شناسهٔ خبر: 24225580 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

حزب توده در میانه‌ی انگلیس و شوروی

انگلیسی‌ها توانستند آمریکایی‌ها را قانع کنند که هدف کمونیسم در ایران جدی است. به‌طور مشخص یعنی اینکه به توهم گسترش کمونیسم در ایران دامن بزنند. در این گسترش توهم سلطۀ شوروی در ایران، انگلیسی‌ها هم مؤثر بودند.

صاحب‌خبر -

اشاره

دربارۀ کودتای 28 مرداد اگرچه بسیار گفته شده است، اما حرف‌های ناگفته نیز زیاد است. یکی از گروه‌هایی که نقش آنان در جریان کودتا می‌بایست مدنظر قرار گیرد، حزب توده است. از نقاط جالب توجه دربارۀ این گروه این است که اگرچه حزب توده تحت سیطرۀ اتحاد جماهیر شوروی بوده است، اما انگلیسی‌ها نیز به نام این حزب سیاست‌های خویش را پیش می‌بردند. به همین جهت و به‌طور خاص دربارۀ نوع عملکرد حزب توده و استفادۀ انگلستان از آن، به گفت‌وگو با یعقوب توکلی پرداختیم. از مهم‌ترین آثار این تاریخ‌نگار و کارشناس تاریخ تحولات معاصر ایران، می‌توان به «سبک‌شناسی تاریخ و سیاست»، «عقاب علیه شیر»، «حقیقت سمیر»، «از اینجا آغاز می‌شود... تاریخچۀ جنبش دانش‌آموزی در ایران معاصر» اشاره کرد. ماحصل گفت‌وگوی ما با ایشان را می‌توانید در ادامه بخوانید.
 
به نظر شما حزب توده تا چه‌حد در جدایی دکتر مصدق از آیت‌الله کاشانی و یا به‌عبارتی ملیون و مذهبیون نقش داشت و مؤثر بود؟

در آن برهۀ زمانی در جریان ملی شدن صنعت نفت، حزب توده یکی از کانون‌های سیاسی مدعی در کشور محسوب می‌شد. از طرفی این حزب مخالف با دربار و سیاست‌های انگلستان بود و از طرف دیگر هم با جریان مذهبی مخالفت داشت. در کنار این مخالفت‌ها، حزب توده به‌لحاظ ایدئولوژیک هم با ایدئولوژی ناسیونالیسم دکتر مصدق همخوانی نداشت. لذا در کل با هر سه جریان هم مخالفت و هم رقابت داشت. از طرف دیگر، جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز موضوعی بود که نمی‌توانستند با آن مخالفت کنند و اینکه توجه به منافع سیاسی و الیگارشی سوسیالیسم شوروی را هم مورد توجه خود داشتند.
 
در اینجا واقعیتی که شکل گرفت، شامل تصمیماتی می‌شود که یا خود توده‌ای‌ها به اجرا درمی‌آوردند و عملی می‌کردند و یا تصمیماتی که به نام حزب توده و علیه جریان نهضت نفت اتفاق می‌افتاد. لذا نهضت ملی شدن صنعت نفت توسط جریانات مختلفی قربانی شد و ناکام ماند و یکی از شرکای اصلی فعال در ناکام ماندن آن‌هم حزب توده بود.
 
به نظر شما، آیا دولت انگلستان در حزب توده نقش داشت و اگر داشت، این نقش تا چه‌میزان بوده است؟

انگلستان در همه‌جای ایران نفوذ داشت و این نفوذ از دربار و ارتش تا احزاب را شامل می‌شد. به دلیل حضور طولانی انگلستان در ایران، نفوذ آن‌ها در همۀ عرصه‌های مختلف ایران وجود داشت. حال درخصوص اینکه کدام‌یک از عناصر حزب توده به‌طور مشخص با انگلیسی‌ها همکاری و رابطه داشته است، می‌توانیم بعضی از عناصر را نام ببریم، اما آنچه واضح و مشخص نیست، این است‌ که انگلستان توانست با استفاده از عناصر سابقاً توده‌ای، جریانی را با نام جریان تودۀ نفتی به راه بیندازد. خصوصاً اینکه انگلیسی‌ها علاقه‌مند بودند که فضای جامعۀ ایرانی را فضایی ضد دین و اعتقادات و مذهب نشان دهند که این هدف را با کمک حزب توده عملی کردند تا با این کار بدنۀ مذهبی جامعه را از جریان نهضت ملی شدن نفت جدا کنند. از طرف دیگر، علاقه‌مند بودند که با استفاده از عنصر حزب توده، آمریکایی‌ها را بترسانند و دولت آمریکا را به‌نحوی متقاعد کنند که همکاری با آن‌ها در مبارزۀ شدیدتر علیه جنبش ملی شدن صنعت نفت باشد.
 
راهپیمایی که حزب توده علیه نهضت و یا در حمایت از آن به راه انداخت تا چه‌حد برپایۀ تحریکات انگلیس بوده است؟

درحال‌حاضر نمی‌توان گفت که تا چه‌میزان راهپیمایی‌ها براساس تحریکات حزب توده بوده است. این حزب جریانی بود که افراد زیادی را به‌عنوان عضو و نیرو در خود جای داده بود و دارای رسانه و روزنامه و مجله بود و می‌توانست علیه دولت تجمعات و راهپیمایی به راه بیندازد و خیلی از مواقع نیز این کار را انجام می‌داد. از طرف دیگر هم طیفی از تجمعات از طرف دولت دکتر مصدق صورت می‌گرفت که توده‌نفتی‌ها آن را به راه می‌انداختند. این چیزی بود که بدنۀ خود حزب توده نیز تشخیص نمی‌داد که توده‌نفتی‌ها را از غیر آن تمیز دهد. ضمن اینکه خود حزب و رهبران سیاسی حزب توده نیز از این موضوع بدشان نمی‌آمد که نقش توده‌نفتی‌ها گسترش پیدا کند و حضور فعالانه‌تری داشته باشند. لذا این وضعیت حزب توده برای نهضت ملی شدن صنعت نفت تبدیل به چالۀ سیاهی شده بود که خیلی از مسائل را به‌درستی نمی‌شد از آن تحلیل نمود. در مجموع اینکه بگوییم چه اتفاقی افتاده است، کاملاً واضح نیست. بسیاری از مسائل آن زمان مبهم است.
 
آزادی‌ای که دکتر مصدق به حزب توده می‌داد تا چه‌حد برای تحریک آمریکا و ترساندن آن‌ها از شوروی بود و تا چه میزان ناشی از رویۀ دموکراتیک دکتر مصدق؟

در مسائل کیفی نمی‌توان پاسخ کمّی داد. مسائل سیاسی هم طوری هستند که ممکن است در آن‌ها چند مسئله دخیل باشند یا بتوانیم با یک تیر چند هدف را بزنیم. دکتر مصدق نیز از این طریق و با این رویه، هم می‌توانست آمریکایی‌ها را بترساند و هم اینکه مخالفان داخلی خود را مجاب کند. البته در بخشی هم روحیۀ خاص خود دکتر مصدق در این فضا می‌توانست تأثیرگذار باشد.
 
آیا واقعاً حزب توده برای جامعه و سیاست ایران خطر محسوب می‌شد و می‌توانست حکومت ایران را قبضه کند؟

توده‌ای‌ها به‌طور کل در ایران تعدادشان به حدود پنج یا شش هزار نفر می‌رسید. دربارۀ اینکه آیا واقعاً می‌توانستند خطر محسوب شوند، باید بگویم بله، این خطر وجود داشت. کمااینکه به‌طور مثال، در آذربایجان و کردستان، حزب توده روند تجزیه را طی کرد. همیشه یک جمعیت آوانگارد می‌تواند جمعیتی عظیم را پشت سر خود به راه بیندازد یا اینکه دست به اقدامی کودتاآمیز بزند. درهرصورت نمی‌توان گفت که خطر نبود، اما اینکه بگوییم جریان حزب توده می‌توانست کشور را تصاحب کند، ممکن است این سؤال حداقل در آن برهۀ زمانی، خیلی پاسخ مثبتی نداشته باشد. ولی اگر شوروی دخالت می‌کرد و نقش آمریکا یا انگلستان را کم‌رنگ می‌کرد، ممکن بود این اتفاق بیفتاد. یا به‌طور مثال، بخش مارکسیست ارتش دست به کودتا بزند و اقدامی انجام دهد که تجربه‌ای مانند عراق برای ایران رخ دهد. اما در مجموع شرایط آن زمان ایران نشان می‌داد که امکان داشت چنین اتفاقی رخ دهد؛ به‌طوری‌که یکی دو بار هم در جریان ترور شاه، حزب توده مسئولیت ترور را برعهده گرفته بود و یا در ماجرای شورش خراسان، توده‌ای‌ها شورش را به راه انداخته بودند.
 
در ماجرای تجزیۀ کردستان و آذربایجان نیز به‌طور آشکار و واضح توده‌ای‌ها دخالت و همراهی داشتند. پس به‌طور کلی می‌توان گفت که مخاطره از سوی حزب توده برضد کشور وجود داشته است و این خطر تصرف قدرت و سپردن کشور به حلقۀ دیوار آهنین نظام کمونیستی بوده است. اما روحیۀ مذهبی مردم و جامعۀ ایرانی ما به‌گونه‌ای بود که باعث می‌شد این اتفاق به‌آسانی رخ ندهد و دولت انگلستان نیز علی‌رغم نفوذ فراوانی که داشت، هیچ‌وقت نتوانست ایران را به‌طور مستقیم یا آشکار تحت سیطرۀ خود دربیاورد و بیشتر از روند نفوذ استفاده می‌کرد.
 
تحریکاتی که انگلستان به نام حزب توده انجام می‌داد تا چه‌حد توسط آمریکایی‌ها قابل باور بود و آیا آمریکایی‌ها می‌دانستند انگلیسی‌ها در پشت حزب توده پنهان شده‌اند؟

در آن زمان، بازی‌های بسیار پیچیده‌ای در این مسئله وجود داشت. مسئله این است ‌که انگلیسی‌ها توانستند آمریکایی‌ها را قانع کنند که هدف کمونیسم در ایران جدی است. به‌طور مشخص یعنی اینکه توانستند به توهم گسترش کمونیسم در ایران دامن بزنند. در این گسترش توهم سلطۀ شوروی در ایران، انگلیسی‌ها هم مؤثر بودند. اما اینکه تا چه‌حد تأثیر داشتند و مقصر بودند، جزء مسائلی است ‌که خیلی قابلیت اندازه‌گیری و محاسبه ندارد.
 
آیا آمریکا و انگلستان از نفوذ حزب توده در ارتش ایران مطلع بودند؟

آن‌ها می‌فهمیدند که جریانی مانند مارکسیسم در ارتش ایران نفوذ دارد. فراری‌هایی در ارتش مانند سروان خسرو روزبه بودند که در ماجرای آذربایجان نقش داشتند. در ماجرای آذربایجان، عده‌ای از ارتش که از لشکر خراسان وارد گنبد و گرگان شده بودند، شورش کرده و از آنجا وارد مرزهای شوروی شده بودند و بعد وارد آذربایجان شدند. سرهنگ عبدالرضا آذر، رئیس ستاد ارتش خودخواندۀ آذربایجان، با لباس ارتش شوروی وارد تهران شد و همراه با پیشه‌وری با دولت قوام مذاکره انجام داد. بعد از سرکوب شدن جریان آذربایجان، این ارتشی‌ها فرار کردند، اما به‌طور طبیعی دنبالۀ آن‌ها در ارتش دیده می‌شد.

افرادی که از حزب توده در ارتش نفوذ داشتند، در بسیاری از جاها اخلال ایجاد می‌کردند. به‌طور مثال، سران حزب توده که به‌خاطر ماجرای ترور شاه دستگیر شده بودند، توسط نیروهای ارتش و شهربانی فراری داده شدند و با همکاری سرلشکر رزم‌آرا و ستوان حسین قبادی و چند تن از افسران ارتش این افراد فرار کردند. در قضیۀ کودتای 28 مرداد نیز بعضی از عناصر متمایل به حزب توده، مانند ستوان شجاعیان، خبررسانی انجام داده بودند. پس به‌طور کلی نفوذ کمونیسم و حزب توده در ارتش ایران واقعیتی انکارناپذیر است، اما نیروهایی که از سوی حزب در ارتش فعالیت داشتند، عمدتاً نیروهای اداری بودند و نیروهای کیفی نظامی ارتش در این همکاری دخیل نبودند.
 
به نظر شما، نفوذ حزب توده در ارتش به‌واقع چقدر پتانسیل اجرایی اقدام علیه سلطنت داشت؟

دربارۀ نفوذ حزب توده تا حدی اغراق و زیاده‌روی هم رخ داده است، زیرا این حزب در ایران حدود شش‌صد عضو و نیرو در ارتش داشته است که عمدتاً هم شامل کارمندان اداری ارتش مانند دکتر، دندان‌پزشک، قاضی، کارمند سازمان قضایی ارتش و از این دست افراد می‌شدند. عملاً فرض اینکه این افراد می‌توانستند دست به حرکتی گسترده، آن‌هم در مقابل ارتشی حدود 150هزارنفری بزنند، دور از انتظار است، زیرا در کل حدود یک گردان نیرو بودند.
 
مقالاتی که علیه روحانیت و مذهب و به نام گروه‌های توده‌ای یا ملی‌گرا نوشته می‌شد تا چه‌حد در باور جامعۀ ایرانی آن زمان اثرگذار بوده است؟

مسلماً تأثیر خود را داشته است. به‌طور مثال، درحال‌حاضر شبکۀ مجازی تلگرام بر مردم تأثیر خود را دارد. در آن زمان هم رسانه‌های آن‌ها مؤثر بود و وقتی رسانه‌ای به دست مردم می‌رسید، آن پیام‌هایی که مدنظرشان بود به مردم منتقل می‌کردند و تأثیر خود را می‌گذاشت.
 
روس‌ها چقدر از نفوذ انگلیسی‌ها در حزب توده یا تلاش آن‌ها برای نفوذ در این حزب آگاه بودند؟

بنده درحال‌حاضر اسنادی از روس‌ها در این خصوص ندارم، ولی آن‌ها هم مطلع بودند که آمدوشدهایی به‌سوی شوروی صورت می‌گیرد. بازار این ارتباطات بسیار گسترده بود و افراد بی‌پروا تماس می‌گرفتند و سازمان امنیتی مخالفی نبود که این افراد را شناسایی کند.
 

پایگاه برهان

انتهای متن/

نظر شما