شناسهٔ خبر: 24638622 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

اپوزیسیون و انتخابات ریاست جمهوری روسیه

رؤیاها و واقعیت‌ها

جایگاه مخالفان در انتخابات روسیه جدا از نقش کلی آنها در سیاست کشور نیست. در یک نگاه کلی، اپوزیسیون در روسیه هم شامل احزاب مخالف پارلمانی در دومای دولتی و هم سازمان‌های مخالف غیرسیستمی هستند.

صاحب‌خبر -

ایران آنلاین / گروه اول اغلب وفادار به دولت و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، شناخته می‌شوند و تنها با برخی سیاست‌های اجرایی مخالفند. اما گروه دوم با حکومت و شخص رئیس جمهوری و نیز اطرافیان وی مخالفند و در بدنه آن نماینده‌ای ندارند. در حال‌حاضر مهم‌ترین این گروه‌ها عبارتند از برخی سازمان‌های غیردولتی از جمله بنیاد مبارزه با فساد آلکسی ناوالنی، نهاد «روسیه باز» متعلق به میخائیل خادورکوفسکی (الیگارش سابق)، حزب آزادی مردم به رهبری میخائیل کاسیانف (نخست‌وزیر سابق) و جنبش «روسیه دیگر» که چهره سرشناس آن گری کاسپاروف؛ قهرمان شطرنج است. افرادی که از این گروه‌ها حمایت می‌کنند طیف وسیعی از ملی‌گرایان و لیبرال‌ها گرفته تا سوسیالیست‌ها و حتی طرفداران مونارشی هستند و آنچه آنها را متحد می‌کند مخالفت با پوتین و فساد در حکومت است. درعین‌حال این مخالفان در خلأ عمل نمی‌کنند. در محیط عملیاتی آنها دولت روسیه و نیز مردم و جامعه روسیه نیز به‌عنوان بازیگر حضور دارند. از این‌رو برای بررسی جایگاه مخالفان در انتخابات ریاست جمهوری 2018 روسیه باید به بررسی شرایط و اقدامات همه این بازیگران پرداخت.

ویژگی‌های اپوزیسیون در روسیه
انتخابات ریاست جمهوری 2018 روسیه در‌شرایطی درحال برگزاری است که جایگاه مخالفان در آن مبهم است. اگرچه احزاب و گروه‌هایی به‌عنوان اپوزیسیون در روسیه معرفی می‌شوند؛ اما درحال‌حاضر از آلکسی ناوالنی، حقوقدان و وبلاگ‌نویس مخالف پوتین، به‌عنوان رهبر اپوزیسیون نام برده می‌شود که الزاماً به‌معنی رهبری همه گروه‌های اپوزیسیون نیست. در انتخابات مارس 2018 ثبت‌نام ناوالنی از سوی هیأت برگزاری انتخابات رد شد و ازاین‌رو وی نمی‌تواند به رقابت با سایر کاندیداها و مخصوصاً ولادیمیر پوتین بپردازد. بنابراین انتخابات را تحریم کرد. در محافل سیاسی روسیه در مورد ناوالنی این انتقاد مطرح می‌شود که وی درحال جدا کردن مردم است و درصورت رسیدن به قدرت نمی‌تواند نقش رهبر صلح‌جو را ایفا کند. ناوالنی با کارشناسان سیاسی، جامعه‌شناسان، خبرنگاران و وکلایی که به اردوی وی نمی‌پیوندند درگیر می‌شود و تاکنون نتوانسته با هیچ‌کدام از رهبران اپوزیسیون متحد شود.
انتقاد اپوزیسیون از آلکسی ناوالنی نیز افزایش یافته است. برای مثال اخیراً میخائیل خادورکوفسکی بنیانگذار «روسیه باز»، این نکته را مطرح کرد که درصورت کسب قدرت فرضی، وی ممکن است یک اقتدارگرا شود. مشکل دیگر ناوالنی آن است که طیف هواداران مشخصی دارد و با روش‌های وی بیشتر جوانان و نوجوانان جذب میشوند. سیاست تحریم انتخابات ناوالنی نیز موجب اختلاف شده است. کسی از اردوی اپوزیسیون از این درخواست ناوالنی حمایت نمی‌کند. نه‌ تنها گریگوری یاولینسکی و کسنیا سابچاک خود قصد دارند در انتخابات شرکت کنند بلکه میخائیل خادورکوفسکی و میخائیل کاسیانف رهبر حزب «آزادی مردم» و دیگر نمایندگان اپوزیسیون مخالف تحریم هستند؛ زیرا می‌تواند به یاولینسکی و سابچاک ضربه بزند. البته سطح پایین شرکت در انتخابات مشروعیت دولت را خدشه‌ دار نمی‌کند؛ ولی باعث می‌شود نخبگان و خود پوتین در مورد ضرورت از کار کناره گرفتن او در سال 2024 سؤال کنند.

از سوی‌دیگر از هشت کاندیدای حاضر در این انتخابات چهار نفر به‌ نحوی عنوان اپوزیسیون را روی خود نهاده‌اند که البته اپوزیسیون داخل حکومت محسوب می‌شوند. کسنیا سابچاک که نامزد حزب ابتکار مدنی است از ابتدا خود را نامزد «مخالف همه» معرفی کرد؛ ولی اظهارات وی در نخستین کنفرانس مطبوعاتی که در حمایت از پوتین و حضور وی در مراسم سال‌نو ترتیب داده شده‌ بود از طرف گازپروم بانک این وجهه را خراب کرد. جایگزینی پاول گرودینین نامزد حزب کمونیست به‌جای زیوگانف نیز اگرچه تحولی مثبت است؛ اما در روسیه این دیدگاه مطرح است که این جابه‌جایی با اطلاع ولادیمیر پوتین بوده است. حتی بدون توجه به این قضیه نیز حزب کمونیست روسیه یک ساختار مطیع حکومت بوده و درون سامانه سیاسی موجود جابه‌جا می‌شود. با این‌حال حضور گرودینین نشانه وجود نیاز به چهره‌های جدید در جامعه است و اقدام حزب کمونیست به‌عنوان یک ساختار محافظه‌کار باعث می‌شود این احساس شدت یابد. ولادیمیر ژیرینوفسکی رهبر حزب لیبرال دموکرات روسیه نیز تلاش می‌کند از خود چهره مخالف نشان دهد؛ اما واقعیت این است که حزب لیبرال دموکرات روسیه، حزب کمونیست روسیه و حزب روسیه عادل شرکای کوچک حزب حاکم هستند که خرده‌هایی از سفره حزب حاکم به آنها داده می‌شود. کاندیدای چهارم گریگوری ینخستینسکی است که با وجود برنامه‌های لیبرال مبنی‌بر افزایش آزادی‌های مدنی، به‌دلیل خاطره نسل قدیم مردم روسیه از نقش وی در آزادسازی شتاب‌زده اقتصاد در اواخر دوره گورباچف مورد اقبال عمومی قرار نگرفته است و لذا حزب وی؛ یابلاکا نیز به تنهایی تأثیر خاصی در جامعه روسیه ندارد.
رفتار دولت در مواجهه با اپوزیسیون
با وجود اقتداری که دولت روسیه درمقابل مخالفان نشان می‌دهد؛ اما نمی‌توان گفت چالش‌های ایجاد شده از سوی مخالفان روی آن تأثیری نداشته است. هرچند که این واکنش‌ها نسبت به مخالفان حاضر در دولت و خارج از دولت متفاوت است. در مورد اعتراضات خیابانی باید یادآور شد که دولت روسیه به‌دلیل تعداد اندک افراد شرکت‌کننده در این تجمعات با آنها برخورد خشونت‌آمیز ندارد؛ زیرا نمی‌خواهد به قهرمان جلوه دادن آنها کمک کند. به‌هرحال در ماه سپتامبر 2017 در جریان انتخاب فرمانداران مناطق، دیمیتری مدودف نخست‌وزیر روسیه در مبارزه انتخاباتی حزب شرکت نکرد و به مناطقی که در ماه سپتامبر فرمانداران آنها انتخاب می‌شدند سفر نکرد. به‌جای وی ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه با فرمانداران در مسکو ملاقات کرد.
در جریان انتخابات اخیر، دولت با دقت بیشتری رفتار کرد. در ماه نوامبر 2017 گریگوری ینخستینسکی پس از مدت‌ها برای نخستین‌بار در شبکه تلویزیونی روسیه 1 و در بهترین ساعات وقت تلویزیونی حضور یافت. طی سال‌های گذشته نامزدهای لیبرال در انتخابات حضور نداشتند ولی اپوزیسیون خارج از سامانه وجود داشت که نوعی «فضای آزاد» را شکل می‌داد. آلکسی ناوالنی با استفاده از این شکاف وارد بازی شد و این خطر وجود داشت که افراد جدیدی از این بخش وارد صحنه شوند که بخواهند به جایگزینی برای حکومت تبدیل شوند. اما ورود «اپوزیسیون» لیبرال به تلویزیون دولتی به حکومت اجازه می‌دهد اعتراضات خارج از سیستم را کاملاً به حاشیه براند.
اما سیاست کلی دولت روسیه جلوگیری از بحران و نارضایتی است و این به راهبرد بالفعل مقامات روسیه تبدیل شده است. علت راه نیافتن آلکسی ناوالنی به انتخابات نیز هراس از پیروزی او نبود؛ بلکه دولت نمی‌خواهد او با سخنان خود آرامش کشور را برهم بزند. حتی نامزدی پوتین در انتخابات بی‌سروصدا انجام شد و خود رئیس جمهوری در جلسه‌ای که در آن نامزدی وی برای ریاست جمهوری پیشنهاد شد حضور نیافت. برای این منظور میزان دقیقی از توسل به‌ زور، ارعاب، تشویق و انجماد درگیری به‌کار گرفته می‌شود. خود شهروندان از هر نوع فعالیت اجتماعی طفره می‌روند. در شرایط اقتصادی فعلی روسیه، باید افراد زیادی خواهان تحول در کشور باشند. ولی زمینه برای ظهور سیاستمداران جدید و متفاوت وجود ندارد.
نقش مردم در نفوذ اپوزیسیون
اگر این نکته را درنظر بگیریم که اپوزیسیون با استفاده از شرایط مردم درصدد تأثیرگذاری بر دولت روسیه هستند؛ آن گاه عامل سوم در میزان تأثیرگذاری اپوزیسیون، مردم هستند. اما از این نظر مردم روسیه پیچیدگی‌های بسیاری از خود بروز می‌دهند. از نظر آماری این تناقض‌ها همواره جامعه‌شناسان روسیه را دچار سردرگمی کرده است. برای مثال از نظر میزان اعتماد به سیاستمداران، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه در جایگاه نخست و سرگئی شایگو وزیر دفاع روسیه در مکان دوم قرار گرفتند. همچنین 82 درصد جمعیت آماری گفتند از فعالیت پوتین در سمت رئیس جمهوری روسیه راضی هستند. درعین‌حال براساس نظرسنجی دیگری از سوی مرکز لوادا 38 درصد روس‌ها از اعتراضات حمایت می‌کنند و 67 درصد پوتین را شخصاً مسئول فساد سطح بالا در کشور می‌دانند. اما نظرسنجی همین مرکز نشان داد 1درصد جمعیت آماری از آلکسی ناوالنی نماینده اپوزیسیون حمایت می‌کند. ضمناً معلوم شد بیش از نصف جمعیت جایگزینی برای پوتین نمی‌بینند و 55 درصد جمعیت آماری اعلام کرد درصورت خودداری پوتین از شرکت در انتخابات نمی‌داند به‌نفع کدام نامزد رأی بدهد. سال گذشته از لحاظ اقتصادی یکی از سال‌های دشوار برای روسیه بود. ولی اگر به نظرسنجی‌های سطح رضایت از زندگی نگاه کنیم، نتیجه دیگری خواهیم گرفت. طبق سنجش مرکز سراسری سنجش افکار عمومی روسیه 85درصد و طبق سنجش لوادا سنتر 77درصد جمعیت روسیه خود را خوشبخت احساس می‌کنند. سطح حمایت از رئیس جمهوری هم در نقطه اوج خود قرار دارد. جامعه‌شناسان نمی‌توانند در مورد علت این تفاوت‌های محسوس توضیح بدهند.
اینجا است که اپوزیسیون از مردم دعوت می‌کند با فساد مبارزه کنند. اعتراض یأس فقط در جوامع دارای ساختارهای افقی چون احزاب سیاسی، اتحادیه‌های کارگری و جنبش‌های اجتماعی گسترده مؤثر واقع می‌شود. در جامعه بدون ساختار و در شرایط سطح پایین همبستگی این نوع حرکات تقریباً شانسی برای پیروزی ندارند.
سرانجام
از آنچه در این نوشتار گفته شد، می‌توان به این جمع‌بندی رسید که دامنه تأثیر مخالفان در انتخابات ریاست جمهوری روسیه گسترده نیست. این امر پیش از هرچیز ناشی از اختلافات داخلی و فقدان هماهنگی بین مخالفان است. آنها نه تنها دارای رهبری واحد نیستند؛ بلکه حتی در جریان انتخابات با یکدیگر اتحاد ندارند. درعین‌حال قوانین زیادی در روسیه وضع شده که گروه‌های مخالف را از حضور در سیستم انتخاباتی منع می‌کند. ضمن اینکه برخی از مخالفان شامل الیگارش‌هایی هستند که حتی درصورت حضور در انتخابات از اقبال عمومی برخوردار نخواهند شد. چنان‌که اشاره شد دولت روسیه نیز در انتخابات اخیر برنامه سفت و سختی برای تقلیل اهمیت اپوزیسیون در پیش گرفته است که مهم‌ترین آن اجازه تشکیل اپوزیسیون داخل نظام و نیز بایکوت مخالفت‌های خارج از سیستم بود. نقش مردم نیز به‌هیچ‌عنوان نقش فعالی نیست و شاید علت آن باشد که افرادی که هرج‌ ومرج و بی‌نظمی بعد از فروپاشی یا حتی در اوایل دوره یلتسین را دیده‌اند مایل به تجربه مجدد آن شرایط نیستند و نظم را به دموکراسی ترجیح می‌دهند.  
نکته آخر آنکه بسیاری از این مشکلات ناشی از فقدان احزاب واقعی در نظام سیاسی روسیه است. اگر احزاب واقعی و مستقل وجود داشت؛ مخالفان بر یک فرد تکیه نمی‌کردند و امکان اتحاد برای آنها نیز بدون ترس از دست دادن استقلال فراهم می‌شد. موضوع خطرناک برای دولت روسیه موقعیت‌های ناگهانی است و نه افراد مشخص. وقتی چنین موقعیتی بروز کند حتی اپوزیسیون وفادار از کنترل خارج می‌شود؛ اما فعلاً چنین موقعیتی وجود ندارد. احزاب اپوزیسیون نشان دادند حتی نمی‌توانند از مسأله بازی‌های المپیک و راه نیافتن تیم ملی روسیه بهره ببرند. سیاستمداران درون سیستم درک می‌کنند که انتقال قدرت از این نخبگان به نخبگان دیگر فقط در نتیجه یک فاجعه اجتماعی - سیاسی ممکن می‌شود و به‌عهده گرفتن اداره امور کشور در این موقعیت مسئولیت و چالش بزرگی خواهد بود.

 

نظر شما