شناسهٔ خبر: 24660484 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

افسر سابق سیا مطرح کرد:

«ایران هیچ تهدیدی برای منطقه یا آمریکا نیست»

تهران-ایرنا- مشرق در گزارشی آورده است:مدیر اجرایی اندیشکده شورای منافع آمریکا و افسر پیشین سیا با انتشار یادداشتی نسبت به تبلیغات مکرر آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی علیه ایران واکنش نشان داد.

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق، تکرار ادعاها علیه ایران از سوی مقامات دولت آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی، فیلیپ جرالدی را به این نتیجه رسانده که آنها در تدارک نقشه‌ای جدید هستند، نقشه‌ای که در نگاه اول بسیار احمقانه و فاقد مستندات است اما وقتی تبلیغاتِ آن تکرار می‌شود، مورد قبول افکار عمومی ایالات متحده قرار می‌گیرد!
چه چیزی در تبلیغات علیه ایران عوض شده است؟

به نظر «فیلیپ جرالدی» افسر پیشین سیا تکرار این تبلیغات با یک بیان مشترک -مبنی بر اینکه ایران در حال حمله نظامی به منافع ما و ثبات منطقه است- از سوی مقامات آمریکایی و اسرائیلی و نمایش‌های رسانه‌ای که در آن بخشی از یک موشک یا پهپاد ایرانی را به تصویر می‌کشند و روی آن با اداهای کارشناسانه سخن می‌گویند، امر جدیدی است. این نمایش‌ها را اخیراً نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل و بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل در کنفرانس امنیتی مونیخ بازی کردند.

فیلیپ نوشته است «این تبلیغات شاید به گونه‌ای با دقت طراحی شده باشد که مردم آمریکا را برای گذار از وضعیتی شبیه جنگ سرد به یک جنگ گرم جدید با مشارکت نیروهای نظامی آمریکا سوق دهد». یکی از شواهد، گفته اخیر مک‌مستر مشاور امنیت ملی ترامپ است که در مورد فعالیت‌های ایران در منطقه گفت «زمان اقدام فرارسیده است». اما به نظر جرالدی «زمان آن رسیده که به اسرائیل و عربستان بگوییم جنگ‌شان به خودشان مربوط است».

آیا اقدامات اخیر ایران تهدیدی علیه منافع آمریکا در منطقه است؟

کارشناس ضدتروریسم ارتش آمریکا یک پرسش جدی را مطرح می‌کند: آمریکا واقعاً چه «منافع حیاتی» در منطقه دارد که با تحولات اخیر، تهدید شده است؟ او خود پاسخ می‌دهد «این یک واقعیت است که تحولات اخیر در منطقه اثر اندکی بر منافع ملی آمریکا داشته یا اصلاً اثری نداشته است. ایران نیز به هیچ وجه یک تهدید حیاتی نسبت به منافع آمریکا که در حال انجام دائمیِ مأموریت نظامی باشد، نیست».

به جای آن فیلیپ جرالدی تأکید می‌کند اقدامات اسرائیل حاکی از آن است که «اولویت اول نتانیاهو در سوریه و لبنان، تداوم ناآرامی داخلی در این دو کشور است تا نتوانند تهدیدی علیه اسرائیل ایجاد کنند. با در نظرگرفتن این مسأله، کاملاً عاقلانه است که به ادعاهای اسرائیل در مورد هدف‌گذاری‌های ایران برای ساخت پایگاه‌های نظامی و موشک‌سازی در خاک روسیه تردید کنیم. این ادعاهای موساد از سوی هیچ آژانس اطلاعاتی دیگر تأیید نشده است، حتی از سوی سیا که کاملاً به فساد دچار شده و ابزار دست سیاستمداران شده است.»
آیا ایران در حال تشکیل امپراتوری است؟

جرالدی افسر پیشین اطلاعاتی ارتش آمریکا از تبلیغاتی نقل می‌کند که دسترسی ایران به سواحل مدیترانه را به عنوان توجیهی برای لزوم مقابله با نقشه‌های بلندپروازانه تهران مطرح می‌کنند. اما به نظر او:

۱- این تبلیغات، بسیار بزرگ‌نمایی شده است زیرا ایران با وسعت و جمعیت بالا قطعاً یکی از قدرت‌های منطقه‌ است اما حتی اگر بخواهد، شرایط ایجاد هژمونی در منطقه را ندارد، به ویژه اینکه از نظر اقتصادی همچنان آسیب‌پذیر است.

۲- قدرت نظامی ایران پس از انقلاب اسلامی در بخش نیروهای زمینی افزایش پیدا کرده اما نیروی هوایی این کشور تغییر چندانی نداشته است. نیروهای دریایی نیز با وجود پیشرفت، فعلاً در آب‌های سبز (یعنی مناطق ساحلی) قدرت اعمال حاکمیت دارد. ران پل در این زمینه مثالی از حملات ناپلئون در اوایل قرن ۱۹ میلادی به میان می‌آورد که وقتی به دریاردار انگلیسی، وینست، در مورد خطرات ناپلئون صحبت شده بود، وی گفت «می نمی‌گویم فرانسوی‌ها نمی‌توانند به انگلیس پا گذارند، فقط می‌گویم از طریق دریا نمی‌توانند». در واقع ایران اگر چه یک قدرت بزرگ است، اما حتی اگر بخواهد نیز با این نیروی دریایی و هوایی امکان تداوم هژمونی بر منطقه را ندارد. پس آمریکا، اسرائیل و عربستان با چه مستندی از خطر قریب‌الوقوع ایران سخن‌پراکنی می‌کنند؟

۳- عراق، لبنان و سوریه همگی هویت‌های ملی قدرتمندی دارند و تازه از نظر مذهبی هم دارای تنوع فوق‌العاده‌ هستند. بنابر این ایران حتی اگر بخواهد نیز نمی‌تواند دولت‌های آنان را تحت کنترل خود درآورد. حتی آن‌گونه که تبلیغ می‌شود، حشدالشعبی در عراق یک گروه نیابتی از سوی ایران نیست و اساساً با توجه به رویکرد کُردها و سنی‌ها نمی‌تواند برای چنین امری هزینه بدهد.

۴- تصور اینکه تهدیدی از جانب تسلیحات هسته‌ای ایران وجود دارد و ایران در حال تولید این تسلیحات کشتار جمعی است (جایی در زیرِ زمین) پس از توافق هسته‌ای و «بازرسی‌های شدید» دیگر معنا ندارد.

پس هدف نتانیاهو از این تبلیغات چیست؟

فیلیپ جرالدی می‌نویسد اسرائیل در حملات اخیر خود به سوریه که پس از اسقاط اف‌-۱۶ اسرائیلی رخ داد، قرار بود بیش از این زیاده‌روی کند اما تهدید روسیه مبنی بر اینکه تداوم درگیری‌ها مسکو را به ورود به منازعه وا خواهد داشت موجب شد به آن پایان دهد. تبلیغات مکرر رژیم صهیونیستی علیه ایران و ادعاها در مورد نقشه‌های منطقه‌ای تهران را باید در این راستا تحلیل کرد که نتانیاهو واقعاً‌ قصد داشته و دارد که یک جنگ کوچک به راه بیاندازد، احتمالاً با این هدف که پرونده فساد مالی‌اش که در جریان است، کمی از صدر اخبار رسانه‌های اسرائیلی پایین بیاید.

مدیر اجرایی اندیشکده شورای منافع آمریکا به یک مثال تاریخی در دوره ریاست‌جمهوری بیل‌کلینتون اشاره می‌کند که با بالاگرفتن پرونده بازجویی کنگره از وی در مورد روابطش با مونیکا لوینسکی، چند موشک کروز به افغانستان و سودان شلیک کرد. با این حال به نظر وی حتی با کناررفتن نتانیاهو بر اثر فساد مالی، جایگزین وی احتمالاً رویکرد تندروانه‌تری را در پیش خواهد گرفت.

جمع‌بندی

جرالدی در انتها می‌نویسد:

۱- رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی خود در حال پیگیری اهداف‌شان برای «برتری نظامی و سیاسی بر منطقه» هستند اما تبلیغاتی با همین مضمون علیه ایران به راه انداخته‌اند.

۲- «هیچ خبر واقعی مبنی بر تهدید نسبت به منافع حیاتی آمریکا در منطقه وجود ندارد و با اینکه خیلی دیر است اما بهتر است واشینگتن برگردد و یک بار دیگر بررسی کند که آن منافعِ در خطر دقیقاً چه چیزهایی هستند که بخاطر آن آمریکا از سال ۲۰۰۳ میلادی تا کنون قدم‌های اشتباهی را در منطقه برداشته است؟»

۳- «مقابله نظامی با یک تهدید فرضی از سوی ایران که در واقع تهدیدی نیست و کلیدزدن یک جنگ فاجعه‌آمیز می‌تواند یک اشتباه بزرگ باشد که موجب به هم ریختن صف‌بندی‌های سیاسی کنونی در تمام خاورمیانه شود و همچنین می‌تواند برای آمریکا هزینه‌ساز باشد. زیرا ایران اگر چه از نظر نظامی یک قدرت ترسناک نیست، اما توانایی‌های آن برای جنگ‌های تدافعی علیه حملات دریایی و هوایی آمریکا قابل توجه است و جنگ در چنین شرایطی تلفات زیادی از هر دو جبهه می‌گیرد.»

وی می‌افزاید «افکار عمومی آمریکا چه واکنشی نشان خواهد داد وقتی که یک ناو هواپیمابر آمریکا بر اثر مسلسل موشک‌های ساحل به دریا غرق شود؟ ایران حتی می‌تواند در تمام منطقه، سربازان، دیپلمات‌ها، جهانگردان و بازرگانان آمریکایی را در خطر قرار دهد و این موج می‌تواند فراتر از خاورمیانه به اروپا و آمریکا راه یابد و ارزش دلار را به دلیل یک درگیری سراسری کاهش دهد و واقعاً موجب ورشکستگی بانکها شود... این یک جنگ جعلی به دلایل نادرست است.»

مشرق/26اسفند96
اول*1566

انتهای پیام /*

به گزارش مشرق، تکرار ادعاها علیه ایران از سوی مقامات دولت آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی، فیلیپ جرالدی را به این نتیجه رسانده که آنها در تدارک نقشه‌ای جدید هستند، نقشه‌ای که در نگاه اول بسیار احمقانه و فاقد مستندات است اما وقتی تبلیغاتِ آن تکرار می‌شود، مورد قبول افکار عمومی ایالات متحده قرار می‌گیرد!
چه چیزی در تبلیغات علیه ایران عوض شده است؟

به نظر «فیلیپ جرالدی» افسر پیشین سیا تکرار این تبلیغات با یک بیان مشترک -مبنی بر اینکه ایران در حال حمله نظامی به منافع ما و ثبات منطقه است- از سوی مقامات آمریکایی و اسرائیلی و نمایش‌های رسانه‌ای که در آن بخشی از یک موشک یا پهپاد ایرانی را به تصویر می‌کشند و روی آن با اداهای کارشناسانه سخن می‌گویند، امر جدیدی است. این نمایش‌ها را اخیراً نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل و بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل در کنفرانس امنیتی مونیخ بازی کردند.

فیلیپ نوشته است «این تبلیغات شاید به گونه‌ای با دقت طراحی شده باشد که مردم آمریکا را برای گذار از وضعیتی شبیه جنگ سرد به یک جنگ گرم جدید با مشارکت نیروهای نظامی آمریکا سوق دهد». یکی از شواهد، گفته اخیر مک‌مستر مشاور امنیت ملی ترامپ است که در مورد فعالیت‌های ایران در منطقه گفت «زمان اقدام فرارسیده است». اما به نظر جرالدی «زمان آن رسیده که به اسرائیل و عربستان بگوییم جنگ‌شان به خودشان مربوط است».

آیا اقدامات اخیر ایران تهدیدی علیه منافع آمریکا در منطقه است؟

کارشناس ضدتروریسم ارتش آمریکا یک پرسش جدی را مطرح می‌کند: آمریکا واقعاً چه «منافع حیاتی» در منطقه دارد که با تحولات اخیر، تهدید شده است؟ او خود پاسخ می‌دهد «این یک واقعیت است که تحولات اخیر در منطقه اثر اندکی بر منافع ملی آمریکا داشته یا اصلاً اثری نداشته است. ایران نیز به هیچ وجه یک تهدید حیاتی نسبت به منافع آمریکا که در حال انجام دائمیِ مأموریت نظامی باشد، نیست».

به جای آن فیلیپ جرالدی تأکید می‌کند اقدامات اسرائیل حاکی از آن است که «اولویت اول نتانیاهو در سوریه و لبنان، تداوم ناآرامی داخلی در این دو کشور است تا نتوانند تهدیدی علیه اسرائیل ایجاد کنند. با در نظرگرفتن این مسأله، کاملاً عاقلانه است که به ادعاهای اسرائیل در مورد هدف‌گذاری‌های ایران برای ساخت پایگاه‌های نظامی و موشک‌سازی در خاک روسیه تردید کنیم. این ادعاهای موساد از سوی هیچ آژانس اطلاعاتی دیگر تأیید نشده است، حتی از سوی سیا که کاملاً به فساد دچار شده و ابزار دست سیاستمداران شده است.»
آیا ایران در حال تشکیل امپراتوری است؟

جرالدی افسر پیشین اطلاعاتی ارتش آمریکا از تبلیغاتی نقل می‌کند که دسترسی ایران به سواحل مدیترانه را به عنوان توجیهی برای لزوم مقابله با نقشه‌های بلندپروازانه تهران مطرح می‌کنند. اما به نظر او:

۱- این تبلیغات، بسیار بزرگ‌نمایی شده است زیرا ایران با وسعت و جمعیت بالا قطعاً یکی از قدرت‌های منطقه‌ است اما حتی اگر بخواهد، شرایط ایجاد هژمونی در منطقه را ندارد، به ویژه اینکه از نظر اقتصادی همچنان آسیب‌پذیر است.

۲- قدرت نظامی ایران پس از انقلاب اسلامی در بخش نیروهای زمینی افزایش پیدا کرده اما نیروی هوایی این کشور تغییر چندانی نداشته است. نیروهای دریایی نیز با وجود پیشرفت، فعلاً در آب‌های سبز (یعنی مناطق ساحلی) قدرت اعمال حاکمیت دارد. ران پل در این زمینه مثالی از حملات ناپلئون در اوایل قرن ۱۹ میلادی به میان می‌آورد که وقتی به دریاردار انگلیسی، وینست، در مورد خطرات ناپلئون صحبت شده بود، وی گفت «می نمی‌گویم فرانسوی‌ها نمی‌توانند به انگلیس پا گذارند، فقط می‌گویم از طریق دریا نمی‌توانند». در واقع ایران اگر چه یک قدرت بزرگ است، اما حتی اگر بخواهد نیز با این نیروی دریایی و هوایی امکان تداوم هژمونی بر منطقه را ندارد. پس آمریکا، اسرائیل و عربستان با چه مستندی از خطر قریب‌الوقوع ایران سخن‌پراکنی می‌کنند؟

۳- عراق، لبنان و سوریه همگی هویت‌های ملی قدرتمندی دارند و تازه از نظر مذهبی هم دارای تنوع فوق‌العاده‌ هستند. بنابر این ایران حتی اگر بخواهد نیز نمی‌تواند دولت‌های آنان را تحت کنترل خود درآورد. حتی آن‌گونه که تبلیغ می‌شود، حشدالشعبی در عراق یک گروه نیابتی از سوی ایران نیست و اساساً با توجه به رویکرد کُردها و سنی‌ها نمی‌تواند برای چنین امری هزینه بدهد.

۴- تصور اینکه تهدیدی از جانب تسلیحات هسته‌ای ایران وجود دارد و ایران در حال تولید این تسلیحات کشتار جمعی است (جایی در زیرِ زمین) پس از توافق هسته‌ای و «بازرسی‌های شدید» دیگر معنا ندارد.

پس هدف نتانیاهو از این تبلیغات چیست؟

فیلیپ جرالدی می‌نویسد اسرائیل در حملات اخیر خود به سوریه که پس از اسقاط اف‌-۱۶ اسرائیلی رخ داد، قرار بود بیش از این زیاده‌روی کند اما تهدید روسیه مبنی بر اینکه تداوم درگیری‌ها مسکو را به ورود به منازعه وا خواهد داشت موجب شد به آن پایان دهد. تبلیغات مکرر رژیم صهیونیستی علیه ایران و ادعاها در مورد نقشه‌های منطقه‌ای تهران را باید در این راستا تحلیل کرد که نتانیاهو واقعاً‌ قصد داشته و دارد که یک جنگ کوچک به راه بیاندازد، احتمالاً با این هدف که پرونده فساد مالی‌اش که در جریان است، کمی از صدر اخبار رسانه‌های اسرائیلی پایین بیاید.

مدیر اجرایی اندیشکده شورای منافع آمریکا به یک مثال تاریخی در دوره ریاست‌جمهوری بیل‌کلینتون اشاره می‌کند که با بالاگرفتن پرونده بازجویی کنگره از وی در مورد روابطش با مونیکا لوینسکی، چند موشک کروز به افغانستان و سودان شلیک کرد. با این حال به نظر وی حتی با کناررفتن نتانیاهو بر اثر فساد مالی، جایگزین وی احتمالاً رویکرد تندروانه‌تری را در پیش خواهد گرفت.

جمع‌بندی

جرالدی در انتها می‌نویسد:

۱- رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی خود در حال پیگیری اهداف‌شان برای «برتری نظامی و سیاسی بر منطقه» هستند اما تبلیغاتی با همین مضمون علیه ایران به راه انداخته‌اند.

۲- «هیچ خبر واقعی مبنی بر تهدید نسبت به منافع حیاتی آمریکا در منطقه وجود ندارد و با اینکه خیلی دیر است اما بهتر است واشینگتن برگردد و یک بار دیگر بررسی کند که آن منافعِ در خطر دقیقاً چه چیزهایی هستند که بخاطر آن آمریکا از سال ۲۰۰۳ میلادی تا کنون قدم‌های اشتباهی را در منطقه برداشته است؟»

۳- «مقابله نظامی با یک تهدید فرضی از سوی ایران که در واقع تهدیدی نیست و کلیدزدن یک جنگ فاجعه‌آمیز می‌تواند یک اشتباه بزرگ باشد که موجب به هم ریختن صف‌بندی‌های سیاسی کنونی در تمام خاورمیانه شود و همچنین می‌تواند برای آمریکا هزینه‌ساز باشد. زیرا ایران اگر چه از نظر نظامی یک قدرت ترسناک نیست، اما توانایی‌های آن برای جنگ‌های تدافعی علیه حملات دریایی و هوایی آمریکا قابل توجه است و جنگ در چنین شرایطی تلفات زیادی از هر دو جبهه می‌گیرد.»

وی می‌افزاید «افکار عمومی آمریکا چه واکنشی نشان خواهد داد وقتی که یک ناو هواپیمابر آمریکا بر اثر مسلسل موشک‌های ساحل به دریا غرق شود؟ ایران حتی می‌تواند در تمام منطقه، سربازان، دیپلمات‌ها، جهانگردان و بازرگانان آمریکایی را در خطر قرار دهد و این موج می‌تواند فراتر از خاورمیانه به اروپا و آمریکا راه یابد و ارزش دلار را به دلیل یک درگیری سراسری کاهش دهد و واقعاً موجب ورشکستگی بانکها شود... این یک جنگ جعلی به دلایل نادرست است.»

مشرق/26اسفند96
اول*1566

نظر شما