نگاهی به تعدادی از بهترین نقشآفرینیهای کشاورز
نمایش توأمان اقتدار و مهربانی
صاحبخبر - محدثه واعظیپور روزنامه نگار محمدعلی کشاورز از نسل بازیگرانی است که کارشان را در دهه 40 و از تئاتر شروع کردند. سالها روی صحنه رفتند و پساز آن جذب سینمای هنری شدند و پیش از انقلاب به دلیل نوع انتخابهایشان کارنامهای قابل توجه در سینما داشتند. نام کشاورز، نام چهار بازیگر دیگر را تداعی میکند. علی نصیریان، داوود رشیدی، جمشید مشایخی و عزتالله انتظامی. پنج بازیگر قدیمی سینما، تئاتر و تلویزیون که با وجود فراز و فرود در کارنامه هنریشان و تفاوت جنس کارشان برای سینمادوستان ایرانی خاطرهساز و دوست داشتنی هستند. بازیگرانی که پساز پیروزی انقلاب و به دلیل ممنوعالکاری ستارههای سینما، پرکارتر شدند و مجبوبیت بیشتری یافتند. کشاورز که متولد سال 1309 است، سالهاست مقابل دوربین نرفته همان طور که انتظامی از بازیگری دور مانده، با این همه هنوز خاطره بازیهای به یادماندنیاش در ذهن بسیاری از ایرانیان باقی است. پدر ایرانی کمتر کسی گمان میکرد مجموعه «پدرسالار» که اوایل دهه هفتاد از شبکه دو پخش شد تا این اندازه با اقبال مواجه شود و محمدعلی کشاورز را به محبوبیتی ویژه برساند. اسدالله خان پدری سنتی بود که نمیخواست مناسبات دنیای جدید جامعه را بپذیرد. تأکید او بر حفظ خانواده به ایجاد قوانینی سفت و سخت در عمارتش انجامیده بود که در نهایت به گسست بزرگ در سرزمینی انجامید که او پایهگذاری کرده بود. کشاورز در نقش این مرد مغرور حضوری مقتدرانه داشت و جدالش با آذر (برادرزاده و عروس جوانش که نسل امروز را نمایندگی میکرد) باعث شد تغییرها و تحولات دنیای جدید را بپذیرد. در آن سالها میلیونها ایرانی هر هفته به تماشای ماجرای زندگی این خانواده مینشستند و به دلیل فضای جامعه و تغییر آهسته به سمت مدرنیسم، بخشی از دغدغهها و دلنگرانیهای اسدالله خان را درک میکردند. این پدر سختگیر و خودخواه با وجود اشتباهاتش برای بسیاری از همنسلانش دوستداشتنی بود چرا که ترس و اضطراب آنها از مواجهه با دنیای جدید را عیان میکرد. «پدرسالار» به سنت آن سالها دوبله شده بود و یکی از دلایل موفقیت مجموعه را باید در این ویژگی دانست. این مجموعه پربازیگر بارها از تلویزیون پخش شده، اما موفقیت اولیه که بیشتر محصول حال و هوای جامعه در دهه هفتاد بود تکرار نکرده. با این همه، بسیاری هنوز محمدعلی کشاورز را با «پدرسالار» به یاد میآورند. کشاورز که پیش از این در مجموعههای شاخص «هزاردستان»، «سلطان و شبان» و «سربداران» بازی کرده بود با این نقش اول، تبدیل به بازیگری محبوب برای مخاطبان سریالهای تلویزیونی آن روزها شد. تلخ و شیرین یکی دیگر از شاهنقشهای کشاورز محمدابراهیم در فیلم دوستداشتنی «مادر» است. محمدابراهیم شخصیتی نمادین در فیلمی است که در پس ظاهرش، معنا و مفهومی بیش از یک ملودرام خانوادگی دارد. مادر (زنده یاد رقیه چهرهآزاد) نماد وطن است و هر کدام از فرزندان خانواده قشر و گروهی را نمایندگی میکنند. محمدابراهیم که نسبت به خواهر و برادرهایش تندخو و بددهان است، قلبی مهربان دارد. ظاهر و فیزیک خشن و زبان تند و تیزش ابتدا از او یک هیولا میسازد اما به مرور تماشاگر او را که تنها و دلگیر است، درک میکند و دوست میدارد. محمدابراهیم آمیزهای از تلخی و شیرینی است و این ویژگی در بازی خوب کشاورز که با دوبلهای درخشان کامل شده عینیت یافته است. کشاورز با آن جثه تنومند و چهرهای که خشم و عطوفت را توأمان نمایش میداد مناسب بازی در چنین نقشهای دووجهی بود. جنس بازی او و ویژگیهای ظاهریاش در «هزاردستان» و «مادر» پیچیدگی و تناقض پنهان در دو شخصیت شعبان و محمدابراهیم را بخوبی روشن میکرد. همکاریهای موفق با علی حاتمی «هزاردستان» یکی از به یادماندنیترین مجموعههای تلویزیون ایران و گنجینهای است که هنوز رنگ کهنگی به خود نگرفته است. بخش قابل توجهی از کارنامه بازیگری کشاورز در دهه شصت و هفتاد شمسی به همکاری با زندهیاد علی حاتمی بازمیگردد و نقطه اوج این همکاریها بازی در نقش شعبان بیمخ در «هزاردستان» است. کشاورز با گریمی سنگین و متفاوت که چهرهاش را کریه و تلخ کرده در نقش شعبان بازی کرد. لمپنی خردهپا و بیاصل و نسب که بازیچه قدرت میشود و میکوشد در معادلاتی که ثروت و سیاست به دنبال دارد برای خود موقعیتی دست و پا کند. دیده شدن این نقش منفی در مجموعهای پربازیگر و با بازیهای درخشان، به تلاش و اجرای درست کشاورز باز میگردد. شعبان که در مجموعه، برشهایی از زندگی او روایت میشود، پرخاشگر، کمی دیوانه و عاصی است؛ نمایش این ویژگیها در یک بازی برونگرایانه باعث شده ماهیت شخصیت بخوبی برای مخاطب روشن شود. میزان پلشتی این کاراکتر به حدی است که با وجود بعضی لحظات، تماشاگر نمیتواند دوستش بدارد و با او همدلی کند، اگر چه که شعبان هم قربانی است و باید به کام مرگ برود تا دستهای پنهان عرصه سیاست پنهان بماند. واقعگرا و به یادماندنی در سینمای زندهیاد عباس کیارستمی بازیگران حرفهای کمتر فرصت و بخت دیده شدن یافتند. جنس سینمایی که این فیلمساز شهیر ایرانی به آن علاقهمند بود با آنچه قواعد و روح کار بازیگر حرفهای و شناخته شده طلب میکند، کمتر قرابت پیدا میکرد، اما حضور دلنشین محمدعلی کشاورز در فیلم «زیر درختان زیتون» یکی از نکات مثبت آثار کیارستمی و از بخشهای درخشان کارنامه این بازیگر است. کشاورز در فضای واقعگرای «زیر درختان زیتون» و در حالی که همه شخصیتهای مقابل دوربین نابازیگر هستند و نقشی شبیه به زندگیشان را بازی میکردند در نقش یک کارگردان مقابل دوربین رفت، با کمترین میزان تصنع و حتی نمایش و جلوهگری در این نقش زندگی کرد و به یکی از عناصر دوست داشتنی فیلم تبدیل شد. این همکاری در دورانی اتفاق افتاد که شخصیت سینمایی کشاورز شکل گرفته بود اما انعطافی که او در این تجربه نشان داد، ثابت میکند او حتی برای قرار گرفتن در چنین فضاهایی که نیاز به بازی برونگرا و نمایشی نبود، هم مناسب بوده است. اگر چه پس از «زیر درختان زیتون» کشاورز فرصت تجربهای از این دست و با این کیفیت را نیافت اما خاطره حضورش در این فیلم در ذهن مانده و به یکی از نقاط قوت کارنامهاش تبدیل شده است. سریالهای پربیننده دوران پرکاری برای کشاورز در سالهای شصت و هفتاد رقم خورد، اگرچه در تئاتر فعال نبود اما مقابل دوربین حضوری پررنگ داشت. از اواسط دهه هفتاد و پس از دوم خرداد با شکلگیری موج سینمای جوان پسند و ورود چهرههای تازه به دنیای سینما، نسل کشاورز کم کارتر شد. او البته این کمکاری در سینما را با حضور در مجموعههای مختلف جبران میکرد. مجموعههایی که بسیاری از آنها چیزی به اعتبار کارنامهاش نیفزود. در این بین اما دو نام وجود دارد که از خاطرهسازترین مجموعههای دهه شصت محسوب میشوند، «سربداران» و «سلطان و شبان». این دو مجموعه پربیننده کاملاً متأثر از فضای تئاتر و اغلب بازیگرانشان چهرههای باسابقه تئاتری بودند. در فضای فانتزی و طنزآمیز حاکم بر مجموعه داریوش فرهنگ، کشاورز نقش خوابگزار اعظم را بازی میکرد. شخصیتی سیاس و قدرتطلب و در «سربداران» که تاریخی و سیاسی بود، نقش خواجه قشیری. نکته مهم درباره این نقشآفرینیها این است که کشاورز اگرچه در مجموعهای پربازیگر یکی از نقشهای مکمل را بازی میکرد اما کیفیت نقش آفرینیاش در حد و اندازه بازیگران نقشهای اصلی بود و به چشم میآمد.∎
نظر شما