درباره این روزهای پرسپولیس برانکو
استتار در روزهای شکوه و عظمت
صاحبخبر - توماس مان زمانی گفته بود که بیشتر نشانههای زوال، در روزهای شکوه و عظمت هم مستترند، اما خیلی دیده نمیشوند تا به یکباره چون آوار فرو میریزند. پرسپولیس به السد باخت. برای تیمی که در فصل جاری تنها سه باخت را تجربه کرده است، یک باخت نمیتواند چندان بحرانی باشد. تیمها روزهای خوب و بد دارند و این بخشی از جذابیت فوتبال است؛ اما تحلیل روند چندماه اخیر جنبههای دیگری را آشکار میکند که نگرانکننده است. پرسپولیس قهرمانی این فصل را در چنگ دارد اما در تمام این مدت مشکلات جدی فنی در سایه نتایجش در لیگ ایران سرپوشیده ماند و حالا پرسپولیس، در روزهای اوجگیری استقلال احتمالا با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد. برانکو در دوره اول حضورش در ایران، زمانی که سرمربی تیمملی بود، مروج سیستم 1-3-2-4 بود. برای سالها با این سیستم بازی کرد و به تبع او، خیلی از تیمهای ایرانی ادامهدهنده این سیستم شدند. در عرصه بینالمللی هم این سیستم مطلوبیت داشت. در بازگشت به ایران و اینبار در پرسپولیس در حالی که خیلی از تیمهای داخلی کماکان از این سیستم استفاده میکردند، برانکو سیستم کلاسیک 2-4-4 را برگزید. نتیجه اتخاذ این سیستم انجام فوتبالی تهاجمی بود. چند فاکتور دیگر موفقیت پرسپولیس با این سیستم را تضمین کرد. اولا آمادگی بدنی فوقالعاده تیم پرسپولیس بود که استانداردهای بدنی را در لیگ ایران ارتقا داد. دیگری وجود چند مهره کلیدی در تیم بود که امکان بازی کردن با این سیستم را فراهم میکردند؛ یک هافبک دفاعی آماده بهنام کمال کامیابینیا که در گرفتن توپ از حریف و قطع بازی آن عالی کار کرد، هرچند مهمترین مشکل بازی کامیابینیا ناتوانی در چرخش تاثیرگذار توپ و بازیسازی است. دیگری وجود یک دفاع راست فوقالعاده بهنام رامین رضاییان بود. رضاییان طول زمین را به سرعت طی میکرد و میتوانست به تیم برتری عددی محسوب بدهد، خوب سانتر میکرد، منطقه بازی را عوض میکرد و خود چون یک نیروی تاثیرگذار به حملات اضافه میشد. محسن مسلمان احیاشدهای که میتوانست مهندسی بازی را برعهده گیرد و عمق دفاع حریفان را نشانه رود و دیگری یک مهدی طارمی آماده بود که برای چند سال و با وجود فرصتسوزیهایش بهترین مهاجم ایران بود. پرسپولیس یک فصل درخشان را اینگونه سپری کرد. اگرچه بعدها میانگین امتیازآوری پرسپولیس بیشتر شد اما هیچگاه نتوانست به لحاظ فنی در آن سطح بازی کند. رضاییان با حواشی بسیاری مواجه شد و رفت. طارمی هم درگیر مسائل بسیاری شد. دیگر اینکه تیمهای مقابل استراتژیهای جدیدی در مقابل پرسپولیس اتخاذ کردند. پرسپولیس میانه میدان را آشکار از دست داد و باید چارهای اندیشیده میشد. استراتژی برانکو بازی کردن با دو هافبک دفاعی بود. استراتژی که جواب داد اما مشکلات جدیدی برای پرسپولیس به وجود آورد. مهمترین مشکل این است که دو هافبک میانی پرسپولیس اساسا توان حمل توپ، بازیسازی، پاس بلند برای عوض کردن بازی، توان شوتزنی و اساسا طراحی حمله را ندارند و این امر خط هافبک پرسپولیس در میانه میدان را بسیار سنگین، کند و ملالآور کرده است. در این چند وقت انتقادهای زیادی به محسن ربیعخواه شده است. کسانی هم با این استدلال که بازی وی به چشم نمیآید قصد دفاع از او را دارند. معلوم نیست چطور میشود از بازی که به چشم نمیآید دفاع کرد. ربیعخواه پیشرفت کرده است اما تا استانداردهای یک هافبک میانی فاصله بسیاری دارد. او حتی در توپگیری هم عملکرد درخشانی ندارد. کامیابینیا و بهخصوص ماهینی هم همینطور. این خط هافبک پرسپولیس برانکو را عملا خلع سلاح کرده است. در نتیجه در تمام این فصل پرسپولیس بیش از اندازه متکی به بالهای کناری و بهویژه وحید امیری شده است. در روزهایی که امیری آماده نیست، پرسپولیس عملا به بنبست میخورد. در نتیجه عملا توپ چندانی به مهاجمان تیم نمیرسد، فاصله خطوط مثل بازی با السد زیاد است و با وجود دو هافبک دفاعی، شکافی خطرناک جلوی دفاع تیم ایجاد میشود. دیگر اینکه تیم یک ریتم بازی میکند و اساسا باور چندانی به غافلگیر کردنِ حریفان ندارد. تنها نقطه امیدوارکننده آمادگی بازیکنی چون محرمی است که بتواند بین جناحین توازن ایجاد کند و تیم حریف را به عقب براند. پرسپولیس برانکو دوباره به یک دگردیسی نیاز دارد.∎
نظر شما