شناسهٔ خبر: 24690810 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران

استفاده از روز پايانی سال، نه تنها از آن رو بوده که بيم آماده نشدن پول و به تعويق افتادن سفر دو چندان شود، بلکه تضاد حال و هوای عيد، با حس و حال قهرمانان داستان نيز روشنتر ديده شود

صاحب‌خبر -

عصر ایران؛ نهال موسوی - نو شدن سال به لحاظ زمانی و حال و هوای مرتبط با آن و از جهت چشم نوازی تصاویر، بستر مناسبی برای استفاده در داستان و فیلم دارد، فیلمسازان سینما ایران هم بارها به آن پرداخته اند، به مناسبت آغاز سال نو و ایام نوروز، فیلم‌هایی که در سینمای ایران به شکلی مستقیم یا غیر مستقیم به این آئین باستانی مردم ایران زمین پرداخته اند را مرور می کنیم:

کمال الملک
علی حاتمی که در تمامی فيلم هايش، فرهنگ و آداب ايرانی را به نمايش می گذارد، صحنه نوروز در فيلم کمال الملک را همانند تابلوی نقاشی زيبايی، در آغاز فيلم چيده است.

مراسم پرده برداری از تابلوی تالار آينه کمال الملک با عيد نوروز همزمان شده است. به اين شکل، تصويری ماندگار از سفره هفت سين و آيين تحويل سال در سينمای ايران خلق می شود. اما اين فصل تنها ارتباط کمال الملک با نوروز باستانی است و در تمامی طول فيلم خط ارتباط ديگری يافت نمی شود.

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران
ماهی
کامبوزيا پرتوی در ماهی استفاده درستی از آخرين ساعت های سال کهنه دارد. او سه کودک فيلمش را در کوچه پس کوچه های تهران برای ايجاد امکان حيات ماهی هايی مأمور کرده که مخاطب را از آغار داستان نگران زندگی خود کرده اند.

تماشاگر می خواهد ماهی ها زنده بمانند و در تنگ روی سفره هفت سين شنا کنند، اما دغدغه های پنهان پرتوی هنگام روايت داستان ماهی ها، انتظار مستقر شدن آن ها را درسفره عيد سخت تر می کند؛ با آن که داستان فيلم در دهه چهل می گذرد، اما بی ترديد دغدغه های کارگردانی که در آن سالهای جنگ فيلم می سازد، در تلخی کار بی تأثير نخواهد بود. به همين خاطر است که نوروز ماهی، نوروزی همراه با شادی نيست.

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران
بادکنک سفید
بادکنک سفيد ساخته جعفر پناهی فيلمی است که به خوبی از هيجان فرا رسيدن نوروز استفاده کرده است. زمانی که دختر بچه فيلم (آيدا محمد خانی) پانصد تومانی را که برای خريد ماهی از مادر گرفته در پشت ميله های زيرزمين بسته مغازه ای می اندازد، مخاطب هراس آن را دارد که عيد برسد و دختربچه پول خود را به دست نياورد. استفاده از زمان فرا رسيدن عيد، هيجانی مطلوب را به درستی در تماشاگر ايجاد می کند.

امکان روايت چنين داستانی در هر فصلی از سال وجود دارد، اما زمانی که پای نوروز وسط می آيد ظرافت داستان بيشتر می شود. ديگر هر کودک و بزرگسالی می داند که آن کودک در حسرت پولش برای خريد ماهی قرمز سفره عيد چه چيزی را تحمل کرده است.

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران
کودک و سرباز
کودک و سرباز ساخته رضا ميرکريمی چنين فيلمی است. تنها يک روز به عيد مانده و سربازی می خواهد لحظه تحويل سال را در کنار خانوده اش بگذراند. بيننده به اندازه سرباز می خواهد امکان حضور در خانه بوجود آيد، اما سرنوشت سرباز چيز ديگری است.

او بايد راهی سفری شود که جريان تازه ای در زندگی اش محسوب می شود؛ جريانی که ديگر عيد در آن تاثير چندانی ندارد.

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران
آژانس شیشه‌ای
روايت داستان آژانس شيشه‌ای ساخته ابراهيم حاتمی کيا از زمانی آغاز می شود که تنها يک روز به عيد نوروز باقی است. حکايت سفر مجروح جنگی به لندن، نبود پول کافی برای تهيه بليت، تأکيد صاحب آژانس هواپيمايی برای تهيه فوری پول مورد نظر، فرا رسيدن تعطيلات که امکان تهيه پول را کمتر می کند... از هر سو بر ذهن تماشاگر فشار وارد می کند.

استفاده از روز پايانی سال، نه تنها از آن رو بوده که بيم آماده نشدن پول و به تعويق افتادن سفر دو چندان شود، بلکه تضاد حال و هوای عيد، با حس و حال قهرمانان داستان نيز روشنتر ديده شود. در آژانس شيشه ای عيد نيست، دلهره مرگ است؛ مرگی که در کمين نشسته و زمان کوتاه موجود برای يافتن راه حل دور شدن از آن هراس ايجاد می کند.

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران
اشک سرما
زمان غالب فيلم اشک سرما زمستان است که به نوروز می رسد؛ عيدی که سربازهای مين ياب مستقر در کردستان انتظارش را می کشند.

کاوه ايمانی (پارسا پيروزفر) که مسئول مين يابی است برای خوش خدمتی هايش وعده مرخصی نوروزی می گيرد و برای حرکت های به اعتقاد فرماندهان، خود سرانه مرخصی را از دست می دهد.

بالاخره در روزی که سبزه و شيرينی در سنگر سربازها به چشم می خورد و برف سنگين کردستان آب شده و سبزه ها روييده اند، ايمانی لباس نويی می پوشد، عاشقانه برای ديدن محبوب و يافتن مين ها می رود که انفجار مين تمامی طعم نوروز را به تلخی می کشاند.

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران
خیلی دور، خیلی نزدیک
خيلی دور خيلی نزديک ساخته رضا ميرکريمی از روز چهارشنبه سوری آغاز می شود. شهر را بوی عيد و نوروز فرا گرفته است. در همين زمان دکتر متوجه بيماری لاعلاج پسرش می شود و به دنبال او راه کوير را پيش می گيرد.

ميرکريمی نقطه عطف زندگی دکتر را آستانه نوروز قرار داده است. آغاز سفر برای دکتر و سير و سياحت در کوير او را وارد دنيای ديگری می کند و چه زمانی بهتر از نوروز برای القای حس تحول. اما دغدغه ميرکريمی نه جشن و شادی نوروز بوده، و نه بهره چندانی از مواد تصويری نوروز گرفته است. چند صحنه محو از چهارشنبه سوری ونمای ديگری از يک هفت سين ساده در اتاقی روستايی.

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران
چهارشنبه سوری
داستان، در روز چهارشنبه سوری اتفاق می افتد. سبزه و ماهی در کنار خيابان چيده شده و از گوشه و کنار صدای ترقه به گوش می رسد. اما در اين ميان جای چيزی خالی است و آن هم شادی است.

به جای رنگ های روشن اکثر شخصيت های داستان تيره پوشيده اند و درگير مشکلات زندگی هستند. هرچند که شايد صحنه های مستند آتش بازی در فيلم کمی برای مخاطب طولانی باشد، اما همه اين ها محفوظاتی است از تصاوير جشن و سرور اين مراسم در ميانه دهه هشتاد.

نوروز در فیلم‌های سینمای ایران
طهران، تهران
اپیزود داریوش مهرجویی در فیلم"طهران، تهران" هم به شکلی مستقیم ایام نورزوز را از زاویه ای دیگر روایت می کند، خانواده ای در خانه ای قدیمی خود انتظار تحویل سال جدید را می کشد که به یکبار سکانسی مشابه اجاره نشین ها تکرار می شود، پدر آواز می خواند و سقف خانه در اثر فرسودگی و باران به یکباره فرو می ریزد.

خانواده برای رهایی از این بحران و برای گذراندن فراغت نوروزی تصمیم به تهران گردی می گیرند و به اشتباه وارد اتوبوس سالمندان می شوند تا به همراه آنان روایتی از این تهران گردی شکل گیرد.


نوروز در فیلم‌های سینمای ایران

صحنه سال تحویل فیلم "کمال الملک" مرحوم علی حاتمی حسن ختام این نوشته است.

mp4
<div id="video-display-embed-code_742214" ><script type="text/JavaScript" src="http://www.asriran.com/fa/news/play/embed/600049/742214?width=400&height=300"></script></div>

نظر شما