شناسهٔ خبر: 24599452 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

تقسیم سور چهارشنبه با سالمندان بندرانزلی

انزلی - ایرنا - جمعی از شهروندان بندرانزلی با حضور در یکی از آسایشگاه های این شهر، شادی جشن باستانی چهارشنبه سوری را با سالمندان تقسیم کردند.

صاحب‌خبر -

چهارشنبه‌سوری، جشنی باستانی است که از غروب آخرین سه شنبه سال آغاز و با برگزاری دورهمی های دوستانه و فامیلی ادامه می یابد و به عنوان پیش درآمدی برای استقبال از بهار و جشن‌های نوروزی به شمار می رود که در شاهنامه فردوسی نیز اشاراتی به آن شده است.
بر اساس منابع موجود ایرانیان باستان در این شب آتش بزرگی برپا می‌ کردند که تا صبح زود و طلوع آفتاب، برافروخته می‌ماند و مردم از روی آتش پریده و با گفتن زردی من از تو سرخی تو از من، بیماری و مشکلاتشان را به دست آتش می‌سپردند و به جای آن سرخی، گرما و نیرو را از آتش هدیه می‌گرفتند .
جشن چهارشنبه سوری از جمله جشن ها و آیین هایی است که همگان دوست دارند لحظات خوش خود در این شب را در کنار خانواده و عزیزانشان سپری کرده و خاطراتی به یاد ماندنی برای خود و خانواده و اطرافیان رقم بزنند اما در این شب کسانی نیز هستند که جور زمانه قطار زندگیشان را در ایستگاه آسایشگاه سالمندان متوقف کرده و پس از چندین دهه تلاش برای به ثمر رساندن فرزندانی که هرکدام سری بین سرها در آورده اند، این روزها حتی دور از محبت همان فرزندان چشم انتظار حضور کسانی برای دلجویی و درد دل در اینگونه ایام هستند و همواره این سخن بر لبانشان جاری است که دنیا دار مکافات است اما امیدواریم فرزندان فرزندانمان با آنها چنین رفتاری نداشته باشند و عاقبت به خیری فرزندانشان را در این شب ، از خداوند طلب دارند.
با وجود بی مهری زمانه و در میان هیاهوی زندگی ماشینی، هنوز هم کسانی هستند که با پای دل به سرای سالمندان گام نهاده و شادی جشن چهارشنبه سوری خود را با این عزیزان دور مانده از محبت خانواده تقسیم کردند تا بگویند که نمی گذارند جور زمانه خم ابرویی بر سیمای این بزرگواران بنشاند.
پدران و مادرانی که کودکان خود را به این مکان آورده بودند و همسرانی که پیش از رفتن به خانه پدری، دلجویی و تقسیم شادی با سالمندان را مهم تر دانسته و هنرمندانی که بدون کوچکترین چشمداشت مالی و با نیت شاد کردن دل سالمندان در این مجلس حضور داشتند؛ همگان یک کلام و یک دل بر این امر تاکید داشتند که : زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به تاخیر انداخت و چه زیبا شادی را بر دل غم زده سالمندان نشاندند و با بدرقه دعای خیر آنان راهی منازل خود شدند.
و پایان بخش این مراسم آتشی بود که بر کوپه های کوچک کاه و کلش در محوطه این آسایشگاه برپا شد و سالمندان به یاد دوران جوانی اما این بار به کمک پرستاران آسایشگاه از روی آتش می پریدند؛ با گفتن زردی من از تو و سرخی تو از من درد و رنج خود را به آتش سپرده و سرخی آتش را هدیه گرفتند تا سالی سرشار از شادی و سلامتی را آغاز کنند.
7471/2007

انتهای پیام /*

چهارشنبه‌سوری، جشنی باستانی است که از غروب آخرین سه شنبه سال آغاز و با برگزاری دورهمی های دوستانه و فامیلی ادامه می یابد و به عنوان پیش درآمدی برای استقبال از بهار و جشن‌های نوروزی به شمار می رود که در شاهنامه فردوسی نیز اشاراتی به آن شده است.
بر اساس منابع موجود ایرانیان باستان در این شب آتش بزرگی برپا می‌ کردند که تا صبح زود و طلوع آفتاب، برافروخته می‌ماند و مردم از روی آتش پریده و با گفتن زردی من از تو سرخی تو از من، بیماری و مشکلاتشان را به دست آتش می‌سپردند و به جای آن سرخی، گرما و نیرو را از آتش هدیه می‌گرفتند .
جشن چهارشنبه سوری از جمله جشن ها و آیین هایی است که همگان دوست دارند لحظات خوش خود در این شب را در کنار خانواده و عزیزانشان سپری کرده و خاطراتی به یاد ماندنی برای خود و خانواده و اطرافیان رقم بزنند اما در این شب کسانی نیز هستند که جور زمانه قطار زندگیشان را در ایستگاه آسایشگاه سالمندان متوقف کرده و پس از چندین دهه تلاش برای به ثمر رساندن فرزندانی که هرکدام سری بین سرها در آورده اند، این روزها حتی دور از محبت همان فرزندان چشم انتظار حضور کسانی برای دلجویی و درد دل در اینگونه ایام هستند و همواره این سخن بر لبانشان جاری است که دنیا دار مکافات است اما امیدواریم فرزندان فرزندانمان با آنها چنین رفتاری نداشته باشند و عاقبت به خیری فرزندانشان را در این شب ، از خداوند طلب دارند.
با وجود بی مهری زمانه و در میان هیاهوی زندگی ماشینی، هنوز هم کسانی هستند که با پای دل به سرای سالمندان گام نهاده و شادی جشن چهارشنبه سوری خود را با این عزیزان دور مانده از محبت خانواده تقسیم کردند تا بگویند که نمی گذارند جور زمانه خم ابرویی بر سیمای این بزرگواران بنشاند.
پدران و مادرانی که کودکان خود را به این مکان آورده بودند و همسرانی که پیش از رفتن به خانه پدری، دلجویی و تقسیم شادی با سالمندان را مهم تر دانسته و هنرمندانی که بدون کوچکترین چشمداشت مالی و با نیت شاد کردن دل سالمندان در این مجلس حضور داشتند؛ همگان یک کلام و یک دل بر این امر تاکید داشتند که : زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به تاخیر انداخت و چه زیبا شادی را بر دل غم زده سالمندان نشاندند و با بدرقه دعای خیر آنان راهی منازل خود شدند.
و پایان بخش این مراسم آتشی بود که بر کوپه های کوچک کاه و کلش در محوطه این آسایشگاه برپا شد و سالمندان به یاد دوران جوانی اما این بار به کمک پرستاران آسایشگاه از روی آتش می پریدند؛ با گفتن زردی من از تو و سرخی تو از من درد و رنج خود را به آتش سپرده و سرخی آتش را هدیه گرفتند تا سالی سرشار از شادی و سلامتی را آغاز کنند.
7471/2007

نظر شما