بيش از نيم قرن از اولين باري كه مفهوم يا واژه «ميني سريال يا سريال كوتاه» به تلويزيون در سرتاسر دنيا وارد شد، ميگذرد. اين نوع از سريالهاي كوتاه علاوه بر داشتن انبوهي از مخاطب، بسيار محبوب و جذاب نيز به شمار ميرود. سريالهاي كوتاه تلويزيوني را ميتوان حد وسط فيلمهاي سينمايي و سريالهاي بلند و دنبالهدار برشمرد. براي اين مدل برنامهسازي داستانهاي جذاب و مهيج بسياري در دنياي واقعي وجود دارند كه روايت آنها در مدتزمان فيلمهاي سينمايي يا حتي تلويزيوني امكانپذير نيست. از طرفي اين قبيل آثار را نميتوان در ظرف بزرگ سريالهاي بلند و دنبالهدار قرار داد. براي تصوير كردن اين قبيل از داستانها، سريال كوتاه بهترين فرم برنامهسازي تلويزيون است؛ سريالهايي بين سه تا ۱۰ قسمت كه كل داستان را در همين تعداد قسمت تصوير ميكند و مخاطب را پيگير و همراه ميسازد. در چند سال اخير حجم توليد ميني سريالها نسبت به گذشته رشد چشمگيري داشته است و سالانه دهها سريال كوتاه با كيفيتهاي مختلف براي پخش از تلويزيونهاي سراسر دنيا توليد ميشود، از اين رو و به دليل برخورداري از مخاطب انبوه تعداد زيادي از بازيگران مطرح و حتي كارگردانان بنام دنيا، تمايلي براي حضور در سريالهاي چند فصلي و بلند ندارند، لذا با مهم شمردن اين رويكرد در بهترين نمونههاي مينيسريال، بازيگران مطرح و پرطرفدار سينما و تلويزيون مقابل دوربين كارگردانان هنرنمايي ميكنند. اخيراً دنياي تلويزيون پيشرفت چشمگيري كرده و با ساخت سريالهاي جذاب، جديد و متنوع، مخاطبان بسياري به اين رسانه روي آوردهاند. در واقع اكنون در دوراني هستيم كه بسياري از كارشناسان رسانه آن را «عصر طلايي» تلويزيون ميدانند، لذا انبوه و فراواني شبكههاي تلويزيوني و سوژه براي برنامه سازي، ضمن ايجاد حس رقابت در ميان برنامه سازان، تأثير شگرفي بر حجم و محتواي توليد شده در اين مديا خواهد داشت. هر انساني ممكن است پس از سپري كردن يك روز شلوغ و طاقت فرسا، نياز به تماشاي تلويزيون در كنار خانواده داشته باشد، از اين رو شايد تماشاي يك مجموعه نمايشي معمايي، اجتماعي، درام و... را در اولويت قرار دهد و شايد پاي برنامههاي تركيبي مفرح و نشاط آور بنشيند.
در اين شبهاي پاياني سال شاهد پخش سريال معمايي هفت قسمتي«سه شنبه شب» از شبكه يك سيما هستيم. اين سريال معمايي و درام روايتگر داستان زندگي چهار جوان به نامهاي بابك، پژمان، سعيد و آرش است كه با آمدن بابك به ايران ماجراهاي رمزآلود قصه آغاز ميشود و بيننده براي پي بردن به راز و رمزهاي قصه آن را دنبال ميكند. از گذشته تا كنون پي بردن به رمز معما، از جمله سرگرميهاي انسان بوده و سريالهاي معمايي يكي از جذابترين و سرگرمكنندهترين مدياها براي تماشا كردن است. در تلويزيون ايران اگرچه تعداد اين ژانر از آثار انگشتشمار است اما همين تعداد محدود، با استقبال كم نظير مخاطبان رو به رو شده است. در اين سريال ضمن رعايت استانداردهاي تلويزيوني شاهد نوعي تنوع بصري و ضبط سكانسهاي متعدد در لوكيشينهاي مختلف هستيم و تهيه كننده كوشيده است ضمن بهره بردن از بازيگران متعدد، اين سكانسها را در لوكيشنهاي متعدد همچون: خانههاي قديمي تهران، فرودگاه امام خميني (ره)، بهشت زهرا(س) و... ضبط كند؛ اقدام پسنديده و درخور توجهي كه كمتر تهيهكنندهاي به آن اهتمام ميورزد.
در كنار قصه اصلي«سهشنبه شب» موضوعات و ماجراهاي فرعي نيز شكل ميگيرد كه ضمن حفظ تناسب و استانداردهاي فيلمنامه، مخاطبان با ماجراهاي تازه، جذاب و مهيج درگير ميشوند كه پيچيدگيهاي خاص خودش را دارد. اين سريال ضمن طرح يك معما، داستانش را در بستر روابط دوستانه و خانوادگي تصوير ميكند و آموزش و معنا را نيز در خود ميگنجاند. بايد اشاره كرد داستان «سهشنبه شب» از فضاي كلاسيك و درام ديگر آثار نمايشي تلويزيون فاصله دارد و كارگردان ميكوشد از شيوههاي متفاوتي بهره گيرد. فيلمنامه «سهشنبه شب» با فضايي پر از تعليق همراه است، لذا وجود دوربين سيال و خلق ميزانسنها و دكوپاژهايي كه حس اضطراب و دلهره را به مخاطب القا كند، اجتنابناپذير است. نميتوان گفت «سهشنبه شب» صرفاً يك سريال معمايي يا ملودرام خانوادگي است بلكه هر دو وجه اين سريال به يك اندازه اهميت دارد و از ويژگيهاي هر دو گونه براي روايت جذابتر قصه بهره گرفته شده است. در نتيجه بخشهاي معمايي و خانوادگي بسيار منظم و حرفهاي در هم تنيده شده است و داستان مسيرِ روايت خود را به خوبي طي ميكند.
به بهانه پخش سريال كوتاه «سهشنبه شب» از تلويزيون
ضرورت توليد آثار كوتاه نمايشي
روزنامه جوان
بيش از نيم قرن از اولين باري كه مفهوم يا واژه «ميني سريال يا سريال كوتاه» به تلويزيون در سرتاسر دنيا وارد شد، ميگذرد.
صاحبخبر -
∎
نظر شما