شناسهٔ خبر: 24244006 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

نمای روز

بوی مرگ، طعم زیتون

دوست دارم هنوز حسین رضایی را در آن اکستریم لانگ شات پایانی «زیر درختان زیتون» به یاد بیاورم که پس از سماجتی عاشقانه، سرانجام بله را از معشوقه‌اش، طاهره می‌گیرد و با موسیقی دومنیکو چیمارزا از بلندی آن دشت سبز به سمت فضای پردرخت سرازیر می‌شود. اما نه، در واقعیت انگار حسین پاسخ دیگری از طاهره و از زندگی شنید، سال‌ها زیر یکی از آن درخت‌ها نشست و بی‌عشق پوسید و مرد.

صاحب‌خبر -

اولین مواجهه با خبر درگذشت حسین رضایی، بازیگر فیلم زیر درختان زیتون، شوک و ناباوری است و قاعدتا عمر فردی 48 ساله باید به دنیا میبود، اما اگر عکسی از او در سالهای اخیر را میدیدید، بسیار شکسته و رنجور شده بود و چندان نشانی از آن حسین عاشق پیشه و پیگیر فیلم کیارستمی نداشت. بیماری ریوی کار خودش را کرده بود و سرانجام پس از مدتها مبارزه با آن، حسین

تسلیم شد.

اما چه کنیم که سینما توقع ما را از زندگی بالا برده ، هرجا دلمان بخواهد واقعیت زندگی را با رویا و خیال تاخت میزنیم و گاهی اینها چنان ساده، اما عمیق و تاثیرگذار در هم میآمیزند که تفکیکشان از یکدیگر دشوار مینماید. بنابراین دوست دارم همچنان حسین رضایی را ببینم که باوجود درگذشت بیشتر اقوام و دوستان در زلزله رودبار، میل به زندگی و عشق دارد. یا حتی دوست دارم حسین را خارج از آن قصهای ببینم که در فیلم زیردرختان زیتون گروهی سینمایی مشغول ساخت آن هستند؛ جوان رودباری و ساده دل ما در این فضا هم دل در گرو عشق دختری به نام طاهره بسته (همان بازیگر مقابلش در فیلمی که در حال ساخت است) ص، اما با بیاعتنایی معشوقه، جهان به کام حسین نیست.

در یکی از سکانسهای فیلم، حسین برای صحبت با مادربزرگ مخالف خوان طاهره و راضی کردن او به این ازدواج سر مزار حاضر میشود، اما گوش مادربزرگ به این حرفها بدهکار نیست. مادربزرگ بیرون مزار و در میان درختانی انبوه به راه خود میرود و حسین که نتیجهای نگرفته، حیران به سمت درختان میآید. گروه سازنده فیلم در قصه مشغول فیلمبرداری هستند و وقتی میبینند حسین سرگردان ممکن است وارد کادر شود، او را به گوشهای هدایت میکنند. حسین روی زمین مینشیند، کلاکت آن صحنه زده میشود و یکی آن را پشت حسین قرار میدهد. حسین برمی گردد و چند لحظهای متعجب به آن نگاه میکند. این صحنه و این عکس حالا یکی از شمایلهای سینمای ایران است.

همانطور که مرگ در فیلمهای کیارستمی بویژه سهگانه کوکر (خانه دوست کجاست؟، زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون) به معنی پایان نیست و میتوان نشانههای بارز زندگی را در آنها دید، ما هم مرگ حسین رضایی را باور نکردهایم. بیایید فکر کنیم حسین در آن صحنههای پایانی، بله را از معشوقه اش گرفته و دنیا به کام است. اصراری هم نداشته باشید زندگی را از سینما تفکیک کنید، بگذارید حالمان خوب باشد.

علی رستگار

روزنامهنگار

نظر شما