شناسهٔ خبر: 24286699 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

تکمله‌ای بر آسيب شناسي سياست‌هاي دولت در مقوله بافت فرسوده (5)

صاحب‌خبر -

  رضا کرمی*

در طي بيانات گذشته با يادآوري ناكامي‌‌هاي دولت‌ها در كلان پروژه‌هاي عمراني در طي سه دهه اخير، روند بازسازي بافت‌هاي فرسوده را از چهار منظر مورد بررسي قرار داديم. اولا تلقي مردم و اظهارات مسئولين از بافت فرسوده با آنچه مديران ارشد عمراني كشور در عمل دنبال مي‌كنند، مغايرت دارد. ثانيا طرح‌هاي سالمند و پرهزينه‌اي كه براي كشور سرنوشت ساز است، وظيفه پايش و نظارت را براي همگان، به‌خصوص كارشناسان در رشته‌هاي مربوطه ضروري مي‌نمايد. ثالثا اثرات اين طرح بر آينده شهرسازي ما كه تاكنون موفق به ارائه سيماي شهري از دوران خود نشده‌ايم، بسيار مخرب و ناگوار خواهد بود. رابعا نگاه تكنوكرات و فارغ از پشتوانه‌هاي محتوايي و پيوست فرهنگي كه ناظر بر رسالت عصر نظام جمهوري اسلامي است، حداقل اين طرح را فاقد صلاحيت دفاع نموده و با دقت بيشتر احتمال نفوذ تفكر برون مرزي را در مهندسي كلان آن تداعي مي‌نمايد.
در بيانات اخير نيز براي روشن‌تر شدن ابعاد موضوع، چهار مقوله اساسي پيرامون بافت فرسوده را مورد بررسي قرار مي‌دهيم:
اول: بايد دانست كه در نظام شهري كه خود متشكل از نظام‌هاي شهروندي، شهرداري و شهرسازي است، بافت فرسوده به چه معناست؟ يك نظر قابل قبول از سوي شهرسازان اين است كه بافت شهري، فرسوده نمي‌شود بلكه مانند پيكر زنده فعال و دائما خود ترميم شونده و كارآمد است. اين پيكر مرمت يابنده است و نواقص و كمبودهاي خود را در فرايندي ارگانيك جبران مي‌كند. در اين منظر فرسودگي و ناكارآمدي بافت، كاملا وابسته به ناكارآمدي نظام شهروندي و شهرداري است و ربطي به نظام شهرسازي ندارد. به اين معني كه اين شهروندان هستند كه با وابستگي‌هاي محلي و منطقه‌اي، در يك فرآيند پويا نسبت به مرمت و اصلاح محلات و مناطق، نقش مطالبه‌گر را ايفا مي‌كنند و از سوي ديگر اين نظام مديريت شهري است كه با حمايت (البته با باورمندي به هويت محلات شهري) به اين مطالبه پاسخ درست مي‌دهد. در اين ميان نظام شهرسازي، رابط و ترجماني في مابين دو نظام شهروندي و شهرداري بوده و نياز مردمي و نياز مديريتي را با تخصص و تعهدي كه دارد، بطور علمي پاسخ داده و برآورده مي‌نمايد. براي توجه كساني كه با مباني توسعه شهري غرب، ادبيات ساماندهي بافت‌هاي فرسوده را ترتيب داده و يا فهميده‌اند، بايد نمونه چنين رفتاري را در نظام شهري شهرهاي اروپايي يادآور شد. ما شاهد هستيم كه اساسا در شهرهاي اروپا، نه سرعت تغيير سيماي شهر، مانند شهرهاي ماست و نه تخريب و نوسازي با اين حجم و وسعت كه در شهرهاي ما جريان دارد، اساسا قابل قبول است. نمونه‌هاي متعددي سراغ داريم كه به جهت احداث ساختماني ناهمگون بافت موجود در آن شهرها و نواحي، موجي از مخالفت‌ها ميان مردم و مسئولان و متخصصان شهرسازي آن كشورها به راه افتاده و از سويي هم در آن شهرها سخني از حذف بافت شهري (تخريب- تجميع- نوسازي) محلات قديمي و فرسوده نمي‌شنويم.
ريشه‌يابي رفتار شهرسازي آنان و آسيب‌شناسي رفتار شهرسازي در كشورها در محافل علمي شهرسازي و معماري قابل بحث است و در حوصله مطالعات رسانه‌اي نيست. اما مي‌توان جامعه را از خطر كلان طرح‌هايي كه كيان نظام شهرسازي و معماري ما را تهديد مي‌كند با خبر نمود و بلكه لازم است چنين كاري در رسانه صورت گيرد. چرا كه امروز بي‌هويت كردن شهرهاي ما، بديل و نظير ازاله هويت ملي است كه در دوران پهلوي اول و دوم، تحت عناوينی چون كشف حجاب و لباس واحد و كلاه فرنگي و امثال آن صورت بست كه البته به حول و قوه الهي اين بار سربازان فرهنگي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با هزينه كرد خود، راه نفوذ را بر تكنوكرات‌هاي فارغ از دغدغه‌هاي بومي و ديني خواهند بست.
* کارشناس ارشد معماری و شهرسازی

نظر شما