به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست بررسی و نقد کتاب «جریانشناسی فکری - فرهنگی عقلانیت اسلامی در ایران معاصر» ظهر امروز 2 اسفندماه با حضور حجتالاسلام حسین میرچراغخانی نویسنده اثر، مصطفی ملکوتیان و مرتضی شیرودی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد. در آغاز نشست حسین میرچراغانی به توضیح و معرفی اثر تألیفی خود پرداخت و گفت: در فصل نخست کتاب، مبانی و اصول جریان عقلانیت اسلامی از جمله مبانی هستیشناسی، مبانی انسانشناسی، مبانی معرفتشناسی و مبانی دینشناسی مورد بحث قرار گرفته است.
وی درباره اهمیت پرداختن به مبانی معرفتشناسی جریان عقلانیت اسلامی توضیح داد: اگر به مبانی معرفتشناسی جریان عقلانیت اسلامی توجه کنیم، میتوانیم به تحلیلی به مراتب قویتر نسبت به تحلیلی که به صرف دادههای تجربی یا مبانی عقلی تکیه دارد دست پیدا کنیم. موضوع دیگری که در این فصل مورد توجه قرار گرفته است مبانی دینشناسی است. نخستین مبنا این است که دین برنامه الهی است. دیگر مبانی دینشناسی عبارت است از: جامعیت دین اسلام؛ ثبات و پویایی دین اسلام؛ واقعنمایی گزارههای دینی؛ روشمندی فهم دین؛ اعتقاد به تمدن نوین اسلام؛ اعتقاد و روش عقلی در فهم دین و نسبت عقل و دین.
میرچراغخانی در توضیح این مبانی عنوان کرد: ثبات و پویایی دین اسلام به این معناست که اسلام دینی نیست که صرفا یکسری دادههای ثابت داده باشد که لایتغیر باشد. بلکه آموزههای اسلام مبتنی بر دادههای ثابت و متغیر است که این دادههای متغیر در مقوله اجتهاد خودشان را با مسائل روز هماهنگ میکنند. یکی دیگر از این مبانی، روشمندی فهم دین است که جزء کلیدیترین مباحث است. در عصر کنونی جریانهایی ادعای انقلابیگری دارند و روش خود را با تمسک به گزارههای دینی مستند و موجه جلوه میدهند حال اینکه فهم دین روشمند است و همچنانکه منِ کارشناس دین نمیتوانم در تخصصهای دیگر ورود کنم افراد دیگر نیز نمیتوانند به این حوزه وارد شوند.
وی با تأکید بر اینکه بخش دیگری از کتاب به موضوع اصول جریان عقلانیت اسلامی پرداخته است اظهار کرد: بر اساس مبانی مطروحه در این اثر، این اصول قابل استخراج هستند. بسیار دشوار است که بخواهیم بین مبانی و اصول گره بزنیم وآنها را با هم پیوند بدهیم؛ یعنی از مبانی نظری به بدنه اجتماع حرکت کنیم و از این طریق درصدد حل مشکلات برآییم. برای ایجاد این رابطه، اصول را از آرای شخصیتهای مطرح جریان عقلانیت اسلامی استخراج کردهایم.
مولف کتاب در ادامه عنوان کرد: بعد از پرداختن به اصول وارد سیر تاریخی جریان عقلانیت اسلامی شدیم. گرچه مطالعات ما از ابتدای دوره قاجار را در برمیگیرد اما به دوران قبل از قاجار نیز گریز کوتاهی زدهایم. از سال 329 قمری که دوران غیبت کبری آغاز شد و ارتباط شیعیان با امام عصر(عج) قطع شد وظیفه رهبری جریان عقلانیت بر عهده فقها گمارده شد. در یکی دو قرن اول صرف روایات وارده از معصومین(ع) پاسخگوی نیازهای جامعه بود اما به مرور زمان علم اصول فقه تکوین یافت و جریان عقلانیت وارد فاز تازهای شد.
وی ادامه داد: در قرن 11 هجری جریان عقلانیت اسلامی با یک چالش جدی به نام «اخباریگری» مواجه شد. جریان اخباریگری به مدت دو قرن بر فضای فکری مسلمانان حاکم بود. عنصر کلیدی آن نفی اجتهاد و فروکاهش نقش عقل در استنباط احکام بود. در اثر رواج اخباریگری به مدت دو قرن جریان عقلانیت اسلامی دچار توقف شد تا اینکه در قرن 13 هجری با همت وحید بهبهانی این مانع مترفع شد و دو مرتبه جریان عقلانیت به عنوان جریان حاکم جایگاه خود را بازیافت.
میرچراغخانی ضمن اشاره به تحولات سیاسی و فکری عصر قاجار به جریان عقلانیت اسلامی در دوره انقلاب اسلامی پرداخت و خاطر نشان کرد: این جریان در دوره انقلاب اسلامی تبدیل به گفتمان شد. درون این گفتمان یک تعداد خردهگفتمان وجود دارد که در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است. جریان عقلانیت اسلامی برآمده از جریان تشیع ناب است که امام خمینی و مقام معظم رهبری بر طبق آن عمل میکنند. در عین حال باید توجه داشت که سایر افراد و شخصیتها را نباید مساوق و عین جریان عقلانیت اسلامی به شمار آورد بلکه آنها به عنوان خردهگفتمان لحاظ میشوند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: اصول و مبانی این کتاب برگرفته از اصول و مبانی است که از کلام امام خمینی و مقام معظم رهبری به دست آمده و خود آن اصول و مبانی نیز مستخرج از مبانی و مفاهیم کتاب و سنت است. اگر کسی واجد این مبانی باشد مطابق جریان عقلانیت اسلامی عمل میکند. به عبارت دیگر ثمره و نتیجه این تحقیق این است که یک شاخصی به دست میدهد تا به واسطه آن جریاناتی که داعیه مطابقت با اسلام را دارند مورد ارزیابی و راستی آزمایی قرار بگیرند.
در ادامه مرتضی شیرودی، دبیر علمی نشست در مقام جمعبندی سخنان مولف اثر اظهار کرد: در تاریخ معاصر جریانهای مختلفی داشتهایم از جمله لیبرالیسم، کمونیسم، ناسیونالیسم و ... که هر جریانات اسلامی در آنها موجود بوده و هم جریانات لیبرال. در این میان با یک جریان جدید برخورد میکنیم که نه مانند جریان روشنفکری به سنت پشت کرده است و نه مانند جریان سنتگرا با مدرنیته سر ستیز دارد. این جریان چیست و چه ابعاد و مختصاتی دارد. هدف از نگارش این اثر شناخت این جریان است.
یادآور میشود، در پایان جلسه حضار شرکتکننده در این نشست علمی به بیان نقطه نظرات خود پیرامون کتاب پرداختند.
انتهای پیام/
نظر شما