چکیده
در دهههای متوالی در بطن نظام بینالملل دوقطبی، تکقطبی و پساتکقطبی متشکل از قطبهای قدرت متعدد، آمریکا سیاست خارجی بینالمللگرا و سلطهطلبی را دنبال کرده است. برای تحقق اهداف در طی این برهه زمانی آمریکا مجموعهای از مولفههای مادی و معنایی را به کار گرفت تا با قلیلترین هزینهها فزونترین دستاوردها را به صحنه آورد. با به قدرت رسیدن دونالد جان ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس چمهور آمریکا باید انتظار داشت تا اعتبار فزونتری برای تواناییهای اقتصادی و نظامی به عنوان اهرمهای فشار بر بازیگران رقیب و دشمن در جهت اثرگذاری بر رفتارها و دگرگونساختن درک و استنباط آنان مطرح گردد. از طرفی، رئیس جمهور آمریکا که خود را پرچمدار سیاست خارجی ملیگرا قلمداد میسازد به ضرورت این نوع نگرش توجه متفاوتی به ظرفیتهای مادی قابل انتظار است. سوالی که مطرح میگردد این میباشد که جایگاه قدرت نظامی و توان اقتصادی درسیاست خارجی ملیگرای آمریکا تحت زعامت دونالد جان ترامپ چه خواهد بود. او محققا در کسوت پرچمدار سیاست خارجی آمریکامحور، در سطحی وسیعتر از اهرمهای اقتصادی و نظامی بهره خواهد گرفت تا تحقق اهداف را ممکن سازد.
کلیدواژه ها: ملیگرایی؛ ظرفیتهای اقتصادی؛ مولفههای نظامی؛ تولید ناخالص داخلی؛ پساتکقطبی
نویسنده:
حسین دهشیار
فصلنامه پژوهش های روابط بین الملل - دوره 6، شماره 22 - شماره پیاپی 1، زمستان 1395.
∎
نظر شما