شناسهٔ خبر: 24714332 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

گفتگو با سـروش صـحت مردی که عاشق کتاب، نوشتن و البته دنیای مجازی است

از اجرای «کتاب‌باز» واهمه داشتم

سروش صحت از نسل طنزپردازان تکرار نشدنی سینما و تلویزیون ماست. از آن‌هایی که خود خودش است و طنزهایش هم حسابی در دل تماشاگران جا باز می‌کند. صحت، مردم را خوب می‌شناسد. شاید به‌خاطر اینکه حتی در دوران اوج معروف شدنش هم کنار مردم بودن در مکان‌های شلوغ را به کناره‌گیری ترجیح می‌دهد. او نبض مردم را در دست گرفته است و با ساخت هر مجموعه‌اش، بیشتر در دل مردم جا باز می‌کند. با او گفت‌وگویی نوروزی داشته‌ایم. از کتاب‌بازی‌اش گفت تا علاقه‌اش به دنیای مجازی؛ که کتمانش نمی‌کند و اینکه سال آینده قرار است در سینما به تماشای یک اثر دیگر از سروش صحت بنشینیم. وقتی هنوز تلویزیون به خانه‌های همه مردم راه نیافته بود، این صدای رادیو بود که آن‌ها را از دنیای بیرون و خبرهای دور و نزدیک آگاه کرده و البته نقش رسانه‌ای سرگرم‌کننده را نیز ایفا می‌کرد. حتی در دهه‌های 50 و 60 که شاید بیشتر مردم توانسته بودند صاحب تلویزیون بشوند، بازهم این رادیو بود که داشتنش در هر خانه‌ای ضرورت بود و خانواده‌ها برای فهمیدن مهم‌ترین اتفاقات کشور پیچ رادیو را می‌چرخاندند تا از اوضاع‌واحوال باخبر شوند. تلویزیون جمهوری اسلامی ایران حالا در آستانه سال 97 به 40 سالگی خود وارد می‌شود و دهه چهارم انقلاب اسلامی ایران را تجربه می‌کند. چهار دهه تجربه برای سیمای جمهوری اسلامی ایران مصادف بوده با همه تلاش‌هایی که مدیران و هنرمندان یک کشور برای ارائه استقلال و نمایش هویت ملی و بومی خود انجام داده‌اند. رد شدن نرخ دلار آمریکا از مرز 5 هزار تومان با موجی از واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی همراه بود به طوری که تعدادی از هنرمندان و چهره‌های سرشناس هم نسبت به گرانی قیمت ارز در اینستاگرامشان واکنش نشان دادند. به تازگی عکسی از یک کودک سوری که در چمدان خوابیده است سوژه کاربران شبکه اجتماعی شده است. سروش صحت کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون اینستاگرامش را با عکسی قدیمی مربوط به ویژه برنامه نوروز 20 سال پیش به نام «جنگ 77» به روز کرد. پژمان جمشیدی حالا دیگر نه یک فوتبالیست بلکه بیشتر یک بازیگر است و هم در تلویزیون و هم در سینما و تئاتر دستی بر آتش دارد. او حتی بهمن‌ماه سال 96 و در سی‌وششمین جشنواره ملی فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ هم شد؛ گرچه این نامزدی حاشیه‌هایی هم برایش داشت ولی به هر ترتیب از آن‌ها عبور کرد. او با ایفای نقش‌های متفاوت د

صاحب‌خبر -

شما را یک طنزپرداز میشناسیم. ممکن است یک روز یک سریال یا فیلم کاملاً جدی بسازید که هیچ طنزی در آن نداشته باشد؟

حتماً به ساخت یک فیلم یا سریال خیلی جدی فکر میکنم. اما نمیتوانم قول بدهم که کار آنقدر جدی باشد که هیچ اثری از طنز در آن دیده نشود. چون من دلم میخواهد در تمام آثار طنز ردپای جدیت وجود داشته باشد و برعکس. پس حتماً فیلم جدی از من خواهید دید، اما قطعاً رد پای طنز هم در آن دیده خواهد شد. چون اعتقاد من این است که در زندگی آنقدر غم و شادی به هم آمیخته است که نمیتوان گفت رگه طنز در جایی وجود ندارد؛ همانطور که رگه غم را نمیتوان از زندگی حذف کرد.

«چارخونه» کمتر، اما «ساختمان پزشکان» به نظر نقطه پرتاب شما در عرصه کارگردانی سریالهای تلویزیونی بود. بعد هم که پژمان، شمعدونی و لیسانسههای یک و دو را ساختید. واقعاً وسوسه نشدید که خودتان در این کارها بهعنوان بازیگر حضور داشته باشید؟

بههیچوجه، همانطور که گفتم هر نقشی برای من مناسب نیست. مثلاً اگر در فیلم سینمایی نان، عشق، موتور 1000 خوب ایفای نقش کردم بهخاطر کارگردانی خوب ابوالحسن داوودی بود و اینکه کاراکتر نقش به شخصیت من نزدیک بود. اگر در گاوخونی من خوب ظاهر شدم، به خاطر حضور آقای افخمی بود. ترجیح میدهم وقتی بازی میکنم یک کارگردان من را هدایت کند. بهعلاوه بازی کردن و کارگردانی همزمان برایم کار سختی است و اینطوری تمرکزم را از دست میدهم.

تجربه نویسندگی برای کارهای طنز آیتمی را هم داشتهاید، مثل ببخشید شما و قطار ابدی. به نظرتان دوران این نوع طنز در تلویزیون تمام شده یا شاید دوباره بتوان آن را احیا کرد؟

از ابتدای دهه 70 ساخت مجموعههای کمدی آیتمی در تلویزیون شروع شد و تا اواسط این دهه به اوج خودش رسید. در واقع دهه 70 را میتوان دوران تولد، رشد و شکوفایی این فرم از کمدی قلمداد کرد. در دهه 80 یکمرتبه با رفتن تلویزیون به سمت ساخت مجموعههای کمدی روتین 90 شبی، از بار آیتمیها کاسته شد. از اوایل دهه 90 با ساخت «خندهبازار» یک بار دیگر بازار کمدیهای آیتمی داغ شد اما هیچکدام از آنها نتوانستند موفقیت آیتمیهای دهه 70 را تکرار کنند. فکر میکنم بار دیگر بشود آن نوع طنز آیتمی را احیا کرد، اما این بار باید خیلی دقیق و حتی وسواسی به موضوع نگاه کرد.

چرا؟

چون سلیقه طنزی مردم تا حد قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.

چرا مثل لیسانسهها، سراغ ساخت قسمت دوم ساختمان پزشکان نرفتید؟ ساختمان پزشکان واقعاً مورد استقبال مردم قرار گرفت...

آن زمان زمزمه و حتی پیشنهاد ساخت قسمت دوم ساختمان پزشکان وجود داشت. اما به دلایلی این کار به تعویق افتاد و بعد از آن جمع کردن گروه کنار همدیگر کار سختی بود. بهتر است بگویم چون گروه متلاشی شد و بچهها سر کارهای دیگر رفتند. هنوز هم گاهی از من میخواهند قسمت دوم ساختمان پزشکان را بسازم، اما واقعاً جمع کردن آن گروه در کنار همدیگر کار سختی است.

به نظرم حضور در «کتابباز» برای سروش صحت که در بازیگری و کارگردانی سریال طنز تلویزیون به موفقیت رسیده بود، یک ریسک بود. چطور شد حضور در این برنامه را قبول کردید؟

حتماً همینطور بود. من برای اجرای این برنامه خیلی واهمه داشتم، میترسیدم. مخصوصاً که قبل از من امیرحسین صدیق این برنامه را اجرا کرده بود و این نگرانی مرا بیشتر میکرد. اما خوشبختانه بعدها به من گفتند در اجرا مسلط بودی. البته خودم اینطور فکر نمیکنم و خیال میکنم بیشتر به من لطف داشتند. اما دلیل اینکه چرا من اجرای برنامه کتابباز را قبول کردم را قوت قلب تهیهکننده این برنامه و رئیس شبکه میدانم. بهعلاوه اینکه قرار بود در این برنامه از کتاب حرف بزنیم و این موضوع من را برای پذیرفتن وسوسه کرد. چون خودم خیلی کتاب خواندن را دوست دارم و حتی حرف زدن در مورد کتاب من را به وجد میآورد.

شما خودتان نویسنده هستید و یک کتابباز حرفهای هم که بهحساب میآیید. اگر قرار باشد به چند مشکل اصلی از علت پایین بودن سرانه مطالعه کشور اشاره کنید آنها کدام است؟

بهتر است کارشناسان این عرصه در مورد این موضوع حرف بزنند. اما اگر نظر شخصی من را میخواهید، باید بگویم اگر میخواهیم سرانه مطالعه را بالا ببریم بهترین پیشنهاد علاقهمند کردن بچهها به کتاب خواندن است. از دبستانها شروع کنیم. ساعتهای کتاب خواندن را در ساعتهای درسی مدارس بگنجانیم. لذت مطالعه را در سنین پایین به بچهها بچشانیم. قطعاً خودشان از علاقهمندان به کتاب میشوند.

خودتان چقدر از وقت روزانهتان را به خواندن کتاب اختصاص میدهید و معمولاً سراغ چه کتابهایی میروید؟

شغل من نویسندگی است. به خاطر شغلم دائماً در حال مطالعه هستم. واقعاً نمیتوانم بگویم که چند ساعت را به مطالعه اختصاص میدهم، چون گاهی تمام روز را مطالعه میکنم و مینویسم. شاید برایتان جالب باشد که در گذشته هر کتاب را تمام میکردم بعد به سمت کتاب دیگری میرفتم، اما الان که زمانم کمتر از گذشته است و حرص این را دارم که همه کتابها را هم بخوانم، از روش مطالعه همزمان استفاده میکنم. البته کار بدی است و بهتر است کتاب را تمام کنی و بعد به سمت کتاب دیگر بروی. البته بهتازگی خلاصه کتابها را میخوانم و اگر با سلیقه من یکی نباشد، آن را نمیخرم یا مطالعه نمیکنم.

موضوع کتابهایی که میخوانید چیست؟

از خواندن کتابهای ادبیات و رمان لذت زیادی میبرم چون قصه خواندن من را به دنیایی میبرد که برایم دلنشینتر است و از طریق آن با آدمها، جهان و تجربههای ناشناختهای آشنا میشوم. البته کتابهای پیرامون حوزه نمایش، جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه را هم دوست دارم و آنها را هم دنبال میکنم.

ظاهراً سروش صحت حسابی اهل فضای مجازی است. روزانه چند ساعت در فضای مجازی سرک میکشید؟

همه نزدیکان من میدانند که من فضای مجازی را دوست دارم. ساعتهایی که مطالعه نمیکنم یا کار خاصی ندارم حتماً در فضای مجازی گشت میزنم. برای من محیط جالب و دلنشینی است. اما قطعاً توازن را رعایت میکنم و این نیست که دائم به قول معروف سرم توی گوشی باشد. گاهی خواندن متنهای فضای مجازی برایم یک ایده برای نوشتن است.

مدیوم سینما برایتان جذابیتی ندارد یا فرصتی پیش نیامده که سراغش بروید؟ به نظر میرسد به تلویزیون خیلی علاقه دارید...

تا چند سال پیش فکر میکردم هنوز سینما برای من زود است و بهتر است سراغ آن نروم. کمی میترسیدم اما حالا قصد دارم وارد سینما شوم. این روزها به همراهی ایمان صفایی و تهیهکنندگی محمد شایسته قرار است یک کار سینمایی طنز بسازم. الآن نمیخواهم زیاد در موردش توضیح بدهم اما به نظرم کار خوبی است و برای من اولین کارگردانی سینمایی محسوب میشود. اما بعدازآن دوباره در تلویزیون کار خواهم ساخت، چون من تلویزیون را خیلی دوست دارم و به نظرم این رسانه مخاطب گستردهای دارد. امیدوارم هیچوقت ارتباطم با تلویزیون قطع نشود.

برنامه سروش صحت برای سال 97 چیست؟

ساختن یک کار سینمایی و اگر شرایطش مهیا شود، فوق لیسانسهها را خواهم ساخت. نمیخواهم از دنیای نویسندگی دور شوم و شاید من را بهعنوان نویسنده کارهای طنز دیگری ببینید.

کلاً نوروزها را چطور میگذرانید؟

هر سال نوروز به سفر میرفتم، اما چند سالی است ترجیح میدهم تهران باشم. تهران بدون ترافیک و آلودگی هوا بسیار دلنشین است. این چند سالی که نوروزها در تهران هستم، واقعاً حسرت میخورم که چرا سالهای پیش به مسافرت رفتم.

نظر شما