بررسي نقش مساجد در مقابله با تهاجم فرهنگي
مسجد؛احياي هويت ديني و شناخت دقيق فرهنگ اسلامي
صاحبخبر - طاهره بهروزي فرهنگ ها در مسير تاريخ با يکديگر تلاقي و به هم برخورد ميکنند و مبادلات فرهنگي دربرخورد فرهنگها شکل ميگيرد و از همين جاست که فرهنگها از فرهنگي تأثير ميپذيرند و بر فرهنگي ديگر تأثير ميگذارند. تبادل فرهنگي به اين معناست که «فرهنگ طبعي سيال و انعطافپذير دارد لذا آنچه را که موجب توانايي و بالندگي او ميشود، ميگيرد و در مقابل، مقداري از خود را به درون حوزه فرهنگهاي ديگر وارد ميکند.» (فلاحي،۱۳۹۱:۲۱) هيچ فرهنگي نميتواند بدون تبادل فرهنگي به پويايي و اقتدار و تعالي برسد و هيچ جامعه و ملتي يافت نمي شود که تنها با تکيه بر فرهنگ خود مسير سعادت و پيشرفت را طي کرده باشد، بلکه فرهنگ زنده و پويا آن است که با تأثيرپذيري از جنبههاي مثبت ديگر فرهنگها و نهادينه کردن آنها براي خود، به رشد و تعالي دست يابد و امکان پيشرفت را فراهم آورد. بنابراين تبادل فرهنگي امري پسنديده و مثبت محسوب ميشود. اما تهاجم فرهنگي به اين معني است که «يک مجموعه سياسي يا اقتصادي براي اجراي مقاصد خاص خود و اسارت يک ملت، به بنيانهاي فرهنگي آن ملت هجوم ميبرد. در اين هجوم باورهاي تازه اي را به زور و به قصد جايگزيني با فرهنگ و باورهاي ملي آن ملت وارد کشور مي کند.» (حضرت آيت الله خامنه اي، 1375: 3). تهاجم فرهنگي وقتي روي مي دهد که فرهنگ قويتر تمامي اصول، عقايد و آرمانهاي خود را به فرهنگ ضعيفتر تحميل نمايد. فرهنگ ضعيف در مواجهه با فرهنگهاي ديگر قدرت انتخاب را از دست ميدهد و به صورت فرهنگي منفعل در ميآيد و آنچه را که ديگران مي خواهند و ارزش مي دانند به او تحميل ميکنند. «معمولا فرهنگ هاي غني در صدد کنار زدن فرهنگ هاي ضعيف برمي آيند و هرگاه جنگي بين دو فرهنگ روي مي دهد فرهنگي شکست مي خورد که از مقابله با فرهنگ مهاجم عاجز باشد.» (تقوي دامغاني،1387: ۱۲). تهاجم فرهنگي به منظور ريشهکن کردن فرهنگها صورت ميگيرد و همواره با تحقير بنيانهاي فرهنگ مورد هجوم همراه است. تهاجم فرهنگي بسيار آرام و بدون سروصدا وارد جامعه شده و در رگ هاي افراد تزريق مي شود و اثر خويش را بر افکار و اذهان آنها مي گذارد. انسانها به پارهاي اصول و آرمانها معتقدند و بناي زندگي خود را بر اساس اين اصول و آرمانها ميگذارند به طوريکه راه و روش و برنامه زندگي خود را با توجه به اين اصول و عقايد تنظيم ميکنند؛ از عواملي که امنيت فرهنگي جامعه را با خطري جدي روبهرو ميکند ترديد در اين اصول و آرمانها و عقايد است. تقوي در اين باره مينويسد: «هرگاه جامعهاي شاهد آن باشد که هويت انساني، فضيلت اخلاقي، عظمت اجتماعي و ريشههاي تاريخي خود را که براي پاسداري از آن فداکاري و ازخودگذشتگيهاي فراواني انجام گرفته مورد ترديد قرار دادهاند بايد بداند که امنيت فرهنگي او در معرض آسيب جدي قرار گرفته است.» (همان: ص۱۸۵). بنابراين وقتي که آرمانها و اصول و عقايدي که انسان را به بالاترين درجات انسانيت سوق ميدهد و سعادت بشر در گرو استواري اين باورهاست، با آفت ترديد مواجه گردد نظام فرهنگي جامعه را با تزلزلي روبهرو ميسازد که به راحتي قابل ترميم و جبران نيست؛ و هيچ جامعهاي بدون داشتن امنيت فکري و فرهنگي يا آرامش ذهني و رواني به امنيت سياسي و اجتماعي پايداري نخواهد رسيد. دشمنان آگاه براي اخلال در فرهنگ جامعه، سنن حسنه ملت ها را مي شکنند و آداب و رسوم آن ها را تغيير مي دهند، واژه هاي بيگانه و نامأنوس را به حوزه ادبيات آنها نفوذ مي دهند و حتي در نوع لباس پوشيدن، سخن گفتن و روابط اجتماعي آشفتگي ايجاد مي کنند. درنتيجه، پريشاني فرهنگي به عنوان عاملي مخرب روح و روان، قدرت تصميمگيري و در نهايت استقلال فکري را از يک جامعه سلب ميکند. درچنين شرايطي دو قشر اجتماعي در جامعه به وجود ميآيد که يکي طرفدار سنت و ارزشهاي فرهنگي و ديگري مخالف آن است، در اين صورت جنگ بين «سنت» و «مدرنيته» ايجاد مي شود و در چنين شرايطي وحدت اجتماعي مورد تهديد جدي قرار مي گيرد. حال اين سؤال مطرح ميشود که چرا تهاجم فرهنگي روي ميدهد؟ اسلام همواره در مقابل استکبار و زورگويي مي ايستد و شعار اصلي او دفاع از مظلومان است. به همين خاطر دشمنان که توانايي مقابله با اسلام را ندارند به تهاجم فرهنگي گسترده اي عليه اين دين دست مي زنند که بسيار حساس و خطرناک است. «اينها - دشمنان اسلام، ابر قدرتها و مستکبران - ميخواستند اسلام را محو کنند و نام اسلام را از بين ببرند و اثري از آثار اسلام در عالم باقي نماند، چون اسلام با قلدريهاي آنان روبه رو بود. آمريکا از اسلام ميترسيد و ميترسد.» (همان : 46) * فرهنگ اسلامي: فرهنگ اسلامي، فرهنگي است که لباس اسلام به تن داشته باشد. بزرگترين رسالت اسلام آشنايي انسان با جهان بر محور توحيد است؛ يعني آنچه را که در جهان اتفاق ميافتد بداند که منشأي خدايي دارد و خالق هستي به وجود آورنده نظم و ترتيب جهان و تحولات و دگرگونيهاي موجود در آن است. «اسلام، انسان را با نظام کلي هستي - که نظام احسن است - بر محور توحيد و اعتقاد به يگانگي خداوند آشنا ميکند و با شناخت صحيح از اين نظام، جهانبيني توحيدي را در حوزه اعتقادش به وجود ميآورد.» (همان: ۲۴) در اين نظام تربيتي، انسان به لحاظ شخصيت روحي و اخلاقي به نقطهاي ميرسد که مظهر صفات جمال و جلال خداوند ميگردد. هر فرهنگ اصولي دارد که بر طبق آن نظام زندگي و اعتقاد افراد پايهريزي ميشود. فرهنگ اسلامي نيز بر اصول ايمان به مبدأ و معاد، نبوت، امامت، اعتقاد به وحي، عبوديت و بندگي خدا، عدالت، برابري و برادري استوار است. چنانکه فرهنگ غرب بر اصولي چون اومانيسم (اصالت انسان)، سکولاريسم (جدايي دين از سياست)، ليبراليسم (اباحيگري) و غيره بنا شده است. امام خميني (قدس سره) در کلام خود به خصوصيات برجسته فرهنگ اسلامي اشاره ميکند و اين فرهنگ را براي ساختن و تعالي انسانها بهترين فرهنگ معرفي ميکند: «اسلام داراي فرهنگي غني و انسانساز است که ملتها را بيگرايش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پيش ميبرد و انسانها را در بعد اعتقادي و اخلاقي و علمي هدايت ميکند و از گهواره تا گور به جستجوي دانش سوق ميدهد». (صحيفه نور،۱۳۷۴: ۲۰۴) با ظهور اسلام همه جوامع از يک نوع وحدت برخوردار شدند که بنياد اين وحدت را انديشه و اعتقاد واحد آنها رقم ميزد. همه با هم برابر بودند و هيچکس به خاطر نژاد يا هر خصوصيت ديگري نه امتيازي ميگرفت و نه تحقير ميشد و تنها برتري انسانها بر اساس درجه تقواي آنها بود. مشخصه و مظهر اسلام در هر جامعه و ملتي وجود مساجد در آن جامعه است. دشمنان اسلام همواره در صدد نابود کردن فرهنگ اسلامي بوده اند تا بتوانند با نابودي آن به اهداف خود دست يابند و تهاجم خويش را آغاز کنند. بنابراين در چنين شرايط حساس و بحراني و در دوراني که جوانان ايراني با بحران هويت چهل تکه مواجه شدهاند و در جستجوي هويت و فرهنگي با اعتبار و آبرومند ميباشند، بايد نهاد و پايگاهي باشد تا پيشينه عظيم اسلام را به آنان يادآوري کند و غبار از اين گنجينه گرانسنگ برگيرد و با اين تهاجم فرهنگي مقابله کند. مساجد پايگاهي اجتماعي هستند که براي نيل به اين هدف در جوامع اسلامي روي آنها سرمايهگذاري شده است و در واقع چشم اميد اسلام و امتهاي اسلامي به عملکردهاي اين نهاد است تا چون دژي محکم و استوار در مقابل تهاجمات فرهنگي غرب از جوانان و مردم خويش دفاع کند. * مسجد: امروز در جامعه ما دو نهاد قدرتمند مسجد و دانشگاه وجود دارد که هر کدام در عرصه هاي علمي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي نقش مؤثر و تعيين کنندهاي دارند؛ به گونهاي که هيچ تحولي را نميتوان معرفي کرد که اين دو نهاد به نوعي در آن نقش نداشته باشند. «از مهمترين عناصر شهرهاي اسلامي، بناي مسجد است. دسترسي هاي شهري به مسجد و سيماي آن از جمله عواملي است که هويت شهر اسلامي را تشکيل ميدهد.» (عطايي همداني و ديگران، ۱۳۹۰: ۸) مسجد نخستين نهادي است که در آغاز حکومت اسلامي، آن هنگام که پيامبر اسلام (ص) بنا به دعوت مردمان يثرب به آنجا قدم گذاشت، بنا شد. در آن هنگام مساجد علاوه بر جايگاهي براي برگزاري مراسم عبادي، نقشآفريني بسياري داشتند. از سوي ديگر نيز يکي از مهم ترين پايگاههايي بودند که در نشر و توسعه فرهنگ و تمدن اسلامي نقش عمدهاي ايفا ميکردند. امروزه نيز تمام مسلمانان نام مسجد را با احترام ويژهاي بر زبان ميآورند. در اين دين ارزش مسجد به قدري بالاست که فقها بر رفت و آمد به مسجد تأکيد ويژهاي دارند. فقهاي اسلام ميفرمايند:«زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدي که نمازگزار ندارد مستحب است و همسايه مسجد اگر عذري نداشته باشد، مکروه است در غير مسجد نماز بخواند.» (امام خميني به نقل از نوبهار،1372 : 21 ) * نقش مساجد در مقابله با تهاجم فرهنگي: فرهنگ اسلامي، فرهنگي جامع و کامل براي تمام نسلهاي بشريت محسوب ميشود. فرهنگ غرب که در درون خود نواقص بسياري دارد براي نفوذ و سلطه خويش بر جوامع مسلمان سعي در حذف اين فرهنگ عميق و ريشهدار دارد و چون پايههاي بناي عظيم اسلام قويتر از آن است که بتوانند به اين هدف دست يابند، لذا به تمسخر ارزشهاي اسلام اقدام کرده و سعي دارند با جلوه دادن ضد ارزشها به جاي ارزشهاي اسلامي، مردم و به ويژه نسل جوان جامعه را به سمت خود جذب کرده و بنيانهاي اعتقادي و فرهنگي را در نظر آنان سست و بياعتبار کنند و با کنار زدن فرهنگ اسلامي نفوذ فرهنگي خويش را آغاز نمايند. دشمنان و استعمارگران براي شروع يک تهاجم، وحدت و انسجام يک جامعه را تضعيف ميکنند تا بتوانند از اين گسستگي ايجاد شده قدرت خود را نفوذ دهند. آنها براي دستيابي به اين هدف، آشفتگي و پريشاني را در حوزه فرهنگ ايجاد ميکنند و در چنين شرايطي امنيت اجتماعي به خطر ميافتد. هرگاه انسان عملي را انجام ميدهد بايد براي رسيدن به اين هدف سرمايهگذاري کند و همواره آفتها و آسيبهاي احتمالي در مسير رسيدن به اهدافش را نيز پيش چشم داشته باشد و آنها را پيشبيني و شناسايي کند. به قول سعدي بايد بداند که «هر جا گل است خار است و با خمر، خمار است و بر سر گنج، مار است و آنجا که درّ شاهوار است نهنگ مردمخوار است.» (گلستان، ۱۳۸۹: ۱۹۹) در ايران اسلامي مساجد يکي از فعالترين حوزهها در اشاعه فرهنگ اسلامي ميباشد. تشکيل گروه هاي مختلف در اين نهاد، ترويج دانش مذهبي و توسعه و نشر منابع اسلامي در ميان مردم را در پي دارد. به جز عبادت و برگزاري نماز، مساجد نقشهاي بسيار مهم ديگري بر عهده دارند که از جمله آنها تشکيل کلاسهاي آموزشي، مشاوره در زمينههاي متفاوت، تشکيل شورا براي رفع مشکلي که به وجود ميآيد و مسائلي از اين قبيل است. همچنين مساجد از آغاز تأسيس پايگاهي قضائي بوده است و قضاوت بين ظالم و مظلوم در آنجا صورت ميگرفته است. فخري مينويسد: «با بررسي نقش مسجد در مبارزه عليه کفر و الحاد اين نکته به دست ميآيد که چشمه زلال مبارزه و نهضت عليه باطل در طول تاريخ از مسجد جوشيده است و اين مکان الهي بود که توانست به قيام مقدس مردم ايران که به برقراري حکومت اسلامي انجاميد، نيرو و توان بخشد». (فخري،۱۳۸۳:۲) مساجد براي آنکه بتوانند در مقابل تهاجم فرهنگي کشورهاي بيگانه ايستادگي کنند بايد مديريت شوند. مديريتي آگاه با برنامهريزي دقيق ميتواند سدي استوار براي مقابله با تهاجم باشد. کسي که براي مديريت مسجد انتخاب مي شود بايد به تمام معنا مدير و مدبر باشد. قرآن کريم با بياني موجز و مختصر، شرايط لازم براي متوليان مساجد را ذکر کرده است. و ما لّهُمْ اَلاّ يُعذَّبَهُمُ اللهُ و هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ و ما کانُوا اَوْليائَهُ إِنْ اَولْياؤُهُ إلاّ الْمُتّقُونَ وَ لَکنَّ اکْثرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ . (سوره انفال: آيه 34) چرا خداوند کفار و مشرکين را عذاب نکند؟ در حالي که آنان با وجودي که سرپرست و متولي مسجد الحرام نيستند، راه آن را بر بندگان خدا بسته و مانع از ورود مؤمنين به مسجد الحرام ميشوند. سرپرستي مسجدالحرام تنها از آن انسانهاي متقّي است؛ ولي بيشتر آنها اين را نميدانند. بنابراين متوليان مساجد براي مقابله با تهاجم فرهنگي بايد اصول زير را در نظر داشته باشند: 1- اعتماد نخستين گامي که براي مقابله با تهاجم بايد صورت گيرد جلب اعتماد مردم است.«اعتماد به مثابه ارزشمندترين و مهمترين مؤلفه سرمايه اجتماعي، نيرويي شگرف و پايان ناپذير براي پيوند دادن حکومت و مردم، مردم و نهادهاي حکومتي دارد و امروزه يکي از مشخصات جامعه مدني اعتماد متقابل بين مردم و دولت و اعتماد عمومي بالاست».(مؤذن جامي، 1382: 50) در يک رابطه دو طرفه فردي، اعتماد نوعي اطمينان و عدم ترديد نسبت به طرف مقابل است. روحانيت با در اختيار داشتن سرمايه عظيم اعتماد مردمي توانسته است در مقابل هجوم بيگانه محکم و استوار ايستادگي کند. روحانيت به عنوان عاملي که تفسير کننده آرمانهاي جامعه و مروج ارزشهاي فرهنگي ملت است تا حدود زيادي وفاق اجتماعي را در جامعه برقرار کرده است و اين موضوع مهمي است که دشمنان همواره نسبت به آن حساسيت نشان دادهاند و سعي بر آن دارند تا با شکستن حرمت روحانيت و بياعتماد کردن حوزههاي علميه در نظر ديگران اين وفاق اجتماعي را از ميان بردارند. «امروز علاوه بر تبليغات سوء استکبار جهاني و گروهکهاي ملحد و ضد انقلاب دروني، نغمههاي شومي را از حلقومهاي به ظاهر انقلابي و با آهنگ دلسوزي ميشنويم که اين نغمهها در راستاي سست کردن پايههاي اعتبار و در هم شکستن باورهاي اعتماد مردم نسبت به روحانيت انجام مي گيرد.» (تقوي، ۱۳۷۸: ۲۱۱) امام علي (ع) ميفرمايند: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلْنّاسِ اماماً فَعَلَيِه أنْ يَبْدأ بتَعْليِم نَفْسِهِ قَبَلَ تَعْلِيم غَيْرِه (نهج البلاغه،۱۳۷۰:حکمت۷۰). يعني؛ هر آنکس خود را پيشوا و الگوي مردم قرار داده، پيش از تعليم ديگري بايد به تعليم خود بپردازد. رهبر معظم انقلاب فرمودهاند: «مراکز قانوني بايد مورد اعتماد باشند، قوه قضاييه مورد اعتماد، دولت مورد اعتماد، شوراي نگهبان و مجلس مورد اعتماد، مجمع تشخيص مصلحت مورد اعتماد، اينها مراکز قانونياند، تبليغات دشمن هر وقتي براي هر دستهاي از مخاطبان سعي ميکند يکي از اين مراکز را بمباران تبليغاتي کند. براي اين که رابطه و اميد و اطمينان مردم را از آنان سلب کند...». (رهبر معظم انقلاب به نقل از مؤذن جامي، 1382: 56) روحانيان و مبلغان ديني بايد وقتي که بر منبر سخنراني تکيه ميزنند تمام تلاش خود را بکنند تا اعتماد مخاطبان را جلب کنند و مردم را در دستيابي به پاسخ پرسشهاي مختلف شرعي، ديني و مسائلي از اين قبيل اقناع نمايند. «از پيامدهاي عدم اقناع سازي، دستکم روي آوردن به پيامها و امواج راديوهاي بيگانه ميباشد که در نتيجه به بحران هويت منجر خواهد شد و به لحاظ روان شناختي، محيط را آماده هرگونه شايعه مينمايد».(همان: 54 ) ۲- زمان شناسي زمانشناسي در عرصه فرهنگ، يکي از عوامل موفقيت به شمار ميرود. زمانشناسي يعني ما از لحاظ موقعيت تاريخي در کجا ايستادهايم؟ پيشينه فکري و فرهنگي ما چيست و چه ويژگي هايي دارد؟ انسانهايي که زمانشناس نيستند و گاهي حتي از زمان خود سالها عقب هستند هرگز در فعاليتهاي فرهنگي موفق نخواهند بود. از ديدگاه اسلام زمان اهميت فراواني دارد. پيامبر (ص) در اين باره ميفرمايند: الاُمورُ مرهُونٌ بِاوقاتِها . (بحارالانوار، 1386: 165) کارها در گرو زمانهايشان هستند. «روحانيون اگر بخواهند تکليف الهي و تاريخي خود را خداپسندانه انجام دهند، گريزي از شناخت شرايط و مقتضيات عصر خود ندارند. تاريخ اسلام و زندگاني پيامبر اکرم (ص) و امامان معصوم عليهم السلام الگوي صادقي براي انجام اين رسالتند». (خطيبي کوشکک،1387: 122) امام حسن (ع) با شناخت مقتضيات زمان خود، بزرگترين اقدام شجاعانه و فداکارانه را براي حفظ اسلام انجام داد و صلح تحميلي را پذيرا شد. امام حسين (ع) نيز بر اساس شرايط زمانه خود نهضت بزرگ عاشورا را براي حمايت از دين جد خود برپا کرد و امام سجاد(ع) جهاد فرهنگي خود را در قالب دعا و مناجات در معرض ديد جهانيان قرار داد. بنابر اين «شناخت شرايط و اوضاع فرهنگي، اجتماعي، سياسي و... زمانه اي که در آن به سر ميبريم و شناخت نيازهاي صادق و امکانات و ابزار تأمين اين خواستهها و داشتن برنامه جامع و کارآمد در امر مديريت فرهنگي جامعه اسلامي از وظايف و رسالتهاي سنگين روحانيان است.» (همان: 128) ۳- مخاطب شناسي در همه زمانها و اعصار، از بعثت نبي اکرم (ص) تا دورههاي حيات و امامت ائمه اطهار عليهم السلام و پس از آن در رهبري فقهاي جامعالشرايط، زمانشناس و علماي آزاد انديش، نقش تحولزا و برتر تبليغ دين و پيامهاي ديني مؤثر بوده و تداوم داشته است و شايد مهمترين عامل در گسترش تفکر اسلامي و علتالعلل محوري و مبنايي در تأثيرگذاريهاي خاص اين تفکر، شيوه صحيح تبليغ بوده و هست. (شاهچراغي،1390: 110) در تبليغ، مخاطب شناسي از اهميت بالايي برخوردار است به گونهاي که اگر مبلغان در تبليغات خود به ويژه در تبليغات ديني به اين عنصر مهم توجه نداشته باشند از اهداف خود که اصليترين آن روشن کردن و شناساندن مباني اسلام به مردم و جذب جوانان به مکانهاي مذهبي است باز ميمانند. بنابر اين از ديگر ويژگيهاي مديران و مسئولين فرهنگي مساجد، مخاطبشناسي است. آنها با شناخت استعداد ذاتي، اعتقادات، تواناييها و پشتوانههاي فرهنگي مخاطبان، به ترويج فرهنگ اسلامي در ميان آنها اقدام ميکنند و بنيانهاي فرهنگي خود را محکمتر ميسازند. 4- معرفي اسوه از ديگر کارهايي که در مسجد صورت ميگيرد و در رشد تربيتي جوانان بسيار مؤثر است، معرفي اسوههايي است که ميتوانند شخصيت محبوب جوانان واقع شوند تا براي ساختن بنيانهاي شخصيتي خود الگوي انساني مورد نظر خود را برگزينند و براي رسيدن به آن اسوه انساني تلاش کنند. قرآن کريم با توجه به نقش سازنده الگوها ميفرمايد: لَقَد کانَ لَکُمْ في رَسُولِ الله اُسْوَةٌ حَسَنةٌ (احزاب، آيه ۲۱) «در وجود و زندگي رسول خدا براي شما اسوه نيکويي است.» و در مورد ديگري با صراحت، حضرت ابراهيم خليل (ع) را نيز به عنوان اسوه نام ميبرد: قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوةٌ حَسَنهٌ في ابْراهيمَ و الذَّينَ مَعَه ( ممتحنه، آيه۴) «براي شما ابراهيم و اصحابش اسوه نيکو و پسنديده هستند.» بنابر اين معرفي اسوهها يکي از روشهاي تربيتي مناسب براي جوانان محسوب ميشود. اسوهها از لحاظ تربيتي بر روح و روان افراد تأثير بسيار بالايي دارند. اسوهها با نفوذي که در افراد دارند آنها را به پيروي از خود واداشته و دگرگوني فراواني در اعمال و رفتارشان به وجود ميآورند. * تفسير و تبيين مفاهيم دين: «تبيين يعني فهم عميقتر يک پديده در پناه کشف روابط آن با پديدههاي ديگر. بين پديدهها گونههاي مختلفي از ربط و نسبت برقرار است.» (فنايي، 1379: 45) «اساس تعليم و تربيت ديني اين است که فرد متعلم، به منظر ديني مسلح شود.» (همان: 91) يعني بياموزد که اصلا چگونه از اين منظر به عالم و آدم نگاه کند و در فهم و تفسير ديني پديده ها از چه مفاهيم و مقولاتي استفاده کند و حوادث عالم را چگونه توجيه کند و رفتار خود و ديگران را چگونه در اين چارچوب توجيه و ارزيابي نمايد، و در واقع مفهوم شناس باشد. «انبياء و اولياي الهي عليهم السلام آمدند که تبيين ديني به معناي درست کلمه را به بشر بياموزند و هدف اساسي انبياء عليهم السلام اين بوده که بشر را از شرّ تبيين خرافي نجات دهند و به او خاطر نشان کنند که تبيين علمي و فلسفي به تنهايي کافي نيست. چرا که حقايق عالم معنا فربهتر از آنند که با پرتو علم و فلسفه شکار شوند؛ تنها بخشي از حقايق عالم هستي با نور علم وفلسفه قابل کشف هستند و حقايق ديگري هم وجود دارد که تنها از رهگذر تجربه ديني قابل کشف است و تنها در قالب مفاهيم و مقولات ديني قابل فهم و تبيين است. هنگامي که به قرآن مراجعه ميکنيم، ميبينيم که موضوع اصلي و آهنگ کلي آيات قرآن ارائه و يادآوري چنين تبييني است.» (همان: 57 ) بنابر اين، آنچه در درجه اول، پدر و مادر يا مربي ديني بايد بر روي آن تأکيد کنند، اين است که حس ديني جوان را بيدار کنند و به او بياموزند که چگونه از منظر ديني به عالم نظر کند و حوادث و پديدههاي اطراف خود را در قالب مفاهيم ديني تبيين نمايد. اين مقدمات شرايط و زمينههاي لازم را براي پيدايش عواطف و احساسات ديني در روح جوان فراهم خواهد کرد و اين عواطف و احساسات، خود به خود، به رفتار مناسب ديني خواهد انجاميد. رفتار ديني بايد از درون خود فرد سرچشمه بگيرد و به هيچ وجه با زور و تحميل از بيرون همراه نباشد؛ يعني در صورت اکراه و اجبار، ماهيت و خاصيت و تأثير خود را از دست خواهد داد و به صورت جسدي بي روح و قالبي بيمحتوا در خواهد آمد، که به جاي نزديک کردن انسان به خدا، او را از خدا دور خواهد کرد؛ « لا اکراه في الدين». (بقره: 256) ارزش توليدات علمي از ديدگاه اسلام چنان بالاست که پيامبر اکرم (ص) فرمودند: المؤْمِنُ اذْا ماتَ و ترَکَ وَرَقَةً واحدهً عَلْيها عِلمٌ تَکْونُ تلکَ الوَرَقةَ يَومَ القِيامةِ سِتْراً فيما بَيْنَه و بَيْنَ النّارِ و اعطاه الله تَبْارکَ و تَعْالي بِکُلِّ حَرْفٍ مَکْتُوبٍ عَلْيها مَدينةٌ اَوْسَعُ منَ الدُّنيا سَبْعَ مَرّاتٍ (بحار الأنوار،۱۳۸۶: ۱۴۴)؛ «هرگاه انسان مؤمني از دنيا برود و ورقي علمي از خود به يادگار گذارد، آن ورق در روز قيامت ميان او و آتش حائل و پوششي ميشود و خداوند بزرگ و بلند مرتبه به تعداد حرفي که بر آن ورقه نوشته شده شهري در بهشت به او عطا خواهد کرد که وسعت آن هفت برابر دنياست.» بنابر اين مديران و مسئولين فرهنگي مساجد با آگاهي دادن به مردم و تقويت اين باور که سرنوشت جمعي آنان با يکديگر در ارتباط است و هيچکس نميتواند خود را مجزا و بينياز از ديگران بداند، موجب تقويت وفاق اجتماعي شوند. همچنين برپايي برنامههايي از قبيل اقامه نمازهاي عيد، جماعت، جمعه و مراسم و محافل عزاداري و ميلاد، همه و همه در جهت بزرگداشت و تکريم شعائر اسلامي هستند و عاملي مهم در راستاي تقويت روحيه استقلال جامعه اسلامي بر اساس فرمان خداوند به شمار ميروند: (و مَنْ يُعَظِّم شَعائرَ الله فَإنَّها مِنْ تَقْويَ الْقُلُوبَ ـ حج، آيه۳۹) تعظيم و تکريم شعائر موجب ميشود تا افراد جامعه با باور به آرمانها وشناخت اهداف فرهنگ خود ترديدهايي که دشمن در حوزه اعتقاداتشان ايجاد کرده را ناديده بگيرند و با ايمان به اين آرمانها در حفظ و تثبيت اصول فرهنگي خويش بکوشند. جوانان به دليل علايق مذهبي، در مساجد و محافل مذهبي اي شرکت ميکنند که در آن بحث و گفتگو باشد. به همين دليل نقش سازمانهاي مذهبي و اجتماعات و بخصوص مساجد، در اين زمينه ميتواند سرنوشتساز باشد. در زير به نکاتي که موجب جذب جوانان به مساجد و مکانهاي مذهبي ميشود، اشاره ميکنيم؛ نکات کاربردي و پيشنهادي: - توسعه و ارتقاي فعاليتهاي فرهنگي و سياسي - افزودن بر جاذبههاي مسجد مانند برگزاري کلاسهاي هنري و علمي در رشتههاي گوناگون، تأسيس مکانهاي مناسب ورزشي و دعوت از مربيان با تجربه براي آموزش، برگزاري اردوهاي سياحتي و زيارتي، نمايش فيلم و اجراي تئاتر و مانند آن با رعايت موازين اسلامي. - تقويت مساجد از نظر امکانات ظاهري؛ مانند رسيدگي به ساختمان مسجد، نظافت و امکانات گرمازا و سرمازا. - يکي از عواملي که نقش تعيينکنندهاي در جذب جوانان به مسجد دارد، امام جماعت مسجد است. بنابراين دقت در انتخاب امام جماعت با ويژگيهاي خاص (خوش رفتاري با جوانان و اينکه داراي تقواي کافي باشد) از نکات مهمي است که در انتخاب امام جماعت بايد مد نظر داشت. - طولاني بودن نماز جماعت از مسائل ديگري است که جوانان را از مسجد رويگردان ميکند. بنابراين براي جذب آنها به اين مکان با کوتاهتر کردن نماز جماعت به اين هدف دست مييابيم در عوض امام جماعت ميتواند با بيان کردن داستانهاي ديني جذاب و دلنشين در تربيت ديني جوانان مؤثر باشد و نهال ايمان را در دلهاي آماده اين نسل قويتر گرداند. - تشکيل و تقويت کتابخانه مناسب براي مساجد و در اختيار داشتن کتابهاي مفيد و متنوع يکي ديگر از راهکارهاي جذب به مسجد است. همچنين براي جذب و استفاده بيشتر جوانان از کتابخانههاي مساجد ميتوان به برگزاري مسابقات کتابخواني، قصهنويسي و خلاصهنويسي کتاب و مانند آن اقدام کرد. - تشويق و تحسين جوانان و نوجوانان نمازگزار با اعطاي جايزههاي متنوع. - تبليغات گسترده در مورد نماز و توجيه فوايد و ارزشمندي آن. در پايان لازم است اين نکته را يادآوري کنيم که مساجد آنگاه خواهند توانست نقش خود را در تربيت عبادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي ايفا کنند که بتوانند مخاطبان خود، بخصوص نسل جوان را جذب و حفظ نمايند. * نتيجه گيري: با توجه به آنچه گفته شد فرهنگ به مجموعهاي از اصول، عقايد، باورها، سنن، مذهب و رفتارهاي اجتماعي گفته ميشود که تجليات معنوي، هنري، تاريخي، ادبي و احساسي يک قوم است و در طول تاريخ شکلي مشخص به خود ميگيرد. فرهنگها گاه در معرض تهاجم فرهنگهاي غنيتر قرار ميگيرند. تهاجم فرهنگي به منظور بياعتقاد کردن نسل نو صورت ميگيرد و دشمنان از راههاي متفاوت و گوناگون حمله فرهنگي خويش را آغاز ميکنند. شايعترين راه تهاجم، تمسخر باورهاي فرهنگي ملتي است که قرار است مورد تهاجم فرهنگي قرار گيرد. امروزه فرهنگ غرب با تکنولوژي پيشرفتهاي که در اختيار دارد و با قدرت و سرعت چشمگيري، به عنوان فرهنگ تهاجم در ميان جوامع مختلف، به ويژه در درون جوامع در حال توسعه، نفوذ نموده و اصرار بر تحميل ارزشهاي خود دارد. بنابراين از نيازهاي مهم ما در شرايط فعلي احياي هويت ديني و شناخت دقيق فرهنگ اسلامي و بنيانهاي آن است و اين رسالت خطير را مساجد و مديران فرهنگي آن بر عهده دارند و با تمام قوا به نشر اسلام و فرهنگ اسلامي اقدام کردهاند به گونهاي که به جرأت ميتوان گفت اگر اين پايگاه ضروري وجود نداشت و در آغاز ظهور اسلام بنا نميشد، بيشک تاکنون اثري از فرهنگ اسلامي بر جاي نمانده بود و دشمنان آگاه و با سياست با داشتن امکانات فراوان، اين فرهنگ عظيم را از صحنه تاريخ حذف کرده بودند. بنابراين وجود مساجد و مسئولين آگاه فرهنگي آن، از ضروريترين نيازهاي جامعه امروز اسلام بهشمار ميروند چرا که نقش پررنگ و غير قابل انکاري در مقابله با تهاجم فرهنگي دارند.∎
نظر شما