شناسهٔ خبر: 24668390 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ابتکار | لینک خبر

مدیر تحقیقات برجسته در مرکز تحقیقات علمی فرانسه تشریح کرد

بازگشت ایران به نظام بین‌الملل

صاحب‌خبر - برنار اورکاد
پرفسور برنار اورکاد ( Bernard HOURCADE) مدیر تحقیقات برجسته در مرکز تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) است. او از ایران‌شناسان برجسته اروپایی است که در زمینه‌هایی همچون جغرافیای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مطالعات شهری به تحقیقات می‌پردازد. وی در 1946 میلادی در فرانسه متولد شده و از بنیانگذاران مرکز پژوهشی ایرانیان در پاریس است. پرفسور اورکاد فارسی را به خوبی صحبت می‌کند و به چند سال نیز از نزدیک در ایران به تحقیق و پژوهش مشغول بوده است. طی ملاقاتی که در پاریس با وی داشتیم از علاقه‌ و نزدیکی‌اش به ایران سخن گفت و از این بابت اظهار تاسف می‌کرد که جزو آخرین کسانی است که در فرانسه، ایران و ایرانی را به خوبی می‌شناسد. به همین دلیل بر لزوم تبادل علمی و فرهنگی مداوم با ایران تاکید داشت و می‌گفت: آرزو دارم بار دیگر به ایران برگشته و با یک پیکان قدیمی و یک فلاکس چای دوباره به روستاهای ایران سفر کرده و به میان آن مردم مهربان بروم. او در تازه‌ترین مقاله‌اش که در لوموند دیپلماتیک به چاپ رسیده و در اختیار روزنامه « ابتکار» برای انتشار در ایران قرار داده است، در خصوص بازگشت دوباره ایران به جامعه جهانی صحبت کرده است.
حکومت ایران خود را متعادل کرد تا جایگاه قدرتمندی در منطقه به دست آورد؛ این هدف نیاز به گشودن درها به سوی جهان و اصلاح وضعیت اقتصادی طبقه متوسط ایرانی، به ویژه جمعیت جوان این کشور دارد تا این قشر بتوانند احساس رضایت بیشتری داشته باشند.
حضور مستشاری سپاه پاسداران در سوریه و عراق، نخستین پیروزی نظامی ایران در خارج از مرزهای خود در دوران تاریخ مدرن بود. حسن روحانی در 21 نوامبر 2017 میلادی، پایان حکومت داعش را اعلام کرد و ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای ویژه قدس، آن را یک پیروزی قاطع دانست. این موفقیت بخشی از بازگشت ایران به صحنه بین المللی و در ادامه پیروزی دیپلماسی‌ای بود که در ماه ژوئیه 2015 ، با توافق هسته ای با شش قدرت بزرگ جهان انجام شد که به پشتوانه این توافق، انزوای دیپلماتیک و تجاری ایران پایان یافت.
البته ایران آنچنان که باید از این همه دستاورد سود زیادی نبرد. این دستاوردها به جاه طلبی متهم شد و دولت ترامپ با برخی کارشکنی‌ها، بازسازی بلندمدت اقتصاد ایران را متوقف کرد. پس از تقریبا 40 سال انزوا، تحریم و تهدید به جنگ، ایران همچنان به عنوان یک قدرت
منطقه ای به رسمیت شناخته شده است. ایران به منزوی بودن عادت کرده است زیرا آن را در برابر تجاوز خارجی مقاوم و از جهانی شدن ممانعت می کند.
بسیاری از تحلیلگران به دلایل تاریخ نگاه می کنند: به امپراتوری هخامنشیان در قرن پنجم پیش از میلاد، به فرهنگ فارسی، مذهب شیعه و روحانیون آن استناد می‌کنند، اما تغییرات بزرگ در جامعه و زندگی سیاسی، از انقلاب اسلامی 1979 نشات گرفته شده است.
ملی گرایی، اسلامگرایی و همکاری‌های بین‌المللی با رقابت و ادغام تکامل یافته است.
اوج احساس ملی گرایی در زمان رضا شاه پهلوی بود و با ملی شدن صنعت نفت در سال 1953، با وجود مخالفت هایی که از سوی روحانیون می شد، هرگز تضعیف نشد. این نتیجه یک افسانه ایرانی است که معتقد است سرزمین آریایی ها همواره هویت خود را نگه داشته است چراکه اگر این هویت را نداشت پس در مقابل هجوم مغول ها، ترک ها، یونانی ها، امپراطوری روسیه و انگلیس، استقلال خود را از دست داده بود و هیچ مقاومتی نمی کرد. جمهوری اسلامی نیز خود را با میراث دولتی شدن تطبیق داده است به گونه ای که از اولین سال انقلاب 57 تا جنگ ایران و ائتلاف عراق و کشورهای خلیج فارس و غرب، هسته مرکزی دولت روز به روز بزرگتر شده است.
حمله به ایران در سپتامبر 1980 میلادی( آغاز جنگ هشت ساله) اتحاد ملی گرایی و اسلامگرایی را مستحکم تر کرد و اهداف جهانی بلند پروازانه انقلاب اسلامی به وسیله دفاع از مرزهای ملی، تقویت شد. نیروهای انقلابی و بسیج قهرمانان این دفاع شدند. بازپس گیری خرمشهر در می 1982 میلادی، مهر تاییدی بر آزادی سرزمین ایران بود. در این راستا، رهبری ایران و روحانیون شیعه همچنان قدرت سیاسی را در دست داشتند اما این قدرت بیشتر بر پایه توانایی آنها در بسیج نیروهای جوان و ارسال آنها به جنگ برای دفاع از ایران و انقلاب اسلامی بود.
مقاومت، نه فتح
ملی‌گرایی ایرانی یک روح مقاومت، نه فتح را پرورش می دهد. این کشور بارها مورد تجاوز قرار گرفته و جنگ و قلمرو را به همسایگان خود واگذار کرده است. تنها موفقیت های آن، حملات یا تهاجم هایی بود که در سال 1739 به هند و 1795 به گرجستان داشت. از آنجایی که ایرانیان هم ایرانی و هم شیعی بودند و پیشتر توسط ترک ها، اعراب، مسلمانان سنی و مسیحیان احاطه شده بودند، دیگر تلاش نکردند تا قلمروهای از دست رفته را دوباره تسخیر کنند، اما تنها برای حفظ نفوذ خود در مناطق اطراف فلات ایران که عبارتند از: بانک شرقی ترکی کاکاکاساسی، خزر، استپ ترکمن، استان های هرات و هلمند در افغانستان و خلیج فارس تلاش کردند.
پس از جنگ جهانی دوم، ماموریت اصلی ارتش ایران در مقابله با تهدید احتمالی تجاوز شوروی بوده است. سیاست نظامی جمهوری اسلامی دفاعی است، به طوری که فروش اسلحه از سلاح های مدرن (موشک، هواپیما، تانک، توپخانه) از سوی حکومت ایران تحریم شده است که این موضوع عمدتا به دلیل سنت ملی است. نیروهای مسلح، که در اطراف نیروهای مردمی و شبه نظامیان برای درگیری های متعدد دفاعی ساخته شده بودند، نمی توانستند مبارزات طولانی مدت را در خارج از مرزهای ملی حفظ کنند. ایران ملی گرای است اما نه امپریالیست، هرچند این به معنای حفظ دفاع موثر است.
جانبازان جنگ با عراق که قدرت سیاسی دارند و دولت را کنترل
می کنند، موشک های عراقی را که به شهرهای ایران آسیب می رسانند را به یاد می آورند. به همین دلیل است که آنها توسعه موشک های بالستیک را اولویت بندی کرده اند، به خصوص که کشورهای اطراف دارای زرادخانه های بسیار بزرگ و قوی تری هستند که توسط غرب تامین و نگهداری می شوند. اجماع ملی در این مورد حتی بیشتر از سلاح های هسته ای است. هر چند در میان ایرانیان برای دستیابی به سلاح هسته‌ای اختلاف نظر وجود دارد، اما آنها تاکید دارند که باید حق تصمیم‌گیری را برای خود حفظ کنند. تصمیم برای یک راه حل دیپلماتیک برای بحران هسته ای موفقیت دیگری برای روح مقاومت است و ایران افتخار می کند که برای مذاکره بر روی یک مساله برابر با چنین عمق بحرانی، می تواند با قدرت های جهان وارد مذاکره شود. مقامات اغلب از احترام به قوانین بین المللی دفاع می کنند و اکنون از اتحادیه اروپا، روسیه و چین می‌‌خواهند تا با کارشکنی ها ایالات متحده مخالفت کنند.
در جستجوی متحدین
سیاست جدید که توسط ناسیونالیسم های قدیمی اتخاذ شد، موجب شد تا ایران شکست، شهادت و انزوای خود را به پیروزی که نیازمند تماس با دنیای بیرون است، ترجیح دهد. ترس از هرج و مرج، جنگ هایی شبیه همسایگان خود و تکرار خاطرات تلخ انقلاب، سیستم را پایدار می کند. از زمان برگزاری انتخابات روحانی در سال 2013، او معتقد بود که می تواند دموکراسی بسیار محدود اما واقعی را حفظ کند.
روحانیون با تعریف خود به عنوان بازگشت به یک میراث حکومت دینی به متحد کردن ایرانیان علیه شاه کمک کردند. آیت الله روح الله خمینی و روحانیون بر این پایه در مقابل رژیم پهلوی به پیروزی رسیدند. پس از پیروزی انقلاب جمهوری اسلامی به منظور دفاع از خود در برابر تجاوز عراق، بر هویت ایرانی و شیعه خود را برای به دست آوردن متحدان در سراسر منطقه، تکیه کرده بود. تاجیک‌های فارسی زبان در افغانستان و کردهای عراق در دهه 1970 با دولت بعثی مخالف بودند؛ بیشتر آنها اقلیت های شیعه، بعضی نیز سنی هایی بودند که از سراسر جهان سنی عرب و ترکیه پراکنده شده بودند.
حزب الله لبنان متحد کلیدی بود. برای قرن ها، جامعه شیعه بزرگ لبنان ارتباط نزدیکی با ایران داشت. پلیس مخفی شاه (ساواک) در دهه 1970 در بیروت فعال بوده است، تا حدی که برای حمایت از حزب حاکم شیعه، امل، ماموریت هایی داشتند اما عمدتا حضور آنها در لبنان برای کنترل روحانیون شیعه، مانند آیت الله مصطفی صدر، که با آیت‌الله خمینی ارتباط داشت، توجیه می شد. جمهوری اسلامی از این شبکه های لبنان به گونه ای استفاده کرد که از طریق آنها در کشورهایی که از عراق حمایت می کنند را تحت فشار قرار دهد.
حزب الله به عنوان یک بازیگر سیاسی مهم در یک کشور عربی تاسیس شد، یک نیروی مسلح که قادر به انجام عملیات نظامی یا غیر متعارف است. موفقیت این استراتژی با خروج اسرائیل از جنوب لبنان در مه 2000، ورود حزب الله به لبنان در سال 2005 و نقش اصلی آن در سوریه، حمایت از دولت اسد در کنار نیروهای ویژه ایران و شبه نظامیان شیعه خود را به خوبی نشان داد اما این موفقیت تنها برای ایران است؛ زیرا موفق به کسب اعتماد دیگر جوامع شیعی شده است.
سنت مخالفت سیاسی
اقلیت های شیعه در کویت، عربستان سعودی و بحرین سابقه‌ای طولانی در مخالفت سیاسی با حاکمیت داخلی دارند، همانطور که حامیان آیت الله محمد شیرازی در کویت نشان داده اند. اگرچه آنها از حمایت ایران برخوردار بودند اما به تدریج خود را از جمهوری اسلامی دور کردند چرا که در تلاش برای ایجاد یک مخالفت ملی غیر وابسته بودند.
در افغانستان، ایران همواره از شیعیان هزاره با آموزش مذهبی و نظامی و کمک های بشردوستانه حمایت کرده است. اما هزاره اقلیت مهمی نیست و ایران نیاز به کمک تاجیک های فارسی زبان برای مقابله با طالبان دارد. در سوریه، جایی که ده هزار جنگجوی خارجی وجود دارد، حضور مستشاری ایران و نیروهای وابسته به آن نیز فعال هستند. اقلیت زیدی شیعه در یمن هیچ ارتباطی با ایرانیان ندارد، آنها از سنت شیعه متفاوت اند. اما قیام حوثی، آنها و ایرانیان را علیه عربستان سعودی و مداخله مسلحانه آن، در یمن متحد کرده و به ایران فرصتی برای مقابله سیاسی با سعودی در سوریه می دهد.
مشکل دوم آمریکا است. دونالد ترامپ معاهده هسته ای را رسما رد نکرده است؛ او در ماه ژانویه آن را تمدید کرد، هرچند که او گفت که برای آخرین بار است که آن را تمدید می‌کند. کنگره تحریم های دیگری را که سازمان ملل متحد یا اتحادیه اروپا آن را به رسمیت نشناخته، تقویت کرده است، با توجه به وضعیت حقوق بشر بین المللی، ایالات متحده
شرکت های اروپایی را با توجه به منافعی که در آمریکا دارند، در سرمایه گذاری و یا ایران و ارتباط با تروریسم به عنوان توجیه، تحریم های جدیدی منعقد شده است. به موجب نقض قوانین بین تجارت با ایران منع کرده و مانع از همکاری اقتصادی با ایران می شود.
همانطور که توسط اولیور روی پیش بینی شده ، جنبه‌های دینی و سیاسی به یکدیگر نزدیک شده‌اند، اما ایرانیان هنوز به ایمان خود وفادار هستند درست مانند جمهوری خواهان. یک توافق جدید برای گشایش ایران، طبقه متوسط ​​را در بر می گیرد، از جمله کسانی که به میراث انقلاب، مقاومت در جنگ و اسلام احترام می‏گذارند.
امروزه ایران تنها با توجه تفکر شیعی، همانطور که ​​ حزب الله را ترسیم کرده، تغییرات سیاسی 40 سال گذشته را نادیده گرفته است. ایران در حال تبدیل شدن به یک بازیگر پیشرو در خاورمیانه است و از نظم منطقه ای ناراضی است اما قدرت فعلی آن بیشتر مربوط به توانایی او در دوست یابی، سازگار کردن زنان در جامعه، پتانسیل رشد اقتصادی و تاثیر هنرمندان است.
تلاش های ایران برای صادرات انقلاب اسلامی که شامل آرزوهای استقلال، آزادی و جمهوری خواهی بود، در دهه 1980 شدت گرفت. اما جنبش فعلی برای دستیابی، به این اهداف جدید، به ویژه در میان مجاهدین افغانستان و لبنان، جایی که ایران همیشه نفوذ داشته، چهره جدیدی یافته است. پس از مقاومت در برابر اعلام هویت اسلامی- ملی و سپس سازماندهی یک شبکه نفوذ منطقه ای، ایران می خواهد خود را به عنوان قدرت اقتصادی، صنعتی و فرهنگی معرفی کند. رقابت ایران با عربستان سعودی در مورد تفاوت های عرب-ایرانی و سنی-شیعه کمتر از کنترل سیاست و جامعه است. ایران و عربستان سعودی، هرچند در مسائل متعدد مخالف یکدیگرند اما تنها قدرت هایی هستند که می توانند حداقل سطح امنیتی را در منطقه برای حفاظت از صادرات نفت و گاز و مطابقت با آرمان های مردمشان فراهم کنند.
روابط با عراق نیز بسیار پیچیده است. مدارس بزرگ شیعی و
مکان های مقدس در شهرهای عراق مانند نجف و کربلا و قم و مشهد در ایران هستند. رقابت میان شیعیان فارسی و عرب با آشتی میان ایران و عراق و حامیان آیت الله علی سیستانی که در عراق بسیار نفوذ دارد بسیار به چشم می خورد. تهاجم ایالات متحده به عراق در سال 2003 و سرنگونی صدام حسین، به ایران اجازه داد تا رابطه مثبت و مناسبی با عراق برقرار کند: این بر اساس حمایت از دولت جدید شیعی، روابطی برپایه تجارت قوی و تشدید شبکه های نفوذ قدرتمند در شبه نظامیان بود. حیدر العبادی، نخست وزیر عراق، از توسعه روابط اقتصادی با ایران و حمایت از نیروهای قدس و شبه نظامیان شیعه در مبارزه با داعش خوشحال است. اما او اکنون سعی در استقلال خود دارد. نیروهای تحت کنترل مستقیم ایران، در آزادی موصل نقش مهمی ایفا کردند. تاکید ایران بر دفاع ملی، آنها را محتاط می کند، به طوری که همه می توانند با خیال راحت این کار را به نفع خود در مرز، در شهرهای مقدس شیعه از بصره تا کردستان، تقویت کنند، در حالی که عراق برای وحدت و ثبات در تلاش است.
سوریه تقریبا هیچ شیعه واقعی ندارد. علویان تحت حاکمیت حافظ اسد (1971-2002) به عنوان شیعه به منظور تقویت اتحاد با ایران تعیین شده اند.. این اتحاد از طریق تمام جنگ ها، به ویژه مبارزه علیه داعش ادامه یافته است. ایران از پیروزی های داعش در سوریه و عراق می ترسد و یک سرزمین بزرگ در مرزهای خود ایجاد می کند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت سلطه عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج است.
روابط ایران با مناطق شیعه‌نشین به دلیل رقابت با عربستان سعودی، که نگرانی در مورد بازگشت نفوذ ایران به منطقه دارد، اهمیت جدیدی یافته است. ایران بدون هیچ تلاشی، از مداخلات ایالات متحده در منطقه سرنگونی طالبان در سال 2001 و صدام حسین و مقابله با داعش بهره مند شده است. ایران، عربستان سعودی را به عنوان نماد ظلم و ستم رژیم های سلطنتی که از سال 1979 از انزوای ایران استفاده کرده و برای ایجاد یک امپراطوری اقتصادی و سیاسی و تحمیل دیدگاه های خود در منطقه با حمایت بی قید و شرط غرب فعال است در نظر می‌گیرد.
در ایران مناقشات جدی در مورد درگیری با عربستان سعودی و مبارزه با تکفیری‌های داعش و القاعده وجود دارد. از سوریه به عنوان یک کشور دوست، پشتیبانی می‌شود تا جایگاه متزلزل بشار اسد تقویت شود. اکنون نسل جدیدی از سپاه پاسداران که خواهان پیروزی در جنگ پیشگیرانه است در حال ظهور هستند. نفوذ در میان شیعیان نیز به عنوان یک ابزار سیاست خارجی ، نه تنها نگرانی همسایگان ایران بلکه به نگرانی ایرانیانی که از سنت های ملی گرایانه حمایت می کنند تا حدودی دامن زده است.
از سوی دیگر، نیاز شدید ایران برای رشد سریع اقتصادی با دو موانع مواجه است. اولی که مانع گشایش اقتصادی می شود، فقدان اصلاحات عمیق مالی و بانکی است. روحانی نمی تواند این مشکل را برطرف کند و باید با تماس داشتن با محافظه کاران برای حفظ توافق هسته ای تلاش کند، در حالی که امیدوار بود لغو تحریم ها موجب رشد اقتصادی شود. اما اعتراضات طبقات متوسط ​​و کارگر، تعادل قدرت را تا حدی برای او بر هم زده است.

نظر شما