ایران آنلاین /در روز 19 آوریل، معاون رئیس جمهور، میگوئل دیاز-کانل، رئیس جمهوری کوبا و جانشین رائول کاستروی 86 ساله خواهد شد که خود در سال 2008 به نیابت از برادرش، فیدل کاسترو، اداره کشور را بر عهده گرفت. دیاز-کانل کیست و ریاست جمهوری او چه معنایی برای کوبا دارد؟
ملاقات با رئیس جدید
دیاز-کانل و کاسترو به غیر از تفاوت در نام فامیلی تفاوتهای بسیار مهم دیگری هم دارند. او بسیار جوانتر از نسل رهبران تاریخی کوباست: او یک روز قبل از تولد 58 سالگیاش بهقدرت خواهد رسید (فیدل تا 81 سالگی اداره این کشور را برعهده داشت، رائول از 76 تا 86 سالگی). او نیز مانند 70 درصد از جمعیت کوبا، هرگز کوبا را بدون کاسترو در رأس آن ندیده است. او در انقلاب کوبا نجنگیده و بنابراین از ابتداییترین شکل مشروعیت که رؤسای جمهوری و سایر دولتمردان ارشد این کشور طی 60 سال اخیر از آن بهره بردهاند، بیبهره است. علاوه بر آن، از سال 1976 که فیدل کاسترو بهقدرت رسید، او نخستین رئیس جمهوری غیر نظامی و نخستین رئیس جمهوری کوبا خواهد بود که دبیر اول حزب نیست. با این حال دیاز-کانل قرار نیست بیاید و در کار حزب اختلال ایجاد کند. او یک نیروی سیاسی تمام عیار خودی است.او در اوج دوران ویژه کوبا — عبارتی تطهیر شده برای توصیف فاجعه اقتصادی که بهدنبال سقوط اتحاد جماهیر شوروی در این کشور رخ داد — نخستین تجربه سیاسی خود را آغاز کرد. وی در آن دوران بهعنوان رهبر حزب در سطح استان فعالیت داشت و طولی نکشید که بهعنوان یک مدیر لایق، پراگماتیست و فردی مردمی به شهرت رسید. او را به دفعات در حال گشت زدن در شهر ویلا کرالا آن هم با دوچرخه میدیدند (او از ماشینی که دولت برایش در نظر گرفته بود چشم پوشی کرد)، همین کارها او را نزد حزب کمونیست عزیزتر کرد و تعهد او را نسبت به ایدههای انقلابی حزب نشان داد. یک روزنامه نگار محلی که او را در آن زمان میشناخت به رویترز گفت: «او این کارها را برای جلب توجه مردم انجام نمیداد. انجامشان میداد چون واقعیتاش همین بود. او بسیار صریح و رک بود.» بعد از ملحق شدن به کمیته مرکزی حزب کمونیست در سال 1991، دیاز-کانل بهصورت تدریجی پیشرفت کرد تا اینکه در سال 2003 و در سن 43 سالگی، لقب جوانترین عضو پولیتبورو (قدرتمندترین بدنه در درون حزب کمونیست کوبا) تا آن زمان را از آن خود کرد. او در سال 2009 وزیر آموزش عالی در کوبا شد و در سال 2013 بهعنوان معاون اول رئیس جمهوری منصوب شد. دستیابی وی به مقام ریاست جمهوری در قالب پیشرفتهای تدریجی و با طی کردن مسیرهای نهادی و بر اساس شایستگیهایش صورت گرفت، درست برخلاف بسیاری از رهبران جوان و بیتجربه اما در عین حال وفادار که توسط فیدل پرورش یافتند و بیدرنگ ترقی کردند. اگرچه انتخاب دیاز-کانل از طریق اجماع صورت گرفته و بنابراین طیف متنوعی از بازیگران عرصه سیاسی کوبا از او حمایت کردهاند، اما شاهدان تنها میتوانند درباره روندهای داخلی سیاسی که به انتخاب وی بهعنوان رئیس جمهوری این کشور منجر شده، نظریهپردازی کنند. دیاز-کانل علاوه بر آنکه یک فرد خودی است، یک بازمانده سیاسی نیز محسوب میشود. او از دورانی میآید که همقطارانش در حزب افرادی ماند فلیپه پرز روکه و کارلوس لیج بودند؛ دو ستاره در حال ظهور و دو عضو اصلاحطلب که در سال 2009 به خاطر آنچه که فیدل وسوسه شدن توسط «شهد قدرت» توصیف کرد، حذف شدند. (بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که حذف این دو فرد به خاطر مطرح کردن برخی بیموقع مسائل و درآمدن جلوی موقعیت رسمی دولت در زمینه اصلاحات و روند تغییرات در جزیره بود). برخلاف آنها، دیاز-کانل تا همین اواخر که به سمت معاون رئیس جمهوری منصوب شد خود را از توجهات عمومی دور نگه داشته بود.
پرسش از مشروعیت
گذشته از تجربه و اعتباری که دیاز-کانل از آن برخوردار است، وی بهعنوان رئیس جمهوری احتمالی بعدی کوبا با چالشهای بیشماری مواجه خواهد شد. اقتصاد کوبا در حال مبارزه (البته در بهترین حالت ممکن) است، نظرات بسیار متفاوتی درباره سرعت و اندازه اصلاحات اقتصادی و سیاسی در درون رهبری وجود دارد و توسعه بخش خصوصی به همراه انقباض دولت کوبا باعث وخیمتر شدن بیکیفیتیهای موجود و ایجاد مشکلات جدید شده است. کوبا هنوز با مشکلات برجای مانده از طوفان ایرما دست و پنجه نرم میکند و در تلاش است تا خود را با کاهش چشمگیر یارانه از سوی دولت ونزوئلا وفق دهد و همینطور همچنان از فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم امریکا که تحت دولت دونالد ترامپ امیدی به خاتمه یافتن زودهنگاماش وجود ندارد، رنج میبرد.
در لایههای زیرین تمامی این مسائل یک پرسش حیاتی خفته و آن مشروعیت قدرت دیاز-کانل است. برخلاف سلفاش که قدرتشان با تبار انقلابیشان توجیه میشد، دیاز-کانل مجبور است مشروعیت خود را از طریق عملکردش ایجاد کند که از طریق توانایی وی در عمل کردن به وعدههای اصلاحاتی شامل ایجاد دولت پاسخگوتر، افزایش دسترسی به اطلاعات، ارتقای کیفیت زندگی و ایجاد فرصتهای بیشتر برای جوانان اندازهگیری میشود. با اینکه بسیاری از اقتصاددانان کوبا بر سر نیاز به حمایت از اصلاحات پولی و مالی، ارتقای سرمایهگذاری خارجی و افزایش کارآمدی در بخش دولتی اتفاق نظر دارند اما در کوبا، درست مثل خیلی از کشورهای دیگر، آنچه از نظر اقتصاددانان امری بدیهی و عقل سلیم تصور میشود، توسط واقعیتهای سیاسی به مسألهای بغرنج بدل میشود. سؤال این است که دیاز-کانل چگونه میخواهد تنشهای موجود را حل و فصل کند؟
کوبا و جهان
اگرچه کسی نمیتواند نحوه پاسخگویی دیاز-کانل به چالشهایی را که با آن مواجه است پیشبینی کند، نمیتوان انکار کرد که تغییر بزودی رخ میدهد. ایالات متحده و سایر بازیگران خارجی ماهیت و زمان این تغییرات را مشخص نخواهند کرد، اما میتوانند فضایی را ایجاد کنند که در آن اصلاحات راحتتر رخ دهد. راهبردهای مشارکت امریکا که استقلال کوبا را بهرسمیت میشناسد و در مقابل درخواستها برای تغییر رژیم این کشور مقاومت میکند، خطرهای ناشی از ایجاد تغییرات چشمگیر در کوبا توسط دیاز-کانل را کاهش میدهد. اتحادیه اروپا رویکرد رو به جلو و طرفدار تعامل خود در قبال کوبا را طی توافقنامه همکاری و گفتوگوی سیاسی که در نوامبر سال 2017 منعقد شد، نشان داد. در حقیقت، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن در تلاشند به تغییرات اساسی در سیاست و اقتصاد کوبا از طرق مهم کمک کنند.
بروکسل علاوه بر امضای توافقنامه در زمینه انرژی تجدید پذیر و کشاورزی پایدار، از اصلاحات زیرساختی گسترده در جزیره حمایت میکند. اعضای اتحادیه اروپا در دیدار رسمی خود از هاوانا که در اوایل سال 2018میلادی صورت گرفت، به کوبا پیشنهاد دادند با توجه به تجربیات خود در معرفی واحد پول یورو، برای حل معضل یکسانسازی واحد پول در کوبا به این کشور کمک کنند (این کشور در حال حاضر دو واحد پول دارد). مقامات سوئدی نیز به کوبا پیشنهاد مشابهی در زمینه کمک به بانک مرکزی این کشور برای ایجاد یک رژیم مالیاتی دادهاند. همانطور که مقام ارشد اتحادیه اروپا، فدریکا موگرینی، طی یک کنفرانس مطبوعاتی در هاوانا توضیح داد، «فرصتهایی برای تجارت، سرمایهگذاری و ارائه راه حلهای مشترک برای معضلات جهانی مثل مهاجرت و تغییرات آب و هوایی وجود دارد... ما میتوانیم با کوبا درباره همه این مسائل گفتوگو کنیم زیرا به رغم وجود تفاوتهایی بین دو طرف نسبت به گفتوگو تعهد وجود دارد.»
طلبکاران کوبا هم در این میان نقش خود را ایفا کردهاند. در سال 2015، وامدهندگان باشگاه پاریس شامل فرانسه، اسپانیا و انگلیس طی قراردادی با کوبا متعهد شدند که یا وامهای خود را ببخشند یا درباره بدهی 11.1 میلیون دلاری این کشور تجدید نظر کنند که این اقدام به کوبا کمک میکند در اقتصاد جهانی ادغام شود؛ این کار برای برون رفت از مشکلات اقتصادی ضروری است چه برسد به اینکه این کشور بخواهد پیشرفت هم بکند.
اگرچه کوبا به خاطر امریکا از مؤسسات مالی بینالمللی مثل آی.ام.اف و بانک جهانی دور مانده اما سایر نهادها مثل بانک توسعه امریکای لاتین و بانک مرکزی امریکا برای ادغام اقتصادی همواره به صورت مالی و فنی از اصلاحات اقتصادی این جزیره حمایت کردهاند. چین و روسیه هم به صورت فعال با کوبا وارد تعامل شدهاند. در سال 2011، بر سر بدهی 6 میلیارد دلاری خود به چین (که بخش زیادی از آن بعدها بخشیده شد) مذاکره کرد و در سال 2014، در آستانه سفر ولادیمیر پوتین به هاوانا، روسیه بدهی خارجی 32 میلیارد دلاری این کشور به روسیه را بخشید. هر دو کشور سرمایه گذاریهای کلانی را در جزیره انجام دادهاند و این روند ادامه دارد. اوایل همین ماه، چین 36 میلیون دلار برای پروژههای کشاورزی، منابع آبی، انرژی تجدید پذیر و تکنولوژی به کوبا کمک کرد. با توجه به صادرات 1.8 میلیارد دلاری کشور چین به کوبا در سال 2017 میتوان گفت که این کشور در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری کوباست. تجارت روسیه با کوبا نیز طی دو سال اخیر با افزایش 81 درصدی صادرات روسیه به این کشور در سال 2017 به صورت چشمگیری افزایش یافته است. برای نخستین بار از دهه 90 تاکنون روسیه مشغول صادر کردن نفت به کوبا برای کمک به این کشور است تا بتواند حذف یارانه نفتی ونزوئلا را جبران کند.
بوی بهبود
کشورها در سراسر جهان بیش از پیش با کوبا وارد تعامل شدهاند بخصوص اینکه امریکا در برهه کنونی کمتر از گذشته با کوبا تعامل میکند. ترامپ در جهت مخالف سیاستهای سلف خود، باراک اوباما، در حالت حرکت است و اقداماتی از قبیل کم کردن (نه ممنوع کردن) سفر امریکاییها به جزیره، محدود کردن امکان همکاریهای تجاری با این کشور را انجام داده تا هر چه بیشتر تعامل دو کشور را کاهش دهد. امریکا همچنین بهدنبال بیمار شدن عدهای از دیپلماتهای خود در کوبا که هنوز علت آن در هالهای از رمز و راز است، تعداد نیروهای خود در سفارت را کاهش داده است. آخرین باری که تعداد خدمه سفارت امریکا در هاوانا تا این حد کم بود به سال 1977 و اندکی بعد از آنکه جیمی کارتر، رئیس جمهوری امریکا، اقدام به بازگشایی دفتر منافع امریکا در این کشور کرد، باز میگردد. در حالی که اغلب کشورها در تلاشند روابط خود را با کوبا گسترش دهند و از تغییرات این کشور حمایت میکنند، سیاست خارجی امریکا در قبال این کشور بیش از پیش شبیه دوران جنگ سرد میشود.
در زمانی که تغییرات تاریخی در این جزیره در شرف وقوع است، امریکا باید بیش از گذشته با کوبا وارد تعامل شود (اگر او این کار را نکند، بقیه میکنند). در کمترین شکل همکاری این کشور باید تعداد نیروهای خود در سفارتش در هاوانا را افزایش دهد. جایگزین کردن نیروهای سفارت میتواند به نفع منافع ملی امریکا باشد. جمعآوری اطلاعات درباره تغییرات کوبا و افزایش همکاریهای انتظامی، افزایش همکاری در مبارزه با مواد مخدر، قاچاق انسان و مسائل زیست محیطی از قبیل کارهایی است که دو کشور میتوانند با هم انجام دهند. امریکا از سیاست دشمنی خود چیزی عایدش نمیشود. در واقع با منزوی کردن کوبا، واشنگتن خود را منزوی خواهد کرد. / ایران
نظر شما