شناسهٔ خبر: 24601652 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

وارونه‌نمایی را بس کنید!

R1361/P1361/S9,1299/CT12

تاریخ انگار عجله دارد برای رسیدن به جایی! ترامپ را ببینید؛ چرخ روزگار او را آورده تا بی‌پرده، آمریکا را نمایندگی کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تاریخ انگار عجله دارد برای رسیدن به جایی! ترامپ را ببینید؛ چرخ روزگار او را آورده تا بی‌پرده، آمریکا را نمایندگی کند. انگار لیبرالیسم سرخورده باشد روی یخ‌‌های تاریخ، آن هم در یک سراشیبی تند! ترامپ بر خلاف آنچه گفته می‌شود دیوانه نیست، او صورت مجسم یک انسان غربی با همه مختصات آن است؛ منتها بقیه دیوانگی‌های‌شان پوشیده بود ولی او نیازی به پرده‌پوشی نمی‌بیند. من دیوانگی ترامپ را تنها در این‌باره قبول دارم، و لا غیر! اگر کسی فکر کند در صورتی که جمهوری‌خواهان فردی غیر از ترامپ را معرفی می‌کردند،  بهتر با دنیا تا می‌کرد، سخت در اشتباه است. «نوام چامسکی» اندیشمند برجسته آمریکایی قول معروفی در همین زمینه دارد. او می‌گوید: «حزب جمهوری‌خواه آمریکا، خطرناک‌‌‌‌‌ترین سازمان تاریخ بشریت است». سخن چامسکی البته کمی ناقص است.
حقیقت آن است که «دولت آمریکا از آغاز پیدایش در 240 سال قبل تاکنون، خطرناک‌‌‌‌‌ترین سازمان تاریخ بشریت بوده است!» برای اثبات آنچه تاکنون گفته شد-دیوانه نبودن ترامپ- یک سند بسیار معتبرتر هم وجود دارد. طبق گزارشی که آسوشیتدپرس در یک‌سالگی دولت ترامپ منتشر کرده، او جز لغو برجام، تقریباً تمام وعده‌‌های انتخاباتی خود را محقق کرده است. وعده‌‌های ترامپ البته عمدتا در جهت کاهش هژمونی آمریکا و محدود کردن آن به داخل مرزهاست. امری که تناقض آشکاری با تفکر سلطانی کدخدا در جنگل قرن 21 دارد. مسأله جابه‌جایی سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس هم بیش از آنکه در اختیار ترامپ باشد، در اختیار منافع وجودی و ماندگاری او در قدرت است.
بوی یاسین لیبرالیسم البته تنها از آمریکا بلند نیست و در اروپا هم ظاهراً فصل خرماپزان از راه رسیده است. اینجا اما دهانت را می‌بویند، مبادا گفته باشی کدخدا کذاست یا خدای نکرده، دوستانش زگیل دارند! لذا بگذارید از وال‌استریت‌ژورنال، پرمخاطب‌‌‌‌‌ترین روزنامه انگلیسی‌زبان جهان که به اقتصاد می‌پردازد و از قضا دفتر اصلی‌‌‌‌اش در خیابان وال‌استریت نیویورک هم واقع است! شاهد بیاورم که همین 2 روز پیش نوشته: «اروپا و به تبع آن «غرب» به عنوان یک قدرت سیاسی منسجم در حال فروپاشی است و همزمان، امپراتوری‌‌های قدیمی ایران، روسیه و ترکیه برای تسلط بر سرزمین‌‌های گسترده اوراسیا مشغول رقابتند!» رسانه نمادین روح کدخدا البته در بخشی از این تحلیل، همه را به کیش خود پنداشته، با این وجود، جان مطلب را بدرستی نقل کرده است.
بر این اساس، به یقین می‌توان گفت کم‌عقل، عصرحجری، بی‌سواد، بی‌شناسنامه، تازه به دوران رسیده، ترسو، بزدل، عقب‌مانده، تخریبگر و هوچی‌باز اصلی، همین «روپرت مرداک» لعنتی و سردبیر وال‌استریت‌ژورنال است. الهی که برود به جهنم! اینها را گفتم تا اولا کمی فضا تلطیف شود؛ ثانیا با اشاره به وجود یک شریک جرم معتبر! در ادامه راحت‌‌‌‌‌‌تر بتوانم حرف بزنم از اینکه سربرآوردن تمایلات استقلال‌طلبانه در اروپا، زنگ خطری جدی برای رویای دهکده جهانی به کدخدایی اسلحه‌‌‌سازان کاخ سفید است. سربازان خسته لیبرال‌دموکراسی تا از شوک بریگزیت فارغ می‌شوند، تازه انتخابات فرانسه و هلند نگران‌شان می‌کند و باید برای کالگزیت چاره‌اندیشی کنند، و کمی بعد، تشکیل دولت ائتلافی در اتریش و حالا نتایج انتخابات پارلمانی ایتالیا دوباره چرت‌شان را پاره می‌کند و اینها تازه نقاط آغازین یک دومینو است!
ما اما در اینجا چون خوب زبان دنیا را بلدیم و خیلی حرفه‌ای هستیم، هیچ نیازی به دیدن این واقعیات حس نمی‌کنیم! لذا برای آنکه 5 سال دخیل بستن به چنین سیستمی برای رفع و رجوع مشکلات اقتصادی مملکت- ولو آب خوردن مردم- را ماله بکشیم، به جای اصلاح دولت آمریکا، از واژه جدید و پرمفهوم «رژیم ترامپ!» استفاده می‌کنیم.
 اینها اما چه میزان از واقعیات را تغییر خواهد داد؟! والله که هیچ، و نه حتی، «تقریبا هیچ»! مستند این مدعا کجاست؟ نخستین مستند، عملکرد شخص اوباما در مواجهه با برجام است. اوباما به صراحت گفته است: «برجام میراث من است». باراک اما با میراث خود چه کرد؟ او درست یک روز پس از اجرایی شدن برجام، به وزارت خزانه‌داری دولتش دستور داد 14 فرد و نهاد ایرانی را تحت تحریم‌‌‌های جدید قرار دهد.
دست زدن به چنین رفتار خصومت‌آمیزی در روز اول یک قرارداد چندین ساله، تناقض روشنی با بند 28 برجام مبنی بر اجرای توأم با حسن‌نیت طرفین داشت. اوباما اما بر خلاف پندار باسوادها(!) خیلی هم مودب نبود و همین رویه را تا پایان دولتش ادامه داد. او فروردین‌ماه 95، آب پاکی را روی دست همگان ریخت و گفت: «من نمی‌توانم قول بدهم ایران می‌تواند از این فرصت- برجام- برای ورود به جامعه بین‌الملل استفاده کند». اریبهشت‌ماه 95 اما جان کری برای حل مشکل همکاری بانک‌‌های اروپایی و ایران، به دیدار بانکداران اروپایی رفت تا به آنها بگوید: «بانک‌ها تا آنجا که احتیاطات لازم را به کار ببندند و بدانند با چه کسی مبادله کنند با معیارهای (قانونی) نامناسب و غیرمشخص روبه‌رو نخواهند شد!» اینها در واقع کمک‌‌های موثر رژیم اوبامای مودب به دولت ایران بود.
آنقدر موثر که محمدجواد ظریف، بعدها در 17 مهرماه 96، در نشست وزرای خارجه 1+5 و ایران، روبه‌روی «رکس تیلرسون» بنشیند تا به او و دوستانش بگوید: «ما هنوز نمی‌توانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم!» ارائه خدمات رژیم اوباما به برجام اما به همین‌ها محدود نشد. محمدجواد ظریف خردادماه 95 با حضور در صحن علنی مجلس گفته بود: «ما به دولت آمریکا تذکر دادیم باید برجام رعایت شود و تمدید قانون ISA مغایر برجام است!» اوباما اما در اقدامی مضحک و البته توهین‌آمیز، نه ISA را امضا و نه آن را وتو کرد! نتیجه روشن بود؛ چرا که لوایح تصویب شده توسط کنگره و سنا، در صورت امضا نشدن توسط رئیس‌جمهور، پس از مدت زمانی مشخص بدل به قانون رسمی و لازم‌الاجرا می‌شوند! تراژدی واژه‌سازی‌‌‌هایی چون «رژیم ترامپ» اما باز هم عمیق‌‌‌‌‌‌تر از این حرف‌هاست.
برای آنها که تاریخ آمریکا را می‌دانند و سواد دارند(!) روشن است پس از جنگ اول جهانی و انعقاد پیمان ورسای، «وودرو ویلسون» رئیس‌جمهور وقت آمریکا طی اعلامیه‌ای 14 بندی، پیشنهاد تشکیل «مجمع اتفاق ملل» یا «جامعه ملل» را ارائه داد. سازمانی که تا جنگ دوم جهانی دوام آورد. در کمال تعجب اما دولت آمریکا خود هرگز به «جامعه ملل» نپیوست، دلیل هم واضح بود: مخالفت کنگره و سنا! بر این اساس، اصطلاح «رژیم ترامپ» همانقدر شوخی تلخی است که تیتر «امضای کری تضمین است»، احمقانه بود! حالا اما در کمال شگفتی می‌بینیم الهه‌‌های باسوادی و پرعقلی! جهت رپرتاژ رفتن برای رئیس‌جمهور تازه‌کار فرانسه، با آب و تاب زیاد، از تیتر «اوبامای اروپا» استفاده می‌کنند. من نمی‌دانم برای این افراد و این طرز تفکر منجمد، باید چه اصطلاحی به کار برد، این را اما می‌دانم که به تبع طرح مارشال، ریشه‌‌های اصلی اقتصاد اروپا هنوز در نیویورک است و اروپایی‌ها بدون اجازه آمریکا، باک هواپیمای وزیر خارجه ما را هم پر بنزین نمی‌کنند. شما را به برجام قسم، دنیا را به جامعه وارونه نشان ندهید!

یادداشت وطن امروز/ حسن رضایی

انتهای پیام/

نظر شما