شناسهٔ خبر: 24304955 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

نقش مهم دوران كودكي در اعتمادسازي

لطفاً به بچه‌ها قول الكي ندهيد!

روزنامه جوان

مهم‌‌ترين آغازگر اعتماد در بين اعضاي يك خانواده زماني به وجود مي‌‌آيد كه فضايي سرشار از صفا و صميميت، دوستي و نزديكي بر آن حاكم باشد و پس از آن شعاع آن افزايش يافته و به خويشاوندان، دوستان، همكاران و... گسترش ‌يابد.

صاحب‌خبر -
مهم‌‌ترين آغازگر اعتماد در بين اعضاي يك خانواده زماني به وجود مي‌‌آيد كه فضايي سرشار از صفا و صميميت، دوستي و نزديكي بر آن حاكم باشد و پس از آن شعاع آن افزايش يافته و به خويشاوندان، دوستان، همكاران و... گسترش ‌يابد. بي‌شك آنچه آغازگر روابط بين ‌فردي است، رابطه فرزند با والدين خود در بدو تولد است. دو سال اول زندگي كودك در اين زمينه بسيار حياتي است و توجه نكردن به اين امر مي‌‌تواند آسيب‌هاي جدي را در آينده، چه از نظر رواني و چه در مسئله اعتماد بين ‌فردي در فرزند ايجاد كند.
         
ريشه‌هاي بي‌اعتمادي از دوران كودكي مي‌تواند اثرات بسيار مخربي در روابط فرد در بزرگسالي داشته باشد و به تبع روابط بين دوستان، روابط كاري و همچنين روابط زناشويي و... را تحت تأثير قرار مي‌دهد. وقتي روابط كودك در سنين بالاتر گسترش مي‌‌يابد و در مدرسه در رابطه با معلمين و همسالان خود با مواردي نظير عدم وفاي به عهد رو‌به‌‌رو مي‌‌شود خود، به نوعي تعيين‌‌كننده روابط فرد در آينده خواهد بود.
كودكان در سنين سه تا شش سالگي و تا قبل از آن كه به مدرسه بروند خيلي ساده هستند. آنها تصور خاصي از اين دنياي پرآشوب ندارند و اگر كودكان را در اين سنين عادت دهند كه از قوانين محكم و تغييرناپذيري متابعت كنند و ضمناً بزرگ‌ترها نيز وقتي حرفي را مي‌‌زنند و وعده‌هايي را به كودك مي‌دهند، به آن عمل كنند، آنها نظر ديگري به دنيا پيدا خواهند كرد. نظم و ترتيب براي آنها يك عادت خواهد شد. اما برعكس، اگر پدر و مادر در برابر اطفال خود اهمال‌‌كاري كرده و به وعده‌هاي خود اهميت ندهند از همان كودكي يك حس بي‌اعتمادي در تحليل نسبت به خود و بعد نسبت به همه چيز در آنها به وجود خواهد آمد. اين خلف وعده كودك را نسبت به محيط اطراف خود بدبين مي‌‌كند و او را وادار مي‌كند كه خود را از اطرافيانش و كودكان ديگر كنار بكشد زيرا فكر مي‌‌كند كه آنها هرچه بگويند دروغ است و حقيقت ندارد.
روانشناسان معتقدند كه چنين كودكاني اگر بر اثر خلف وعده پدر و مادر خود دچار حالت بدبيني شده باشند از نظر تربيتي با وضعيت بغرنجي رو‌به‌رو شده و نمي‌توانند دستورات تربيتي پدر و مادر خود را بپذيرند و ديگر به پدر و مادرشان اعتماد نخواهند داشت و اگر احياناً صحبت‌هاي والدين خود را گوش مي‌كنند، فقط در ظاهر و به خاطر مصلحت است، ولي در اصل چون اعتمادشان سرد شده است نمي‌‌توانند به آنها تكيه كنند.
برخي از والدين ممكن است در اينجا ايراد بگيرند كه موضوع اينقدرها هم جدي نيست و يك بار يا چند بار خلف وعده كردن، اين آثار ناگوار را در بچه‌‌ها نخواهد داشت. در جواب آنها بايد خاطرنشان كرد كه موضوع از اين هم جدي‌‌تر و مهم‌تر است و در اين سنين است كه روحيه كودك شكل مخصوص به خود مي‌گيرد و پايه‌هاي شخصيتي وي محكم مي‌شود، خلف وعده مي‌‌تواند تأثيرات فوق‌ العاده مخربي بر جاي بگذارد.
از آنجايي كه شيوه‌هاي تربيتي در خانواده يكي از مؤثرترين عوامل شكل‌گيري ريشه‌هاي اعتماد و حسن نيت در بزرگسالي است، به يقين مي‌‌توان گفت كه خانواده وظيفه خطيري را در اين زمينه خواهد داشت، تا جايي كه حتماً بايد كوچك‌‌ترين وعده‌‌هايي كه به كودك داده مي‌‌شود نيز تحقق يابد. همچنين از آنجايي كه نوجوانان به گفته‌هاي دبيران و مسئولان مدرسه، بيش از سايرين توجه مي‌كنند پرداختن به اين نكته و پرورش حس اعتماد از جانب اين قشر از افراد جامعه نيز حائزاهميت بسيار است.

نظر شما