شناسهٔ خبر: 24638517 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

نگاهی دیگر به جامع احادیث الشیعه - بخش دوم و پایانی

نقش علم کلام در پذیرش یا ردّ احادیث

در این پژوهش جامع احادیث الشیعه که به کوشش آیت الله بروجردی و زیر نظر ایشان تألیف شده است؛ مطالعه می گردد.

صاحب‌خبر -

 

6-5- نامفهوم بودن برخی از علائم

استفاده از علائم برای کتب حجیم و دقیقی مانند جامع احادیث، امری کاملاً طبیعی و لازم است؛ به شرط اینکه این علائم در مقدّمه یا بخشی از کتاب به خوبی توضیح داده شوند. به عنوان مثال، در این کتاب به جای «نسخه بدل» علامت رمزی «خ» به کار رفته است، در حالی که در هیچ بخشی از این کتاب به معرفی و توضیح این علامت پرداخته نشده است. برای نمونه این نقص در حدیث ذیل مشاهده می شود:

قال من رضى بدون التشرف (الشرف- خ) من المجلس لم یزل الله عز وجل وملائکته یصلون علیه حتى یقوم (طباطبائی بروجردی، 1399، ج 16، ص 5 -6) منظور از «خ» این است که در نسخه بدل، واژه التشرف به صورت الشرف آمده است.

نیز به جای عبارت نسخه اصلاحی، در مواردی که مؤلف نظر اصلاحی خود را

 درباره سند یا متن می دهد؛ از علامت «خ ل» استفاده شده است. مثال:

 4672- (10) قرب الإسناد 98- بإسناده عن علی بن جعفر عن أخیه موسى ابن جعفر(ع) قال: سئلته عن رجل صلى العیدین وحده أو صلى الجمعه هل یجهر فیهما (فیها - خ ل) بالقراءه قال لا یجهر الا الامام. (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 6، ص 126- 127)

6-6- غفلت در مراجعه به کتب اصلی

در مقدّمه جامع الاحادیث آمده است که اگر حدیثی در وسائل یا مستدرک از کتابی دیگر ذکر شود که در نسخه های موجود از مصادر اصلی، یافت نشود، حدیث به خود آن دو کتاب استناد داده می شود. امّا در مواردی این روش با غفلت همراه شده است. به طور مثال:

مستدرک 17/248- عوالی اللئالی عن النبی(ص) قال: العلم مخزون عند أهله وقد امرتم بطلبه منهم. (طباطبائی بروجردی، 1399، ج 1، ص 278)

این نوع اسناد بدان معناست که این حدیث در نسخه ای از عوالی اللئالی که امروزه در دسترس ماست، وجود ندارد ولی در نسخه ای که در اختیار حاجی نوری بوده، وجود داشته است. در حالی که که اگر به نسخه موجود از عوالی مراجعه شود، این حدیث بدون کوچکترین تفاوتی موجود است، (ابن ابی جمهور، 1405، ج 4، ص 61) ولی در مراجعه به مصدر اصلی حدیث (عوالی اللئالی) غفلت واقع شده است.

7- مبانی فقه الحدیثی جامع الاحادیث

  آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی، یکی از معدود فقیهان سده اخیر است که در حوزه درایه و رجال، صاحب اندیشه و سبک ویژه ای بود. نقشی که آگاهی های رجالی در برداشتهای فقهی ایشان داشت، موجب تحوّل قابل توجّهی در روند تاریخ فقه و حدیث شیعه شد و مکتب فقهی جدیدی بنیان نهادند که زیر بنای آن، شناسایی تفسیر و نقد حدیث بود. (سلطانی، ش7، ص23) این مبانی و روش فقه الحدیثی ایشان در مجموعه جامع احادیث الشیعه نیز اعمال شده است و از نمود خاصّی برخوردار است که در ادامه نمونه هایی از آن ذکر می شود:

7-1- توجّه به نقص سندی احادیث

وجود سند در کنار روایات، افزون بر این  که به متن روایات اعتبار ویژه ای میبخشد، راه ورود روایات ساختگی را به متون روایی می بندد.

دقّت در ذکر اسامی به طور کامل و متمایز ساختن راویان مشترک، مشخص ساختن هویّت راویان، مشخص ساختن نوع تحمل حدیث و ... از دقّتهایی است که مطلوب بوده و باعث امتیاز برای یک کتاب روایی است. (نصیری، 1385ه.ق، ص 87)

مرحوم بروجردی ابتدا سند احادیث را از لحاظ اتصال و انقطاع بررسی کرده، سپس با تخصص و تسلّط خود بر منابع مختلف روایی، نقصهای این کتابها را در حدّ توان و به صورت شایسته ای برطرف کرده است. این روش ایشان در نقل حدیث از کتب اربعه، بخصوص در نقل از کتاب الفقیه شیخ صدوق نمود پیدا می کند. در این روش ایشان ابتدا سند حدیث را از کتب دیگر (غالباً از الکافی و تهذیب) ذکر کرده و سپس متن حدیث مذکور را نقل می کند. مثال:

... کا 2/99 محمد عن أحمد عن السراد یب 1/30 أحمد بن عبدون عن ابن الزبیر عن الحسین بن عبد الملک الأودی عن السراد عن الکرخی عن أبی عبد اللّه(ع) قال: الفقیه 1/25 قال رسول اللّه(ص): ثلاث ملعون من فعلهن المتغوط فی ظل النزال و المانع الماء المنتاب و ساد الطریق المسلوک. (طباطبائی بروجردی، 1399، ج 3، ص 16)

ملاحظه می شود که به سبب مرسل بودن حدیث در کتاب من لایحضره الفقیه، برای رفع این نقص، ابتدا سند حدیث از دو منبع الکافی و التهذیب با سند کامل نقل می شود، سپس متن آن از کتاب الفقیه ذکر گردیده است.

7-2- مرجعیّت قرآن و سنّت معصومین در سنجش اعتبار روایات

یکی از مراحل بررسی صحت و سقم و نقد محتوایی احادیث، عرضه روایات بر قرآن کریم و روایات صادره از معصومین است. مرحوم بروجردی در بررسی روایات به این مهم توجّه داشتند؛ لذا اگر مضمون حدیثی با ظاهر قرآن و اخباری که در باب آمده؛ مخالفت می نمود، اعتبار و اصالت آن را مورد تردید قرار داده و به ردِّ آن می پرداختند. به طور مثال حدیث ذیل، را با تعلیقه ای آورده اند:

1299- 46547- (36) تهذیب 10/73: استبصار 4/229: ... القاسم بن سلیمان قال: سألت أبا عبد اللّه(ع) عن العبد إذا افترى على الحرّ کم یجلد، قال أربعین، و قال: إذا أتى بفاحشه فعلیه نصف العذاب.

در باره بنده ای که تهمت زنا یا لواط بر انسان آزادی زند؛ چند ضربه شلاق زده می شود؟

فرمود: چهل عدد. و فرمود: هر گاه کار ناپسندی انجام دهد، نصف آن مجازات بر او مترتب است.

آنگاه ذیل حدیث مذکور می نویسد:

هذا الخبر شاذّ مخالف لظاهر القرآن و للأخبار الکثیره الّتى قدّمناها و ما هذا حکمه لا یعمل به و لا یعترض‏ بمثله.‏ فامّا مخالفته‏ لظاهر القرآن فلانّ اللّه تعالى قال: و الّذین یرمون المحصنات الى قوله فاجلدوهم ثمانین جلده و لا تقبلوا لهم شهاده أبداً، و ذلک عامّ فی کلّ قاذف حرّاً کان أو عبداً. فأمّا قوله تعالى‏ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَه فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ‏ فذلک مخصوص مقصور على الزنا لما بیّنّاه من الأخبار و أنّه لا یجوز تناقضها.

آیت الله بروجردی حدیث مذکور را شاذ می داند، چرا که مخالف ظاهر قرآن (آیه4 سوره نور و آیه 25 سوره نساء) و دیگر احادیثی است که صادر شده است. و مؤلف گرامی با استناد به آنها، حدیث مذکور را مخالف سنّت معصومین و روایات صادره از ایشان می دانند و آن را فاقد اعتبار می شناساند.

احادیث مورد استناد ایشان که دلالت بر این دارند که حدّ حرّ و عبد در ارتکاب زنا به یک اندازه است و در نتیجه باعث ردّ حدیث ذکر شده در اوّل بحث می شود؛ چنین است:

 46548- (37) کافى 7/ 208: ... عن عبید بن زراره قال: سمعت أبا عبد اللّه(ع) یقول: لو أتیت برجل قد قذف عبداً مسلماً بالزّنا لا نعلم منه إلّا خیراً لضربته‏ الحدّ حدّ الحرّ إلّا سوطاً.

46549- (38) تهذیب 10/ 71: ... منصور بن حازم عن أبى عبد اللّه(ع) فی الحرّ یفترى على المملوک قال: یسأل فان کانت أمّه حرّه جلد الحدّ.

46549- (38) تهذیب10/71: ... منصور بن حازم عن أبى عبد اللّه(ع) فی الحرّ یفترى على المملوک قال: یسأل فان کانت أمّه حرّه جلد الحدّ. (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 30، ص 796)

7-3- نقد حدیث بر اساس اجماع

یکی دیگر از معیارهای نقد حدیث، سنجش آن با اجماع امامیّه است. در این روش، حدیث مخالف اجماع از نظر ایشان فاقد اعتبار خواهد بود. بر این اساس، وی در موردی حدیثی با مضمون خواب ماندن حضرت رسول(ص) تا طلوع خورشید و ادای نماز نافله قبل از نماز صبح می فرماید:

فقیه3580/1... سَعِیدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) یَقُولُ‏: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنَامَ رَسُولَهُ عَنْ‏ صَلَاه الْفَجْرِ حَتَّى‏ طَلَعَتِ‏ الشَّمْسُ‏ ثُمَّ قَامَ فَبَدَأَ فَصَلَّى الرَّکْعَتَیْنِ اللَّتَیْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ ثُمَّ صَلَّى الْفَجْر. (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 6، ص 336)

از سعید اعرج نقل شده که گفت: شنیدم از حضرت امام جعفر صادق(ع) که ‏فرمودند که خداوند تبارک و تعالى رسولش(ص) را به خواب برد تا آن که آفتاب طلوع نمود. سپس آن حضرت برخاستند. و ابتدا نافله صبح را به جا آوردند و بعد از آن نماز صبح را اقامه نمودند.

ذیل این حدیث بر اساس معیار اجماع می گوید: این حدیث مخالف فتوای امامیّه است که اختلافی نیست در این که نماز واجب هر کس فوت شود، باید در هر فرصتی از شبانه روز که متوجّه شد، قضا کند، مادام که وقت فریضه حاضر مضیق نباشد. بنا براین، هر گاه برای انسان حرام باشد که نماز فریضه ای را که وقت آن نرسیده ادا کند، به طریق أولی خواندن نوافل پیش از قضای واجب فوت شده، ممنوع خواهد بود. (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 6، ص 336)

افزون بر آن حضرت رسول فرمود:

لا صلاه لمن علیه صلاه (همان، ج 6، ص 337) کسی که فریضه بر گردن دارد؛ نافله ندارد.

7-4- توجّه به اسباب صدور روایات

یکی از عوامل مؤثر در فهم حدیث، شناخت اسباب صدور حدیث است. احادیث معصومان در شرایط زمانی و مکانی متفاوت و با انگیزه ها و هدف های خاصی صادر شده اند که صدور آن ها ناشی از اسباب و علل گوناگونی بوده اند، امّا وجود پدیده هایی در طول تاریخ حدیث از جمله ممنوعیّت نگارش حدیث و نقل سینه به سینه آن، نقل به معنا، و ... نه تنها باعث شده است که اختلالاتی در فهم احادیث به وجود آید، بلکه بسیاری از اسباب صدور احادیث را، حذف کرده و یا به فراموشی سپرده است. از این رو: «آیت الله بروجردی شیوه فقه الحدیثی خود را بر مطالعه و بررسی شرایط صدور روایت نهاده و از این رهگذر، به نکات و برداشت های بدیع و کم نظیری دست یافته است که از این جهت باید روش ایشان را واقع گرایانه و مبتنی بر قرآن و حدیث نام نهاد.» (سلطانی، ششم، ص 28)مرحوم بروجردی با توجّه به همین واقعیت گرایی، به بررسی و فهم احادیث پرداخته اند. به طور مثال ایشان روایتی آورده که می فرماید: زنازاده شرورترین سه نفر است:

45797- (11) عوالى اللآلی 3/533: قال النّبیّ(ص) ولد الزّنا شرّ الثّلاثه. (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 30، ص 432)

آنگاه در مورد سبب صدور این حدیث می نویسد که: این روایت در مورد مردی از منافقان به نام ابوغرّه جُحَمیاست که پیامبر خدا را آزار می داد. پیامبر فرمود: «چه کسی مرا از دست فلانی آسوده می کند؟» گفته شد: ای پیامبر خدا، افزون بر این آزاررسانی، او زنازاده هم هست. ایشان فرمودند: او [ابوغره جحمی] بدترینِ سه نفر [پدر و مادرش و فرد زناکار] است؛ (أبا غرّه الجمحىّ کان یهجو النّبیّ(ص) فذکر عند النّبیّ(ص) و قیل فیه إنّه ولد زِنیه فقال(ص) ولد الزّنا شرّ الثّلاثه یعنى أبا غرّه ...) (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 30، ص 434)

7-5- نقش علم کلام در پذیرش یا ردّ احادیث

برخی مشکلات در حوزه حدیث وجود دارد که در آنها، انگیزه های کلامی، نقشی برجسته داشته است. مرحوم سید مرتضی در این باره می گوید:

«در بین احادیث منقول در کتب شیعه و کتب همه مخالفان ما، انواع اشتباهات و باطلهای محال و غیر قابل تصوّر و ناروا وجود دارد؛ باطل هایی که دلیل بر بطلان و فساد آنها در دست است. از قبیل: تشبیه، جبر، رؤیت و ... و از این دست باطل ها که غیر قابل شمارش اند. از این روی، نقد حدیث از راه عرضه آن بر عقل، لازم است.» (شریف مرتضی، بی تا، ج 1، ص 409)

لذا در شناخت احادیث، آگاهی از باورهای ثابت کلامی، تأثیر جدّی دارد. محدثان و فقیهان چیره دست، در بررسی و تحلیل مفاد روایت ها همواره به باورهای کلامی توجّه داشتند و احادیث را در سایه این باورها مورد نقد و بررسی قرار داده اند. مرحوم بروجردی نیز در سبک خویش به این امر توجّه داشته است. ایشان در این اثر، روایاتی را با تکیه بر باورهای کلامی، غیر قابل پذیرش اعلام می کنند، صدور آنها را به دلیل تقیه می دانند. به طور نمونه ایشان در ذیل مبحث سجده سهو، درباره احادیثی که گویای وقوع سهو از پیامبر اکرم(ص) در نماز است، می گوید: « اخبار فریقین، دلالت بر این می کند که از آن حضرت، سهو در نماز صادر شده است و بعد از آن، دو سجده سهو انجام داده است؛ اما مقتضای مذهب شیعه، خلاف آن است... گمان می رود که این قبیل روایات که اثبات کننده سهو برای پیامبر(ص) است، بر مبنای تقیه صادر شده باشد.» (طباطبایی بروجردی،1399، ج 6، ص13)

7-6- تفکیک کلام راوی از متن روایت

در منابع حدیثی، گاه کلام راوی که در ادامه حدیث بیان شده است، داخل در متن حدیث شده است؛ به طوری که خواننده در نگاه اوّل آن را کلام معصوممی داند، نه کلام راوی. مرحوم آیت الله بروجردی، با توجّه به تخصّص و تسلّط خود در مورد روایات، در چنین مواردی، کلام راوی و اصل متن حدیث را از هم جدا می سازند. مثلا در مجلد 11 کتاب، حدیث ذیل را از کتاب تهذیب شیخطوسی نقل می کند:

الحسین عن یحیى بن عیسى عن سعید بن یسار قال سمعت أبا عبد اللّه(ع) یقول: تحل الزکاه لصاحب الدار و الخادم لأن أبا عبد اللّه(ع) لم یکن یرى الدار و الخادم شیئا . سپس می نویسد: قوله لأن إلى آخره من کلام الراوی  (طباطبایی بروجردی،1399، ج 11، ص 67)

همانطور که ملاحظه می شود مرحوم بروجردی در بیان روایت فرمودند: این قسمت روایت «لأن أبا عبد اللّه(ع) لم یکن یرى الدار و الخادم شیئا»  جزء متن حدیث نیست، بلکه کلام راوی حدیث است که داخل در متن روایت شده است.

7-7- تبعیّت از دلیل در فتاوی

یکی از مبانی فقه الحدیثی آیت الله بروجردی تکیه بر ادلّه فقهی در فهم حدیث می باشد؛ لذا در مواردی به جهت فقدان ادلّه فقهی، به ردّ آن می پردازند؛ با وجود آن که برخی از این احادیث، از کتب معتبر و از روایات مشهور می باشد. از جمله:

 ... المشایخ عن محمد و القمی عن محمد بن أحمد عن علی المیثمی عن حماد عن حریز عن زراره عن أبی عبد اللّه(ع) قال: من اغتسل من جنابه فلم یغسل رأسه ثم بدا له أن یغسل رأسه، لم یجد بدا من إعاده الغسل .

و در ادامه حدیث می نویسند:

هذا الخبر إنما یدل على وجوب تقدیم الرأس على سائر الجسد، و أما تقدیم الیمین على الشمال فلا. و هو مما لا دلیل علیه و إنما القول به مجرد شهره بلا مستند. و أما استحباب التیامن فی کل شی ء فإنما یقتضی استحبابه فی کل عضو عضو لا تمام الأعضاء. و الذوق السلیم یحکم بأولویه تقدیم الأعلى فالأعلى، مع رعایه التیامن فی کل عضو عضو، إلا أن یوجد نصّ على خلافه فهو المتبع. و أما قوله(ع) فی حدیث زراره الأول: «ثم صب على منکبه الأیمن مرتین و على منکبه الأیسر مرتین» فعلى تقدیر إفاده الواو الترتیب، لا یدلّ على أکثر من الابتداء فی صبّ الماء بالمنکب الأیمن، و لیس ذلک إلا التیامن المستحبّ فی کل شی ء . (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 5، ص57)

در غسل ترتیبی، مشهور فقها قائل به شستن سه بخش از بدن به صورت مرتب و به دنبال یکدیگر هستند: اول: سر و گردن، دوم: نیمه راست بدن، سوم: نیمه چپ بدن. (موسوی خمینی، 1425، ج 4، ص66) ولی آیت الله بروجردی معتقدند که تنها تقدیم سر و گردن بر بدن لازم است؛ لکن بین نیمه راست و چپ ترتیبی نیست؛ بلکه کلّ بدن شسته می شود؛ گر چه مستحب است در هر بخش، اول سمت راست شسته شود. مثلاً اول کتف راست و بعد کتف چپ، سپس دست راست و بعد دست چپ، بعد پهلوی راست و سپس پهلوی چپ و ... ایشان در این زمینه گفته اند: تقدیم نیمه راست بدن بر نیمه چپ واجب نیست و دلیلی بر آن وجود ندارد و این نظریه، صرفاً فتوای مشهوری است که مدرک ندارد. نیز به این حدیث استناد می کنند:

4832-2 الکافی ... عن أبی عبد اللَّه(ع) قال‏: إن علیا(ع) لم یر بأسا أن یغسل الجنب رأسه غدوه و یغسل سائر جسده عند الصلاه؛ امام علی(ع) اشکالی نمی دید که شخص جُنب سرش را صبح بشوید و سایر اعضای بدنش را هنگام نماز. (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 5، ص 59) و هچنین به نظر فیض که در وافی وجود دارد (همان، ص60)، استناد می کنند.

7-8- شرح روایات با استفاده از دیدگاه های شارحان

گاهی مرحوم بروجردی در شرح احادیث، از نظر دانشمندان و عالمان دیگر بهره جسته و آن را پس از حدیث آورده است. ایشان هرگاه سخنی را از یکی از علماء در شرح احادیث بیابد، آن را با رعایت امانت داری و ذکر منبع بیان می کند. به طور نمونه پس از ذکر حدیث ذیل به بیان نظر فیض کاشانی در مورد این حدیث می کنند:

کا 5/88- عمرو بن خالد عن أبی جعفر(ع) قال: کان رسول اللّه(ص) یصوم شعبان و شهر رمضان و یصلهما و ینهى الناس أن یصلوهما و کان یقول: هما شهر اللّه و هما کفاره لما قبلهما و لما بعدهما من الذنوب .

آنگاه ذیل حدیث به نقل از کتاب الوافی فیض کاشانی کلامی آورده است. (ر.ک: فیض کاشانی، 1416ق، ج 11، ص 65؛ طباطبایی بروجردی، 1399، ج 11، ص 28)

7-9-توجّه به اختلاف متن روایات

هنگامی که متن حدیث در نسخه های مختلف، با هم اختلاف دارد، اگر تفاوت متن ها به سبب تبدیل و تغییر الفاظ بوده  ا ست نه زیاده یا نقصان، در صورتی که تفاوت اندک و معنا تغییر نکرده است، به آوردن لفظ واضح تر یا لفظی که مؤلف آن مقدّم باشد، اکتفا می شود. اما اگر تفاوت متون زیاد و معنا تغییر کرده  است، مجدداً روایت متفاوت را با سندش ذکر می کند. مثال:

کا 6/78- علی عن العبیدی عن یونس عن هارون بن خارجه عن الشحام عن أبی عبداللّه(ع) قال سمعته یقول: أحب الأعمال إلى اللّه عز و جل الصلاه و هی آخر وصایا الأنبیاء، فما أحسن من الرجل أن یغتسل أو یتوضأ فیسبغ الوضوء، ثم یتنحى حیث لا یراه أنیس، فیشرف علیه و هو راکع أو ساجد. إن العبد إذا سجد فأطال السجود، نادى إبلیس: یا ویله أطاع و عصیت و سجد و أبیت.

در ذیل این حدیث مرحوم بروجردی می نویسد:

فی بعض نسخ الکافی إبلیس مکان أنیس و هو تصحیف، و فی بعض نسخ الفقیه إنسی، و فی بعض نسخه فیشرف اللّه علیه بإثبات لفظه الجلاله. و لکل وجه و إن کان إثبات الجلاله و الإنسی أوجه، و المستتر فی یشرف بدون الجلاله یعود إلى الإنسی أو الأنیس. و الغرض على التقادیر البعد عن شائبه الریاء. (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 11، ص 78)

مؤلف به موارد اختلاف متن این روایت در نسخه های مختلف اشاره کرده است و می فرماید: در برخی نسخه های الکافی به جای کلمه «انیس» کلمه «ابلیس» آمده است و در برخی نسخه های کتاب فقیه «إنسی» و در برخی نسخه ها بعد از کلمه فیشرف، لفظ جلاله الله ذکر شده است که ذکر لفظ جلاله و ذکر کلمه إنسی صحیح تر می باشد. اما ضمیر مستتر در یشرف بدون ذکر لفظ جلاله به کلمات إنسی یا أنیس بر می گردد که این ضمیر بخاطر دوری از ریا به صورت مستتر آمده است.

7-10- شناخت معنای مفردات

تبیین معنای مفردات، از دیگر روشهای فقه الحدیثی آیت الله بروجردی است. ایشان در معناشناسی روایات، همواره سعی دارد واژگان کلیدی و بنیادی روایات را تبیین و تحلیل نماید. هر چند ایشان منبع لغوی خود را ذکر نکرده؛ ولی ظاهراً مبنای ایشان مستند به مجمع البحرین است. مثال:

45463- (26) معانى الأخبار 277: ... فانّما أقطع له قطعه من النّار فقال له کلّ واحد من الرّجلین: یا رسول اللّه حقّى هذا لصاحبى. فقال و لکن اذهبا فتوخّیا. (طباطبایی بروجردی، 1399، ج30، ص216) کلمه توخی از ماده «وخا» به معنی قصد و نیّت است. (طریحی، 1375، ج 1، ص 432)

همچنین در حدیث:

45381- (4) فقه الرّضا(ع) 260: و اعلم انّ الحکم فی الدّعاوى کلّها أنّ البیّنه على المدّعى و الیمین على المدّعى علیه، فان نکل‏ عن الیمین لزمه الحقّ‏ ... (طباطبایی بروجردی، 1399، ج 30، ص160) واژه « نکل» معادل «امتنع» است. (طریحی، 1375، ج 5، ص486)

8- جامع احادیث الشیعه از نگاه فرهیختگان و اندیشمندان

8-1- آیت الله خویی 

بعد از وفات آیت الله بروجردی و با تلاش پی گیر حضرت آیت الله ملایری، جلدهای بعدی این اثر به تدریج آماده چاپ شد. حضرت آیت الله خویی با روی گشاده از این حرکت مبارک استقبال کرد و هزینه چاپ آن را بر عهده گرفت. ایشان در این خصوص تعلیقه ای دارد که زینت بخش مجلدات این اثر ماندگار است.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی خیرته من خلقه محمد و آله الطیبین الطاهرین واللعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین. اما بعد از آنجا که کتاب جامع احادیث شیعه که به امر حضرت آیت الله العظمی، بزرگ طائفه شیعه حاج سید حسین طباطبایی بروجردی تألیف شد؛ یگانه در نوع خود و زیبای در روش تدوین است. او مشقت این کار ماندگار دینی را با سعه صدر وهمّت بلند، به جان خرید. خداوند او را غریق رحمت خویش گرداند و بر درجاتش بیفزاید و بهترین جزای نیکوکاران را به او عنایت کند. همان طور که از خداوند طلب توفیق، اجر فراوان و ستایش ستوده برای علمای عاملی می کنم که در تألیف این کتاب دینی ارزشمند، تحت اشراف او، سهیم شدند و تلاش خود را در آن بذل کردند تا اینکه آن را به وجود آورند. از جمله کسانی که تمام تلاش خود را به ثمر رساندن این کتاب به کار بست؛ علّامه محقق حجت الاسلام حاج شیخ اسماعیل معزّی ملایری است. بدون ترید او در تدوین این کتاب و ترتیب آن رنجی برد تا توانست آن را با بهترین و کامل ترین سبک و نظام آماده کند. پس باید از او به خاطر تلاش پی گیرش در این خدمت دینی بزرگ تشکر کرد و از خدای متعال می خواهم تا بهترین پاداش را عنایت کند و او را در آماده کردن بقیه مجلات آن توفیق دهد. کتاب طهارت و بخشی از کتاب صلات آن چاپ شده است و از آنجا که این کتاب مورد تقدیر و اهتمام من بود؛ مخارج چاپ و نشر بقیه اجزای آن را پذیرفتم تا خدمتی برای دین و برپایی مذهب باشد الحمدالله به خاطر تحقق بخشیدن به آرزوها در چاپ برخی از اجزای باقی مانده خداوند را حمد می کنم و از خدا توفیق چاپ بقیه جلدها و اتمام و تحقق این کار دینی را می خواهم که او صاحب توفیق و رستگاری است. (بروجردی طباطبایی، 1399، ج 1، ص 87)

8-2- آیت الله جعفر سبحانی

ایشان می نویسد: جامع احادیث الشیعه تألیف گروهی متشکل از فضلای حوزه علمیه، تحت نظارت مرجع بزرگ دینی و محقق آگاه سید حسین طباطبایی بروجردی (1292-1380ه.ق) است. این جامع از کارهای خوب روزگار شمرده می شود. و ضخیم ترین جامع فقهی شیعه در دوره اخیر است که به خاطر تبویب، ترتیب، تنظیم وهماهنگی نیکو بر سایر جوامع برتری یافته و تمام احادیث موجود در کتب اربعه و وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل و دیگر کتب حدیثی را در بر گرفته است؛ به گونه ای که فقیه را از مراجعه به سایر جوامع فقهی بی نیاز      می گرداند. خداوند از کوشش استاد بزرگمان سید حسین بروجردی و سایر شاگردانش، به خاطر این کار پسندیده ارزشمند قدردانی کند و همین طور از عالم محقق پی گیر حاج شیخ اسماعیل ملایری، به خاطر تلاش های فراوان در چاپ این جامع روایی. (سبحانی،1417، ص 367)

8-3- آیت الله مکارم شیرازی

ایشان در کتاب «بحوث فقهیه هامه» در بحث از اینکه ائمه: تمام علوم خود را از رسول خدا(ص) گرفته اند؛ به روایات جامع احادیث الشیعه استناد می کند و آن را کتاب ارزشمند می داند. «رویت فی الکتاب القیم جامع أحادیث الشیعه باسنادها.» (مکارم شیرازی ،1412، ص 519)

نتیجه گیری

سید مرحوم آیت الله العظمی حسین طباطبایی بروجردی(ره) و گروه علمی زیر نظر ایشان، با هدف تألیف یک مجموعه حدیثی جامع و کامل که فقیه را از دیگر منابع بی نیاز سازد؛ با تلاش فروانی کتاب جامع أحادیث الشیعه را نوشتند. این اثر نسبت به سایر منابع حدیث فقهی شیعه از ویژگی های بارزی برخوردار است که مهم ترین آن، جامعیّت روایی این کتاب نسبت به سایر مجموعه های فقهی، جامعیّت و شمول بیشتر روایات، دقّت فراوان در نقل حدیث، تلفیق روایات مشابه از حیث سند و متن، ابتکار در افزودن ابوابی تحت عنوان مسائل اصولی و جمع آوری تمام روایات مربوط به آنها، جدا کردن روایات آداب و اخلاق در ابواب مجزا و بر طرف کردن آشفتگی و در آمیختن روایات فقهی با روایات مربوط به آداب، ممانعت از تقطیع افراطی احادیث در ابواب متشتت، تبویب بر اساس ترتیب عقلایی و شرعی موضوعات، چینش احادیث در داخل ابواب بر اساس اصول عقلایی، ارجاع به احادیث ابواب دیگر که به نحوی با موضوع مرتبط می باشد؛ از دیگر ویژگی های بارز و شاخص های این مجموعه حدیثی  می باشد.

البته کتاب حاضر با وجود این ویژگیهای ممتاز، خالی از ضعفها و انحراف از هدف اصلی نگارش نیست؛ از جمله ضعف های موجود در این کتاب می توان به استقصای ناقص آیات الاحکام، مشخص نشدن «عده من اصحابنا» در اسناد الکافی، مشخص نکردن افتادگی های احادیث من لا یحضره الفقیه و تهذیب الاحکام و غفلت در اسناد برخی از احادیث به مصادر اوّلیّه حدیثی اشاره کرد.

با در نظر داشتن ویژگیهای شگرف و امتیازات فراوان این اثر که بهره گیری مناسب از آن را فراهم آورده است و نیز مدّ نظر قرار دادن روشهای کارآمد آیت الله بروجردی در شرح، بررسی و نقد روایات، می توان این اثر را در شمار بهترین آثار در این زمینه؛ بلکه بهترین منبع احادیث فقهی شیعه معرفی کرد.

مراجع

منابع

قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند.

1. اباذری، عبدالرحیم. 1380ش، خاطرات آیت الله میانجی، تهران، مرکز اسناد.

2. ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین‏. 1405ق، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، قم، دار سید الشهداء للنشر.

3. ابن بابویه، محمد بن على‏(شیخ صدوق)، 1362 ش‏، الخصال، قم، جامعه مدرسین‏.

4. تبریزی، محمد. جامع احادیث الشیعه، امتیازها و ضعفها، نشریه کاوشی نو در فقه اسلامی، سال پانزدهم، شماره پنجاه و ششم.

5. تمری، محمدرضا. 1387ش، شکوه شیعه، تهران، مرکز اسناد.

6. دفتر تبلیغات اسلامی. 1379ش، شکوه فقاهت، تهران.

7. دوانی، علی. 1379ش، مفاخر اسلام، تهران، مرکز اسناد.

8. سبحانی، جعفر . 1419ق، مصادر الفقه الإسلامی و منابعه، بیروت، دارالأضواء.

9. همو. 1389ش، کلیات علم الرجال، مترجمان: علی کبر روحی و مسلم قلی پورگیلانی، قم، انتشارات قدس.

10. سلطانی، محمد علی، فقه الحدیث در نگاه آیه الله بروجردی (ره)، مجله علوم حدیث، شماره ششم.

11. شریف مرتضی، علی بن حسین. بی تا، رسائل الشریف المرتضی، قم، دارالقرآن الکریم.

12. طباطبایی علوی بروجردی، سیدمحمدحسین.1341ش، خاطرات زندگی آیت الله بروجردی، تهران، اطلاعات.

13. طباطبائی بروجردی، سیدحسین. 1399ق، جامع أحادیث الشیعه، قم، المطبعه العلمیه.

14. همو. 1386ش، منابع فقه شیعه (ترجمه جامع احادیث الشیعه)، تهران، انتشارات فرهنگ سبز.

15. طریحی، فخر الدین بن محمد. 1375ش. مجمع البحرین‏، تهران، مرتضوی.

16. فیض کاشانى، محمد بن مرتضی‏. 1406ق، الوافی، اصفهان، کتابخانه أمیر المؤمنین(ع).

17. کلینی، محمد بن یعقوب. 1429ق، الکافی، قم، دارالحدیث.

18. مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏.

19. محدّث نوری، حسین بن محمّد تقی. 1408ق، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، قم، مؤسسه آل البیت:.

20. مکارم شیرازی، ناصر. 1422ق، بحوث فقهیه هامه، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع).

21. موسوی خمینی، روح الله. 1425ق، تحریر الوسیله، ترجمه علی اسلامی. قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم.

22. نصیری، علی. 1385ش، حدیث شناسی(1و2)، قم، انتشارات سنابل.

23. واعظ زاده خراسانی، محمد. 1385 ش، زندگی آیت الله بروجردی، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.

نویسندگان:

جمال فرزندوحی: استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه رازی کرمانشاه.

امیر فتاحی: کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث 

فصلنامه سفینه شماره 56

انتهای متن/

نظر شما