شناسهٔ خبر: 24291222 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

«بررسی مطبوعات»

نجات جامعه از انحراف و آسیب ها با تقویت بنیان خانواده

تهران- ایرنا- کانون خانواده، نخستین مرکز رشد و تربیت انسان است که در این نهاد عمیق ترین خصلت های افراد در تعامل های اجتماعی پایه گذاری می شود. توجه به قداست خانواده، تلاش زوجین در حراست از ریشه ها و اصول این نهاد ارزشمند، سلامت جامعه و نجات از انحراف ها را در پی خواهد داشت.

صاحب‌خبر -

مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت وگوها و ... به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.

گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح یکشنبه 6 اسفند 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.

**ضرورت حفظ بنیان خانواده از گزندها
خانواده به عنوان مهم ترین رکن تشکیل دهنده هر جامعه، پررنگ ترین نقش را در مسیر شکل گیری اتفاق هایی که در جامعه رخ می دهد، ایفا می کند. بدون شک کنش های درون این بافت مهم اجتماعی، تاثیر مستقیم بر روح و روان افراد دارد و در این میان زوجین به عنوان دو عنصر اساسی هر خانواده، می توانند با بهره گیری از مهارت های زندگی و شناسایی نقاط ضعف و آسیب شناسی، بنیان خانواده را حفظ و آن را به کانونی پر از مهر و گذشت، برای آرامش یکدیگر و نیز تربیت نسل های آینده تبدیل کنند.

روزنامه«خراسان» در گزارشی با عنوان«زندگی های آدامسی» نوشت: «با یک راننده تاکسی درباره بهتر بودن ازدواج های سنتی و زندگی شیرین و پایدار نسل قدیم حتی در سخت ترین مشکلات صحبت می کردیم. واژه سازی قشنگی کرد. گفت زندگی های الان شده #زندگی‌های-آدامسی. اولش شیرین است اما بعد که بی مزه شد آن را دور می اندازند.» این بخشی از توئیتی است که به تازگی مدیرمسئول روزنامه خراسان منتشر کرده است. در ادامه نگاهی روان شناسانه به چرایی این موضوع و راه حل های مدیریت آن خواهیم داشت.

درباره عشق و علاقه در زندگی مشترک، باورهای فرهنگی زیادی وجود دارد از جمله این که ازدواج باعث از بین رفتن عشق می شود یا رابطه همه زن و شوهرها بعد از گذشت چند سال سرد می شود یا حتی همین اصطلاح زندگی آدامسی که درباره زندگی های امروزی استفاده می شود. اما آیا واقعا عشق بعد از چند سال زندگی مشترک تمام می شود؟ پاسخ به این سوالات نیازمند داشتن یک دیدگاه چند جانبه به مسئله عشق و ازدواج است. برای مثال شاید یکی از علل این که زندگی های امروزی کم دوام تر و سست تر به نظر می آیند، تغییر سطح توقعات و آگاهی همسران به خصوص زن ها، درباره زندگی مشترک و از بین رفتن تدریجی تابوی طلاق و جدایی باشد. احتمالا چند دهه قبل، اگر زن و شوهرها از زندگی مشترک شان ناراضی بودند، به خاطر هنجارهای سفت و سخت اجتماعی کمتر به سمت جدایی و طلاق کشیده می شدند.

در ادامه این گزارش می خوانیم: یاد گرفتیم عشق و دوست داشتن باید چند جانبه باشد و با کم رنگ شدن یک جنبه از آن، نباید از ازدواج مان نا امید شویم، چه کار کنیم که در گذر زمان زندگی مشترک مان رضایت بخش باقی بماند؟ گفت و گو کنید: در زندگی مشترک، تنها گفت و گوی دو نفره است که می تواند منجر به حل مشکل و تعارض شود اما گفت و گو کردن آداب و شرایط خاصی دارد. در یک گفت و گو شما باید هم گوینده خوبی باشید و هم شنونده خوبی. به خصوص خوب شنیدن را تمرین کنید. گفت و گو فرصتی است برای حل مسئله به گونه ای که تا حد امکان خواسته های دو طرف برآورده شود، نه این که میدانی باشد برای جنگ قدرت. مهارت آموزی کنید: زندگی مشترک یک مهارت است و مانند هر مهارت دیگری نیازمند یادگیری است.

روزنامه «اطلاعات» در مطلبی با عنوان «ناباروری و تاثیرآن بر خانواده» نوشت: آخرین بررسی های سازمان جهانی بهداشت حاکی از این است که حدود 15درصد از زوج ها در جهان دچار ناباروری هستند و بررسی های انجمن جنین شناسی ایران هم نشان می دهد که در کشور حدود 20درصد از زوج‌ها نابارور هستند واین در حالی است که به لحاظ مسائل فرهنگی نقش مردان در اغلب موارد نادیده گرفته می شود درحالیکه 50 درصد مشکل ناباروری در زوج ها مربوط به مردان است. امروزه بسیاری از مشکلات ناباروری در مردان قابل رفع بوده و درمان های ناباروری با موفقیت انجام می شود . کارشناسان معتقدند، ناباروری یکی از مشکلاتی است که نه تنها بر رابطه زناشویی ، روابط اجتماعی و خانوادگی زوجین تاثیر عمیقی می گذارد بلکه سومین عامل طلاق در کشور است . آنان می گویند ،استرس ناشی از باروری در زنان بیشتر از مردان است ازاینرو آنان در معرض اضطراب، افسردگی، اختلال جنسی، احساس گناه، کاهش اعتماد به نفس و بی خوابی قرار دارند.

درادامه این مطلب گفت وگو با آزاده میبدی استاد یار روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را می خوانیم: استرس ناشی از ناباروری قابل مقایسه با استرس ناشی از بیماری های سخت مانند ایدز یا سرطان است که توسط زوج نابارورتجربه می شود. استرس ناباروری در زنان بیشتر از مردان ایجاد می شود و این زوج ها پیامدهای ناشی از ناباروری را به اشکال مختلف ماننداضطراب، افسردگی ،اختلال جنسی ،احساس گناه ،کاهش اعتماد به نفس و بی خوابی تجربه می کنند و کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. اختلالات جنسی می تواند دلیل ناباروری افراد باشد و این در حالی است که ناباروری ودرمان آن می تواند رابطه بین زوجین و کیفیت زندگی آنان را تحت تاثیر قرار دهد. درصورت ایجاد اختلالات جنسی کیفیت زندگی فرد پایین آمده و احساس تندرستی فرد کاهش می یابد.

روزنامه«همشهری» در گزارشی با عنوان «هفت خانی به نام طلاق توافقی» نوشت: ممنوعیت صدور حکم طلاق توافقی در مجتمع های قضایی خانواده از سال 94 به این مراکز ابلاغ شده است. بر این اساس در صورتی که زوجین متقاضی طلاق توافقی باشند، دادگاه باید ابتدا موضوع را به مراکز مشاوره خانواده ارجاع دهد و در صورت انصراف ندادن زوجین از طلاق، مرکز مشاوره خانواده موارد مورد توافق زوجین را به دادگاه صالحه اعلام کرده و تصمیم نهایی در این خصوص به عهده دادگاه گذاشته شود. بر این اساس سامانه کاهش و پیشگیری از طلاق نیز توسط سازمان بهزیستی کشور در 11 استان کشور که بیشترین میزان طلاق را دارند راه اندازی می شود. آنطور که انوشیروان محسنی بندپی رییس سازمان بهزیستی کشور می گوید بعد از اجرایی شدن این سامانه طلاق، در استان خراسان رضوی که رتبه نخست در کشور را داشت حدود 12 درصد کاهش پیدا کرده است.

در ادامه این گزارش می خوانیم: به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در تهران 7 مرکز ارجاع اولیه وجود دارد که متقاضیان طلاق ابتدا از مجتمع های قضایی به این مراکز معرفی می شوند و در نهایت مراجعه کنندگان از این مراکز به 130 مرکز مشاوره و کلینیک مددکاری اجتماعی غیر دولتی که با سازمان بهزیستی همکاری می کنند معرفی می شوند و در نهایت اگر به توافق نرسیدند با نامه ای که از این مراکز دریافت می کنند به مجتمع های خانواده مراجعه می کنند. پیش بینی این است که با راه اندازی کامل این سامانه در کل کشور، شیب طلاق کاهش پیدا کند.

**حفظ زیست بوم با رعایت همه جوانب آن
زیست بوم مجموعه ای از همه عواملی است که در سلامت و سعادت بشر نقش بسزایی دارند و هر روز که می گذرد نگهداری ازاین تنها پناهگاه انسان سخت تر می شود. انسان عهده دار وظایفی است تا شرایط زندگی را برای خود و دیگران مهیا کند و اگر در این میان هر یک در این راستا کوتاهی کنند، تاوان این سهل انگاری به نابودی محیطی منجر می شود که می شد با همتی بلند در آن به پاکی نفس کشید، تغذیه درست داشت و بهره های فراوان برد.

روزنامه«شهروند» در گزارشی با عنوان «ملال تالاب» آورد: مرد روحانی که با عبای کرمی و عمامه سیاه جلوی سینی‌های قرمز از خون قدم می‌زند، می‌گوید راهش این است که خیلی مسالمت‌آمیز با مردم حرف بزنیم. پرنده‌فروش‌ها گردن مرغ‌های وحشی را یکی‌یکی شکسته و پاهایشان را به هم گره زده‌اند و می‌گویند که این «بیت‌المال است»، «یعنی مال همه است»، پس آنها هم سهمی دارند؛ «مثل پرتغال‌های وحشی که میوه‌اش مال همه است.» پرنده‌های خونین روی سینی‌ها، در کیسه‌های بزرگ فروشنده‌ها و خریداران روی هم تلنبار شده‌اند؛ روزهای آخر رونق بازار فریدونکنار است و قیمت‌ها سر به فلک کشیده.

یک‌سال و دو‌سال و سه‌سال و 10‌سال پیش هم اوضاع همین بود. پرندگان را می‌کشتند و می‌فروختند و کسی جلودارشان نبود. حالا که روزهای آخر سفر پرندگان مهاجر رسیده، اوضاع همان است که بود. دامگاه‌داران در انتظار جشن آخر هفته قرق‌شکنی و سپردن پرنده‌ها به شکارچیان مسلح‌اند و بلوا در بازاری که همه پرندگان مرده را به آن‌جا می‌فروشند، همان بلوای همیشگی است. تنها یک تفاوت دارد؛ چند روزی است نیمی از سینی‌های بازار پرنده‌فروشان فریدونکنار را به اجبار جابه‌جا کرده‌اند و چند‌ سال شکستن گردن پرنده‌ها در گوشه خیابانی در مازندران، رد خون را روی پیاده‌رو ثبت کرده است.

در ادامه می خوانیم: مازندران از گلوگاه تا رامسر پر از پرنده بود و حالا مسافران گروه‌گروه درحال برگشتن هستند. از میان تمام بازارها و دامگاه‌ها اما فریدونکنار تنها منطقه‌ای بود که بازارش جمع نشد و جمع‌کردن دام‌هایش هم به روزهای آخر حضور پرندگان رسید، وقتی که کار از کار گذشته بود و هزاران پرنده به دام‌ها گیر کرده بودند. در چهارماه گذشته هیچ نیرویی حریف پرنده‌فروش‌ها و دامگاه‌دارها نشد. به سیاق گذشته کمتر عکاسی جرأت کرد با دوربینش وسط این بازار کوچک برود. جای بازار را در روزهای آخر عوض می‌کنند تا بیش از این جلوی چشم نباشد. حتی آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان هم نتوانست مشتری‌ها را از ترس جانشان از این بازار براند. آمار فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست کشور می‌گوید تا امروز نزدیک به دو‌میلیون پرنده در معرض انقراض در فریدونکنار کشته شده است.

روزنامه «قدس» در گزارشی عنوان «حقابه تالاب ها چاره مشکل ریزگردهاست» را آورد و نوشت: ریزگردها بلایی شده است برای بخشی از سرزمینمان و دیگر پذیرفته ایم که وقتی می گوییم ریزگرد، تصویر چند شهر در غرب کشور در ذهنمان نقش می بندد؛ شهرهایی خاک آلود با مشقت هایی که مردم این شهرها به خاطر ریزگردها و گرد و خاک تحمل می کنند. بلای ریزگردها البته از آسمان نازل نشده است، بلکه خودمان آن را به سر خودمان آورده ایم و حاا مانده ایم که با این با چه کنیم؟ روزی آبی را که سالیان دراز به باتاق ها وارد می شد از آن ها دریغ کردیم، باید می دانستیم چه بر سر این آب و خاک می آوریم. وقتی برای بیشتر خواهی و بدون برنامه ریزی وجب به وجب چاه حفر کردیم و آب زمین را کشیدیم و بدون هیچ برنامه ریزی درستی مصرف کردیم، باید می دانستیم که روزی طبیعت از ما انتقام خواهد گرفت و انتقام طبیعت هم سخت است. البته نباید فراموش کنیم که اگر اشتباهات گذشته را تکرار کنیم، نقاط دیگری از کشور هم دچار معضل ریزگردها خواهد شد.

در ادامه می خوانیم: در این گزارش ابتدا سراغ رئیس اداره محیط زیست اهواز رفتیم. علی بنی عگبه درباره چگونگی رفع معضل ریزگردها گفت: تا زمانی که در تالاب ها آبی باشد و حقابه آن ها رعایت شود، ما به مشکل ریزگرد به این شکل که در حال حاضر روبه رو هستیم روبه رو نخواهیم بود، ولی وقتی با رفتارهای نادرست ما، تالاب ها خشک شده اند، خاک آن ها که معمولاً خاکی شور و مستعد فرسایش است با وزش باد به گرد و خاکی تبدیل می شود که به مناطق مسکونی ما هم می رسد و زندگی را دچار مشکل می کند. به علت توالی خشکسالی ها و کاهش بارندگی ها و در نتیجه کاهش حقابه تالاب ها، عرصه های زیادی در استان خوزستان خشک شده یا در حال خشک شدن هستند و اقدام های صورت گرفته می تواند تأثیرگذار باشد، ولی به دلیل وسعت مناطق خشک شده، این اقدام ها ولو اینکه تأثیرگذار باشند، نمی تواند در بازه زمانی کوتاه مشکل ریزگردها را حل کند. باید به دنبال روش های تأثیرگذار باشیم. سال گذشته 5000 هکتار نهالکاری شده است و امسال هم 30 هزار هکتار در دست نهالکاری است، اما فراموش نکنیم مساحت عرصه ها زیاد است و برخی از کانون های تشکیل ریزگردها در خارج از مرزهای ما قرار دارند و تحت کنترل ما نمی باشند.

روزنامه«اعتماد» در یادداشتی به قلم علی توکلی با عنوان«امید به آینده شهر» نوشت: شهر تهران از نظر وضعیت و شرایط زیست و بر اساس مطالعه‌ای که توسط واحد بررسی‌های مجله اکونومیست انجام شده است، در رتبه ١٣٣ جهانی از ١٤٠ شهر مهم جهان قرار دارد. این وضعیت هرچند نشان‌دهنده حضور پایتخت ایران در فهرست شهرهای مهم جهان است؛ اما بهتر است به آن راضی نباشیم و بکوشیم تا به سمت بهبود رتبه شهرمان حرکت کنیم. البته ارتقای این شاخص، کار دشواری است ولی با تحولاتی که اراده ساکنان پایتخت در مدیریت شهری تهران پدید آورده است، زمینه لازم برای شکوفایی فراهم شده است و آینده تهران را می‌توان شهر امید، مشارکت و شکوفایی دانست تا به مدد آن، نشاط و آرامش را در شهر حاکم کنیم.

در ادامه می خوانیم: در موضوعات راهبردی شهر تهران، تقویت سرمایه اجتماعی و مشارکت عمومی، توسعه فرهنگی و اجتماعی، عدالت در تامین تسهیلات و خدمات شهری، محیط زیست، آب و فاضلاب، ایمنی تاب‌آوری مقابله با مخاطرات، معماری و شهرسازی و بازآفرینی شهری پایدار، حمل و نقل و ترافیک و همچنین اقتصاد شهری، جزو اولویت‌های مدیریت شهری دوره کنونی است که نشان‌دهنده عبور از مرحله «توسعه سازه‌محور» به «توسعه همه‌جانبه» است. این تغییر نگرش، می‌تواند کمک کند تا شهر صرفا از طریق تصاویر هوایی و نقشه‌های پل‌ها و تونل‌ها خلاصه نشود و شهروندان نیز به عنوان رکن اصلی شهر مورد توجه قرار گیرند که ارتقای رضایتمندی شهروندان از زندگی در تهران را به دنبال خواهد داشت. در سال‌های گذشته، همواره از ضرورت نوسازی بافت‌های فرسوده سخن به میان می‌آمد؛ حال آنکه نیاز اساسی‌تر شهر تهران، نوسازی ذهن‌های فرسوده است. مدیریت شهری در مسیر این نوسازی قرار گرفته و امید است با همدلی سه جانبه شورای شهر، شهردار و ساکنان پایتخت، شاهد روزهای بهتری برای شهرمان باشیم.

**سلامتی و نقش اثرگذار آن در بهره وری مناسب از زندگی
انسان با وجود مشغله ها و مشکلات عدیده ای که در مسیر زندگی ماشینی، برای خود دست و پا کرده است، از یکی از مهم ترین فاکتورهای زندگی یعنی سلامتی غافل ماند که بزرگ ترین تهدید زندگی بشر محسوب می شود. سلامتی چه در مقوله جسم و جان و چه در بحث روح و روان به اندازه ای اهمیت دارد که در هر شرایطی مراقبت از خویشتن باید اولویت زندگی افراد باشد. امروزه گستره بیماری های گوناگون، به فراخور گسترش تکنولوژِی، شکل و شمایل جدیدتر و البته خطرناک تری به خود گرفته است.

روزنامه«ایران» در گزارشی با عنوان «حلقه مفقوده در نظام سلامت» نوشت: مقوله سلامت یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های اجتماعی است. در نظام سلامت‌کشور، انتظار از وزارت بهداشت برای حل مشکلات این حوزه تقریباً یک انتظار 100 درصدی است؛ تنها 25 درصد از مجموعه مدیریتی نظام سلامت در اختیار وزارت بهداشت است اما 75 درصد بقیه ساز و کارهای نظام سلامت کجاست؟ چرا با آنکه وزارت بهداشت تولیت نظام سلامت را بر عهده دارد تنها 25 درصد از مجموعه مدیریتی نظام سلامت در اختیار وزارت بهداشت است؟ 75 درصد بقیه ساز و کارهای نظام سلامت کجاست؟ شناخت و آگاهی از پدیده‌های اجتماعی کمک شایانی می‌کند که ما بتوانیم در این مسائل بهتر عمل کنیم؛ فرآیندها را بشناسیم و در نهایت پس از آسیب شناسی مشکلات، عیوب را برطرف کنیم. اما این کار به یک رویکرد علمی و نظام مند نیاز دارد. بگذارید یک بار مروری کنیم بر مشکلات در هم تنیده نظام سلامت خودمان و در این راه از فرهنگ زیبای فارسی هم مدد جوییم.

در ادامه این گزارش می خوانیم: از سوی دیگر بدون توجه به عواقب مصرف مداوم غذاهای ناسالم، گوشت و سبزیجات ناسالم تولید می‌کنیم و می‌گوییم دامداری و باغ خودمان است و حالا هم که کسی از خوردن اینها طوری‌ نشده، موتورسیکلت و ماشین با کیفیت پایین تولید می‌کنیم و می‌گوییم مرکب خودمان است و حالا هم که خودمان طوری نشدیم و خیلی از موارد ریز و درشت دیگر. نتیجه همه اینها می‌شود نمردن به شکل طبیعی، کاهش امید به زندگی، از دست رفتن سال‌های مفید عمر و نقصان عمر مفید و سالم، فرسودگی زودتر از موعد و خلاصه به‌زحمت افتادن جان آدمی که البته شریف است به جان آدمیت. همه اینها یعنی روز به روز شلوغ‌تر شدن بیمارستان‌ها و مطب‌ها و جاری شدن هزینه‌های گزاف به سمت متخصصان و البته شکایت و مطالبات تمام نشدنی و گله مدام از نظام سلامت کشور و مسئولان آن از پزشکان و میزان سوادشان و از اینکه چرا کسی درد ما را نمی‌فهمد و....

روزنامه«ابتکار» در گزارشی با عنوان «مردان علیه سلامت مردان» می نویسد: از کودکی به یاد داریم که تا پسربچه ای گریه می کند فوری اطرافیان او می گویند «مرد که گریه نمی کند» یا اینکه کارهای سخت و سنگین معمولا بر دوش مردان است، شاید نمونه ملموس آن خانه تکانی برای عید نوروز باشد که کارهای دشوار به اسم مردها نوشته می شود، اگرچه به طور معمول توان جسمی مردان نسبت به زنان بیشتر است اما به طور حتم انجام یکسری فعالیت ها می تواند صدمه ای جدی به آنها وارد کند. در این جا میزان توجه مردان به سلامتی جسمی و حتی روحی شان مطرح می شود اینکه چقدر به بدن و توانایی های خود آشنایی دارند. «حسین» شهروند 36ساله ای است که در این باره به «ابتکار» می گوید: «توجه به سلامت برای مردان، هنوز در کشور ما رفتاری لوکس محسوب می شود. سلامت جسمی شاید با ورزش تامین شود اما فرهنگ مراجعه دوره ای به پزشک آقایان (اورولوژیست( به دلیل فرهنگ غلط و تابوهای اشتباه، هنوز وجود ندارد و معمولا تا برای کسی مشکلی پیش نیاید به پزشک مراجعه نمی کند این در حالی است که دانش سلامت جنسی هم در کشور ما بسیار پایین است و حتی تصورات غلطی به جای دانش درست جنسی در ذهن افراد وجود دارد.«

در ادامه این گزارش می خوانیم: »رضا» دیگر شهروندی است که در این باره به «ابتکار» می گوید: «باورهای غلطی در مورد مسائل مربوط به مردان وجود دارد، مثلا اینکه مرد مشکلات خود را بروز نمی دهد، درددل نمی کند، او باید محکم باشد؛ همه اینها فشارهای روانی و استرس های زیادی را به مرد تحمیل می کند. پیامد چنین باورهایی ایجاد اثرات مخرب روانی و فیزیکی بر وجود مردان است. در این حوزه جامعه ایران از کمبود اطلاعات رنج می برد و نیازمند نگاه تحلیلی روان و جامع شناسانه دارد«

همه این اظهارات درحالی است که پویش هفته ملی سلامت مردان ایران، همه ساله با هدف اطاع رسانی و حساس سازی گروه های مختلف جامعه درخصوص اولویت های سلامت مردان کشور برگزار می شود اما آنطور که باید درباره آن در محافل مختلف خبری و شبکه های اجتماعی حرفی به میان نمی آید این درحالی است که فردا آخرین روز این هفته است و به نظر می رسد برنامه ریزی مسئولان در این زمینه چندان رضایت بخش نیست با این توضیح که از اجرای این پویش تاکنون 11سال می گذرد و برای افزایش آگاهی جامعه نسبت به سلامتی شان زمان کمی نیست.

روزنامه «قدس» در مطلبی با عنوان«آماده مناظره با مسئولان وزارت بهداشتیم» نوشت: روز گذشته دکتر سید حسن هاشمی، وزیر بهداشت بار دیگر اظهار کرد: چیزی به نام طب اسلامی نداریم. تنها طب سنتی داریم که در ایران همان طب ایرانی است و خوشبختانه این روزها رو به گسترش است. طبی که این روزها رو به گسترش است و دولت هم خود را موظف به حمایت از آن می داند. کارشناسان چه می گویند؟ البته کارشناسان این حوزه نظری کاملاً متفاوت دارند. دکتر حمیدرضا ضیایی، پژوهشگر حوزه طب اسلامی با بیان اینکه در مورد این اظهار نظرها نمی توان تنها به چند جمله پاسخ بسنده کرد، به خبرنگار ما می گوید: در مورد ادعای این بزرگواران حاضر هستیم با مسئوان ارشد وزارت بهداشت، مناظره یا مذاکره کنیم و با منطق، دلیل قرآنی و علمی ثابت کنیم که طب اسامی وجود دارد. پنج سال پیش می گفتیم 300 آیه قرآن به طب اسلامی اشاره دارد. اکنون با تأکید بیان می کنیم که تمامی آیات قرآن سرشار از طب اسلامی است، اما چون طب اسلامی را نمی شناسیم، منکر وجود آن می شویم. در روایت ها آمده است که درمان تمام بیماری ها در قرآن است.

در ادامه می خوانیم: طب اسلامی وجود دارد. البته در این رشته هنوز به انتهای آن نرسیده ایم. مانند طب مدرن که هنوز ابهام ها، پرسش ها و محدودیت های زیادی در ذهن ما وجود دارد و باید این راه را طی کنیم تا بیشتر به عمق آن برسیم. طب اسلامی کامل تر از طب سنتی است پایه های طب اسلامی ایرانی بر دو ستون اصلی استوار است؛ اصلاح سبک زندگی و اصاح تغذیه. دکتر محمود امینی، پژوهشگر طب اسلامی در ادامه با تأکید بر اینکه طب اسلامی کامل تر و دقیق تر از طب سنتی است، به خبرنگار ما توضیح می دهد: طب اسلامی بر مبنای روایت ها و آیات قرآن بوده، اما طب سنتی بر اساس تجربیات است. طب اسلامی برای بیماری ها و درمان آن ها برنامه هایی دقیق و کامل دارد. عده ای در تاش برای ضربه زدن به طب اسلامی هستند و سعی می کنند این رشته را به حاشیه بکشانند. اینکه پدر طب اسلامی کیست و... تنها مواردی حاشیه ساز برای براندازی و توطئه دشمنان برای کمرنگ شدن اسلام است. مهم این است که مردم درمان شده و درد و رنج بیماری آن ها کمتر شود. نام اسامی، سنتی یا مدرن تنها بازی با کلمات است.

*گروه اطلاع رسانی
پژوهشم**9428**9131
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.

انتهای پیام /*

نظر شما