گالیا توانگر
بچهها به عکس یک دهه گذشته پدرشان در کنار عمو نگاه میکنند و از مادر میپرسند:«مامان عمو الان چند سالشه؟ چند تا بچه داره؟»
مادر آهی از سینه بیرون میدهد و میگوید: «دیگر به سختی چهره زن عمویتان را به یاد میآورم. تا ده سال پیش که یک پسر و یک دختر داشتند.»
ده سال پیش که بر سر ارث و میراث بعد از فوت پدر بزرگ، عمو و زن عمو قهر کردهاند، دیگر هیچ خبری حتی تلفنی از آنها نشده است. تنها در مراسم ختم فامیل دورا دور همدیگر را رویت کرده، روی برگردانده و از همگریختهاند.
حکایت قهر چندین ساله با بستگان حکایت تلخی است که حتی به غریبه شدن نسلها در دل یک فامیل میانجامد. برای چنین قهرهایی در دین مبین اسلام پیامدهای منفی زیادی متذکر شدهاند. حتی جامعهشناسان و روانشناسان امروزی نیز چنین قهرهای طولانی مدتی را به شدت مذمت میکنند.
خود فرد، بیش از همه در معرض پیامدهای منفی قهر است. وقتی قهر رخ میدهد، نشان میدهد که فشار زیادی روی فرد است، زیرا میخواهد خودش را حفظ کند، او در حال تجربه تهدید است و با قهر کردن، انرژی روانی زیادی را از دست میدهد. قهر موجب ایجاد فاصله عاطفی و شناختی بین دو طرف میشود. قهر کردنهای زیاد و طولانی مدت به مرور زمان موجب دلسردی میشود.
رفتارهای جایگزین قهرعبارتند از: راهکار پایدارتر این است که افراد آگاه باشند که قهر، رفتاری ناکارآمد است و اگر زمانی در کودکی فایدهای برایشان داشته، دیگر در شرایط فعلی فایدهای برای آنها ندارد، بلکه باید به دنبال یافتن راهحل باشند.
افراد در نظر داشته باشند رفتار ناکارآمدتر برای مدت زمان محدود آنها را به اهدافشان میرساند. چون سرانجام طرف مقابل در برابر این رفتار میایستد و دیگر باج نمیدهد.
افراد مهارتهای ارتباط موثر را یاد بگیرند و حتی در سختترین شرایط هم به هم فرصت بدهند و بدانند وقتی احساس ناکامی دارند، دچار خشم و هیجان و خستگی میشوند و نمیتوانند استدلال منطقی داشته باشند پس باید به هم فرصت بدهند و صحبت کنند. آنها باید با موضوع و مشکل خود روبه رو شوند و راهحل پیدا کنند.
گاهی افراد موضوع اصلی را نادیده میگیرند و پشت سر میاندازند، ولی این موضوع یک روز ظهور میکند و خود را نشان میدهد، پس اعضای فامیل، دو دوست دیرینه و همکار قهر را با بیتوجهی به مسئله و مشکل اصلی تمام نکنند و با هم صحبت کنند؛ اگر بار اول دعوایشان شد، بار دوم صحبت کنند، اگر باز هم دعوا کردند بار سوم صحبت کنند و اگر میتوانند از مشاوره متخصص و متعهد کمک بگیرند تا این مشکل پیشرفت نکند.
برای بازگشت به روزهای طلایی دوستی چه کنم؟
-شایان هستم. با دوستم یک هفته است، قهرم. قضیه این بود، یک روز بیآنکه دلیلش را بدانم، با من حرف نزد. من هرچقدر ازش پرسیدم: «چی شده؟» به من نگفت. با دوستان دیگرم مینشیند و از من بد میگوید. همین رفتارش کلافه و ناراحتم کرده است.
- من خیلی دلم میخواهد با دوستم آشتی کنم. ما یک دعوای بزرگ کردیم، خیلی بزرگ. من او را خیلی دوست دارم، از موقع دعوایمان من دارم از غصه میمیرم، اما او اصلا عین خیالش نیست. تمام دوستان دیگرم طرف او را میگیرند و حق را به او میدهند. جماعت با اینکه حرفهایم را خوب گوش نمیدهند، بازهم میگویند؛ مشکل از من است! همان روزی که در تلگرام دعوای سختی داشتیم، من بلافاصله از چیزهایی که به او گفتم، پشیمان شدم و روز بعد رفتم آشتی کنم، ولی او به من گفت: «فراموشم کرده و بهتراست من هم او را فراموش کنم.» دوباره یک دعوای دیگر راه افتاد. آن قدر دعوا شدید شد که من نتوانستم بگویم که برای آشتی آمدم. حالا من تنها شدم. اصلا هم حالم خوب نیست. او از قیافهاش معلوم است که به آشتی و دوستی دوباره فکر نمیکند. من دارم دیوانه میشوم. نمیتوانم فراموشش کنم، چون واقعا دوستان خوبی بودیم. واقعا نمیفهمم من دارم ازگریه میمیرم، ولی او دارد با دیگران میخندد، انگار نه انگار من وجود دارم. واقعا چه کار کنم؟ هر راهی برای آشتی پیدا کردم، همهاش نشانه منتکشی میگیرد. یک نفر هست که همهاش با اوست و نمیگذارد دیگر به هم نزدیک شویم.
-من کلا اخلاقم این گونه است که اگر یک نفر ناراحت است، به جای اینکه بنشینم همدردی کنم، برای اینکه از آن حال و هوا درش بیاورم، سعی میکنم او را با کارهایم بخندانم. یکی از دوستانم مشکل خانوادگی دارد. به من گفت، اول اشکهایش را پاک کردم و یک کم با او حرف زدم، ولی بعدش جوری وانمود کردم که چیزی نشده و مسخره بازی درآوردم تا بخندد. از آن روز به بعد هم اصلا به روش نیاوردم که بالاخره مشکلش چی شد؟ بیشتر میخواستم بخندونمش. خدا میداند در تنهایی برایشگریه هم کردم، ولی جلوش میخندیدم. متاسفانه او فکر کرد که حرفهایش برام مهم نیست و من آدمی بیدرک و بیاحساس هستم. رابطهاش خیلی با من سرد شده و اصلا به حرف هایم گوش نمیدهد. اول میخواستم نامه بنویسم و بگویم که قضاوت نکن و... ولی خودم را گذاشتم جای او، خب با آن مشکلات ذهنش درگیر میشود. چه کار کنم که رابطهام با او مثل قبل شود؟
گام نخست؛ حفظ متانت
و آرامش بعد از قهر
لیلا کامرانی ارشد روانشناسی بالینی برایمان توضیح میدهد:« رابطهها ممكن است برای دو طرف یك رابطه، ارزش یكسانی نداشته باشند. یعنی برای شما ارزشمند بوده، اما برای دوستتان نه. شما به این رابطه وابسته و دلبسته بودهاید، شاید دوستتان این گونه نبوده است. پس باید این موضوع را بپذیرید.هر وقت پذیرفتید كه شما با ایشان فرق دارید و احتمالا مشكلی در این میان بوده كه باعث شده ایشان به ادامه این رابطه علاقهمند نباشند، بیشتر راه را رفتهاید.»
وی ادامه میدهد: «بعد از پذیرفتن ،نوبت میرسد به تغییر تفكر وعمل. یعنی به محض این كه فكرش به ذهنتان آمد كه باعث رنجش شما شد، جلوی آن را بگیرید. تكنیكی میگویم كه مثل تكلیف انجام دهید. یك ساعت را در روز تعیین میكنید و در جایی از خانه غیر از جلوی تلویزیون و اتاق خواب مینشینید. در آن یك ساعت مدام به این رابطه فكر میكنید.گریه میكنید. دوست دارید فریاد میزنید. دوست دارید بنویسید، اما فقط همان یك ساعت. بعد از یك ساعت بلند میشوید و به كارهایتان ادامه میدهید. اگر در زمانی غیر از آن یك ساعت، افكار به سراغتان آمد، بلافاصله آن را از خودتان دور میكنید. به خودتان نهیب میزنید كه كافی است. حتی با صدای بلند بگویید. بعد باید فعالیت جدیدی شروع كنید. حتی درجا زدن یا طناب زدن، ورزش، پیادهروی، مطالعه و...هر چه میتوانید و امكانش فراهم است. این یك ساعت در هفته دوم میشود 45 دقیقه. همین طور از زمان كم میكنید تا برسد به 15 دقیقه. اگر با دقت و ممارست انجام دهید ، خیلی طول نمیكشد كه تغییرات بزرگی را در خودتان میبینید.»
قهرنباید طولانی مدت باشد
گاهی وقتها دست خودت نیست؛ بدون اینكه بخواهی قهر میكنی، بدون اینكه فكر كنی قهر میكنی، اگر چیزی دلخواهت نباشد قهر میكنی و این قدر این كار را ادامه میدهی تا درونت آرام شود. حالا فرقی نمیكند به آن چیزی كه میخواستی رسیده باشی یا نه. مهم این است كه یك جوری مخالفت خود را اعلام كنی. قهر و آشتی امری طبیعی است اما به شرطی كه در حد طبیعی و منطقی باشد، نه مثل تو كه این روزها مرزها را برداشتهای و سر هر مسئله كوچكی قهر میكنی. به قهر معتاد شدهای، كلافهات كرده، هیچ جوری هم دست از سرت بر نمیدارد. شاید تو هم از سر او دست بر نمیداری؛ نه؟!
یكی از نشانههای تنبیه، قهر است كه افراد در مقابل رفتارهای دیگران به صورت یكی از شكلهای دیداری (ارتباط نداشتن)، چشمی، كلامی (قطع كلام) بروز میدهند كه میتواند ریشه در زندگی بدوی یا اولیه افراد داشته باشد.
محمد خسروی روانشناس، ضمن بیان مطالب فوق، قهر را از واكنشهای طبیعی انسان دانسته و به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «به صورت سرشتی، ژنتیكی یا محیطی به افراد منتقل میشود تا جایی كه افراد در موقعیتهای یكسان به شكلهای گوناگون قهر میكنند. كودك، زن یا مرد تفاوتی نمیكند، همه این افراد در موقعیتهایی كه با ناكامی مواجه میشوند یا به نیازهای مطلوب خود دست پیدا نمیكنند، برای ادای حق و... به درجات متعددی متوسل به قهر میشوند. قهر در روابطی كه افراد انتظارات بیشتری از هم دارند و در تعاملات بیشتر هستند به مراتب، بیشتر رخ میدهد. كنشها و واكنشها، خواسته یا ناخواسته، افراد را به سمت قهر سوق میدهد.»
این روانشناس ادامه میدهد: «قهر و عوامل ایجاد آن استرسزا هستند. اغلب افرادی كه سعی میكنند با توسل به قهر به سمت خواسته خود قدمی مثبت بردارند، متحمل استرسهای زیادی میشوند. خیلی از شما شاید تجربه هجوم افكار منفی و خیالبافی را در قهر دارید و این اضطرابهای دوران قهر برایتان نا آشنا نیست، اما با این حال در سالهای اخیر به نظر میرسد، افراد بیشتر به این شرایط تن میدهند كه كمحوصلگی و بیارزش شدن روابط میتواند از جمله دلایل آن باشد. هیچ فكر كردهاید، ما یا دیگران چرا قهر میكنیم؟ این موضوع اگر برایتان مهم نیست، سعی كنید مهم باشد، چرا كه بیش از دیگر آزاری، شما را آزار میدهد. افرادی که تند تند قهر میکنند، احتیاج به مطرح شدن، حل مشكلات یا جلب توجه دارند و بسیاری از مواقع از نداشتن اعتماد به نفس رنج میبرند. در حالی كه این قهرها راه درمان دارد.»
قهر جوانمردانه!
اما با مراعات خیلی از گذشتها باز هم مواقعی پیش میآید که از قهرکردن ناگزیر میشوید، در چنین شرایطی باید قهر جوانمردانه داشته باشید. اما قهر جوانمردانه چیست و چه شرایطی دارد؟
خسروی روانشناس برایمان توضیح میدهد: «موضوع قهر را برای طرف مقابل مشخص كنید. از قهر در جمع استفاده نكنید. راه آشتی را باز بگذارید وهر چیزی از دهانتان بیرون آمد، نگویید. قهرنباید طولای مدت باشد، چون از میزان تاثیرگذاری آن كم میشود. اگر موضوع قهر برای طرف مقابل مهم نیست، قهر چاره كار شما نیست. در قهر و آشتی به ویژه در رابطه مادر و فرزندی، والدین بلافاصله عذرخواهی مكرر كودك را نپذیرند؛ چرا كه این امر موجب تكرار رفتاراشتباه و تقویت عذرخواهی مكرر و درنتیجه اصلاح نشدن رفتار نامناسب و درنهایت كاربرد نامناسب قهر از سوی والدین میشود، البته در نپذیرفتن عذرخواهی هم زیادهروی نكنید.»
روانشناسان معتقدند قهر و آشتی در دنیای امروز امری طبیعی است اما مهم این است که شما چگونه از کنار آن عبور کنید و چقدر به این قهر و آشتی بها بدهید.
با نزدیک شدن به سال نو و ایام عیدنوروز، بهترین فرصت برای پایان دادن به هر نوع قهری فرا میرسد و آشتی با افراد میتواند نویدبخش آیندهای روشن باشد.
∎
بچهها به عکس یک دهه گذشته پدرشان در کنار عمو نگاه میکنند و از مادر میپرسند:«مامان عمو الان چند سالشه؟ چند تا بچه داره؟»
مادر آهی از سینه بیرون میدهد و میگوید: «دیگر به سختی چهره زن عمویتان را به یاد میآورم. تا ده سال پیش که یک پسر و یک دختر داشتند.»
ده سال پیش که بر سر ارث و میراث بعد از فوت پدر بزرگ، عمو و زن عمو قهر کردهاند، دیگر هیچ خبری حتی تلفنی از آنها نشده است. تنها در مراسم ختم فامیل دورا دور همدیگر را رویت کرده، روی برگردانده و از همگریختهاند.
حکایت قهر چندین ساله با بستگان حکایت تلخی است که حتی به غریبه شدن نسلها در دل یک فامیل میانجامد. برای چنین قهرهایی در دین مبین اسلام پیامدهای منفی زیادی متذکر شدهاند. حتی جامعهشناسان و روانشناسان امروزی نیز چنین قهرهای طولانی مدتی را به شدت مذمت میکنند.
خود فرد، بیش از همه در معرض پیامدهای منفی قهر است. وقتی قهر رخ میدهد، نشان میدهد که فشار زیادی روی فرد است، زیرا میخواهد خودش را حفظ کند، او در حال تجربه تهدید است و با قهر کردن، انرژی روانی زیادی را از دست میدهد. قهر موجب ایجاد فاصله عاطفی و شناختی بین دو طرف میشود. قهر کردنهای زیاد و طولانی مدت به مرور زمان موجب دلسردی میشود.
رفتارهای جایگزین قهرعبارتند از: راهکار پایدارتر این است که افراد آگاه باشند که قهر، رفتاری ناکارآمد است و اگر زمانی در کودکی فایدهای برایشان داشته، دیگر در شرایط فعلی فایدهای برای آنها ندارد، بلکه باید به دنبال یافتن راهحل باشند.
افراد در نظر داشته باشند رفتار ناکارآمدتر برای مدت زمان محدود آنها را به اهدافشان میرساند. چون سرانجام طرف مقابل در برابر این رفتار میایستد و دیگر باج نمیدهد.
افراد مهارتهای ارتباط موثر را یاد بگیرند و حتی در سختترین شرایط هم به هم فرصت بدهند و بدانند وقتی احساس ناکامی دارند، دچار خشم و هیجان و خستگی میشوند و نمیتوانند استدلال منطقی داشته باشند پس باید به هم فرصت بدهند و صحبت کنند. آنها باید با موضوع و مشکل خود روبه رو شوند و راهحل پیدا کنند.
گاهی افراد موضوع اصلی را نادیده میگیرند و پشت سر میاندازند، ولی این موضوع یک روز ظهور میکند و خود را نشان میدهد، پس اعضای فامیل، دو دوست دیرینه و همکار قهر را با بیتوجهی به مسئله و مشکل اصلی تمام نکنند و با هم صحبت کنند؛ اگر بار اول دعوایشان شد، بار دوم صحبت کنند، اگر باز هم دعوا کردند بار سوم صحبت کنند و اگر میتوانند از مشاوره متخصص و متعهد کمک بگیرند تا این مشکل پیشرفت نکند.
برای بازگشت به روزهای طلایی دوستی چه کنم؟
-شایان هستم. با دوستم یک هفته است، قهرم. قضیه این بود، یک روز بیآنکه دلیلش را بدانم، با من حرف نزد. من هرچقدر ازش پرسیدم: «چی شده؟» به من نگفت. با دوستان دیگرم مینشیند و از من بد میگوید. همین رفتارش کلافه و ناراحتم کرده است.
- من خیلی دلم میخواهد با دوستم آشتی کنم. ما یک دعوای بزرگ کردیم، خیلی بزرگ. من او را خیلی دوست دارم، از موقع دعوایمان من دارم از غصه میمیرم، اما او اصلا عین خیالش نیست. تمام دوستان دیگرم طرف او را میگیرند و حق را به او میدهند. جماعت با اینکه حرفهایم را خوب گوش نمیدهند، بازهم میگویند؛ مشکل از من است! همان روزی که در تلگرام دعوای سختی داشتیم، من بلافاصله از چیزهایی که به او گفتم، پشیمان شدم و روز بعد رفتم آشتی کنم، ولی او به من گفت: «فراموشم کرده و بهتراست من هم او را فراموش کنم.» دوباره یک دعوای دیگر راه افتاد. آن قدر دعوا شدید شد که من نتوانستم بگویم که برای آشتی آمدم. حالا من تنها شدم. اصلا هم حالم خوب نیست. او از قیافهاش معلوم است که به آشتی و دوستی دوباره فکر نمیکند. من دارم دیوانه میشوم. نمیتوانم فراموشش کنم، چون واقعا دوستان خوبی بودیم. واقعا نمیفهمم من دارم ازگریه میمیرم، ولی او دارد با دیگران میخندد، انگار نه انگار من وجود دارم. واقعا چه کار کنم؟ هر راهی برای آشتی پیدا کردم، همهاش نشانه منتکشی میگیرد. یک نفر هست که همهاش با اوست و نمیگذارد دیگر به هم نزدیک شویم.
-من کلا اخلاقم این گونه است که اگر یک نفر ناراحت است، به جای اینکه بنشینم همدردی کنم، برای اینکه از آن حال و هوا درش بیاورم، سعی میکنم او را با کارهایم بخندانم. یکی از دوستانم مشکل خانوادگی دارد. به من گفت، اول اشکهایش را پاک کردم و یک کم با او حرف زدم، ولی بعدش جوری وانمود کردم که چیزی نشده و مسخره بازی درآوردم تا بخندد. از آن روز به بعد هم اصلا به روش نیاوردم که بالاخره مشکلش چی شد؟ بیشتر میخواستم بخندونمش. خدا میداند در تنهایی برایشگریه هم کردم، ولی جلوش میخندیدم. متاسفانه او فکر کرد که حرفهایش برام مهم نیست و من آدمی بیدرک و بیاحساس هستم. رابطهاش خیلی با من سرد شده و اصلا به حرف هایم گوش نمیدهد. اول میخواستم نامه بنویسم و بگویم که قضاوت نکن و... ولی خودم را گذاشتم جای او، خب با آن مشکلات ذهنش درگیر میشود. چه کار کنم که رابطهام با او مثل قبل شود؟
گام نخست؛ حفظ متانت
و آرامش بعد از قهر
لیلا کامرانی ارشد روانشناسی بالینی برایمان توضیح میدهد:« رابطهها ممكن است برای دو طرف یك رابطه، ارزش یكسانی نداشته باشند. یعنی برای شما ارزشمند بوده، اما برای دوستتان نه. شما به این رابطه وابسته و دلبسته بودهاید، شاید دوستتان این گونه نبوده است. پس باید این موضوع را بپذیرید.هر وقت پذیرفتید كه شما با ایشان فرق دارید و احتمالا مشكلی در این میان بوده كه باعث شده ایشان به ادامه این رابطه علاقهمند نباشند، بیشتر راه را رفتهاید.»
وی ادامه میدهد: «بعد از پذیرفتن ،نوبت میرسد به تغییر تفكر وعمل. یعنی به محض این كه فكرش به ذهنتان آمد كه باعث رنجش شما شد، جلوی آن را بگیرید. تكنیكی میگویم كه مثل تكلیف انجام دهید. یك ساعت را در روز تعیین میكنید و در جایی از خانه غیر از جلوی تلویزیون و اتاق خواب مینشینید. در آن یك ساعت مدام به این رابطه فكر میكنید.گریه میكنید. دوست دارید فریاد میزنید. دوست دارید بنویسید، اما فقط همان یك ساعت. بعد از یك ساعت بلند میشوید و به كارهایتان ادامه میدهید. اگر در زمانی غیر از آن یك ساعت، افكار به سراغتان آمد، بلافاصله آن را از خودتان دور میكنید. به خودتان نهیب میزنید كه كافی است. حتی با صدای بلند بگویید. بعد باید فعالیت جدیدی شروع كنید. حتی درجا زدن یا طناب زدن، ورزش، پیادهروی، مطالعه و...هر چه میتوانید و امكانش فراهم است. این یك ساعت در هفته دوم میشود 45 دقیقه. همین طور از زمان كم میكنید تا برسد به 15 دقیقه. اگر با دقت و ممارست انجام دهید ، خیلی طول نمیكشد كه تغییرات بزرگی را در خودتان میبینید.»
قهرنباید طولانی مدت باشد
گاهی وقتها دست خودت نیست؛ بدون اینكه بخواهی قهر میكنی، بدون اینكه فكر كنی قهر میكنی، اگر چیزی دلخواهت نباشد قهر میكنی و این قدر این كار را ادامه میدهی تا درونت آرام شود. حالا فرقی نمیكند به آن چیزی كه میخواستی رسیده باشی یا نه. مهم این است كه یك جوری مخالفت خود را اعلام كنی. قهر و آشتی امری طبیعی است اما به شرطی كه در حد طبیعی و منطقی باشد، نه مثل تو كه این روزها مرزها را برداشتهای و سر هر مسئله كوچكی قهر میكنی. به قهر معتاد شدهای، كلافهات كرده، هیچ جوری هم دست از سرت بر نمیدارد. شاید تو هم از سر او دست بر نمیداری؛ نه؟!
یكی از نشانههای تنبیه، قهر است كه افراد در مقابل رفتارهای دیگران به صورت یكی از شكلهای دیداری (ارتباط نداشتن)، چشمی، كلامی (قطع كلام) بروز میدهند كه میتواند ریشه در زندگی بدوی یا اولیه افراد داشته باشد.
محمد خسروی روانشناس، ضمن بیان مطالب فوق، قهر را از واكنشهای طبیعی انسان دانسته و به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «به صورت سرشتی، ژنتیكی یا محیطی به افراد منتقل میشود تا جایی كه افراد در موقعیتهای یكسان به شكلهای گوناگون قهر میكنند. كودك، زن یا مرد تفاوتی نمیكند، همه این افراد در موقعیتهایی كه با ناكامی مواجه میشوند یا به نیازهای مطلوب خود دست پیدا نمیكنند، برای ادای حق و... به درجات متعددی متوسل به قهر میشوند. قهر در روابطی كه افراد انتظارات بیشتری از هم دارند و در تعاملات بیشتر هستند به مراتب، بیشتر رخ میدهد. كنشها و واكنشها، خواسته یا ناخواسته، افراد را به سمت قهر سوق میدهد.»
این روانشناس ادامه میدهد: «قهر و عوامل ایجاد آن استرسزا هستند. اغلب افرادی كه سعی میكنند با توسل به قهر به سمت خواسته خود قدمی مثبت بردارند، متحمل استرسهای زیادی میشوند. خیلی از شما شاید تجربه هجوم افكار منفی و خیالبافی را در قهر دارید و این اضطرابهای دوران قهر برایتان نا آشنا نیست، اما با این حال در سالهای اخیر به نظر میرسد، افراد بیشتر به این شرایط تن میدهند كه كمحوصلگی و بیارزش شدن روابط میتواند از جمله دلایل آن باشد. هیچ فكر كردهاید، ما یا دیگران چرا قهر میكنیم؟ این موضوع اگر برایتان مهم نیست، سعی كنید مهم باشد، چرا كه بیش از دیگر آزاری، شما را آزار میدهد. افرادی که تند تند قهر میکنند، احتیاج به مطرح شدن، حل مشكلات یا جلب توجه دارند و بسیاری از مواقع از نداشتن اعتماد به نفس رنج میبرند. در حالی كه این قهرها راه درمان دارد.»
قهر جوانمردانه!
اما با مراعات خیلی از گذشتها باز هم مواقعی پیش میآید که از قهرکردن ناگزیر میشوید، در چنین شرایطی باید قهر جوانمردانه داشته باشید. اما قهر جوانمردانه چیست و چه شرایطی دارد؟
خسروی روانشناس برایمان توضیح میدهد: «موضوع قهر را برای طرف مقابل مشخص كنید. از قهر در جمع استفاده نكنید. راه آشتی را باز بگذارید وهر چیزی از دهانتان بیرون آمد، نگویید. قهرنباید طولای مدت باشد، چون از میزان تاثیرگذاری آن كم میشود. اگر موضوع قهر برای طرف مقابل مهم نیست، قهر چاره كار شما نیست. در قهر و آشتی به ویژه در رابطه مادر و فرزندی، والدین بلافاصله عذرخواهی مكرر كودك را نپذیرند؛ چرا كه این امر موجب تكرار رفتاراشتباه و تقویت عذرخواهی مكرر و درنتیجه اصلاح نشدن رفتار نامناسب و درنهایت كاربرد نامناسب قهر از سوی والدین میشود، البته در نپذیرفتن عذرخواهی هم زیادهروی نكنید.»
روانشناسان معتقدند قهر و آشتی در دنیای امروز امری طبیعی است اما مهم این است که شما چگونه از کنار آن عبور کنید و چقدر به این قهر و آشتی بها بدهید.
با نزدیک شدن به سال نو و ایام عیدنوروز، بهترین فرصت برای پایان دادن به هر نوع قهری فرا میرسد و آشتی با افراد میتواند نویدبخش آیندهای روشن باشد.
نظر شما