به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، امید سارائی عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی در یادداشتی به مناسبت چهارمین سالگرد ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری نوشت: مسئولین میگویند چکار باید بشود، به عنوان مثال در حوزه اقتصاد چه کارهایی باید انجام شود، در تولید به کجا برسیم، در بخش کشاورزی چه کنیم، اما متاسفانه مخاطب بایدها وجود ظاهری ندارد و اینکه باید بدانیم همه میتوانند یک تئوریسین خوب باشند اما پای عمل که بیاید همه یا سفر خارجی در پیش دارند یا نشستها و همایشهای کلیشهای که خروجی آن هیچ توفیقی هم حاصل نخواهد کرد.
متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
« با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و عرض ارادت محضر شهدای گرانقدر صدر اسلام، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای مدافعین حرم و همچنین شهدای گمنام مدفون در دانشگاهها که حقیقتا اگر حماسهسازیها و رشادتهای این عزیزان نبود شاید بنده حقیر نیز نبودم تا به عنوان یک شخصیتی که به راحتی بتوانم قلم دردست بگیرم و در فضای سیاسی و فرهنگی کشورم دست خطی را به محضر دید عموم بگذارم.
حماسه عظیم راهیاننور جلوههای قشنگی را نمایان و آشکار میسازد، حضور در یادمانهای شهدا به تنهایی میتواند نقش به سزایی در تربیت امثالهم داشته باشد و همچنین گوشه بزرگی از هیاهوی آشفتگیهای زندگی شهری و مصنوعی را کم کند.
وقتی به زندگی نامه شهدا نگاه میکنم، میبینم ما عکاسهای خوبی هستیم، نه عکاسهایی که جلوههای قشنگ زیباییها را نشان میدهند، نه!، بلکه عکاسهایی که عکس شهدا عمل میکنند.
کاش عقربه روزگار جایی بایستد و به عقب برگردد تا ما هم شاهد آن سادگیها، آن پاکیها، رشادتها، بیقیدوبندها، زلالیها، و از همه مهمتر اخلاصهای بی حد و مرز را حداقل برای یک یا چند لحظه شاهد بودیم.
چهل سال است با دستهای خالی و با تمام تحریمهای کشنده در مقابل دنیا ایستادهایم و به بلندترین درجات علمی دنیا رسیدیم و همینطور قله به قله پیش رفتهایم و با دستان جوانان غیور و پایبند به اصول و ارزشهای این مرز و بوم موفقیتهای چشمگیری را شاهد بوده ایم.
اما متاسفانه در این چند سال شاهد برخی فتنهها نیز بودیم که نشاَت گرفته از سیاستهای خبیثانه استکبار و با ساده لوحی برخی از خواص که سنگ روشنفکری را بر سینه میزنند و بیشتر جاها لغزیدهاند و همنوا با بیگانگان آهنگشان را به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه کوک کردهاند.
بس است دیگر این مردم طاقت و توان هر ده روز یک بحران را ندارند.
اگر به تاریخ رجوع کنیم میبینیم اعتماد ملتها به استکبار جهانی که همان آمریکا، اسرائیل، انگلیس و امثال آنهاست جز غارت مملکتشان حاصل دیگری نداشتند.
چرا با آگاهی کامل به آغوش گرگ میرویم؟
چرا با وجود این همه سرمایه عظیم در تمام حوزهها باز دستمان را سمت بیگانگان دراز کنیم؟
چرا با وجود این همه جوان توانمند، با فکر و اندیشه در تمام حوزهها، که هر کدام میتوانند در حوزه تخصصی خود تحول عظیمی را در جهان ایجاد کنند باز یک عده با چسبیدن به میزهای مدیریتی فضا را برای جوانان تنگ کردهاند؟
تاریخ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نشان داده است هر کجا که به جوانان اعتماد شد و فضا در اختیار جوانان گذاشته شد و هر کجا که با تفکر انقلابی همراه بوده به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کرده است. و هرکجا رویکرد انقلابی نبوده، موفقیت که هیچ، بلکه پسرفتهای بسیار زیادی را نیز داشتهایم.
امثال رضایی نژادها و طهرانی مقدمها با دستهای خالی به بزرگترین و پیشرفتهترین صلاحهای موشکی رسیده اند، پس وقتی که ما در صنعت موشکی در فاصله کوتاهی به چنین موفقیتهایی میرسیم چطور نمیتوانیم در اقتصاد، صنعت خودرو، هوایی و ریلی به موفقیت برسیم؟
آیا این دلیلی غیر از این دارد که برخیها با همنوایی و همفکری با یک جریان برانداز بخواهند جلوی پیشرفتهای انقلاب در این حوزهها را بگیرند؟
متاسفانه همیشه میبینیم برخی مسئولین میگویند چکار باید بشود، به عنوان مثال در حوزه اقتصاد چه کارهایی باید انجام شود، در تولید به کجا برسیم، در بخش کشاورزی چه کنیم، اما متاسفانه مخاطب بایدها وجود ظاهری ندارد و اینکه باید بدانیم همه میتوانند یک تئوریسین خوب باشند اما پای عمل که بیاد همه یا سفر خارجی در پیش دارند یا نشستها و همایشهای کلیشهای که خروجی آن هیچ توفیقی هم حاصل نخواهد شد.
مردم از وضعیت معیشتی مناسبی برخوردار نیستند، باید طرحهای اقتصادی اشتغالزا و حمایت از تولید داخلی با رویکرد اقتصاد مقاومتی ارائه و اجرا شود.
متاسفانه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی چند سالی ست از طرف مقام معظم رهبری ابلاغ شده و این مهم هنوز در سطح برخی از وزارت خانهها مانده است و در سطح ادارات و سازمانهای سطوح پایین قابل لمس و رویت نیست.
انتظار داریم مسئولین اقتصادی کشور و در سطوح پایینتر، در استانها گزارش شفافی از عملکرد مجموعهها در حوزه اقتصاد مقاومتی در این 4سال ارائه دهند.»
انتهای پیام/
∎
نظر شما