشابه در دنیا، دپارتمان پلیس شهری پلاکی نصب میکند که ظرفیت تعداد افراد داخل را مشخص میکند. دو سوال مطرح کرده که آیا چنین مکانیسمی برای مصلی طراحی شده و اگر مشکلی پیش آمد چه نهادی پاسخگوست؟

در همه این سالها نیز تلاشهایی برای افزایش امنیت محلهای برگزاری این نمایشگاه صورت گرفته است. در این دوره نیز تلاش نهادهای مختلف پشتیبان ما بر این است که امنیتی حداکثری ایجاد کنند. ما در این باره با نهادهای بالادستی مثل شورای تامین استان، استانداری و دیگر مراجع هماهنگی لازم را کرده ایم و بستههای اجرایی لازم ارائه شده است.

و پاسختان به بخش دوم سوال؟

تاکنون با مساله امنیتی برخورد نداشتهایم و امسال هم تلاش مضاعف داریم تا مشکلی پیش نیاید. اظهارنظرهایی چون اظهارنظر آقای امیرخانی، بسیار محترم و از سر دلسوزی است. ما مجوزهای لازم را برای برگزاری نمایشگاه در مصلی داریم و مسئولیتها و وظیفهها برای پاسخگویی مشخص است.

امیرخانی نوشته کاهش سود ناشران در شهرآفتاب، به رکود اقتصادی ربط داشت و نه لزوما به محل برگزاری. شما معتقدید مقصر کاهش سود ناشران، صرفا شهرآفتاب بود؟

بررسیهای ما از میزان رضایتمندی ناشران در فروش و بازدیدکنندگان از رجوع به شهرآفتاب، نشاندهنده موقعیت بحرانی نیست. نکتهای که ما را نگران کرد و به تصمیم بازگشت به مصلی سوق داد، نواقصی بود که در شهرآفتاب برطرف نشد. به عنوان یک شهروند معتقدم با تمهیدات لازم، این مکان میتواند تفرجگاه فرهنگی مناسبی باشد. اگر شهرآفتاب نواقصش برطرف میشد، محل خوبی برای ما بود، چرا که ما در شرق، جنوب و غرب تهران از نظر ساختن فضایی مثل شهرآفتاب برای برگزاری نمایشگاه کتاب کاملا به بنبست رسیدهایم.

با این اوصاف هیچگاه قرار نیست گزینه بازگشت به محل برگزاری نمایشگاههای بینالمللی در سئول، دوباره روی میز قرار بگیرد؟

احتمالش را بسیار ضعیف میدانم. در سالهای گذشته هم به سمت این تصمیم خیز برداشتهایم، ولی آنقدر مولفههای مزاحم وجود دارد که نمیشود.

خبر اختصاصی

نمایشگاه کتاب و قرآن یکی میشود

یکی از مواردی که رضا امیرخانی به عنوان ایراد به طرح بازگشت نمایشگاه به مصلی مطرح کرده، این است که نمایشگاه همین یک سال را مهمان مصلی خواهد بود، چون سال 1398 روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب، مقارن با ماه رمضان است و در مصلی طبق روال نمایشگاه بینالمللی قرآن برگزار میشود. لابهلای گفتوگو با سخنگوی نمایشگاه کتاب دریافتیم برای این ماجرا هم تمهیداتی اندیشیده شده است. همایون امیرزاده سربسته به جامجم گفت این روزها در حال مذاکره با معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند تا این مشکل را حل کنند. چگونه؟ نه قرار است نمایشگاه کتاب به محل دیگری برود و نه نمایشگاه قرآن. قرار هم نیست زمان برگزاری یکی از اینها تغییر کند. آقای سخنگو میگوید: گفتوگوهای تخصصی مقدماتی ما در حال انجام است و ممکن است به تجمیع برگزاری این دو نمایشگاه منجر شود. اگر این نتیجه حاصل شود، سال 1398 شاهد برگزاری همزمان و ترکیبی سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و بیست و ششمین دوره نمایشگاه قرآن کریم خواهیم بود.

صابر محمدی

روزنامهنگار

نظر شما