شناسهٔ خبر: 24224312 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

گفت وگویی متفاوت با فردوس اعظم، شاعر تاجیک

کنج قفس که عرصه بالِ عقاب نیست!

صاحب‌خبر - سینا واحدی - اگر کمی علاقه مند و البته پیگیر ادبیات فارسی زبانان غیر ایرانی و فرهنگ زبان فارسی باشید، نام فردوس اعظم را شنیده اید. شاعری 33 ساله و موفق که کتاب های شعرش در ایران هم به چاپ می رسد. فرﺩﻭﺱ ﺍعظم که ﺍﺯ ﺍستعدﺍﺩهاﯼ جوﺍﻥ ﺍﺩبیاﺕ معاصر تاجیکستان ﺍست، در 21 نوﺍمبر 1984 ﺩﺭ شهر خجند تاجیکستان چشم به جهان گشوده است. او دانش آموخته ﺩﺍنشکدﻩ ﺯبان خارجی ﺩﺍنشگاﻩ ﺩﻭلتی خجند است و به مدت دو سال در آمریکا تدریس کرده است. نوشته ها ﻭ شعرهایش ﺩﺭ جراید مختلف تاجیکستاﻥ، افغانستان، ایران، آمریکا و لندن منتشر شدﻩ ﺍند. نخستین کتاب شعر فردوس اعظم را ﺍنتشاﺭﺍﺕ ‏«ناشر» تاجیکستاﻥ تحت عنوﺍﻥ ‏«ﺍبرهاﯼ ﺁبی‏» با ﺩﻭ خط فاﺭسی ﻭ سیریلیک در سال 91 منتشر کرد. کتاب شعر دوم او با نام "یک بغل غزل" سال 93 در تهران منتشر شد. یک بغل غزل او در آغاز سال 2015 در لندن بازنشر و برنده جایزه کانون نویسندگان تاجیکستان شد. کتاب جدیدش نیز "آیین آیینه" بهار امسال در تهران چاپ شد. در ادامه گفت و گوی جالبی را که او با زبان شعر به ما پاسخ داده است، بخوانید. خودتان را معرفی کنید. تا تو کنارمی، غزلم عاشقانه است در شعر چشم های تو فردوس اعظمم در آغاز می خواهیم نظرتان را درباره شعر بدانیم. شعر در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟ ای شعر! شاهد همه دردهای من جز دامن بلند تو دارم پناه؟ نه! چقدر به تاثیر شعر در جریانات اجتماعی معتقدید؟ می کشم آسمان آبی رنگ، می کشم یک زمین دور از جنگ شاعرم من و خوب می دانم که توان مداد یعنی چه! امروزه شاهد ورود انبوهی از شعر و آثار شاعران نوپا به بازار نشر هستیم. نظرتان درباره این پدیده چیست؟ وقتی که یکی خانه به دوش است، غریب است این گونه برآوردن آثار اضافی است از احساستان در غربت و دوری از وطن و دوستان برایمان بگویید. این جا شکوهِ منظره ها بی طراوت است از کوچه باغِ دهکده شب بو بیاورید! اگر از بودن در آن جا خشنود نیستید و احساس دلتنگی می کنید، پس چرا عزم بازگشت به وطن نمی کنید؟ ما با جهان تنگ شما خو نمی کنیم کنج قفس که عرصه بالِ عقاب نیست! آقای اعظم نظرتان درباره جنگ چیست؟ از جنگ ها چه خیر مگر دیده ایم ما؟ کشته زیاد دیده و جنگیده ایم ما! بله به قول خودتان: "جنگ سنگی است که بر آیینه جان خورده". با توجه به آثار عاشقانه شما دوست داریم دیدگاه شما را درباره عشق هم بدانیم؟ بی عشق چار فصل خدا فصل مردن است اصلاً دلیل گرمیِ روز آفتاب نیست! پس می توان گفت که همیشه عاشق بوده اید؟ عاشق شدیم و عاقبت از هم جدا شدیم اما دلیل دوری مان سرنوشت نیست! دلیل این عشق ناموفق چیست؟ هیچ تلاشی برای نگهداری از آن نکردید؟ رفت آن چنان که هیچ نظر پشت سر نکرد من پل شدم، نیامد و از من گذر نکرد. بیشترِ عشق های امروزی ناپایدار هستند. هر کسی لیاقت عشق واقعی را ندارد. مادرم به من می گفت، عشق سخت دشوار است درد می کشی، صبری، بس زیاد می خواهد آقای اعظم شما خدا را کجا یا در چه چیزی می بینید؟ در خانه دل است فقط در کتاب نیست! این یک حقیقت است خدا در حجاب نیست! آیا اثر جدیدی هم آماده چاپ دارید؟ وقتی که یکی نیست بخواند غزلت را این دفتر و این کاغذ و خودکار اضافی است به عنوان آخرین سوال می خواهیم بدانیم آرزوی شما چیست؟ کاش می شد که خریدار غم هم بوﺩیم در پس پرده دل ها، خبر ﺍﺯ سنگ نبوﺩ!

نظر شما