شناسهٔ خبر: 24268105 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

راه‌های پیش روی جهانگیری

صاحب‌خبر -
فرارو - «بعد از انتخابات ریاست جمهوری هنوز بطور خصوصی خدمت رهبری نرفته‌ام، ولی ان شاء الله حتما می‌روم.» این را اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی در گفت و گوی خود با فایننشال تایمز گفته است. اسحاق جهانگیری اولین کسی نیست که بر صندلی معاونت اول رئیس جمهور می‌نشیند، اما قطعا فردی است که می‌توان درباره اش گفت: به معاونت اول رئیس جمهور معنای جدیدی بخشیده است. قبل از نشستن اسحاق جهانگیری بر صندلی معاونت اول رئیس جمهور، این صندلی خیلی به چشم نمی‌آمد. حتی زمانی که محمود احمدی‌نژاد تصمیم داشت معاونت اول خود را به اسفندیار رحیم مشایی بسپارد، این صندلی آنقدر‌ها دیده نشد. درست است که جهانگیری با حضورش در انتخابات ۹۶ خود را به عنوان یک مدعی ریاست جمهوری نزد افکار عمومی مطرح کرد، اما همزمان این را اعلام می‌کرد که معاونت اول رئیس جمهور دست کم از خود ریاست جمهوری ندارد.

وقتی جهانگیری چشم امید اصلاح‌طلبان شد
جهانگیریِ اصلاح‌طلب بعد از وفات آیت الله هاشمی رفسنجانی یکی از چشم‌های امید اصلاح‌طلبان بود، تا جایی که روایت کرده است که خدمت رهبر انقلاب رفته و ایشان، جهانگیری را رابط خود و اصلاح‌طلبان می‌کنند. با این حال آنگونه که خود روایت می‌کند، از بعد از انتخابات ریاست جمهوری نتوانسته است به صورت خصوصی با رهبر معظم انقلاب دیدار کند. البته خودش می‌گوید: «رابطه‌ام با شخص رهبری، رابطه بسیار خوبی است. می‌خواستم یک مقدار از دوران انتخابات که در کمی از کاندیدا‌های دیگر تندتر رفتم مقداری زمان هم بگذرد.» البته برخی این جمله اخیر او را فاکتور گرفته اند و این گونه استنباط کرده اند که به خاطر مواضع این چهره سیاسی در انتخابات، رابطه او با رهبری تغییر کرده و اگر آقای معاون اول خود را هزینه بقای رئیس جمهور مستقر نمی‌کرد می‌توانست جایگاه سابقش را حفظ کند.
 
اگر جهانگیری هزینه روحانی نمی‌شد ...
این سوال که «اگر جهانگیری در انتخابات آنگونه ظاهر نمی‌شد حالا چه جایگاهی داشت؟» را در جای دیگری هم به کار برد. مثلا می‌توان پرسید که اگر جهانگیری در انتخابات موضع نرم‌تری گرفته بود آیا باز هم معاون اول بود؟ آیا این امکان وجود داشت که جهانگیری مثل چهار سال قبل معاون اول رئیس جمهور بماند بدون آنکه از اختیاراتش کم شود؟ این سوالات در حالی مطرح می‌شود که بعد از انتخابات از کمر‌نگ شدن نقش و اختیارات جهانگیری در دولت حسن روحانی سخن‌های زیادی به میان آمده است. بعضی می‌گویند که روحانی از حالا به دنبال آن است که زمینه را برای روی ریاست جمهوری علی لاریجانی که از دیگر متحدین او در ساختار قدرت است فراهم کند. این کار هم با میدان دادن به اصولگرایانی مثل محمود واعظی رئیس دفتر او صورت می‌گیرد. هرچند خود جهانگیری در گفت‌و‌گوی اخیر خود گفته به کاندیداتوری ریاست جمهور آینده حتی فکر هم نکرده است، اما این جمله او با حرف قبلی‌اش در مناظره‌های انتخاباتی در تناقض است. در مناظره‌های انتخاباتی قالیباف از حضور جهانگیری در انتخابات انتقاد کرد که با این پاسخ جهانگیری رو به رو شد: «بنده از دهستان آغاز کردم، استاندار بودم، وزیر بودم و معاون اول هستم. حالا تصمیم گرفتم کاندیدای ریاست جمهوری باشم و تصمیم گرفتم خودم را در معرض تصمیم قرار دهم. اگر دنبال مسئولیت جدیدی باشم فکر می‌کنم باید خودم را در معرض نظر مردم قرار دهم.»

جدایی از دولت جهانگیری را سر حال می‌آورد؟
ماه‌های بعد از انتخابات، در بدنه حامیان دولت روحانی نارضایتی‌هایی از عملکرد دولت شکل گرفته است که می‌تواند به نام اسحاق جهانگیری هم تمام شود. حال آنکه برخی اصلاح‌طلبان معتقدند اگر جهانگیری، همان نقش و اختیارات چهار سال قبل خود را داشت، دولت با نارضایتی‌های کمتری مواجه می‌شد. اما شاید اگر جهانگیری در انتخابات آنگونه نمی‌درخشید اکنون بار دیگر معاونت اولی او تمدید نمی‌شد. شاید روحانی با حفظ جهانگیری خواسته دین خود به او و اصلاح‌طلبانی که از او حمایت کرده اند را ادا کند. با این حال موقعیت کنونی جهانگیری، موقعیت چشم‌گیری به نظر نمی‌رسد و همین باعث شده برخی از اصلاح‌طلبان از جهانگیری بخواهند استعفا دهد، چرا که معتقدند با استعفا و تمرکز بر انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری می‌تواند به پله بالاتری بیندیشد.
 
احتمالات جهانگیری
حضور جهانگیری در انتخابات ۹۶ باعث شده بیشتر گمانه‌زنی‌ها درباره او حول انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ جمع شود. در این میان، اما انتخابات مجلس آینده را نمی‌توان دور از ذهن دانست. جهانگیری تا لب مرز انتخابات ریاست جمهوری حرکت کرده است و چه بسا رسیدن او به ریاست جمهوری از طریق صندلی‌های سبز مجلس سهل‌الوصول‌تر باشد. جایی که او هرچند اختیارات اندکی دارد، اما می‌تواند خود را بیشتر و بیشتر در افکار عمومی مطرح کند. هرچند به نظر می‌رسد رسیدن به ریاست جمهوری از مجلس برای او سهل الوصول‌تر است، اما او در همین راه هم موانعی در برابر خود دارد. یکی از این موانع رقابت احتمالی با علی لاریجانی است. علی لاریجانی سه دوره ردای ریاست یکی از قوای سه گانه را بر تن دارد و همین نیز رقابت جهانگیری را با او سخت می‌کند، همانطوری که این رقابت برای محمدرضا عارف سخت می‌نمود. این تنها یک مرحله از رقابت با لاریجانی است. همچنین با فرض بر اینکه جهانگیری به مجلس راه پیدا می‌کند، او باید بر سر رای نمایندگان مردم با نماینده قم رقابت کند و بعد از پیروزی امیدوار به کسب اکثریت رای مردم در ۱۴۰۰ باشد. به پیروزی نرسیدن جهانگیری در انتخابات ریاست مجلس او را به سال‌های ۶۳ تا ۷۱ بازمی‌گرداند که یک نماینده عادی بود.
 
 عارف در معادلات جهانگیری
در این میان البته ترکیب مجلس یازدهم را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. ترکیبی که اگر در اکثریت اصلاح‌طلبان باشد می‌تواند یک مدعی دیگر نیز داشته باشد. این مدعی کسی خواهد بود که چهار سال قبل‌تر از جهانگیری، از حق رقابت ریاست جمهوری خود به نفع روحانی گذشته و یک بار هم در انتخابات ریاست مجلس شرکت کرده است. عارف و جهانگیری شرایط مشابهی دارند. اگر جهانگیری به دنبال ریاست جمهوری باشد عارف هم بی‌میل به این سمت نیست و اگر جهانگیری به ریاست مجلس بیندیشد عارف قبلا نیز به کرسی ریاست قوه مقننه اندیشیده است.
 
اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان مذاکره می‌کنند؟
اما از طرفی هم این نگاه برای اصلاح‌طلبان خوش‌بینانه باشد. در نیمه خالی لیوان آن‌ها با اصولگرایان معتدلی مثل علی لاریجانی رقیب مشترکی دارند که تا کنون در قالب گفتمان جمنا و ابراهیم رئیسی خود را نشان داده است. یکی دیگر از راه‌هایی که امثال اسحاق جهانگیری در پیش روی خود دارند این است که در گفت و گو‌های پشت‌پرده موقعیت خود را تثبیت کنند. زمزمه خروج جهانگیری از دولت و یکه‌تازی رقبای ائتلاف اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان می‌تواند زنگ خطری برای دولت باشد. از این رو اسحاق جهانگیری می‌تواند با حسن روحانی تن به گفت و گو بر سر به دست آوردن اختیارات قبلی خود و از دست دادن موقعیت انتخابات مجلس باشد.
 
حتی اگر جهانگیری به مجلس نرسد، با جدا شدن او از دولت دلواپسان این پیام را به جامعه مخابره می‌کنند که دولت توان محقق کردن وعده‌هایی که به هواداران خود داده است را ندارد؛ پیامی که حتی ممکن است موقعیت علی لاریجانی در انتخابات را نیز به خطر بیندازد. به این ترتیب به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان و اعتدالیون راهی جز مذاکره ندارند؛ مذاکره‌ای برای تقسیم قدرت با این هدف که رقیب مشترک دوباره بر سر کار نیاید. در این مذاکره حسن روحانی و علی لاریجانی در یک سوی میز جریان اعتدال را نمایندگی خواهند کرد و در سوی دیگر اسحاق جهانگیری و محمدرضا عارف جریان سیاسی خود را. اما آیا حسن روحانی به عنوان یک رئیس جمهور دیپلمات حاضر است با نیرو‌های سیاسی داخلی هم به مذاکره بنشیند؟

نظر شما