شناسهٔ خبر: 24704047 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

شگفتی واژه‌ها و مفردات در نهج البلاغه

گروه شبکه‌های اجتماعی ــ مصطفی دلشاد تهرانی ضمن ارائه توضیحاتی پیرامون وجه بلاغی نهج البلاغه بیان کرد: نهج‌البلاغه گنجینه‌ای است بی‌نظیر از واژه‌ها و مفرداتی که به بهترین صورت و مناسب‌ترین معنا به کار برده شده است و این امر، پیوسته موجب تحیّر و ستایش بزرگان ادب و شارحان نهج‌البلاغه بوده است.

صاحب‌خبر -

3 فروردین  ////شگفتی واژه‌ها و مفردات در نهج البلاغه

به گزارش ایکنا؛ فصاحت و بلاغت نهج البلاغه از جمله ابعادی از این کتاب شریف است که کمتر کسی می‌تواند آن را نفی کند، یکی از دلایلی که نهج البلاغه از چنین بلاغتی برخوردار است این است که جمع کننده آن یعنی سیدرضی خود یکی از شخصیت‌هایی بود که به لحاظ ادبی بسیار سرشناس بود و به همین دلیل رویکرد وی در جمع‌آوری سخنان امام علی(ع) در نهج البلاغه بیشتر همین مسأله یعنی توجه به جملات بلیغ حضرت بوده است.
مصطفی دلشاد تهرانی پژوهشگر حوزه نهج البلاغه، بُعد بلاغی این کتاب را مورد توجه قرار داده و در کانال تلگرامی خود مطلبی را پیرامون «شگفتی واژه‌ها و مفردات در نهج البلاغه»، منتشر کرده که در پی ملاحظه می‌کنید:
نهج‌البلاغه گنجینه‌ای است بی‌نظیر از واژه‌ها و مفرداتی که به بهترین صورت و مناسب‌ترین معنا به کار برده شده است و این امر، پیوسته موجب تحیّر و ستایش بزرگان ادب و شارحان نهج‌البلاغه بوده است. سبک امام علی(ع) در به کار گرفتن واژه‌ها و مفردات ـ آن هم بالبداهه ـ چنان است که گویا گوهر‌شناسی تیزبین از میان هزاران گوهر، برخی را برگزیده و با بهترین پرداخت، در مناسب‌ترین جا قرار داده و به صورت زیورهایی شگفت ارائه کرده است.
پرداختن به واژه‌ها و مفردات نهج‌البلاغه و تحلیل محتوای آنها، خود موضوع دانشی مستقلّ است. به عنوان نمونه: 1- امام علی(ع) در سخن از آمد و شد پیامبران و گذر روزگاران پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) تعبیری این‌گونه کرده است: «عَلَی ذلِکَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ»؛ این چنین قرنها سپری شد و روزگاران گذشت(نهج البلاغه/ خطبۀ ۱).
تعبیر «نَسَلَتِ الْقُرُونُ» از نظر زیبایی در کاربرد و تصویر‌سازی و معناپردازی بی‌مانند است. «نَسَلَتْ» از ریشۀ «نَسْل» به معنای جدا شدن چیزی از چیزی، به سرعت گذشتن، متولّد شدن و فزونی فرزندان است. این تعبیر، بیانی شگفت و کنایه‌ای زیبا است؛ یعنی قرن‌هایی که به سرعت پشت سر هم می‌آیند و می‌روند، گویا هر قرنی از قرن دیگر متولّد می‌شود و این فرزندان، پیوسته فزونی می‌گیرند.
2- امام(ع) دربارۀ رویارویی با ناکثین، پس از آنکه اعلام جنگ کردند و بر آن پا فشردند، فرمود: «وَ ایْمُ اللهِ لَأُفْرِطُنَّ لَهُمْ حَوْضاً أَنَا مَاتِحُهُ! لَا یَصْدِرُونَ عَنْهُ وَ لَا یَعُودُونَ إِلَیْهِ»؛ به خدا سوگند برای آنان آبگیری پر کنم که خود بر سرِ آن ایستاده، آب آن را بکشم؛ آبگیری که چون بدان درآیند، برون شدن نتوانند، (آنان که از آن جان سالم به در برند) خیال بازگشتن به آن را در سر نپرورانند(همان / خطبۀ ۱۰).
«افراط حوض» برای جمع‌آوری سپاه و فراهم کردن امکانات دفاع، استعاره آورده شده است و «أنا ماتحه» کنایه از این است که ابتکار عمل در این نبرد را خود در دست خواهد داشت. شگفتی کاربرد واژه‌ها در این عبارت، روشن است و از همه شگفت‌تر، کاربرد واژۀ «ماتِح» است. اصل واژۀ «متح» به معنای امتداد دادن چیزی است؛ سپس به کسی که طناب در چاه می‌افکند و آن را امتداد می‌دهد تا آب بکشد «ماتح» گفتند.
نقطۀ مقابل آن، «مایح» است که به کسی گفته می‌شود که در چاه برود و از پایین دلو را پر از آب کند. به گفتۀ ابوعلی لغوی در این واژه، وقتی دو نقطۀ آن در بالا است (ماتح)، به کسی گفته می‌شود که از بالای چاه آب می‌کشد، و وقتی دو نقطه‌اش در پایین است (مایح)، به کسی گفته می‌شود که آب را از پایین چاه می‌کشد؛ و امام(ع) با کاربرد واژۀ «ماتح» به طور کنایی اشراف خود بر نبرد و تسلّط خویش بر ادارۀ آن را نشان داده است .
3- امام (ع) در توصیف اوضاع زندگی عرب جاهلی هنگام بعثت فرموده است: «وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دیِنٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ. مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍ»؛ آن هنگام شما ای مردم عرب، بدترین آیین را برگزیده بودید و در بدترین سرای خزیده. در میان سنگستان‌های سخت و مارهای بی‌پروا و پُرزَهر منزل می‌گزیدید(همان، خطبۀ ۲۶).
امام(ع) واژۀ «مُنِیخُونَ» را به معنای «مُقیِمُون» به کار برده است؛ ولی نکتۀ مهمّ در آن، این است که «مُنِیخُونَ» از مادّۀ «نَوْخ» است که اصل آن، به معنای گستردن است و «اِنَاخة» به معنای خوابانیدن شتر و «مُنَاخ» محلّ خوابیدن شتر و محلّ اقامت شتر است. امام (ع) در این بیان، به جای «مُقیِمُونَ» از «مُنِیخُونَ» بهره برده و با کنایه‌ای لطیف اشاره کرده است که عرب جاهلی از زندگی انسانی دور بوده است. نهج‌البلاغه پُر از کاربرد واژه‌ها با چنین ظرافت‌ها و لطافت‌هایی است.
انتهای پیام

نظر شما