شناسهٔ خبر: 24846721 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

سلامتی، کالایی بدون قیمت

"معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ایلام"، با اشاره به شعار هفته ی سلامتِ امسال، مبنی بر این که: «دست در دست هم دهيم به مهر تا كه ريشه كن كنيم سل را» گفت: تشخیص و درمان رایگان بیماری سل، یکی از ‌راهکارهای اساسی در خصوص مقابله با این بیماری است.

صاحب‌خبر -

 به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ وقتی که از دستش می دهی تازه قدرش را می دانی و این حسرت است که جای خالی اشسلامتی، کالایی بدون قیمت را برایت پُر می کند. داشتنش بزرگ ترین خوشبختی است. اصلاً دنیا به کامت می شود؛ آنقدر که می توانی سرِ راحت بر زمین بگذاری و بی دغدغه به خواب بروی.  بیداریت هم، طعم گسِ زندگی می دهد. انگار داشتنش مترادف است با واژه ی آرامش. کالایی که حتی نمی توانی در هیچ مغازه ای، رویش قیمت بگذاری. کالایی از جنس سلامتی؛ همان که وقتی عده ای از داشتنش محرومند، می شود نام فقیر بر آن ها گذاشت؛ حتی اگر صاحبِ تمام ثروت های دنیا هم باشند.

با افتتاح "دارالفنون" به دست "میرزاتقی خان امیرکبیر" در دوره قاجاریه، موضوع بهداشت عمومیِ نوین در ایران مطرح شد. دکتر "تولوزانِ" فرانسوی که هم طبیب "ناصرالدین شاه" و هم استاد "دارالفنون" بود، پیشنهاد کرد تا سازمانی به نام "مجلس حفظ الصحه" که در حقیقت اولین سازمان کشوری در زمینه ی بهداشت عمومی بود، تشکیل شود. در سال "۱۳۲۰" وزارت بهداری تأسیس شد.

 سازمان اداره بهداشت عمومیِ وزارت بهداری در ایران به عنوان یک وزارت مستقل، از سال "۱۳۲۱" شروع به کار کرد. طرح بهداشت که "۳۹۰۰" سال، قبل از میلاد توسط "اسقلبیوس" و به پیشنهاد دخترش "هیژی" مطرح شده بود، در سال "۱۹۴۶" میلادی ثمربخش شد.

در این سال اساسنامه ی سازمان جهانی بهداشت به تصویب رسید ، ولی در سال "۱۹۴۸" میلادی به مرحله اجرا گذارده شد . کشور ایران یکی از اعضای این سازمان است.

و اما به گفته ی یکی از پیشکسوتان و فعالان حوزه ی سلامت، در دوران "پهلوی" به علت فقر و کمبود امکانات، وضعیت بهداشتِ اجتماعی در شرایط بحرانی قرار داشت.

در شهر ایلام، بنای ساختمانی وجود نداشت و یا به صورتِ محدود و کاه گلی بود. نبود امکانات بهداشتی مانند: دستشویی و به تبع آن استفاده از فضای بازِ خارج از خانه ها به این منظور و نیز نبودِ حمام که مردم را مجبور می کرد، ماهی یک بار به وسیله "تشت" و آبی که روی آتش گرم می شد، به استحمام بپردازند و همچنین در دسترس نبودن مواد شوینده و  آب لوله کشی به گونه ای که برای شستشوی ظروف و لباس از "خاکستر" و آب چشمه ها استفاده می کردند، از عواملِ تهدید کننده ی سلامت عمومی جامعه محسوب می شد.

" رییس مبارزه با بیماری های مرکز بهداشت استان" ادامه می دهد: وجود این شرایط، زمینه ی رشد انگل های بدنی مانند: "شپش" و موجودات موذی ای مثل موش را فراهم می کرد؛ عواملی که به بروز بیماری هایی مانند: "طاعون"، "اسهال"، "مالاریا"، "جُزام" ( که در زبان محلی به آن آتَشَه یا خوره می گفتند) "هاری" و بسیاری از بیماری های کشنده ی دیگر منجر می شد.

" عطاءالله جمالوندی " با اشاره به فقدان وسایل ارتباطی گسترده مانند: تلویزیون و کمبود رادیو و نیز پایین بودن سطح سواد جامعه، افزود: وجود این گونه عوامل، موجب بروز مشکلاتی در خصوص آموزشِ نکات بهداشتی به مردم می شد، به گونه ای که آنان با روی آوردن به خرافات، به دنبال درمان بیماری های خود بودند.

سلامتی، کالایی بدون قیمت

به عنوان مثال: برای مقابله و درمان بیماریِ "هاری" که معمولاً از طریق سگ های ولگردِ هارمنتقل می شد، معتقد بودند که با شست و شوی ناحیه ی آسیب دیده ی بدن در آب جاریِ رودخانه ها این بیماری رفع و کنترل می شود.

بر اساس اطلاعات مشترک دکتر "راضی ناصری فر" معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ایلام و " خداداد اکبری " مسئول بهداشت محیط استان، شیوع بیماری مالاریا در ایران و به تبع آن ایلام به قدری گسترده شد که اداره مبارزه با مالاریا شکل گرفت. "ابیت" پاشی برکه ها و "سم" پاشی منازل از جمله اقداماتی بود که برای ریشه کنی مالاریا انجام شد، اما این بیماری به طور کامل کنترل نشد.

"سپاه بهداشت" نیز تشکیل شد و با وجود این که شرایط بهداشت و سلامت مردم تا حدودی تغییر کرد، اما این طرح در حقیقت باهدف گسترش روزافزون نفوذ آمریكا و اسرائیل و تحكیم و تثبیت موقعیت قدرت شخصی شاه و دربار وی در مقابل تضعیف و سركوب نیروهای منافع ملی و مذهبیِ مبارز، به ویژه روحانیت اجرایی شد.

به گفته ی دکتر "عبدالخاق کیخاوندی" از اولین رؤسای مراکز بهداشت در اوایل دوران انقلاب اسلامی، با گسترش خانه های بهداشت، تشکیل آموزشگاه های بهورزی، انسجام و ساماندهی برنامه های سلامتِ عمومی و نیز ارتقاء سطح وضعیت اقتصادی و بهداشتی مردم، شاخص بهداشت و سلامت در جامعه به رشد چشمگیری رسید.

"وی" توزیع عادلانه امکانات بهداشتی و درمانی در بین روستاها و شهرها، توجه به سلامت جسمی و روحی مردم، آموزش بهبود تغذیه و تنظیم خانواده، تأمین آب سالم و بهسازی محیط را از جمله اقدامات صورت گرفته برای نهادینه کردن بهداشت و سلامت در جامعه عنوان کرد.

 در حال حاضر با ارتقاء و توسعه ی شاخص های بهداشت و سلامت در کشور، شاهد کسب رتبه اولِ منطقه از نظر شاخص های سلامت، منطبق با فرهنگ و انتظارات جامعه هستیم.

و اما با توجه به این که در كتاب آفرينش، هيچ نکته ای از قلم نیفتاده؛ بهداشت و سلامتِ فرد و جامعه نیز از جمله مواردی است که با نگاهی ویژه نگریسته شده است.

"یک دکترای فقه و حقوق اسلامی" در این باره می گوید: اهمیت بهداشت فردی و جمعی و نیز حفظ سلامتِ محیط زیست علاوه بر آیات و روایات، در بسیاری از کتب فقهی و رساله ها نیز مورد تأکید فراوان قرار گرفته شده است.

 سلامتی، کالایی بدون قیمت

"سجاد کریمی" با اشاره به این که بر اساس آموزه های دینی، ایجاد آلودگی های زیست محیطی، مصادیقی از تضییع حقوق عمومی و فساد بر روی زمین است، افزود: آلوده کردن چهره ی طبیعت و محیط زیست با نادیده گرفتن بهداشت عمومی، ظلم و گناهی بسیار بزرگ در حق دیگران محسوب می شود که نابخشودنی است.

و اما خوب دیدن، می تواند به عادتی زیبا برای سلامت روانی انسان تبدیل شود. گاهی لازم است، چشم ها را به روی مهربانی باز کرد. گاهی باید بهترین ها را بدون تعلل انتخاب کرد و دست داد به عادت های خوبی که حالمان را خوب می کند.

" یک کارشناس روان شناسی" در این باره می گوید: چگونگی برقراری ارتباط با مردم و توانایی سازگاری با آن ها از مهمترین عوامل شادکامی و سلامت روانی محسوب می شود.

 "زهرا سارایی" همچنین با اشاره به نقشِ آسیب زای تعارض  در سلامت روانی، تصریح کرد:  در این حالت، فرد انرژی زیادی را صرف می کند تا یکی از حالات و راه های مقابل خود را برگزیند؛ امری که موجب تهدید بهداشت روانی خواهد شد.

"وی" اضافه کرد: دو مهارتِ سازگاری با دیگران و اتخاذ تصمیم صحیح در برخورد با تعارض از مهم ترین شیوه های تأمین سلامتِ روانی افراد به شمار می رود.

بهداشت، هنر رسیدن به سلامتی است. علمی که درهای نشاط و سرزنده گی را به روی اجتماع باز می کند و همه ی انسان ها را با هر آیین و نژادی دعوت به سلامتی می کند.

"یک کارشناس آموزش بهداشت" می گوید: بهداشتِ فردی و عمومی، مکمل یکدیگرند و برخلاف تصور عده ای رعایت بهداشت فردی به تنهایی کافی نیست. زیرا انسان موجودی اجتماعی است که کنش هایِ فردی او بر کُل اجتماع تأثیر خواهد گذاشت.

سلامتی، کالایی بدون قیمت

"مژده لطافتی" تأکید کرد: ارتقاء سطح سلامت انسان ها از طریق خواستِ عمومی افرادِ جامعه با پیشگیری از بیماری ها، بهسازی محیط، رعایت بهداشت فردی و ایجاد یک نظام اجتماعی، که در آن هر فردی دارای سطح زندگی مطلوبی برای تأمین و نگهداریِ تندرستی خود باشد، امکان پذیر خواهد شد.

و اما تا اوایل سده ی "نوزدهم" مفهوم غذاخوردن فقط  احساس گرسنگی و پرکردن شکم بود و بشر را وادار می‌کرد تا آن چه را که در دسترس خود می بیند، بدون توجه به کمیت و کیفیت آن مصرف کند. شهرنشینی و تشکیل اجتماعات شهری باعث ایجاد تغییرات زیادی در شیوه ی تغذیه ی بشر شد. شهرنشین های اولیه، کشاورزی و دامپروری را به خوبی می‌دانستند و برای تغذیه ی خود از محصولات متنوعی استفاده می‌کردند. ایران، نخستین کشور جهان است که انسانِ اولیه در آن به کشاورزی و پرورش دام پرداخته‌است.

 "یک کارشناس تغذیه" اذعان می کند: تولید غذای سالم و برنامه‌ریزی برای ترویج فرهنگ مصرف مواد غذاییِ بهداشتی، یکی از مهم‌ترین راه‌های دستیابی به سلامت عمومی در جامعه است.

"سمیه سعیدی" با بیان این که تغذیه ی سالم در عمل، کار دشواری است، تشریح کرد: این سختی، بیشتر مربوط به کنار گذاشتن عادت های کهنه و شیوه ی تغذیه ی نادرست است.

"وی" افزود: تغذیه  ی سالم به معنای صرف نظر کردن از خوردنی های دوست داشتنی و لذیذ نیست، بلکه باید بدانیم چه مقدار و با چه کیفیتی مصرف کنیم.

"معاون بهداشتی  دانشگاه علوم پزشکی ایلام"، با اشاره به شعار هفته سلامتِ امسال، مبنی بر این که: «دست در دست هم دهيم به مهرتا كه ريشه كن كنيم سل را» گفت: تشخیص و درمان رایگان بیماری سل، یکی از ‌راهکارهای اساسی در خصوص مقابله با این بیماری است.

سلامتی، کالایی بدون قیمت

"دکتر راضی ناصری فر" با اطمینان دادن از محرمانه ماندن اسرارِ افرادِ مبتلا به بیماری "سل"، از آنان خواست تا به مراکز بهداشتی و درمانی مراجعه کنند و مورد مداوا قرار بگیرند.

"وی" با اشاره به اهمیت شناسایی به موقع و درمان سریع بیماران مبتلا به سل، بر ضرورت هماهنگی بین بخش های درمانی و آزمایشگاه های تشخیصی تأکید کرد و خواستار آموزش تمامی کارکنان شاغل در مراکز و خانه های بهداشت به منظور افزایش حساسیت و آگاهی در زمینه ی علایم  این بیماری شد.

و اما همه ی ما با صدای آهنگِ ماشین شهرداری و خش، خش جاروی رفتگرِ شهر آشنا هستیم؛ انسان های زحمت کشی که رزق و روزیِ پاک و حلالشان را با تحمل بوی تعفنِ زباله های دور ریخته ی من و تو به دست می آورند. پدرهای آبرومندی که شاید وقتی به خانه برمی گردند، بوی عطر و ادکلن ندهند؛ اما عطر مهربانی و عشق را در خانه و شهرشان پراکنده می کنند. روز جهانی بهداشت بهانه ای شد تا از این قشر شریفِ جامعه یادی بکنیم.

در "بلوار امام خمینی" شهر ایلام، با چهره ای ساکت و غمگین، جارویش را داخل پیاده رو می کشید؛ اما چیزی که بیشتر از جاروی او توجهم را به خود جلب کرد، صورت سوخته و حادثه دیده اش بود. گاهی جارو می کشید و گاهی هم خم می شد و آشغال های درشت تر را از روی زمین برمی داشت. جلد پفکی را از جلوی جارویش بلند کردم و داخل سطل زباله ریختم. لبخندی زد و تشکر کرد. با این بهانه سرِ صحبت را با او باز کردم. وقتی متوجه شد که خبرنگار هستم خوشحالی در صورتش موج زد. شاید از دیده شدن، در روزگاری که شغلِ او جلوه ای نداشت، این چنین برق شادی در چشم هایش می نشست. در تمام طول مدتی که حرف می زد، غم را می شد از صدا و عمق نگاهش خواند.

"عزیز جعفریِ" 30 ساله متأهل بود و یک پسر "12" ساله داشت. او می گوید: همسرش شغلش را پذیرفته است؛ اما پسرش به خاطر برخورد همکلاسی هایش، از شغلِ پدر خجالت می کشد.

سلامتی، کالایی بدون قیمت

"رفتگرِ" زحمت کشِ شهر ما، قصه ی تلخِ دیده نشدنِ شغلش را با ماجرای پسرش توصیف می کند و ادامه می دهد: پسرم می داند که روزی "8" ساعت ایستادن پای ماشین حمل زباله و استشمام بوی بدِ آن یعنی چه؟! او می داند که هر روز صبح تا ظهر روزی چند بار کمر خم کردن برای جمع آوریِ آشغال های مردم، شب ها چه دردی دارد، پسرم خوب می داند که تحویل سال  با کیسه های زباله، معنایی به غیر از عشق ندارد، اما این مردم هستند که باید نگاه شان را لااقل در سال جدید بشویند و با گردگیری از چشم هایشان، به شغلی بنگرند که اگر یک روز تعطیل شود، فاجعه ای در شهر و محله اشان رخ خواهد داد که تحملش غیرممکن است و این مردم هستند که نباید، دلِ فرزندان پاکبانانِ شهر را بیازارند و کاری کنند تا آن ها از شغل شرافتمندانه ی پدرانشان خجالت بکشند.

 او با اظهار دلخوری از حادثه ای که به خاطر سهل انگاری یکی از همشهری هایمان برایش افتاده، می گوید: روزهای شروع خدمتم در شهرداری را سپری می کردم. یک روز که مشغول جمع آوریِ زباله در سطح شهر بودم، یکی از کیسه ها را بدون اطلاع از محتویات آن داخل مخزن زباله ی ماشین انداختم که ناگهان منفجر شد و مواد آن روی سر و صورتم ریخت. بعدها متوجه شدم که کیسه، حاوی "اسید" بوده است. آن روزها درد جسمی بسیاری را تحمل کردم ولی از آن روز به بعد دیگر از درد روانیِ این مشکل آزار می کشم. مردم فکر می کنند که بیماریِ واگیرداری گرفته ام و از برخورد با من واهمه دارند؛ چیزی که برایم بسیار دردناک است.

او در خصوص انتظارش از مردم گفت: چقدر خوب است که گاهی نسبت به همدیگر، به خصوص در مورد کسانی که در قبال مان احساس مسئولیت می کنند و این گونه شهر و محیطِ زندگی مان را تمیز و پاکیزه نگه می دارند با حساسیت و دقت بیشتری رفتار کنیم  و چقدر زیباتراست اگر پاکبانان را از کیسه های حاوی مواد خطرناک، حتی با چسباندنِ نوشته ای روی کیسه ی زباله، باخبر کنیم تا هم محبت خود را به این قشرِ زحمت کش نشان بدهیم و هم شاهد چنین صدمات جبران ناپذیری به آن ها نباشیم.

او خواسته دیگری هم داشت و از مردم خواست تا به موقع کیسه های زباله را دَم در بگذارند و به این ترتیب با پاکبانان همکاری کنند. 

خدایا! ممنونم که هر روز بدون پرداختِ هیچ  بهایی، از اکسیژنی که تو به من هدیه می دهی نفس می کشم و با بخشیدن بزرگ ترین دارایی دنیا - گنجینه ای از سلامتی - ثروتمندم کرده ای؛ ثروتی که زبانِ شکرگزاریش، قدر دانستنِ آن است.

و کلام آخرم با شما این باشد که، مراقب سلامتی خودتان باشید.

 

** زهرا پور اسماعیل

نظر شما