بهروز پورسینا
دیروز، موافقان و مخالفان استیضاح وزرای کار و شهرسازی در صحن علنی مجلس شورای اسلامیپشت تریبون قرار گرفتند و دلایل خود را برای برکناری وزیر یا دادن رای اعتماد مجدد به او بیان کردند که النهایه، هر دو وزیر محترم از مجلس شورای اسلامیرای اعتماد گرفتند. سوالی که نگارنده مطرح میکند این است که آیا این فرآیند سیاسی - اجتماعی به حق در نظام مردم سالاری دینی را میتوان نقد نامید؟ پاسخ نگارنده منفی است. در این یادداشت مترصد تبیین ماهیت نقد هستیم. در همین راستا، این قلم به دنبال فرصت مناسبی بود تا نقد را در بوته نقد قرار دهد تا اینکه در جشنواره فیلم فجر امسال، ماجرایی پیش آمد که این فرصت را فراهم آورد. هنگام دریافت جایزه سیمرغ توسط ابراهیم حاتمیکیا، ایشان سخنانی ایراد کرد که بخشهایی از آن به شرح تالی است: او گفت که من فیلمساز وابسته و فیلمساز این نظامم. من افتخار میکنم از کسانی حرف میزنم که باورشان دارم. من سی سال است روی این سن میآیم و میروم. افتخار میکنم برای مدافعان حرم فیلم ساختم. افتخار میکنم از بچههای سپاه و حاج قاسم سلیمانی جایزه گرفتم. بابت کارهایم پشیمان نیستم. به تلویزیون اعتراض میکنم از مسئولان شبکه سه و دو، شکایتم را به خدا میبرم. حاج قاسم سلیمانی با دیدن فیلم من اشک ریخت. این نگاه واقعا زشت است برای این مملکت. من شکایتم را پیش خدا میبرم.
کلام اول؛ نقد چیست و فرق آن با استیضاح، اعتراض، مخالفت، دشمنی و حتی قضاوت کدام است؟ همچنین شرایط نقد چیست؟ به طور خلاصه و ساده، نقد را میتوان، بیان نقاط ضعف یا خطا در کنار تبیین نقاط درست و برجسته یک فرد، جریان، موضوع، پدیده یا نوشته دانست البته و صد البته از نگاه ناقد. کاملترین مفهوم نقد را شاید بتوان به منتقد فیلم، اطلاق کرد تا آنجا که منتقد فیلم به عنوان یک حرفه یا شغل شناخته میشود. پس در نقد باید با سواد کافی و خبره در موضوع بود. نکته سنج و دقیق بود. جامع نگر بود. منصف، غیر وابسته و مستقل بود و درنهایت، نباید اتهام زنی، تهمت، افتراء و سوء ظن در نقد باشد. شرایط نقد نیز تا حدودی در تعریف نقد، تبیین شد. البته این نکته باید مد نظر باشد که ناقد میتواند با رعایت شرایط نقد، نقدش به حق و راهگشا یا نادرست باشد که حتی نقد نادرست نیز سازنده است زیرا اولا، ابعاد موضوع نقد به خصوص نقاط برجسته آن بهتر دیده میشود ثانیا، به تجربیات ناقد افزوده میشود. در پایان باید گفت که در نقد، قضاوت هم میتواند باشد و هم نباشد و شرط تحقق یک نقد، لزوما ورود یا عدم ورود به قضاوت نیست اما اگر قضاوت صورت گیرد، بدون هر حکم و الزام و اجبار نسبت به مورد نقد از سوی ناقد خواهد بود. اگر نقدکننده و نقد شونده دارای سعه صدر باشند که شرط کمال در نقد، حاصل شده است.
کلام دوم؛ یکی از مهمترین جایگاهها و خاستگاههای نقد، خود صدا و سیمای جمهوری اسلامیایران و در صدا و سیمای جمهوری اسلامیایران است. در این وجیزه، متواضعانه از منتقدین صاحب صلاحیت که طیف بسیار وسیعی را شامل میشود، همچنین از خود صدا و سیما به خصوص ریاست سازمان یعنی دکتر علی عسکری که خبرهای توانا و منصف است، دعوت میشود تا بر همین طریق و منهج نقد و شرایط آن که ذکرش گذشت، فضای موثر و حقیقی را برای تحقق آن مهیا سازند چرا که سازنده است و همه از آن منتفع میشوند. تاکید میشود شرایط حقیقی و موثر که در غیر این صورت، مصداق بارزی از منکر و ظلم آشکار خواهد بود. در همین راستا چه زیباست تا فرصتی فراهم شود تا آبروی سینمای پس از انقلاب یعنی ابراهیم حاتمیکیا، نقد خود را از سیمای جمهوری اسلامیایران در برنامه ای پر بیننده و راحت مثل دورهمی، بدون هرگونه روتوش در بیان و کلامش ارایه کند. لازم به یاد آوری است که ریاست محترم سازمان صدا و سیما در واکنش به شکایت حاتمیکیا گفت که حق، با ابراهیم حاتمیکیا است. کلام سوم؛ سخن به جای خوبی یعنی برنامه جذاب و پربیننده دورهمی و طنازترین کمدین ایران یعنی مهران مدیری رسید. چه خوب است تا در این مجال کوتاه، مهران مدیری را به نقدی کوتاه و سازنده مهمان کنیم. مهران مدیری که صاحب سبکهای جدید در طنز و کمدی در سیما است و شاید بتوان گفت که او تاکنون بی رقیب مانده است، در برنامههای قبلی خود به شکلی بسیار هوشمندانه و البته در قالب طنز و شوخی، به نقد رفتارهای اجتماعی بخصوص هنجارها و ناهنجاریها در عادات خوب و بد رایج در میان مردم و گروههای مختلف اجتماعی میپرداخت.
با این حال، در چرخشی عجیب، محور اصلی در برنامه دورهمی انتقاد به حق یا به نا حق از دستگاههای اجرایی است که البته اگرچه غالب آنها به باور نگارنده به حق است اما این رویه دارای اشکالات متعددی است که شاید در یادداشت مستقلی به آن بپردازیم. در همین مجال به چند نکته اشاره |
میشود.
در برنامه دورهمی، جایگاه مدیری صرفا نگاه از بالا به پایین است که رویه شدن آن، خالی از اشکال نیست. در این برنامه، روند نقادی طنازانه مدیری در فیلمهای تولیدی اش بخصوص در هنجارها و ناهنجاریها از رفتارهای اجتماعی، تا حدودی به بوته فراموشی سپرده شده است. مدیری در حمایت از مطالعه و کتابخوانی در این برنامه بسیار خوش درخشیده است اما نگارنده از ایشان این پرسش را مطرح میکند که چرا درخصوص فضای سایبری که در هر برنامه به خطا آن را به تبعیت از غلط مصطلح، فضای مجازی میگوید مطالعه کافی نمیکند تا تصور اشتباهش از این بزرگترین دستاورد بشری در دهههای اخیر، محدود به اینستاگرام نشود. آن را به درستی بشناسد و پس از آن، این همه دربارهاش سخن گوید.
چرا مدیری عزیز بی توجه به آلامیکه خانوادههایی که عزیزشان را در سانحه هوایی یاسوج از دست دادهاند و هنوز جنازههای پاکشان به دست این عزیزان نرسیده است تا لااقل مراسم سوگواری را برگزار کنند، نقدی را به شکلی بسیار تاسف بار در هفته گذشته در قالب طنز اظهار کرد و بدتر از آن، مردمیکه در دورهمی حضور داشتند چنان مستانه قهقهه زدند که موجب دل شکستگی بسیاری شد. مهران مدیری عزیز، چرا در طول این چند سال، موزه ای دائمیبرای هدیه مدعوین به موزه دورهمی نگذاشتید تا با فروش بلیت برای بازدیدکنندگان، دل محتاجان و محرومین را شاد کنید و چرا هنوز بسیاری از زلزلهزدگان محتاج به کمکهای مردمی که وعده به کمک به آنها دادهاید را از این مسیر بینصیب گذاشتهاید؟! نشود حکایت نوش دارو بعد از مرگ سهراب. مهران مدیری، افتخار هر ایرانی ایران دوست است اما او هم باید در بوته نقد قرار گیرد و بیشتر رشد
کند.
نظر شما