شناسهٔ خبر: 24653608 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

نگاهی به ویژگی های منحصر به فرد شخصیت آیت ا... شاه آبادی، استاد اخلاق امام(ره)

فاتح قله های عرفان،مبارز نستوه در برابر رضاخان

صاحب‌خبر - گروه اندیشه info@khorasannews.com نوشتن از خاندان نخبه‌پرور «شاه‌آبادی»، چندان ساده نیست؛ به ویژه اگر قرار باشد درباره عارف کامل و استاد اخلاق، مرحوم آیت‌ا... محمدعلی شاه‌آبادی مطالبی را ارائه کنیم؛ او که حضور حضرت امام خمینی(ره) در میان خیل دوستداران و شیفتگانش، حکایت از بزرگی روح و گستردگی علم و آگاهی‌اش دارد. فرزندان آن عالم ربانی نیز، عموماً در عرصه علم و اخلاق، جایگاه رفیعی دارند. مرحوم آیت‌ا... نصرا... شاه آبادی، نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری که چندی پیش دار فانی را وداع گفت، یکی از فرزندان آیت‌ا... محمدعلی شاه‌آبادی است. در نوشتار پیش رو، که فرازهایی از کتاب «گلشن ابرار»، نوشته «محمدعلی محمدی» است، گوشه‌هایی از حیات پربار این عالم ربانی و فرزندان خَلَفَش، روایت شده است. طلوع ستاره عرفان و اخلاق در سال ۱۲۹۲هـ.ق، در محلۀ حسین‌آباد اصفهان، در خانۀ آیت‌ا... میرزا محمدجواد بیدآبادی، طفلی پا به عرصه وجود گذاشت که او را محمدعلی نامیدند. آیت‌ا... بیدآبادی که خود فقیهی وارسته بود، نسبت به تربیت فرزندانش، همت و توجه فوق‌العاده‌ای داشت و به برکت همین تلاش، فرزندانش هر یک چون ستاره‌ای تابناک بر تارک حوزه‌های علمیه درخشیدند. محمدعلی مقدمات علوم را نزد پدر آموخت و آن‌گاه، در کلاس درس برادر بزرگ‌ترش، شیخ احمد مجتهد که یکی از استادان معروف آن روز اصفهان بود، حاضر شد و چون به دهمین بهار عمر قدم گذاشت، در درس آیت‌ا... میرزا هاشم خوانساری (نویسندۀ کتاب مبانی‌الاصول) شرکت کرد و معلم درس ریاضیات وی نیز، آقا میرزا عبدالرزاق سرتیپ بود. در سال ۱۳۰۴، ناصرالدین شاه قاجار، آیت‌ا... بیدآبادی را به همراه دو فرزندش، محمدعلی و علی‌محمد، اجباراً به تهران آورد و محمدعلی در تهران، در درس فقه و اصول آیت‌ا... میرزا حسن آشتیانی که خود از شاگردان بزرگ شیخ مرتضی انصاری بود، شرکت کرد و فطرت توحیدی و عشق به شناخت معارف الهی، او را به درس فلسفۀ حکیم بزرگ، میرزا ابوالحسن جلوه کشاند. میرزا محمدعلی، نخستین سال‌های بلوغ را پشت سر می‌گذاشت که در کلاس درس عرفان حضور پیدا کرد و آن‌گاه که وارد هجدهمین سال عمر خود شد، در سال ۱۳۱۰، به درجۀ اجتهاد نایل آمد. هجرت به عتبات میرزا محمدعلی، در سال ۱۳۲۰، به قصد عزیمت به نجف اشرف و حضور در درس آیت‌ا...‌العظمی محمد کاظم خراسانی (مشهور به آخوند خراسانی)، ابتدا راهی اصفهان و پس از دو سال اقامت در آن‌جا، به سوی نجف رهسپار شد. در این زمان، میرزا محمدعلی، با آن‌که خود مجتهد بود، با شور و شوقی وصف‌ناپذیر، در درس آخوند خراسانی حاضر می‌شد. اقامت او در نجف، هفت سال طول کشید و طی آن توانست در دو دورۀ کامل درس خارج اصول آخوندخراسانی شرکت کند که نتیجۀ آن، یک دوره شرح بر کتاب کفایةالاصول است. او در نجف، در درس آیت‌ا... شیخ فتح‌ا... شریعت (شیخ الشریعه) و آیت‌ا... خلیلی هم شرکت می‌کرد. پس از رحلت آخوند خراسانی، میرزا محمدعلی، راهی سامرا شد تا از خرمن علم آیت‌ا...‌ میرزا محمدتقی شیرازی، خوشه‌چینی کند. میرزای شیرازی نیز به آیت‌ا... شاه‌آبادی توجه ویژه‌ای داشت و به همین دلیل است که وی، یکی از شش نفری است که از میرزای شیرازی گواهی اجتهاد دریافت کرد. بازگشت به تهران آیت‌ا... شاه‌آبادی بعد از هشت سال اقامت در عراق، به درخواست مادرش، به ایران بازگشت و ابتدا به اصفهان رفت. هنگامی که مردم تهران، از ورود آیت‌ا... شاه‌آبادی به ایران مطلع شدند، از ایشان خواستند به تهران برود و وی پذیرفت و چون منزل ایشان در خیابان شاه‌آباد (جمهوری اسلامی کنونی) قرار داشت، به آیت‌ا... شاه‌آبادی معروف شد. ایشان نخست در منزل شخصی، اقامۀ جماعت و سخنرانی می‌کرد و بعد، به سبب کمبود جا، به مسجد سراج‌الملک رفت. آن بزرگوار از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۷ هـ.ق، در تهران اقامت داشت. در آن زمان که مقارن با روی کارآمدن رضاخان بود، مبارزه با عوام فریبی‌های سردار سپه، یکی از مهم‌ترین اقدامات آیت‌ا... شاه‌آبادی محسوب می‌شد؛ چنان‌که امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «مرحوم آیت‌ا... شاه‌آبادی، علاوه بر آن‌که یک فقیه و عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنا هم بودند.» شاگردی به نام روح‌ا... یکی از افرادی که از محضر این عالم بزرگ کسب فیض کرد، امام امت(ره) بود که نزد آیت‌ا... شاه‌آبادی، کتاب‌های عرفانی «فصوص‌الحکم»، «مفتاح‌الغیب» و «منازل‌السائرین» را فراگرفت. امام(ره)، چگونگی آشنایی خود با آیت‌ا... شاه‌آبادی را چنین شرح می‌دهد: «من پس از آن‌که توسط یکی از منسوبین مرحوم شاه‌آبادی با ایشان آشنا شدم، در مدرسۀ فیضیه ایشان را ملاقات کردم و یک مسئلۀ عرفانی از ایشان پرسیدم؛ شروع کردند به گفتن. فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرارکردم که با ایشان یک درس داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمی‌کردند تا به گذر عابدین، یکی از محلات قم، رسیدیم و بالاخره ایشان که فکر می‌کرد من فلسفه می‌خواهم، قبول کردند. ولی من به ایشان گفتم فلسفه خوانده‌ام و عرفان می‌خواهم و ایشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن و من باز هم اصرار کردم، تا بالاخره ایشان قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص و مفتاح‌الغیب خواندم.» آیت‌ا... شاه‌آبادی به امام(ره) علاقۀ زیادی داشت، به طوری که هر گاه می‌خواست او را صدا کند، بدون آوردن پسوند یا پیشوندی، همان‌گونه که پدر، فرزندان خود را صدا می‌کند، می‌گفت: «روح ا...!» علاقۀ امام(ره) هم به استادش، بسیار زیاد بود، تا آن‌جا که هرگاه از ایشان نامی به میان می‌آورد، می‌فرمود:«روحی له الفداء!» این مطلب در کتاب‌های امام(ره)، به ویژه در کتاب‌های عرفانی ایشان، کاملاً مشهود است. مبارزه با دیکتاتور و اقدامات ضددینی او آیت‌ا... شاه‌آبادی هفت سال در قم اقامت کرد تا این‌که مردم تهران به قم آمدند واز او خواستند به تهران مراجعت کند و وی، به رغم میل باطنی خود و در پی احساس وظیفه، در سال ۱۳۵۴ هـ.ق راهی تهران شد. ابتدا حدود دو سال، در مسجد امین‌الدوله، واقع در بازار چهل تن، به امامت جماعت و ارشاد و هدایت پرداخت و آن‌گاه که یکی از شبستان‌های مسجد جامع، که قبل از آن تبدیل به انبار شده بود، آماده شد، نماز و سخنرانی را به آن جا منتقل کرد و از آن پس، مسجد جامع سنگر مبارزه با رضاخان شد. با وجود آن‌که رضاخان بیشتر منابر و مساجد را تعطیل کرده بود اما نمازهای جماعت و سخنرانی های آیت‌ا... شاه‌آبادی تعطیل نشد. پس از ممنوع شدن پوشیدن لباس روحانیت، آیت‌ا... شاه‌آبادی فرزندانش را به تلبس به این لباس تشویق ‌کرد و عملاً در برابر سیاست‌های ضددینی رژیم ‌ایستاد. مأموران رضاخان، برای آن‌که بتوانند صدای حق‌طلب آیت‌ا... شاه‌آبادی را خاموش کنند، منبر او را از مسجد جامع دزدیدند؛ ولی از آن پس، او ایستاده سخنرانی می‌کرد و می‌گفت: «منبر سخن نمی‌گوید. اگر می‌خواهید سخنرانی تعطیل شود، باید مرا ببرید. من هر روز قبل از اذان صبح، تنهایی از منزل به طرف مسجد می‌آیم. اگر عُرضه دارید، آن وقت بیایید و مرا دستگیر کنید!» در دوره اختناق، آیت‌ا... شاه‌آبادی از تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان هم، غافل نبود و در پی این مقصود، منزل شخصی خود را به تدریس و تعلیم نونهالان اختصاص داد. او چند مرد صالح و مؤمن انتخاب کرد که به دانش‌آموزان درس بدهند و خود نیز بر کار مدرسه نظارت داشت و هفته‌ای یک بار، با سخنرانی برای اولیا و دانش‌آموزان، آن‌ها را با شعائر اسلامی آشنا می‌کرد. آیت‌ا... شاه‌آبادی برای امر به معروف و نهی از منکر اهمیت زیادی قائل بود و در انجام این واجب الهی، از مردم و اهل مسجد هم کمک می‌گرفت.این عالم ربانی و فقیه بزرگوار، سرانجام در ساعت ۲ بعدازظهر روز پنج‌شنبه، سوم آذر ۱۳۲۸هـ.ش (سوم صفر ۱۳۶۹هـ.ق) پس از 77 سال عمر پربرکت، به دیار باقی شتافت. پیکر پاک او، با حضور هزاران نفر از مردم، به سوی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تشییع و در مقبرۀ شیخ ابوالفتوح رازی به خاک سپرده شد. یادگارهای معلم اخلاق آیت‌ا... شاه‌آبادی ده فرزند پسر داشت که هفت تن از آنان به کسوت روحانیت درآمدند. در این بین، شهرت برخی از آن ها، بیش از دیگر فرزندان این عالم ربانی است. افزون بر آیت‌ا... محمد شاه‌آبادی و مرحوم آیت‌ا... نصرا... شاه‌آبادی که چندی پیش دعوت حق را لبیک گفت، باید از فرزند برومند آن استاد بزرگ، شهید سعید و آیت‌ا... شیخ مهدی شاه‌آبادی نیز، یاد کرد. این شهید بزرگوار در سال ۱۳۰۹هـ.ش متولد و در 4 سالگی، برای فراگیری قرآن، راهی مکتب‌خانه شد و پس از دو سال، راه دبستان را درپیش گرفت؛ آن‌گاه که چهاردهمین بهار عمر خود را می‌گذراند، وارد مدرسۀ علمیۀ هروی شد و پس از سپری کردن دوره‌های مقدماتی، به شهر مقدس قم رفت. او کتاب رسائل را، از آیت‌ا... مشکینی، مکاسب را از آیت‌ا... ستوده و کفایةالاصول را از آیت‌ا... مجتهدی آموخت و در ۲۵ سالگی، در کلاس درس خارج فقه و اصول نشست. استادان او در درس خارج، حضرت امام (ره) و آیات عظام بروجردی، گلپایگانی و اراکی بودند. شهید شاه‌آبادی فعالیت‌های مبارزاتی خود را از دوران ملی شدن صنعت نفت آغاز کرد. وی در سال ۱۳۳۲ و پس از کودتای ۲۸ مرداد، برای اولین بار دستگیر و زندانی شد. با آغاز مبارزات امام خمینی(ره)، شهید شاه‌آبادی به نهضت اسلامی پیوست و بارها به دلیل فعالیت‌هایش به زندان افتاد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت‌های متعددی را مانند عضویت در شورای مرکزی کمیتۀ انقلاب اسلامی، عضو هستۀ مرکزی جامعۀ روحانیت مبارز، نمایندگی امام(ره) در هیئت بررسی عملکرد بنیاد مستضعفان و نمایندگی دوره های اول و دوم مجلس شورای اسلامی، عهده‌دار بود. سرانجام این مجاهد نستوه، هنگامی که برای بازدید از جبهه‌ها و حضور در میان رزمندگان، راهی منطقه عملیاتی جنوب شده بود، در اردیبهشت سال 1366، بر اثر اصابت خمپاره، در جزیره مجنون به شهادت رسید.

نظر شما