شناسهٔ خبر: 24234201 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: رسا | لینک خبر

روشنفکری در ایران(۲)

منشأ "اعتزال نو"

عبدالکریم سروش خود می‌گوید که نومعتزلى است و معتقد است که بازاندیشی آرای معتزلیان و نقد و بررسی آنها می تواند دستاوردهای تازه‌ای به بار آورد.

صاحب‌خبر -

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب جریان‌شناسی اعتزال نو دربردارنده مجموعه مقالات جریان شناسی و نقد اعتزال نو است که به کوشش محمد عرب‌صالحی منتشر شده است.

این کتاب که به جریان‌شناسی افرادی که خود را نو معتزله می دانند می‌پردازد در ابتدا تاریخ معتزله‌ را بررسی می کند و در ادامه اعتزال جدید، شخصیت‌های آن و نظریه‌های آنها را به چالش می‌کشد.

در معرفی اجمالی اعتزال نو می‌خوانیم:

تأکید معتزلیان بر عقل‌گرایی افراطی

معتزله فرقه‌ای نام آشنا در دانش کلام محسوب می‌شود و معتزلیان در تقابل با منطق غالب اهل‌سنت که نقل‌گرایی پیشه کرده بودند، بر عقل‌گرایی تأكيد کرده و در این راه مسیر افراط پیمودند و از این روی، عقل‌گرایی افراطی را باید از ویژگی‌های اساسی معتزلیان محسوب کرد.

معتزله در روزگار رواج اعتزال، یعنی در اواخر دوره اول خلافت عباسی منتهی به اواسط قرن سوم هجری، از جریان افکار فلسفی بیگانه (یونانی، پهلوی، هندی و غیره) به عالم اسلام و ترجمه آثار آنان به شدت متأثر بودند... عکس العمل این عقل‌گرایی افراطی، حرکت اصحاب حدیث در اهل‌سنت و محدثین شیعه بود که می‌خواستند یکسره معارف کلامی و اعتقادی را از راه حديث بفهمند (برگرفته از پیام آیت الله خامنه ای به کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۳۷۲/۱/۲۸)

احیای نظر متکلمان معتزلی توسط نومعتزله

«اعتزال جدید» با توجه نمودن به اندیشه‌های معتزله در عصر جدید از قرن نوزده میلادی آغاز شد و گروهی که می توان آنان را معتزله جدید یا نومعتزله نامید، برخی نظرهای متکلمان معتزلی را احیا کردند.

در جهان عرب توجه به آرای معتزله از سیدجمال الدین اسدآبادی (متوفی ۱۳۱۵ ق ) و پس از او شاگردش، شیخ محمد عبده (متوفی ۱۳۲۳ ق) آغاز شد و پس از او نیز احمد أمين (۱۸۸۶-۱۹۵۴م) در نوشته‌های تاریخی و مقاله‌هایش اهمیت توجه دیدگاه‌های معتزله در دوران معاصر را یادآور شد و به عنوان رئیس «انجمن تأليف، ترجمه و نشر» به انتشار برخی آثار عمده متکلمان معتزلی اقدام کرد؛ اما هم زمان و شاید قبل از جهان عرب، شبه‌قاره نیز دستخوش تحولات مشابهی شد و برخی اندیشمندان از جمله شاه ولی الله دهلوی (۱۱۱۶-۱۱۷۶ق) محمد شبلی نعمانی (۱۲۷۴- ۱۳۳۲ق)، سید امیر علی هندی (۱۲۶۵-۱۳۴۷)، عبيدالله سندی (۱۲۸۹-۱۳۶۳ق) و سید احمدخان هندی (۱۸۱۷ - ۱۸۹۸م) برخی افکار و آرای مکتب اعتزال را مورد بحث قرار دادند.

این دو جریان که به طور جداگانه در هند و مصر به وجود آمد، بدون تأثیر و تأثر از یکدیگر نبود، خصوصا اینکه شخصیت‌هایی مانند سید جمال الدین اسدآبادی در هر دو محل به فعالیت علمی پرداخت و با اندیشمندان معتزله گرای جدید در هند و مصر آشنا بود. مباحثه او با سید احمدخان درباره طبیعت گرایی‌مشهور است.

حداقل چیزی که می‌توان از این دو جریان گفت این است که نومعتزله در هند و مصر به موازات هم پیش رفته‌اند. آزادی هند و مصر از یوغ استعمار زمینه را برای معرفی و شناخت این دو جریان از یکدیگر فراهم نمود (حسینی شاهرودی، بررسی ظهور گرایشهای اعتزالی نو در دوران معاصر، در: www.tahour.com | ۱۰/۱۲٫۹۰).

این گروه در زبان لاتین به «نئومعتزلیسم» و در زبان عربی بیشتر به «المعتزلة الجدد» معروف شده است. گرچه معتزليان جدید، در خاستگاه و منشأ پیدایش، عقل‌گرایی و بسیاری از مبانی کلامی با معتزله قدیم، اشتراک ها و تشابه های فراوانی دارند و نوع آنها در کتب خود به احیای آثار معتزله اشاره کرده، آن را ضامن احیای دین دانسته اند، اما هم در تعریف عقل با معتزله قدیم متفاوتند و هم حوزه مسائلی که با آن درگیرند، غیر از مسائل مطرح در معتزله تاریخی است.

تعلیق آموزه‌های دینی و تاریخی در معتزله جدید

گرچه طبقه اولیه اعتزال‌نو همچون سید جمال، عبده، کواکبی و... با عقل خود بنیاد غربی سر سازگاری نداشتند، اما مراد از عقل در طبقه متأخر نومعتزله همان عقل مستقل و خود بنیاد غربی است؛ در حالی که عقل معتزله قدیم به طور کامل از وحی منقطع نبود؛ در معتزله جدید بسیاری از آموزه‌های دینی و تاریخی تعلیق می‌شوند و بسیاری از آیات قرآن مختص زمان نزول دانسته می‌شود؛ امروزه از حوزه مسائل مورد بحث نواعتزال به «کلام جدید» تعبیر می‌شود.

گستره مورد بحث در این پروژه از شخصیت هایی چون اقبال، سیدجمال۔ عبده، کواکبی و... که تاحدودی می توان آنها را احیاگر دینی نام نهاد، آغاز و تا امثال ابوزید (۱۹۴۳-۲۰۱۰)، آرکون (۱۹۲۸-۲۰۱۰)، را که دیدگاه‌های شاذ و ادعاهای سهمناکی در خصوص نص دینی و قرآن و وحی دارند شامل می‌شود.

در جهان عرب علاوه بر افراد فوق می‌توان افرادی چون شبلی شمیل (۱۸۵۰-۱۹۱۷م)، طه حسين (۱۸۸۹–۱۹۷۲م)، علی عبدالرازق (۱۹۶۶-۱۸۸۸م)، احمد لطفي السيد (۱۲۸۸-۱۳۸۲ق)، محمدبن عاشور (۱۸۷۹-۱۹۷۳م)، محمود شلتوت (۱۸۹۳-۱۹۶۳م)، امین خولی (۱۸۹۵-۱۹۶۶م)، طيب تیزینی، محمد قطب، محمد احمد خلف الله، (۱۹۰۴-۱۹۸۳م)، محمد غزالی، حسن حنفی (معاصر زنده) و حتی امثال عابد جابری و در ایران افرادی چون عبدالکریم سروش، محمد مجتهد‌شبستری و مصطفی ملکیان و در شبه قاره افرادی چون عبيدالله سندی، امیرعلی، سیداحمدخان هندی، فضل الرحمان (۱۹۸۸-۱۹۱۹م) و... را شامل شود.

مشخص است که این افراد در همه زمینه‌ها نظر واحد ندارند، اما نوعاً بر عقل‌گرایی افراطی اصرار و طبقه متأخر آنان بر عقل خودبنياد غربی و در نتیجه بر تاریخ‌مندی بسیاری از آموزه‌‌های دینی تأکید می‌کنند.

بلاد سنی‌مذهب خاستگاه غالب اعتزال جدید

گرچه اعتزال قدیم از نظر مذهبی به جهان اهل سنت متعلق است که با عقاید اشاعره حاکم بر غالب جهان سنی مذهب به مخالفت برخاسته و در نتیجه آرای عقل‌گرای آنها در بسیاری از زمینه‌ها به مکتب تشیع نزدیک‌تر است، خاستگاه اعتزال جدید را هم باید در بلاد سنی‌مذهب جست‌وجو کرد، اما احيانا در اعتزال جدید افرادی هم پیدا می شوند که پیش زمینه مذهبی آنها تشیع است و خود آنها اعتراف دارند به مکتب اعتزال نو منعلق هستند؛ برای نمونه، عبدالکریم سروش خود می‌گوید که نومعتزلى است و معتقد است که بازاندیشی آرای معتزلیان و نقد و بررسی آنها می تواند دستاوردهای تازه‌ای به بار آورد.

او جهان اسلام را نیازمند تجدید تجربه اعتزال می‌داند و به توجه و استفاده از میراث آنان فرا می‌خواند. او معتزلیان قدیم را که به زعم وی عقل مستقل از وحی را بنیان نهادند، می ستاید (رک، سروش، نومعتزلی هستم، درwww.bashgah.com تاریخ: ۱۳۹۰/۱۱/۱۰ و رک: سروش، تجدید۔ تجربه اعتزال، در: www.porsojoo.com، تاریخ ۱۳۹۰/۹/۱۲)

مجتهد‌شبستری نیز که به گفته ابوزید، همه آرای او مورد قبول اوست و او هرگونه اختلاف نظری با شبستری را نفی می‌کند (ابوزید، تأویل، حقیقت و نص، مجله کیان، ش ۵۴، ص ۱۷) معتقد است خاستگاه جریان نواندیشی دینی معتزله است (مجتهد شبستری، مؤلفه‌های نواندیشی دینی، در: www.darshabest:ari.blogfa.com، تاریخ: ۱۳۹۰/۹/۱۴)/۸۷۶/ت۳۰۳/س

نظر شما