به گزارش
جهان نيوز، ماجرای دراویش گنابادی و اغتشاشاتی که اخیرا موجب شدهاند چند روزی است که تبدیل به تیتر یک رسانههای داخلی و خارجی شده است. در پی دستگیری یکی از این دراویش عدهای از آنان مقابل کلانتری منطقه پاسداران تجمع کردند و خواستار آزادی بیقید و شرط او شدند که با مخالفت پلیش همراه شد. تحصن کنندگان زمانی که با رد شدن درخواستشان مواجه شدند تلاش کردند تا با توسل به زور به خواسته خود برسند.
این اقدام آنها تا شب به درازا کشید و در نهایت آشوب و ناآرامی بسیاری را رقم زد. آنها با استفاده از سلاح سرد به جان مردم و ماموران نیروی انتظامی افتادند و آنها را تهدید کردند. در همین حین ناگهان یکی از آنها به نام محمد ثلاث در اقدامی جنون آمیز سوار بر اتوبوسی سفید به طرز وحشیانهای به سمت ماموران نیروی انتظامی حمله ور شد و دو تن از آنها به علاوه یک سرباز وظیفه را زیر گرفت و به شهادت رساند.
این اقدامات غیر انسانی فقط به اینجا ختم نشد، آنها علاوه بر این کار اقدام به تخریب اموال عمومی و شخصی ساکنین آن محل کردند و سعی کردند با ایجاد رعب و وحشت در نیمههای شب ناآرامیهای بیشتری را رقم بزنند. آنها با این کار در واقع چهره واقعی خود را آشکار کردند و این سوال را در اذهان ایجاد کردند که واقعا این دراویش چه کسانی هستند و چه ادعاهایی دارند و چرا اقدام به چنین کارهای غیر عقلانی و جنونآمیزی میکنند؟ در ادامه به بحث و بررسی این فرقه پرداخته و تلاش میشود تا شرح مختصری از تاریخچه آن ارائه شود.
تصوف از زمان پیدایش تا ادامه حیاتش به فرقههای مختلف تقسیم شد که شامل فرقه نعمت اللهیه، ذهبیه، اویسیه، گنابادیه، خاکساریه و تعدادی دیگر میشود.
با توجه به موضوع گزارش در اینجا تنها به معرفی یکی از این فرقهها یعنی فرقه گنابادیه بسنده میشود. قبل از پرداختن به این بحث ناگفته نماند که اکثر فرقه ها در ایران از شعبات فرقه نعمتاللهیه هستند که مؤسس آن شخصی به نام نعمت الله ولی متولد 731 در شهر حلب بود که در سال دوم سلطنت تیمور یعنی سال 762 قمری وارد ایران شد و از همان زمان تصوف را در ایران احیا کرد.
فرقه گنابادی که بهنامهای دیگر طاووسیه، نعمت اللهی، سلطان علیشاهی و نعمت اللهی گنابادی نیز شناخته میشود توسط ملا سلطان محمد گنابادی تأسیس شد. سلطان محمد در 1251 در بیدخت گناباد متولد شد. وی در سال 1293 ادعای قطبیت کرد. او توانست با استفاده از جهل مردم و ارائه برنامههای دینی برای آنان و نیز با مداوای رایگان بیماریهایشان، برای خود مریدان وپیروانی جذب کند.
با گذشت زمان و در پی بروز انحرافات این فرد، مردم بیدخت خدمت آخوند خراسانی مرجع زمان، رسیدند و ماجرای ادعاها و انحرافات او را برای ایشان بازگو کردند که بلافاصله پس از آن ، ایشان حکم ارتداد از سلطان محمد را صادر کرد. از دیدگاه سلطان محمد هر کسی که به قطب ایمان نداشت مؤمن نبود و از شرایط اصلی مرید بودن سرسپردگی محض بود یعنی افراد باید در مقابل اراده مراد یا همان قطب تمام اراده خود را از بین ببرند و در صورت مشاهده انحرافات و فسادهای اخلاقی که از وی سر میزد سکوت و وانمود کنند چیزی ندیدهاند. آنها همچنین باید یک دهم از درآمد خود را به قطب بپردازند و هنگام ورود و خروج او را سجده کنند.
اگر کسی قصد تشرف به این فرقه را دارد باید 5 غسل را به جا آورد؛ غسل اسلام، زیارت، حاجت، توبه و جمعه حتی اگر دوشنبه مشرف شود. برای صوفی شدن باید پارچه سفید از جنس کتان، سه کیلو نبات و مقداری جوز هندی همراه مرید باشد که در بدو ورود به استاد راهنما میدهد وسپس با اذن او راهی مکانی میشود که قطب یا مراد اذن ورود و حضور داده است. این اشیا وصله نام داشته و هر یک در دل خود راز مگویی دارد.
شعار اصلی این فرقه هو121 است که حروف ابجد نام امام علی (ع) است و هو یا علی را در مکاتبات خود به جای «بسم الله الرحمن الرحیم » مینویسند آنها امام علی را مظهر خداوند می نامند و به امام وجهه و جایگاهی برابر با خدا میدهند که به گروه علی اللهی معروفند. البته آنها در شهرهای مختلف نام خاص خود را دارند. این گروه دین خود را جدا از اسلام میدانند و به محرمات و مکروهات دین اسلام اعتقادی ندارند. مثلا نوشیدن مشروب در به اصطلاح دین آنها مانعی ندارند و یا فساد اخلاقی توجیه پذیر است.
در پی اعتراضات مردم گناباد و صدور حکم ارتداد از وی توسط مرحوم آخوند خراسانی (ره) مردم یک شب سلطان محمد را خفه کردند. پس از مرگ وی پسرش نورعلیشاه ثانی قطب شد. او هم پس از 10 سال در ری کشته شد. بعد از نور علیشاه، صالح علیشاه و بعد از وی به ترتیب: سلطان حسین تابنده (رضا علی شاه)،علی تابنده(محبوب علی شاه ) نور علی تابنده ( مجذوب علی شاه ) قطب شدند.
بدین ترتیب فرقهای عجیب بر پایه غرایز و امیال درونی شکل گرفت و رشد کرد و امروز به اینجا رسید. و عدهای را مرید خود کرد؛ افرادی نااگاه و یا شاید هم آگاهی که با انتخاب خود قدم در مسیری پوچ و فانی گذاشتند و به نام دین دست به هر کار زشت و ناپسندی زدند. افرادی که برای خود عنوان درویش گذاشتند و پشت نقاب مسلک به اصطلاح عارفانهشان اقدام به جنایات بزرگی میکنند.
واقعه تلخ چند شب گذشته در خیابان پاسداران و به شهادت رسیدن تنی چند از خادمان غیور و جان برکف این مرز و بوم و نیز برهم زدن نظم و آرامش شهروندان هر چه بیشتر این حقیقت را آشکار و این دراویش داعشی گنابادی را در میان مردم رسوا کرد؛ اقدامی که حتی با واکنشهای تند مردم گناباد علیه آنها مواجه شد.
تصاویری که در ادامه ارائه شده است مربوط به اغتشاشات اخیری است که این دراویش داعشی سبب شدهاند.
منبع:باشگاه خبرنگاران
∎
این اقدام آنها تا شب به درازا کشید و در نهایت آشوب و ناآرامی بسیاری را رقم زد. آنها با استفاده از سلاح سرد به جان مردم و ماموران نیروی انتظامی افتادند و آنها را تهدید کردند. در همین حین ناگهان یکی از آنها به نام محمد ثلاث در اقدامی جنون آمیز سوار بر اتوبوسی سفید به طرز وحشیانهای به سمت ماموران نیروی انتظامی حمله ور شد و دو تن از آنها به علاوه یک سرباز وظیفه را زیر گرفت و به شهادت رساند.
این اقدامات غیر انسانی فقط به اینجا ختم نشد، آنها علاوه بر این کار اقدام به تخریب اموال عمومی و شخصی ساکنین آن محل کردند و سعی کردند با ایجاد رعب و وحشت در نیمههای شب ناآرامیهای بیشتری را رقم بزنند. آنها با این کار در واقع چهره واقعی خود را آشکار کردند و این سوال را در اذهان ایجاد کردند که واقعا این دراویش چه کسانی هستند و چه ادعاهایی دارند و چرا اقدام به چنین کارهای غیر عقلانی و جنونآمیزی میکنند؟ در ادامه به بحث و بررسی این فرقه پرداخته و تلاش میشود تا شرح مختصری از تاریخچه آن ارائه شود.
تصوف از زمان پیدایش تا ادامه حیاتش به فرقههای مختلف تقسیم شد که شامل فرقه نعمت اللهیه، ذهبیه، اویسیه، گنابادیه، خاکساریه و تعدادی دیگر میشود.
با توجه به موضوع گزارش در اینجا تنها به معرفی یکی از این فرقهها یعنی فرقه گنابادیه بسنده میشود. قبل از پرداختن به این بحث ناگفته نماند که اکثر فرقه ها در ایران از شعبات فرقه نعمتاللهیه هستند که مؤسس آن شخصی به نام نعمت الله ولی متولد 731 در شهر حلب بود که در سال دوم سلطنت تیمور یعنی سال 762 قمری وارد ایران شد و از همان زمان تصوف را در ایران احیا کرد.
فرقه گنابادی که بهنامهای دیگر طاووسیه، نعمت اللهی، سلطان علیشاهی و نعمت اللهی گنابادی نیز شناخته میشود توسط ملا سلطان محمد گنابادی تأسیس شد. سلطان محمد در 1251 در بیدخت گناباد متولد شد. وی در سال 1293 ادعای قطبیت کرد. او توانست با استفاده از جهل مردم و ارائه برنامههای دینی برای آنان و نیز با مداوای رایگان بیماریهایشان، برای خود مریدان وپیروانی جذب کند.
با گذشت زمان و در پی بروز انحرافات این فرد، مردم بیدخت خدمت آخوند خراسانی مرجع زمان، رسیدند و ماجرای ادعاها و انحرافات او را برای ایشان بازگو کردند که بلافاصله پس از آن ، ایشان حکم ارتداد از سلطان محمد را صادر کرد. از دیدگاه سلطان محمد هر کسی که به قطب ایمان نداشت مؤمن نبود و از شرایط اصلی مرید بودن سرسپردگی محض بود یعنی افراد باید در مقابل اراده مراد یا همان قطب تمام اراده خود را از بین ببرند و در صورت مشاهده انحرافات و فسادهای اخلاقی که از وی سر میزد سکوت و وانمود کنند چیزی ندیدهاند. آنها همچنین باید یک دهم از درآمد خود را به قطب بپردازند و هنگام ورود و خروج او را سجده کنند.
اگر کسی قصد تشرف به این فرقه را دارد باید 5 غسل را به جا آورد؛ غسل اسلام، زیارت، حاجت، توبه و جمعه حتی اگر دوشنبه مشرف شود. برای صوفی شدن باید پارچه سفید از جنس کتان، سه کیلو نبات و مقداری جوز هندی همراه مرید باشد که در بدو ورود به استاد راهنما میدهد وسپس با اذن او راهی مکانی میشود که قطب یا مراد اذن ورود و حضور داده است. این اشیا وصله نام داشته و هر یک در دل خود راز مگویی دارد.
شعار اصلی این فرقه هو121 است که حروف ابجد نام امام علی (ع) است و هو یا علی را در مکاتبات خود به جای «بسم الله الرحمن الرحیم » مینویسند آنها امام علی را مظهر خداوند می نامند و به امام وجهه و جایگاهی برابر با خدا میدهند که به گروه علی اللهی معروفند. البته آنها در شهرهای مختلف نام خاص خود را دارند. این گروه دین خود را جدا از اسلام میدانند و به محرمات و مکروهات دین اسلام اعتقادی ندارند. مثلا نوشیدن مشروب در به اصطلاح دین آنها مانعی ندارند و یا فساد اخلاقی توجیه پذیر است.
در پی اعتراضات مردم گناباد و صدور حکم ارتداد از وی توسط مرحوم آخوند خراسانی (ره) مردم یک شب سلطان محمد را خفه کردند. پس از مرگ وی پسرش نورعلیشاه ثانی قطب شد. او هم پس از 10 سال در ری کشته شد. بعد از نور علیشاه، صالح علیشاه و بعد از وی به ترتیب: سلطان حسین تابنده (رضا علی شاه)،علی تابنده(محبوب علی شاه ) نور علی تابنده ( مجذوب علی شاه ) قطب شدند.
بدین ترتیب فرقهای عجیب بر پایه غرایز و امیال درونی شکل گرفت و رشد کرد و امروز به اینجا رسید. و عدهای را مرید خود کرد؛ افرادی نااگاه و یا شاید هم آگاهی که با انتخاب خود قدم در مسیری پوچ و فانی گذاشتند و به نام دین دست به هر کار زشت و ناپسندی زدند. افرادی که برای خود عنوان درویش گذاشتند و پشت نقاب مسلک به اصطلاح عارفانهشان اقدام به جنایات بزرگی میکنند.
واقعه تلخ چند شب گذشته در خیابان پاسداران و به شهادت رسیدن تنی چند از خادمان غیور و جان برکف این مرز و بوم و نیز برهم زدن نظم و آرامش شهروندان هر چه بیشتر این حقیقت را آشکار و این دراویش داعشی گنابادی را در میان مردم رسوا کرد؛ اقدامی که حتی با واکنشهای تند مردم گناباد علیه آنها مواجه شد.
تصاویری که در ادامه ارائه شده است مربوط به اغتشاشات اخیری است که این دراویش داعشی سبب شدهاند.
منبع:باشگاه خبرنگاران
نظر شما