به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، تنها چند ساعت از پایان سال 96 گذشته؛ در چند کیلومتری اینجا شهر پر است از هیاهو و صدا. اما اینجا تنها یک پایگاه میبینی و یک امامزاده؛ در مورد پایگاه امدادی«سردار شهید خلبان مصطفی اردستانی» در جاده قم، گرمسار حرف میزنم؛ یک پایگاه در 24 کیلومتری شهر ورامین؛ یک پایگاه با 6 نجاتگر.
نجاتگرهایی که کیلومترها دور از زن و بچههایشان، تنها نشستهاند؛ گوش به زنگاند که مبادا سانحهای رخ دهد؛ افرادی گرفتار یک حادثه شوند و آنها بشتابند برای یاری و تسکین. اینجا خبر از خانه و خانواده که نیست، از آجیل، سیب و سنجد هم خبری نیست. آنها عید را به این میدانند که زنگ به صدا در نیاید
«مجید کاظمی» 27 سال دارد. او یکی ازنجاتگران جمعیت هلالاحمر شهرستان ورامین است. برای او شب عید مثل تمام شبهایی که در ٣٦٥ روز سال میآیند و میروند، میآیند و میروند. «او چندین سال است که نه چهارشنبهسوری دیدهام، نه نوروز، نه سیزدهبدر.»
برای او تنها سوغات این شبها اضطراب و نگرانی است. او می گوید: تا از احوالش در نوروز بدانیم«نگرانم نگران مردم.» با او هم صحبت شدیم.
«مجید»، در این لحظلات به چی فکر میکنی؟
این زمانها دائما اضطراب دارم که مبادا حادثهای سر سالی خانوادهای را داغدار کند؛ نگرانم. «اضطراب» بهترین واژهای است که میتوانسته، وضع الان ما را مشخص کند.
• تجربههای سال گذشته چطور بوده؟
نگرانترم میکند، تصادفات جادهای در نوروز برای یک امدادگر مَثل یک «کابوس» است.
• اگر حادثه و سانحهای اتفاق نیافتد،اوقات خود را چگونه سپری میکنی؟
کتاب میخونم
• آخرین کتابی که خوندی؟
یک کتاب در مورد پیشگیری از مواد مخدر، کوییز اف کینگز بازی میکنم
• چرا این کتاب؟
به عنوان یک هلالاحمری میخواهم در پیشگیری از اعتیاد مشارکت داشته باشم
• اهل سینما هم هستی؟
بله، بادیگارد حاتمی کیا را خیلی دوست داشتم
• یک آرزو؟
سلامتی
گلایه مادر از اینکه لحظه تحویل سالا منزل نیستم
«مهدی شیرکوند»، یکی دیگر از نجاتگران پایگاه امدادی«سردارشهید خلبان مصطفی اردستانی» است. مهدی 26 ساله دارد و هنوز مجرد است! چند سالیست که «نجاتگری» باعث شده مهدی لحظه تحویل سال را دور از خانواده بگذراند. او می گوید: مادرم هر سال گلایه دارد که چرا تحویل سال را خانه نمیمانی!. با او هم در این روز پایانی سال هم صحبت شدیم.
• اینجا همه چیز برای جشن لحظه تحویل آماده است.
بله. سفره هفت سین هم چیدهایم. اما ما دو سفره هفت سین داریم، یکی همین سفره ای که در همه خانهها میبینی و یکی سفره هفت سینامدادی.
• جالب شد، منظور از هفت سین امدادی دقیقا چیست؟
باخنده: «سفتی باکس»،«سرنگ5سی سی»، «سالبوتامول»، «سرجی فیکس»، «سیم بکسل» ،«ساکشن پرتابل»، «سدیم کلراید 9درصد».
• معمولا وقت های خالی، در پایگاه چگونه سپری میکنی؟
من برای کنکور ارشدم، مطالعه میکنم
• در چه رشته تحصیل کردی؟
بیوتکنولوژی
• آخرین کتابی که خوندی؟
فیزیولوژی و آناتومی بدن کتاب
• اهل تماشا فیلم هم هستی؟
نه زیاد، آخرین سریال که دیدم پاورچین بود!
• یک آرزو؟
جهانی عاری از خشونت
«حمیدفرخی» را هم همه دوست دارند. او یکی دیگر نجاتگر پایگاه شهید اردستانی است با سی سال. مربی ورزش و علاقمند به کمدی. «حمید» حضور در هلال را فرصت خدمت و فعالیت در ایام نوروز را فرصت خدمت مضاعف میداند. حمید یکی دیگر از نجاتگران پایگاه سردار شهید خلبان مصطفی اردستانی است که با او هم صحبت شدیم.
• اهل مطالعه هستید؟
نه زیاد.
• اهل فیلم و سریال؟
بله سریال فرار از زندان خیلی دوست داشتم.
• به چه چیزهای علاقمندی؟
بازی استند آپ کمدی را دوست دارم، موسیقی هم به وفور گوش میدهم.
• یک آرزو؟
ظهور اقا امام زمان و شفای بیماران.
پایگاه امداد خانه ماست
«علیرضا نوری صفت» دانشجوی رشته دامپزشکی است. او پایگاه را خانه خود میداند و اصلا برایش عجیب نیست که لحظه تحویل سال را در پایگاه
سپری کند. حرفهای علیرضا هم شنیدنی است.
• علیرضا معلوم است به کتاب علاقمندی، عنوان آخرین کتابی که خواندی را برایمان بگو؟
قلعه حیوانات- قلعه الموت
• اهل فیلم هم هستی؟
بله. اما از نوع وحشتناک. آخرین فیلمی هم که دیدم آنابل بود.
• معمولا وقتهای خالی، در پایگاه چگونه سپری میکنی؟
فوتبال دستی بازی میکنم، درس میخوانم، لب جاده میمنشینم، در فضای مجازی گشت میزنم.
انتهای پیام/
∎
نظر شما