شناسهٔ خبر: 24592430 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آرمان امروز | لینک خبر

بیم و امید در شبه جزیره کره

نوذر شفیعی - استاد دانشگاه- کارشناس مسائل آسیا

صاحب‌خبر -

آرمان- آنچه درروابط آمریکا و کره شمالی تحت عنوان تمایل رهبر کره شمالی برای مذاکره با رئیس جمهور آمریکا و استقبال ترامپ از این گفت‌وگو اتفاق افتاده، یک امر تازه و غیرمنتظره است. قبل از این یک اتفاق تازه و غیرمنتظره دیگری اتفاق افتاده بود و آن اینکه به رغم تنش‌های شدیدی که در شبه جزیره کره وجود داشت، ناگهان در جریان بازی‌های المپیک هیات عالیرتبه‌ای از کره شمالی به کره جنوبی سفر می‌کند و بعد هم هیات عالیرتبه دیگری از کره جنوبی به کره شمالی سفر می‌کند و در جریان دیدار سفر کره جنوبی به کره شمالی است که توافقی حاصل می‌شود که طی آن دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، باهم ملاقات کنند و این پیغام توسط هیات کره‌ای به ترامپ رسانده می‌شود. اتفاق دیگری که مهم به نظر می‌رسد اینکه «اون» پذیرفته که فعالیت‌های هسته‌ای و موشکی کره شمالی را متوقف کند و حتی به سمت خلع سلاح هسته‌ای حرکت کند. این حوادث، حوادث قابل پیش‌بینی در شبه جزیره کره نبوده اما چه اتفاقی افتاده که چنین حوادثی حادث شده و چقدر ممکن است اهمیت داشته باشد و چقدر ممکن است جنبه عملی به خودش بگیرد؟ واقعیت این است که کره شمالی دقیقا براساس منطق رئالیسم عمل می‌کند. مکتب رئالیسم معتقد است که نظام بین‌الملل آنارشی است و سازمان‌های بین‌المللی و حقوق بین‌الملل برای صیانت از بقای کشورها بی‌اهمیت هستند و نمی‌توانند کارآیی داشته باشند لذا کشورها باید به دنبال به حداکثر رساندن قدرت خودشان باشند. یعنی فقط قدرت است که می‌تواند بقای آنها را تضمین کند. کره شمالی به این نکته کاملا واقف بود به این دلیل که در دهه 1990 و حتی بعد ازآن در 2006 از آمریکایی‌ها خواست که بابت متوقف کردن فعالیت‌های هسته‌ای‌شان تضمین امنیتی مکتوب بدهند اما آمریکایی‌ها حاضر به انجام این کار نشدند. ضمن اینکه آمریکا در کره جنوبی، بمب‌های اتمی مستقر کرده که البته سابقه این کار به دهه 1950 برمی‌گردد و سالانه مانورهایی را به همراه کره جنوبی برگزار می‌کند که همه اینها را کره شمالی تهدیدی علیه امنیت ملی خودش تلقی می‌کند. علی‌ایحال کره شمالی به این نتیجه رسید که رمز بقایش دستیابی به تسلیحات اتمی و موشک‌های دوربرد است و الان که به چنین هدفی دست یافته آمادگی خودش را برای مذاکره با آمریکا اعلام کرده که چند تفسیر می‌تواند داشته باشد؛ نخست اینکه کره شمالی از این به بعد می‌خواهد از موضع قدرت با آمریکا وارد مذاکره شود. یعنی آمریکا دیگر با کشوری مذاکره می‌کند که یک قدرت هسته‌ای است. این قدرت با قدرت کره شمالی در دهه 1990 فرق دارد. پس کره شمالی توانمندی هسته‌ای و موشکی خود را هم در پشت نظام سیاسی خودش به عنوان تضمین کننده بقایش قرار داده و هم آن را به عنوان یک ابزار برای چانه‌زنی با ایالات متحده آمریکا درنظر گرفته است. نکته دوم اینکه بعد از اتفاقاتی که در شبه جزیره کره حادث شد و شبه جزیره تا آستانه یک درگیری نظامی پیش رفت، هر سه طرف یعنی آمریکا، کره شمالی، کره جنوبی و حتی ژاپن خواهان خروج آبرومندانه از این بحران بودند. بنابراین المپیک زمستانی کره جنوبی بهانه خوبی را فراهم کرد تا زمینه برای ورود دو طرف به گفت‌وگو و خروج از بن‌بستی که بسیار برایشان تهدیدآمیز بود، فراهم شود. نکته سوم اینکه گفته می‌شود چون کره شمالی فعلا آزمایشات اتمی و موشکی‌اش را انجام داده و پیامی که باید به آمریکا بفرستد را هم فرستاده، ولی در عین حال حجم تحریم‌هایی که علیه کره شمالی وجود دارد، سنگین است و کره شمالی نگران تشدید این تحریم‌ها هم هست، بنابراین برای جلوگیری از تشدید تحریم‌ها و اگر بشود برای کاهش تحریم‌ها چنین پیشنهادی را مطرح کرده اما قصدش از این پیشنهاد خلع سلاح هسته‌ای کره شمالی نیست. چون در روابط بین‌الملل اصل بر بی‌اعتمادی است و کره شمالی نمی‌تواند امنیت خودش را مجددا به قیمت گفت‌وگوهایی که با آمریکایی‌ها صورت می‌دهد، سست کند که نتیجه آن گفت‌وگوها هم مشخص نیست. کره شمالی دو تجربه تلخ را در این زمینه دارد که یکی توافقنامه ژنو 1994 است که آمریکایی‌ها به راحتی آن را نقض کردند.

دیگری هم توافقنامه برجام در ایران است که این هم برای کره شمالی درس عبرت است که نمی‌شود به آمریکایی‌ها اعتماد کرد و همانطور که اشاره شد در روابط بین‌الملل به‌ویژه از منظر رئالیستی اصل بر بی‌اعتمادی است. لذا گفته می‌شود که کره شمالی در پی فریب ایالات متحده آمریکاست. یعنی پیشنهاد خلع سلاح و گفت‌وگوها را مطرح کرده و قطعا این پیشنهاد زمانبر خواهد بود و کره شمالی در فاصله زمانی که این مذاکرات می‌خواهد اتفاق بیفتد، می‌تواند از شرایط فعلی کمی رهایی پیدا کند و یک تنفس اقتصادی و سیاسی بکشد. نکته آخر اینکه اگر فرض را بر این بگذاریم که کره شمالی و آمریکایی‌ها با حسن نیت این پیشنهاد را مطرح کرده‌اند، موضوع بعدی که پیش می‌آید این است که اگر قرار است گفت‌وگو و مذاکره‌ای صورت بگیرد، بر سر چه و درباره چیست؟ اینجا بخشی از مشکل بروز خواهد کرد. چون می‌دانیم که مذاکره به سه بخش پیش مذاکره، خود مذاکره و پس مذاکره تقسیم می‌شود که این پس مذاکره شامل صدور بیانیه، قطعنامه یا توافقنامه است. در مرحله پیش مذاکره باید دستور کار مذاکرات، محل مذاکرات و سطح مذاکره مشخص شودو اگر قرار است در پیش مذاکره دستور کاری برای مذاکره مشخص شود، چه دستور کاری باید تهیه شود؟ آیا واقعا کره شمالی حاضر است که خلع سلاح اتمی شود؟ آیا آمریکایی‌ها حاضرند که تحریم‌ها را علیه کره شمالی لغو کنند؟ و همین موضوع روند آتی را با تهدیدهایی مواجه می‌کند. نکته بعد اینکه اگر فرض کنیم دستور کار مذاکرات هم مشخص شود در آنجا هم چانه‌زنی‌های سختی اتفاق خواهد افتاد. اگر قرار است کره شمالی خلع سلاح هسته‌ای بشود، چگونه خواهد بود و آیا آمریکا هم باید تسلیحات اتمی خود را از کره جنوبی خارج و مانورهای نظامی‌اش را با کره جنوبی تمام کند؟ آمریکا باید «طرح سپر دفاع موشکی» خود را در منطقه شرق آسیا را متوقف کند؟ درواقع وقتی وارد مذاکره شوند، موضوعاتی که باید درباره‌اش مذاکره شود، پیچیدگی‌های خاصی دارد و هر آن ممکن است گفت‌وگوها را بی‌نتیجه کند و علاوه بر آن اعتمادی که فعلا حاصل شده را هم از بین ببرد. اگر توافقنامه‌ای هم به دست آید چه تضمینی برای اجرای آن توافقنامه وجود دارد؟ در سال 1994 آمریکا و کره شمالی توافقنامه‌ای را تحت عنوان توافقنامه ژنو امضا کردند و چون موضوع، موضوع مهمی بود درباره اینکه چه کسی شروع کننده اجرای توافق باشد اختلاف بروز کرد. کره شمالی مثلا باید فعالیت‌های هسته‌ای‌اش را متوقف می‌کرد و آمریکایی‌ها هم باید تحریم‌ها را لغو می‌کردند و کنسرسیومی تشکیل می‌دادند که سوخت مورد نیاز کره شمالی را تامین می‌کرد و قس علیهذا. درباره اینکه چه کسی گام اول را بردارد بین‌شان اختلاف نظر پیش آمد و درنتیجه مذاکرات به بن‌بست کشیده شد. درواقع حتی اگر کره شمالی، کره‌جنوبی، آمریکا و ژاپن به توافقی هم برسند، اجرای آن توافق هم در هاله‌ای از ابهام خواهد بود. نتیجه نهایی اینکه آنچه درروابط کره‌شمالی و کره جنوبی و روابط دو کره با آمریکا اتفاق افتاده، علائم خوبی برای کاهش تنش و بحران در شبه جزیره کره و گام برداشتن در یک مسیر درست است اما اینکه این گام‌ها تا چه میزان برداشته شود و این علائم مثبت اولیه تا چه حد بتواند نویدبخش یک پروسه صلح و در نتیجه رسیدن به صلح در شبه جزیره کره باشد، قضاوت کردن درباره آن زود است و هنوز موضوع در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. به خاطر همین است که آمریکایی‌ها و کره جنوبی حاضر به گفت‌وگو به شرط ادامه داشتن تحریم‌ها شده‌اند و همچنین سیاست ژاپن مبنی بر حداکثرسازی تحریم‌ها ادامه دارد.

 

نظر شما