شناسهٔ خبر: 24648248 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

نوروز نزدیک شده ست؛

کرمانشاه؛ سیب، سبزه، سمنو، سوز، سرما، سرپناه ... سکوت

درحالی که چند روزی به سال ۹۷ مانده است، مردم کرمانشاه هنوز با مشکلات متعددی رو به رو هستند که مهمترین آن نداشتن سرپناه دائمی و آینده مبهم است.

صاحب‌خبر -

گروه جامعه، خبرگزاری مهر: می گوید: یکی از پسرهایم جلوی تلویزیون خوابش برده بود و آن یکی توی اتاق خوابیده بود، چند دقیقه ای از خوابشان نمی گذشت. شوهرم هم داشت با یکی از وسایل برقی ور می رفت که یکهو انگار آسمان به لرزه در آمد.

یک صدای شبیه بمب توی گوشم پیچید و یخچال از آشپزخانه پرت شد توی پذیرایی. بی اختیار به سمت در دویدم و فریاد زدم؛ نمی دانم چند ثانیه گذشته بود که به حیاط رسیدم و تنها صدایی که می شنیدم، صدای هوار و ناله بود. صدای زاری و کمک خواهی.

بعد در حالی که اشک هایش را پاک می کند ادامه می دهد: یکهو به خودم آمدم، دیدم بچه ها و شوهرم را توی خانه جا گذاشته ام. چطور حواسم به بچه ها نبود؛ پس این همه مهر مادری کجا رفت؟؟ این بار با همان شتاب به سمت خانه دویدم؛ راهروها کج و ماوج شده بودند، خودم را به طبقه سوم رساندم و ناله های شوهرم را به وضوح می شنیدم که خدا را فریاد می زد.

به در ساختمان اشاره می کند که قفل شده بود: هر کاری کردم در تکان نمی خورد، قفل شده بود. نمی دانم چه قدرتی در آن لحظه توی وجودم ایجاد شد که در را با لگد از جا کندم؛ پنجره با چارچوبش روی شانه های همسرم افتاده بود و نمی توانست تکان بخورد، به زور او را بیرون کشیدم و دویدیم دنبال بچه ها. محراب را پیدا کردیم که صورتش حسابی خون آلود شده بود. اما از معراج خبری نبود.

بعد همین طور می زند زیر گریه و هق هق می کند: شوهرم می گفت بگذار همه مان بمیریم وقتی معراج بین ما نباشد.

کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

از محله فولادی به سمت مسکن مهر می رویم؛ پیرمردی با عصا و پایی که به طور آشکار می لنگد راوی ماجرای شب زلزله می شود: آوار که ریخت، درها قفل شد؛ نمی دانم چرا این قدر ساختمان لرزید، شاید یک دقیقه تمام.

یکهو به خودم آمدم، دیدم بچه ها و شوهرم را توی خانه جا گذاشته ام. چطور حواسم به بچه ها نبود؛ پس این همه مهر مادری کجا رفت؟؟ این بار با همان شتاب به سمت خانه دویدم؛ راهروها کج و ماوج شده بودندبعد به صدای هوار اشاره می کند: قبل از زلزله انگار بمب منفجر کرده باشند، یک صدای مهیب و بعد فریاد کمک خواهی. یک دقیقه بعد من هیچ چیزی نداشتم؛ نه وسایل خانه ام، نه همسرم و نه فرزندانم را. یک ساعت بعد هم مرا با این پای شکسته از زیر آوار بیرون کشیدند. توی خیابان فقط تاریکی بود و گریه و صدای گاز که از لوله ها بیرون می زد.

خانه ای که بود

طلسم شاهباز؛ ثلاث باباجانی؛ مرد میان سال به زمین خالی اشاره می کند و می گوید: این خانه من است؛ خانه من بود.

نگاه کریم عزیزی از زمین خالی به کانکس کوچکی می چرخد: من و همسرم به همراه مادر و سه فرزندم توی این کانکس زندگی می کنیم.

بعد می گوید: ما روی ویبره زندگی می کنیم؛ زمین اینجا دائم می لرزد و ترس آن زلزله بزرگ را یادآوری می کند. نمی گذارد آن ترس وحشتناک از تن ما بیرون برود.

بعد به آتش بیرون چادر اشاره می کند و می گوید: ما روی این آتش، آب گرم می کنیم تا بچه ها را بشوییم. خودمان هم هر ده روز یک بار یا دو هفته یک بار می رویم حمام شهر.

مرد میان سال باز هم به زمین خالی خیره می شود: هنوز رنگ خانه ام تمام نشده بود. بعد از این همه سال با کلی قرض خانه را تمام کردم و دو هفته می شد که توی آن رفته بودیم، هنوز رنگ دیوارهایش خشک نشده بود...

امید، گمشده مردم زلزله زده

سیده فاطمه حسینی از بانوان روانکاوی است که به صورت خودجوش و در قالب تیم های مردم نهاد از قم به منطقه سرپل ذهاب آمده است. او در گفتگو با مهر می گوید: در این مدت کیس های مختلفی بودند. اما عمده مشکلات ناشی از استرس و اضطراب بعد از زلزله است و امیدی که از میان مردم رخت بر بسته است، آینده مبهم.

وی ادامه می دهد: برخی ها دچار فراموشی شدند، برخی ها دائم کابوس می بینند و برخی به حدی اضطراب دارند که به روان پزشک ارجاع شدند تا قرص مصرف کنند.

حسینی می گوید: خانواده هایی که یکی از اعضای خود را از دست داده اند خیلی اوضاع نامناسبی دارند؛ انگار تازه دارد باورشان می شود که چه شده است.

مردم اینجا همچنان منتظر زلزله دیگری هستند

حمید حدادی، روانشناس نیز در گفتگو با خبرنگار مهر مشکل اصلی را در حوزه زنان وکودکان می داند و می گوید: در این مناطق بیش برانگیختگی یا «PTSD» شایع شده است به طوری که  هر لحظه گوش به زنگ و منتظر وقوع زلزله ای دیگر هستند و محرکاتی برایشان تداعی کننده حادثه بود مثل صدای پارس سگ یا صدای برخورد قطرات باران بر سقف کانکس.

مساله دیگر «سوگواری» است که در این منطقه به واسطه ساختار قومی و عشیره ای مرگ یک نفر منجر به سوگوار شدن یک طایفه یا عشیره می شود و در این بین نیاز به افراد متخصصی است که در این مناطق حضور یابند و در یکی از مراحل پنج گانه ی سوگ شامل عدم واقعیت، احساس گناه، سرزنش و تنبیه خویش به واسطه ی حس گناه، و پرخاش و درماندگی که در آن خطر اقدام به خودکشی به عنوان تنها راه باقیمانده برای فرد آسیب دیده مطرح می شود؛  مداخله کنند.

۱۰۰ مورد حاد در میان زلزله زدگان شناسایی شده است

حجت الاسلام رضا رویت مدیرعامل بنیاد ملی خانواده با اشاره به طرح پایشی که توسط این نهاد ایجاد شد به مهر می گوید: نزدیک به ۱۰۰ مورد حاد در میان زلزله زدگان شناسایی شد که خانواده ها موارد روانی حاد داشتند. از لکنت زبان گرفته تا کابوس های شبانه و حتی دغدغه کنکوری ها بویژه برای دخترها که وسایلشان را از دست داده بودند و سال کنکورشان بود.

وی می افزاید: ما بر اساس این پایش ۱۷ برنامه را طراحی کردیم که توسط مجموعه های فعال مردمی اجرا می شود و توسط دستگاه های حاکمیتی پشتیبانی های حقوقی و مالی از آن ها صورت می گیرد. قرارگاه تخصصی خانواده با عنوان «هم خانواده» ایجاد شد، محورهای مختلفی را که در برنامه دیده بودیم از مشاوره حضوری و تلفنی، مددکاری اجتماعی و حتی برخی فضاهایی که زیاد مرتبط با روان خانواده نبود اما زمینه ای می شد که پای خانواده ها به این مجموعه باز شود مانند بازی کودکان، بخش درمان و... را ایجاد کردیم که بتوانیم خانواده ها را جذب کنیم. مدارس را دعوت کردیم که جدا از انتقال مفاهیم، یک روزنه ای هم برای شناخت مسئله حاد ایجاد می کردیم.

رویت ادامه می دهد: می توان گفت برای اولین بار در کشور در یک بحران مثل زلزله شاهد بودیم که یک قرارگاه تخصصی خانواده شکل بگیرد و در آن قرارگاه مجموعه های مردمی و دستگاه های حاکمیتی به نحو احسن نقش خود را ایفا کنند و یک هم افزایی و عملیات مکملی را با هم داشته باشند و نشان بدهند که در فضای اجرایی و عملیاتی می توانند در کنار هم و به اتفاق هم کاری انجام دهند.

سالی که نکوست...

این روزها شنیده می شود که رئیس جمهور قرار است سال نو را در میان مردم زلزله زده کرمانشاه آغاز کند. مردم زلزله زده، این روزها تنهاتر شده اند و بسیاری از گروه های مردمی و خیریه ها بعد از گذشت حدود ۴ماه از منطقه خارج شده اند.

هنوز بسیاری از ساکنان منطقه زلزله زده بویژه در شهرها در چادر و کانکس زندگی می کنند و امیدهای این مردم به کمک هایی است که بعد از چهار ماه هنوز آن گونه که باید محقق نشده است.

نوروز رسیده است و مردم کرمانشاه سفره های هفت سین شان را هم در چادرها چیده اند؛ اما این سفره ها سین های بسیاری دارد... سوز، سرما، سرپناه؛... سکوت.

نظر شما