شناسهٔ خبر: 24213934 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

زیارت از دیدگاه احادیث اهل سنت

زیارت قبور بزرگان دینی، سیره‏ ی عملی علمای اسلام و عرفا بوده است که همواره سعی در کسب فیض از مرقد بزرگان به ویژه علی‏ بن موسی الرضا(رض) داشته ‏اند.

صاحب‌خبر -

چکیده

در این مقاله سعی شده با توضیح مفهوم واژه ‏ی زیارت، با این امر مقدس اسلامی آشنایی حاصل شده و سپس با استفاده از احادیث معتبر و متون اصلی و اولیه، جایگاه زیارت در اسلام بیان گردد و ثابت شود که زیارت اماکن مقدسه و قبور ائمه و بزرگان دین، امری صحیح و به رسمیت شناخته شده در تاریخ اسلام است و روایات زیارت مدینه و مرقد پیامبر(ص) حاکی و اثبات کننده این مطلب است که زیارت شامل زیارت قبور فرزندان پیامبر نیز می‏گردد.

 همچنین با توجه به زیارت‏های عملی چند تن از علما و عرفای بزرگ اهل سنت همچون شیخ احمد جامی، عبدالرحمن جامی و مولانا زین‏الدین ابوبکر تایبادی و ذکر اشعار مدیحه، تمجید‏ها و خاطرات آنها هنگام زیارت یا دیدن برخی کرامات در بارگاه رضوی بر این موضوع تاکید شده است که زیارت قبور بزرگان دینی، سیره‏ ی عملی علمای اسلام و عرفا بوده است که همواره سعی در کسب فیض از مرقد بزرگان به ویژه علی‏بن موسی الرضا(رض) داشته ‏اند.

کلیدواژگان

زیارت، مدینه، اهل سنت، عطار، احمد جامی، عبدالرحمن جامی، مولانا تایبادی، کرامت

مقدمه

زیارت مشاهد متبرکه و قبور بزرگان دینی، همواره عاملی الهام‏ بخش و تهذیب‏ کننده برای هر مسلمان مخلص و علاقمند به این بزرگان بوده است. این موضوع از صدر اسلام تاکنون مورد قبول و تأیید علما و اندیشمندان مسلمان است و به جز عده‏ ی بسیار اندکی که سعی دارند، امت اسلامی را از این طریقِ کسب فیض و معرفت محروم نمایند، اکثر مسلمانان بر این روش متعالی اهتمام داشته و دارند. زیرا این عمل بر مبنای فرمایشات پیامبر اکرم(ص) و سایر بزرگان دین و نیز بر اساس سیره و عملکرد آنهاست؛ به ویژه آن‏که در احادیث نبوی، ایشان بر زیارت مرقدشان تاکید می‏نمایند و عدم زیارت آن‏ را جفا بر خویش می‏دانند و یا حضرت توصیه به زیارت مدینه منوره می‏نمودند که این امر، بیانگر جایگاه و قدمگاه پیامبر(ص) و فرزندان و یاران ایشان است.

 مشخص است که این سفارش به طور طبیعی، مرتبط با اعمال حج نیست؛ بلکه همگی دلالت بر تأیید زیارت قبور بزرگان دینی و آثار بازمانده از نبی اکرم(ص) دارد و این موضوع با احادیث معتبر و سیره و عملکرد رسول اکرم(ص) و فرزندان گرامی ایشان و فرمایشات و عملکرد علمای اسلام و رهبران دینی ثابت شده است.

در این راستا، توجه به عملکرد عینی و انجام زیارت توسط برخی علما و اندیشمندان و عرفای بزرگ و ارائه نمونه‏هایی از این زیارت‏ها توسط آنان و گفتن مدح و دیدن کرامت در مکان‏های زیارتی و به خصوص مرقد حضرت رضا(رض) می‏تواند این باور و عقیده اسلامی را در بین عامه مردم بیش از بیش تقویت نماید و همان‏گونه که در طول تاریخ اسلام همواره وجود داشته است، بر خیل مشتاقان زیارت و علاقمندان به کسب فیض معنوی از طریق زیارت مشاهد متبرکه که در ایران اسلامی بالاترین و حد اعلای آن زیارت مرقد نورانی حضرت رضا(رض) است، بیفزاید. با این توضیحات، در این مقاله سعی شده است که از متون اولیه و معتبر حدیثی و ادبی و تاریخی عربی و فارسی استفاده شود و مطالب به آنها ارجاع داده شود.

مفهوم زیارت

واژه‏ی زیارت غالباً در فرهنگ‏ها «گرفته شده از لغت عربی زیارت و رفتن به مشاهد متبرک و بقعه‏ها و دعایی که برای تشرف باطنی برای امام‏ها و امامزاده‏ها و اولیاء خوانند» آمده است (دهخدا، 1377ش، ص 1354). به همین مضمون، حج و تشرف به خانه‏ی خدا و دیدن قبر منور پیامبر اکرم(ص) نیز زیارت خوانده می‏شود و گاهی به جای حج رفتن، عبارت به زیارت خانه‏ی خدا رفتن آمده است. به ملاقات بزرگان، پادشاهان و اشخاص محترم و بازدید آن‏ها نیز زیارت گفته می‏شود. در همین راستا، بیهقی در تاریخ خود ملاقات هارون با ابن سماک را به زیارت آمدن وی که از بزرگان و زهاد در مکه بوده است، یاد می‏کند (بیهقی، 2536ش، ص 976).

موارد دیگری هم در تاریخ فرهنگ ایران وجود دارد که زیارت را رسیدن به حضور بزرگی یا بازدید و کسب فیض از مرقد وی و روح متبرک آن بزرگوار بیان می‏کند و بدین لحاظ، در طول تاریخ عرفان و دیانت ایران، همواره مفهوم زیارت و عمل زیارت امری مثبت و معنوی تلقی شده و افراد مختلف سعی نموده‏اند با استفاده از زیارت و این پنجره‏ی باز به سوی معنویت و فیض گرفتن از این سعادت، بهره‏ی دنیوی و اخروی کسب نمایند.

سابقه ‏ی زیارت در اسلام

زیارت در اسلام، سابقه و پیشینه‏ای به اندازه‏ی خود اسلام دارد؛ بدین مفهوم که در رابطه با زیارت خانه‏ی خدا، خداوند در تداوم زیارت‏های پیروان انبیاء گذشته بر مسلمین نیز این زیارت را فرض نمود (کردی، 1380ش، ص 36) و فرموده است: «هر کس آهنگ آن کند [زیارت کعبه] جز با پاداش‏ها و دستاوردهای معنوی و بهشتی که خدایش ضمانت کرده است، باز نگردد و هر کس تنها به انگیزه‏ی نماز در بیت، آهنگ آن کند، چون بازگردد، آن‏سان از گناه پیراسته شود که طفلی نوزاد را ماند و هر کس با اخلاص، بار سفر زیارت آن بربندد و در راه جان دهد، بی‏حساب به بهشت آید...» (همان)

زیارت در سیره نبی اکرم(ص) و فرزندان ایشان

پیامبر اکرم(ص) در سیره‏ی عملی خویش، در کنار قبر مسلمین می‏ایستادند و برای آنان طلب مغفرت می‏نمودند و حتی قبر مادر خویش را در ابواء زیارت کردند که این موضوع از متواترات تاریخ است. از آیه شریفه‏ی قرآن که خداوند می‏فرماید: «ولاتصل علی أَحدٍ ماتَ ابدا و لاتقم علی قبره إنَّهم کفروابا لله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون» (توبه، 84) یعنی «و هرگز بر هیچ مرده‏ای از آنان نماز مگذار و بر سر قبرش نایست، چرا که آنان به خدا و پیامبر او کافر شدند و در حال فسق مردند» نیز استنباط می‏گردد که پیامبر تنها از ایستادن و نماز بر منافقان و مشرکان منع گردیده است و در نقطه مقابل می‏توان نتیجه گرفت که چنین امری برای قبور مسلمین، هیچ منع قرآنی یا شرعی ندارد و رفتار عملی رسول اکرم(ص) نیز همین امر را نشان می‏دهد و نمی‏توان از این آیه کریمه، برداشت عدم زیارت را نمود، زیرا این توصیه به پیامبر تنها برای کفار و مشرکین و منافقین است و شامل مسلمین نمی‏گردد.

به طور کلی، تا پایان قرن هفتم علمای اسلام زیارت را مستحب دانسته و به آن فتوا می‏دادند و هیچ منبع موثقی قبل از قرن هفتم در مورد ممنوعیت زیارت نداریم، تا آن که در قرن هشتم و ابتدا در اندیشه‏های ابن تیمیه، این ممنوعیت مطرح شد و سپس توسط وهابیون ادامه یافت، ولی هیچ‏گاه به طور عام پذیرفته نشد و همواره اکثریت علما و عرفا بر زیارت و مستحب بودن زیار تأکید نموده و خودشان با زیارت قبور بزرگان و اهل بیت پیامبر(ص) ارادت خود را به پیامبر و خاندانش نشان داده و مشروعیت زیارت را در عمل تأیید کرده‏اند. مواردی از انجام زیارت را نویسنده محترم کتاب «منزلت زیارت از منابع اهل سنت» از مستدرک الصحیحین حاکم نیشابوری نقل می‏کند که اشاره به زیارت قبر حضرت حمزه(رض) عموی گرامی پیامبر(ص) در روزهای جمعه توسط حضرت فاطمه(رض) و نماز و گریه در کنار قبر ایشان دارد (پورامینی، 1392ش، ص 33).

 ابن اثیر نیز در اثر ارزشمندش «اسد الغابه» به زیارت قبر خباب‏بن ارت، صحابی گرانقدر رسول اکرم(ص) توسط علی‏بن ابیطالب(رض) پس از برگشت از جنگ صفین اشاره می‏نماید (ابن اثیر،1970م، ج 2، ص 114). ده‏ها مورد دیگر نیز در کتب سیره و رجال از زیارت توسط فرزندان پیامبر(ص) نقل شده است؛ مانند زیارت مرقد رسول اکرم(ص) توسط حضرت رضا(رض) و نماز در کنار آن و یا زیارت قبر حسن‏بن علی(رض) در بقیع توسط حسین‏بن علی(رض) (پورامینی، 1392ش، ص 34) که همه‏ی آنها اثبات کننده‏ی سیره‏ی عملی زیارت توسط پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان است.

مدینه با ورود اسلام و وجود شریف پیامبر(ص) به این شهر اهمیت و تقدس و تبرکی خاص یافت و هم اکنون نیز این تقدس و اهمیت زیارتی خود را دارد. زیرا پس از رحلت رسول خدا(ص) در آن شهر و قرار گرفتن مرقد شریف ایشان در آنجا از جنبه‏ی زیارت این مرقد شریف، این شهر بالاترین اهمیت و جایگاه زیارتی در جهان اسلام را پس از مکه پیدا نموده است. به خاطر این مهاجرت، اقامت و رحلت در مدینه، این شهر دارای فضایلی شد که در تاریخ جهان و در میان همه‏ی شهرهای جهان بی‏نظیر است. از این رو، این شهر چه در زمان حیات طیبه‏ی پیامبر(ص) و چه پس از آن، تبدیل به زیارت‏گاه بزرگ مسلمین و همه‏ی اهل دل گردیده است.

پیامبر اکرم در مورد اهمیت مدینه فرمودند: «هر کس در مدینه ظلم و تجاوز کند، لعنت خدا و فرشتگان و همه‏ی مردم بر او باد» و در حدیثی دیگر گفته‏اند: «مدینه است که آدم‏های بد را از خود جدا می‏سازد، همان‏طور که کوره مواد ناخالص را از فلزات جدا می‏کند» و یا «سرانجام ایمان به مدینه بازخواهد گشت، همانطور که مار به سوراخش باز می‏گردد.» (بخاری، 1388ش، صص 507 تا 509) در حدیث معروف دیگری، نبی اکرم(ص) فرمودند: «خطر ورود دجال به مدینه وجود ندارد، زیرا در آن زمان مدینه دارای هفت دروازه خواهد بود که بر هر یک از آنها، دو فرشته‏ نگهبان خواهد بود» (همان) ده‏ها حدیث معتبر دیگر هم از ایشان در فضیلت مدینه، این زیارت‏گاه بزرگ مسلمین، در صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده است و این‏ها همگی دلیل بر تقدس و زیارت‏گاه بودن مدینه تا حیات ایشان است که پس از رحلت ایشان، این زیارت‏گاه و تقدس به طور طبیعی بیشتر هم می‏گردد.

زیرا هم فضایل قبلی باقی است و هم وجود مضجع شریف پیامبر(ص) دلیل کاملی بر افزایش این تبرک و فیض‏بخشی‏ها است و پس از آن، قبور متبرک بقیع شامل قبور خلفا(رض)، اصحاب و یاران ایشان تا قرون بعید به طور مرتب بر تبرک مدینه می‏افزاید. اکنون هم به دلیل همین بقاع متبرکه از پیامبر(ص) و یاران و اصحاب و ائمه است که مدینه از جنبه‏ی زیارتی و زیارت‏گاهی همچون نگینی در جهان اسلام می‏درخشد.

در این زمینه حدیث مهمی در وجوب زیارت از پیامبر(ص) را که اگر چه به صورت خبر واحد نقل شده، نقل می‏نمائیم که دلیل تام و تمامی بر اهمیت زیارت مدینه به طور اخص و مشاهده و تشرف به قبور بزرگان از جمله شخص ایشان را به طور اعم بیان می‏کند و خود اتمام حجتی بر حجیت زیارت و به قول عبدالرحمن جامی، فرض عین بودن آن برای هر مسلمانی می‏باشد؛ آن حدیث چنین است: «من وَجَدَ سعتاً و لم یزرنی فقد جفانی: هر کس امکان توانایی [مالی و جسمی] یابد و قبر مرا در مدینه زیارت نکند، بر من جفا نموده است .... (شربندالی، 1392ش، ص 781) البته این حدیث در برخی جاها به صورت «من حج و لم یزرنی فقد جفانی» نیز آمده است. اگر چه این حدیث نزد برخی محدثین به صورت خبر واحد نقل شده است، ولی در نزد بسیاری دیگر صحت و درستی انتساب آن به رسول اکرم(ص) به ثبوت رسیده و در مورد آن تردیدی ندارند.

حدیث فوق، دلیل مهمی بر وجوب و لزوم زیارت مرقد مطهر پیامبر(ص) توسط مسلمین است و آیا نمی‏توان از لحاظ عقلی همین برداشت را در مورد زیارت قبور فرزندان ایشان تعمیم داد؟ همان‏گونه که در طول تاریخ اسلام، همواره در عملکرد مسلمین، عرفا و علمای بزرگ مسلمان چنین بوده و آنها زیارت قبور فرزندان پیامبر(ص) و اولاد ایشان را همچون زیارت مرقد خود ایشان مایه‏ی فخر و مباهات و ثواب و اجر اخروی و دنیوی می‏دانستند. در همین راستا، شربندالی از منابع خود حدیث مهم دیگری نیز از پیامبر اکرم(ص) نقل می‏کند که بیان‏گر اهمیت مفهوم زیارت است: «من زار قبری وجبت له شفاعتی: هر کس قبر مرا زیارت کند، شفاعت او بر من واجب می‏گردد» (شربندالی، 1392ش، ص 782) و در حدیث دیگری آورده است: «من زارنی بعد مماتی فکانما زارنی فی حیاتی: هر کس مرا [قبر مرا] پس از مرگم زیارت کند، گویی مرا در حالت حیات و زندگی زیارت کرده است» (همان) وی این حدیث را از قول دارقطنی و طبرانی از معجم الاوسط (ج 1، ص 94) نقل می کند که از متون مهم است.

 بنابراین این حدیث ثابت می‏کند که تا چه میزان، زیارت مرقد رسول اکرم(ص) از نظر آن بزرگوار اهمیت داشته است. همچنین بارها در رابطه با فرزندان و ذریات پیامبر اکرم(ص) از قول خود ایشان، به صورت پاره‏های تن و وجود و نفس خودشان ذکر گردیده است؛ به عنوان نمونه، پیامبر(ص) فرموده‏اند که «پاره‏ای از تن من در توس دفن خواهد شد.» بنابراین به طور قطع می‏توان گفت که همان اجر و ثواب زیارت مرقد ایشان در مدینه، برای زیارت قبور فرزندان ایشان نیز برقرار است و شفاعت آن بزرگواران را در پی دارد و همچون زیارت اولاد پیامبر(ص) در حیات و زندگی ایشان است. این مطالب بیانگر جایگاه عظیم زیارت ائمه و اولاد النبی(ص) در نزد بزرگان و علمای اهل سنت در طول تاریخ بوده و هست.

احادیث معتبر دیگری نیز در کتب فضایل مدینه، صحیح بخاری و صحیح مسلم می‏توان یافت که در اثبات اهمیت و لزوم و استحباب زیارت است؛ به نحوی که زیارت را یکی از ارکان فیض بردن و تقویت روحی مسلمین و موجب افزایش خلوص و ارادت به پیامبر(ص) و اصحاب و اولاد بزرگوار ایشان و مایه‏ی ثواب و پاداش می‏داند. با وجود این همه از احادیث و نصوص معتبر، موجب تعجب است که چگونه برخی سعی می‏کنند مسلمین را از فیض عظمای زیارت و یکی از سرچشمه‏های معنویت و فیض‏بخشی در اسلام محروم کنند؟

ارادت بزرگان اهل سنت به اهل بیت پیامبر(ص) و زیارت قبور آنان

بدون شک در طول تاریخ، نمی‏توان یک مسلمان حقیقی را یافت که به اهل بیت نبی(ص) علاقه و ارادت نداشته باشد. علاقه به این اهل بیت(رض)، دستور خداوند در قرآن و تنها مزدی است که پیامبر از امت خویش می‏خواهد (شوری، 23) این عشق و علاقه، با جان و خون و رگ و پوست هر مسلمان اعم از سنی و شیعه عجین شده است و اگر کسی ادعای مسلمانی داشت و نسبت به اهل بیت(رض) ارادت نورزد، باید در اسلام او شک نمود، زیرا اسلام و حب پیامبر(ص) و اهل بیت(رض) و اصحاب لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند و بدون یکدیگر، ناقص می‏باشند.

در این زمینه، جالب آن است که بهترین مدیحه‏ها در مورد اهل بیت(رض) را در تاریخ ادبی ایران و اسلام به فارسی و عربی شعرا و نویسندگان اهل سنت گفته و سروده‏اند و منابع ادبی سرشار از این مدیحه‏ها و اظهار ارادت‏ها است. به عنوان مثال، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، عارف و عالم بزرگ اهل سنت برای تبرک و تیمن و اثبات ارادت و علاقه خویش به اهل بیت، بزرگ‏ترین اثرش یعنی تذکره‏الاولیاء را به نام حضرت جعفر صادق(رض) شروع می‏کند و با القابی بسیار زیبا و پرمعنا از آن حضرت یاد می‏کند که هر مسلمانی را به وجد می‏آورد.

وی می‏نویسد: «آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجّت نبوی، آن عالِم صدّیق، آن عالَم تحقیق، آن میوه دل اولیاء، آن گوشه جگر انبیاء، آن ناقل علی، آن عارف عاشق، ابو محمد جعفر صادق رضی‏الله‏عنه ....» (عطار، 1360ش، ص12) و سپس ادامه می‏دهد: «...چون ذکر او کرده آمد، ذکر همه بود، نبینی قومی که مذهب او دارند مذهب 12 امام دارند، یعنی یکی 12 است و 12 یکی، اگر تنها صفت او بگویم، به زبان عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبادات بی تکلف به کمال بود و قدوه جمله مشایخ بود و مقتدای مطلق بود و همه‏ی الهیان را شیخ بود و همه‏ی محمدیان را امام بود...» (همان)

عطار به نکته بسیار ظریف و مهمی در ادامه گفتارش در توصیف حضرت جعفر صادق(رض) اشاره می‏کند که متأسفانه اکنون نیز ممکن است در گمان برخی وجود داشته باشد و تصور کنند که اهل سنت کمتر محبّ اهل بیت می‏باشند! تا جایی که این شبهه در نزد برخی عوام گسترش یافته و اگر ارادتی از اهل سنت به اهل بیت(رض) مشاهده کنند، تعجب می‏نمایند و گاه گوینده آن را شیعه می‏پندارند، در حالی که این موضوع، اعتقاد و اندیشه هر سنی واقعی در گذشته و حال است و اتهامِ کمی ارادت به اهل سنت، کذب محض و به واقع، اتهامی واهی بر اهل سنت است که به معنای حقیقی محبّ و ذوب شده در اهل بیت است و به قول عطار «اهل سنت و جماعت اهل بیت‏اند به حقیقت» از این رو، عطار ادامه می‏دهد: «عجب می‏دارم از آن قوم که ایشان را خیال بندد [که اهل سنت و جماعت را با اهل بیت چیزی در راه است] که اهل سنت و جماعت اهل بیت‏اند به حقیقت و من آن نمی‏دانم که کسی در خیال باطل مانده است، آن می‏دانم کسی که به محمّد(ص) ایمان دارد و به فرزندان و یارانش ایمان ندارد، او به محمد ایمان ندارد» (همان، ص13) و سپس با نقل شعر معروف امام شافعی (اگر دوستی آل محمد(ص) رفض است، گو جمله جمله جن وانس گواهی دهند به رفض من) و دوستی آل و اصحاب رسول(ص) را از اصول ایمان می‏داند و با بیانی شیوا و محکم ادامه می‏دهد: «... که چون پادشاه دنیا و آخرت محمد(ص) را می‏دانیم، وزرای او را نیز به جای خود می‏باید شناخت و صحابه را به جای خود و فرزندان او را به جای خود تا سُنّی پاک اعتقاد باشی...» (همان) عطار در این فصل از کتابش به ذکر نمونه‏های ناب از عظمت و شخصیت روحانی و عملی و حتی کرامات حضرت جعفر صادق(رض) می‏پردازد و اوج ارادتش را به اهل بیت به اثبات می‏رساند.

نمونه‏ای دیگر در این رابطه، روابط گرم و علمی و ارادت و اخلاص ابوحنیفه(ره) به حضرت محمد باقر(رض) و حضرت جعفر صادق(رض) می‏باشد. مراتب ارادت و اخلاص ابوحنیفه به امام صادق(رض)، اظهر من الشمس است؛ جایی ابوحنیفه در مورد امام صادق(رض) می‏گوید: «از جعفر‏بن محمد، فقیه‏تر و اعلم‏تر ندیدم، زیرا ایشان به اختلاف اقوال و نظریات علما و فقها واقف بود و نظریات فقهی اهل مدینه و اهل کوفه را جداگانه بیان می‏کرد و آنگاه نظر خویش را نیز ذکر می‏نمود که در مواردی با این نظریات، یکسان و در مواردی تفاوت داشت» و اعلام می‏کند که «کسی که اعلم مردم باشد، به اختلاف اقوال از همه علمش و فقاهتش زیادتر خواهد بود» (قمی، بی تا، ص 125) این سخن مربوط به ملاقات ابوحنیفه و امام در بغداد و در حضور منصور، خلیفه عباسی بود که بحثی علمی در آن جلسه مطرح شد و به قول ابوحنفیه، امام به همه سوالات سخت که بیش از چهل مورد بود، پاسخ کاملی داد.

علاوه بر موارد فوق، می‏توان به نمونه‏های دیگری از مراتب ارتباط و ارادت علما و عرفای اهل سنت به اهل بیت(رض) اشاره کرد. البته باید بار دیگر تأکید نمود که هیچ اهل سنتی از عالم و عارف و عامی نیست که محب اهل بیت(رض) نباشد و حتی پادشاهان و امیران اهل سنت نیز این‏گونه بوده‏ و هدایا، نذورات و وقفیات فراوانی به بارگاه آنان تقدیم کرده‏اند. به عنوان نمونه؛ حاکم قدرتمندی مانند ملکشاه سلجوقی هنگام اختلاف با برادرش به زیارت مرقد حضرت رضا(رض) در توس آمد و در پاسخ به سوال وزیرش، خواجه نظام‏الملک توسی پس از زیارت گفت: نصرت خدا را خواستیم و برای این نصرت و صلح و حفظ خون رعیت در مرقد امام دعا کردیم (ابن اثیر، 1979م، ص 211) همچنین می‏توان به طغرل و سنجر سلجوقی اشاره کرد که حتی وزرای آنها یعنی خواجه نظام‏الملک توسی و شرف‏الدین علی قمی از توس و قم و مجاورین اهل بیت بودند.

 زیارت و وقفیات تیمور به آستان حضرت رضا(رض) و زیارت مرتب سلطان شاهرخ تیموری که از پایتختش هرات به توس می‏آمد و مرقد امام را زیارت می‏نمود و همسرش گوهرشاد که اثر جاویدان مسجد گوهرشاد را در اثبات ارادت اهل سنت به این امام همام در مجاورت بارگاه او ساخت نیز به تنهایی سند محکمی بر ارادت اهل سنت به اهل بیت و ائمه شیعه است. امیران دیگر خاندان تیموری و بسیاری از قدرتمندان و حاکمان اهل سنت نیز ارادت عملی خود را به اهل بیت اعلام و اثبات نموده‏اند.

زیارت و ارادت شیخ احمد جام نسبت به اهل بیت وحضرت رضا(رض)

همان‏طور که پیشتر گفته شد، تقریباً همه‏ی علما و عرفای بزرگ اهل سنت نسبت به زیارت قبور پیامبر(ص) و اولاد ایشان علاقه و اهتمام ویژه داشته و در این مورد، نسبت به زیارت مرقد حضرت رضا(رض) به دلیل وجود سبقه‏ی عرفانی و معنوی خاص ایشان همواره علاقه‏مند و مشتاق بوده‏اند. شیخ احمد جامی نیز علاوه بر توجه به زیارت قبور بزرگان، به هر شهر و دیاری که می‏رفته است، نسبت به زیارت مرقد حضرت رضا(رض) توجهی ویژه داشته و ضمن این‏که به صورت کرامت‏های عارفانه و در عالم روحانیت خدمت ایشان می‏رسیده است (تایبادی، 1382ش، ص 94)، وی همچنین به مشهد‏‏الر‏‏ضا نیز مشرف شده و مرقد مطهر حضرت را زیارت نموده است.

 وی در عالم معنویت و روحانیت از دفع حاکمی ظالم از خراسان توسط حضرت رضا(رض) و تعویض آن حاکم به امر ایشان و به دست شیخ جام و دیگر عرفا می‏گوید (همان). وی بنا بر نقل مشهور، به زیارت مرقد حضرت می‏آمده است، در محل فعلی تپه سلام که آخرین بلندی مشرف به مشهدالرضا بوده، می‏ایستاده و به حضرت سلام می داده و برای زیارت، کسب اجازت می‏نموده است. از این رو، جامی به اصطلاح مرید اویسی امام رضا(رض) بوده است و حتی بنا بر مشهور و اقوال شفاهی، نام‏گذاری این محل به نام تپه سلام به همین علت است که این امر نیازمند تحقیق کامل‏تری می‏باشد.

اشعار و رباعیات فراوانی از شیخ احمد جامی در منقبت حضرت علی(رض) و دیگر ائمه موجود است که نشان‏گر ارادت وی به اهل بیت است که از آن جمله رباعی بسیار مشهور زیر است:

گر منظر افلاک شود منزل تو

وز حوض کوثر اگر سرشته گردد گل تو

گر مهر علی نباشد اندر دل تو

مسکین تو و سعی‏های بی‏حاصل تو

ç علاقه مندی و ارادت و زیارت مولانا عبدالرحمن جامی

یکی از بزرگترین علما و عرفای اهل سنت، بدون شک مولانا عبدالرحمن جامی عالم و عارف و شاعر بزرگ قرن نهم هجری می‏باشد که کمتر طلبه‏ای است که شرح جامی را نخوانده باشد و یا کمتر فارسی‏زبانی است که با کتاب‏ها و اشعارش آشنا نباشد. وی متولد جام بود، اما اکنون مقبره‏اش در هرات است. جامی که عارفی نقشبندی و عالمی بزرگ از اهل سنت بود، نسبت به پیامبر(ص) و دیگر اعضای خاندان رسالت ارادتی تمام داشت و به خصوص این ارادتش را بارها نسبت به حضرت علی‏بن ابیطالب(رض)، حسین‏بن علی(رض) و علی‏بن موسی الرضا(رض) نشان داده است.

اشعاری که او هنگام زیارت قبور این بزرگان سروده است، از جمله‏ی قوی‏ترین اشعار زبان فارسی در مدح و منقبت این بزرگان است. وی علاقمندی خاصی به زیارت قبور بزرگان اهل بیت(رض) داشت و در سفرهایش به شهرهایی که مقبره‏ی این بزرگواران در آنها قرار دارد، زیارت قبور آنان را برای خود «فرض عین» دانسته و با شوق و افتخار به آستان‏بوسی این بزرگان رفته است و بهترین مدح‏ها را در ستایش آنها هدی سروده است.

 به عنوان نمونه، در سفر مهم خود به مقصد زیارت خانه‏ی خدا که در سال 877ق به سمت حجاز حرکت نمود، در جمادی الاخر همان سال به بغداد وارد شد و بعد چند روز، به نیت زیارت روضه‏ی مقدسه‏ی حسین‏بن علی(رض) متوجه حله شد و چون به کربلا رسید، این غزل را نظم فرمود (حکمت، 1386 ش، ص 82).

کردم زدیده پای سوی مشهد حسین

هست این سفر به مذهب عشاق، فرض عین

خدام مرقدش به سرم گر نهند پای

حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین

کعبه به گرد روضه‏ی او می‏کند طواف

رکب الحجیج اَین تروحون اَین اَین

از قاف تا به قاف پر است از کرامتش

آن به که حیله جوی کند ترک شید و شین

آن را که بر عذار بود جعد مشکبار

از موی مستعارچه حاجت به زیب و زین

جامی گدای حضرت او باش تا شود

با راحت وصال مبدل عذاب بین

می‏راند از دیده سیل که در مشرب کریم

باشد قضای حاجت سائل ادای دین

(جامی، 1378ش، ص 182)

همچنین درباره ورود به شهر نجف توسط وی آمده است که «در اواخر شهر شوال، به حریم حرمت نجف که قبله‏ی عزت است و شرف، رسیدند و در آن مقام مبارک و منزل متبرک این چنین فرمودند»: (همان، ص 181)

قد بدا مشهَدَ مولای اَنیخو جَمَلی

که مشاهد شد از آن مشهدم انوار جلی

رویش آن مظهر صافیست که بر صورت اصل

آشکار است در او عکس جمال ازلی

چشم از بر تو رویش به خدا بینا شد

جای آن دارد اگر کور شود معتزلی

زنده عشق نمرده است و نمیرد هرگز

لایزالی بود این زندگی و لم یزلی

دعوی عشق و تولاّ مکن ای سیرت تو

نقص ارباب دل از بی‏خردی و دغلی

چون تو را چاشنی شهد محبت نرسید

از شهی نحل چه حاصل ز لباس عسلی

جامی از قافله سالار ره عشق تو را

گر بپرسند که آن کیست؟ علی گوی، علی

و بعد از زیارت مشهد مقدس و مرقد منور علی‏بن ابیطالب(رض) قصیده‏ای غرا در منقبت آن حضرت، به سلک نظم درآورد:

اصبحت زایراً لک یا شحنه النجف

بهر نثار مرقد تو نقد جان به کف

تو قبله‏ی دعایی و اهل نیاز را

روی امید سوی تو باشد ز هر طرف

می‏بوسم آستانه‏ی قصر جلال تو

در دیده اشک عذر ز تقصیر ما سلف

گر پرده‏های چشم مرصح به گوهرم

فرش حریم قبر تو گردد زهی شرف

جامی ز آستان تو کانجابی سجود

هر صبح و شام اهل صفا می کنند صف

گردی به دیده رفت و به حبیب صبا نهفت

اهدی الی اَحِبَتهِ اشرف التحف

(همان، ص 182)

وی سپس عازم سفر حج و زیارت عظمی و زیارت قبور بزرگان می‏شود که ضمن آن، زیباترین منقبت‏های شعر فارسی در مدح پیامبر اکرم(ص) پدید آورده است. اما باید توجه داشت که اوج و شاه‏بیت سروده‏های جامی در این سفر، هنگام زیارت مرقد حضرت علی‏بن موسی الرضا(رض) در مشهد است. از فحوای متون تاریخی به طور دقیق، مشخص نیست که قبل از حرکت و در مسیر خراسان به نیشابور به این حریم الهی راه یافته و آن را توشه‏ی سفر حج خویش قرار داده است یا هنگام برگشت، این زیارت را مکمل و کامل کننده‏ی بهره‏ی خویش از حج قرار داده است.

 غالب مورخین آورده‏اند که وی هنگام توجه [زیارت] به مشهدالرضا سروده است و آن، شاهکار تمام مدایحی است که هنگام زیارت آن امام رئوف کسی سروده است و این علاوه بر همه‏ی تعلق خاطرهای جامی به حضرت رضا(رض) بیان‏گر ارادت به عنوان قطبی از سلسله اقطاب نقشبندیه نیز است. زیرا این گروه از عرفا، امام را یکی از زنجیرهای اتصال عرفان از پیامبر(ص)، علی‏بن ابیطالب(رض) و جعفر‏بن محمد الصادق(رض) به عرفای بعدی می‏دانند (علی صفی، 2536ش، ص 54) که از جمله فضیلت‏های بی‏شمار آن حضرت است.

این شعر معروف که هنگام زیارت مشهد توسط عبدالرحمن جامی سروده شده چنین است که گویی پس از ششصد سال از پس قرون، هنوز صدای ارادت او گوش زمان و زمین را نوازش می‏دهد، عبارت است از:

سلامٌ علی آل طه و یاسین

سلام علی آل خیرالنبیین

سلام علی روضه حل فبها

امامٌ یباهی به الملک والدین

امام بحق شاه مطلق که آمد

حریم درش قبله گاه سلاطین

شه باغ عرفان گل باغ احسان

دُر دُرج امکان مه برج تمکین

علی‏بن موسی الرضا کز خدایش

رضا شد لقب چون رضا بودش آیین

ز فضل و شرف بینی او را جهانی

اگر نبودت تیره چشم جهان بین

پی عطر روبند حوران جنت

غبار دیارش به گیسوی مشکین

اگر خواهی آری به کف دامن او

برو دامن از هر چه جز اوست برچین

چو جامی چشد لذت تیغ مهرش

چه غم گر مخالف کشد خنجر کین

(جامی، 1378ش، ص 183)

این شعر زیبا که علاقه‏ی جامی و عشق او به حضرت رضا(رض) را بیان می‏کند، جایگاه عرفانی ایشان را نیز در نزد اهل سنت و عرفا نشان می‏دهد. وی ایشان را «شه باغ عرفان» می‏خواند، چون آن حضرت، آخرین صاحب خرقه‏ی عارفانه از اولاد پیامبر بوده‏اند که زنجیر و واسط و انتقال دهنده‏ی عرفان به عرفای پس از خود هستند و بنا بر نوشته‏ی فخرالدین علی صفی، فرزند ملاحسین واعظ کاشفی پدید آوردنده اثر ارزشمند «روضه‏الشهدا» در کتاب ارزشمندش، «رشحات عین الحیات» این زنجیره را به ویژه در سلسله‏ی سوم عرفای نقشبندیه ذکر می‏کند (صفی، 2536 ش، ص 54) و به همین علت است که حضرت رضا(رض) در نزد اهل سنت، لقب سلطان دارد که خاص اقطاب عرفان بوده و سلطان دین، رضا خوانده می‏شود و شدیداً مورد علاقه‏ی اهل سنت بوده و صحن و سرای ایشان همواره پر از زائرن مشتاق اهل سنت می‏باشد که علاوه بر شهرهایی نظیر جام، تایباد و خواف و اقوام ترکمن، کرد و بلوچ و حتی زائرین اهل سنت از آسیای میانه و تاجیکستان و ازبکستان نیز به زیارت این امام رئوف می‏آیند.

زیارت هر ساله و مکرر حرم امام رضا توسط مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

بدون شک، یکی از علما و عرفای بزرگ اهل سنت که از مشتاقان و مریدان حضرت رضا(رض) بوده و بارها و هر ساله به زیارت ایشان می‏آمده است، عارف بزرگ اهل سنت، مولانا زین‏الدین ابوبکر تایبادی در قرن هشتم هجری است که معاصر تیمور بود. وی بارها از تایباد به زیارت مرقد حضرت می‏آمده است (تایبادی، 1382 ش، ص 59) و یک سال که به دلیل مشکلاتش، توفیق این زیارت را نداشته است، پسر ارشد خویش را به نیابت و با سفارش‏های خاص به زیارت می‏فرستد.

در این مورد، در کتاب معتبر «مقامات تایبادی» از قول نوه‏ی مولانا که همنام خود وی است، نقل شده که از پدرش شیخ صدرالدین یکی از پسران مولانا ذکر می‏کند که: «روزی در مسجد پیش پدر خود نشسته بودم، ناگاه به چشم عنایت در من نظر کردند و گفت: ای فرزند خردمند! ترا عزیمت زیارت متبرک مشهد سلطان رضا(رضی‏الله‏عنه) باید کرد و پیاده به طواف آن بارگاه باید رفت و چون دولت رفیق گردد و آن دولت دست دهد، بدان سعادت مشرف شوی، زود باشد که به ما توفیق‏های بزرگ نیز از تو رسد.

پس از آنجا عزیمت زیارت اولیاء طوس مقرر دار...» (همان، ص 130) وی نیز به امر پدر، این زیارت را پیاده به انجام می‏رساند و در حرم، چندی زیارت نموده و مقیم می‏شود و کرامتی می‏بیند که در بازگشت، مولانا آن را تفسیر بر خود و فرزندانش و مرگ یکی از آنها می‏نماید و نشان می‏دهد که مولانا، زیارت حرم حضرت را رفیق گردیدن دولت [بخت و اقبال بزرگ] و مشرف شدن به بارگاه ایشان را سعادت دانسته و نتیجه‏ی چنین سعادتی را رسیدن به توفیق‏های بزرگ برای زائر و نائب‏الزیاره می‏داند.

علاقه و ارادت و زیارت چند تن دیگر از علما و عرفای اهل سنت نسبت به اهل بیت گرامی پیامبر(ص)

در تاریخ از بسیاری از علما و فقهای اهل سنت محب اهل بیت(رض) یاد شده است که ارادت خود را با زیارت مرقد اهل بیت(رض) به اثبات رسانیده‏اند که از جمله آنها می‏توان به علمایی مانند ابوبکر خزیمه (متوفی به سال 311ق) و ابوعلی ثقفی شافعی (متوفی به سال 328 ق) یاد کرد.

 همچنین محمدبن علی سهل از برآورده شدن حاجات خویش بر اثر دعا کنار مرقد حضرت رضا(رض) سخن می‏گوید و نیز عالمی دیگر به نام ابن حبان بستی در کتاب «الثقات» از زیارت مرقد حضرت هنگام اقامتش در طوس و درخواست از خدا برای رفع مشکلاتش و حل این مشکل‏ها در زیارت قبر ایشان می‏گوید (پورامینی، 1392ش، ص35).

 همه‏ی این موارد در منابع اهل سنت مانند فرائدالمسطین جوینی نقل شده است. در میان ارادت علمای اهل سنت، از همه جالب‏تر و با شکوه‏تر، ذکر ارادت ابن روزبهان خنجی شافعی است که از مرقد مطهر حضرت رضا(رض) با تعابیری همچون روضه بهشت، کعبه حاجات و مقاصد جمیع حاجت‏خواهان یاد می‏کند و استمداد از باطن اقدس آن حضرت را طریق نجات می‏داند و با شعری زیبا، ارادت خود را ثابت می‏کند (همان):

سلامٌ علی روضه للامام

علی‏بن موسی علیه السلام

سلامٌ من العاشق المنتظر

سلامٌ من الواله المستهام

بر آن پیشوای کریم الشمیم

بر آن مقتدای رفیع المکام

زخلد برین مشهدش روضه‏ای

خراسان از او گشته دارالسلام

از آن خوانمش جنت هشتمین

که شد منزل پاک هشتم امام

قاضی جلال‏الدین سلجوقی نیز شعری زیبا در مورد کربلا سروده است که مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفته است. و با توجه به مطالب فوق، باید پذیرفت که اهل سنت، عاشق و محب اهل بیت پیامبر(ص) هستند و این کوشش ناآگاهان و دشمنان است که سعی می‏کنند با القای مطالب نادرست در مورد دیدگاه اهل سنت در این زمینه، موجب تفرقه بین مسلمین و دور نمودن عامه مسلمین از حول یکی از مهمترین محورهای وحدت جهان اسلام یعنی علاقه به اهل بیت(رض) گردند.

 بنابراین باید هشیار بود که بدخواهان نتوانند با بهره‏گیری از این گمان ناصحیح، بذر نفاق و تفرقه بپاشند. از این رو، بزرگان، علماء و محققین اهل سنت باید در اثبات علاقمندی و ارادت مسلمانان و اهل سنت به اهل بیت پیامبر(ص) همان‏گونه که واقعاً هست، بکوشند و این ارادت و اعتقاد را با استناد به متون و عملکرد آنها به اثبات برسانند تا راه بر تفرقه‏جویان مسدود گردد و مسلمانان حول محورهای اتحاد همچون خدای واحد، قرآن، پیامبر(ص) و اهل بیت او گرد آیند و چراغ وحدت برفروزند.

 نتیجه‏ گیری

از مجموعه‏ی مطالب بیان شده در مورد اهمیت و جایگاه زیارت در اسلام و حدیث معتبر نبوی در این زمینه، مستفاد می‏گردد که ارادت علمای اهل سنت به اهل بیت و اظهار ارادت به آنان و زیارت مرقدشان امری پسندیده، شایسته، فیض‏بخش و جان‏بخش برای همه‏ی علما و مسلمانان بوده است که در طول تاریخ، این عمل انجام شده است.

البته ممکن است تنها افرادِ بدون ذوق و خشک‏اندیش با چنین پدیده‏ای مخالفت کرده و مسلمانان را از این فیض محروم نمایند. اما زیارت و توجه به قبور اهل بیت و بزرگان دین به طور اعم و علی‏بن موسی الرضا(رض) به طور اخص مورد قبول علما و عرفا و عامه‏ی اهل سنت بوده است که این امر، بیان‏گر اخلاص آنان به اهل بیت(رض) است و مسلمانان با این زیارت، روح و جان خود را در زلال معرفت و رئوفیت پالایش و تازه می‏نمایند.

مراجع

فهرست منابع و ماخذ

1. قرآن کریم

2. ابن اثیر، عزالدین ابی الحسن علی‏بن محمد الجرزی، اسدالغابه، فی معرفه الصحابه، قاهره، الشعب، 1970م.

3. ____________________، الکامل فی التاریخ، ج 10، بیروت، بی‏نا، 1979م.

4. بخاری، محمد ابن اسماعیل، مختصر صحیح بخاری، ترجمه عبدالقادر ترشابی، زاهدان، بی‏نا، 1388ش.

5. بیهقی ابوالفضل، تاریخ بیهقی، تصحیح علی اکبر فیاض، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی، 2536ش.

6. پور امینی، محمدباقر، منزلت زیارت، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1392ش.

7. تایبادی، مولانا زین‏الدین ابوبکر، مقامات تایبادی در شرح زندگی و کرامات عارف قرن هشتم، تصحیح سید علاءالدین گوشه گیر، دزفول، نشر افهام، 1382.

8. جامی، عبدالرحمن، دیوان جامی(فاتحه‏الشباب)، با مقدمه و تصحیح اعلاخان افصح‏زاد، تهران، نشر مرکز مطالعات ایران، 1378ش.

9. حکمت، علی اصغر، نورالدین عبدالرحمن جامی: تحقیقات و تاریخ و احوال و آثار، تهران، توس، 1386.

10. خالد، عمرو، به سوی همزیستی، ترجمه محمد ابراهیم ساعدی رودی، تایباد، نشر واسع، 1390ش.

11. دهخدا، علی اکبر، لغت‏نامه دهخدا، تهران، موسسه چاپ و انتشارات دهخدا، 1377ش.

12. زنگنه، ابراهیم، تاریخ مشهد بزرگ، مشهد، انتشارات خاطره، 1388ش.

13. شربندالی، حسن‏بن علی، فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم(ص)، ترجمه و شرح فیض محمد بلوچ، تربت جام، انتشارات خواجه عبدالله انصاری، 1392ش.

14. صفی، فخرالدین علی، رشحات عین الحیات، تصحیح معینیان، تهران، بنگاه خیریه نوریانی، 2536ش.

15. عطار، فریدالدین محمد نیشابوری، تذکره‏الاولیاء تصحیح محمد استعلامی، تهران، انتشارات زوار، 1360 ش.

16. فضایی، یوسف، تحقیق در تاریخ و فلسفه مذاهب اهل سنت، تهران، انتشارات فرخی، 1355ش.

17. قمی، عباس، منتهی الامال، تهران، انتشارات جاویدان، بی‏تا.

18. کردی، عبدالله محمد امین، مکه و مدینه، ترجمه حسین جباری، تهران، نشر مشعر، 1380ش.

نویسنده:

عبدالطیف عرب تیموری: حوزه علمیه احمدیه تربت جام - از اهل سنت

فصلنامه حبل المتین شماره 16

انتهای متن./

نظر شما