شناسهٔ خبر: 24212182 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

دیروز پلاسکو و زلزله کرمانشاه، امروز سقوط هواپیما

کاسبی کثیف اصلاحات از حوادث تلخ + تصاویر

صاحب‌خبر -
به گزارش جهان نيوز؛ گویا غارتگری از عواطف مردم و ماهیگیری سیاسی برای تأمین منافع شخصی و قبیله ای، به یک روال عادی در رفتار اصلاح طلبان تبدیل شده است؛ این طیف با زیرپاگذاشتن اخلاق و شرافت و بدون توجه به مسئولیت رسانه ای خود، به هر واقعه دردناک صرفا به عنوان یک «ابزار سیاسی» می نگرد.
 
روز گذشته، یک فروند هواپیمای ای‌ تی‌ آر ۷۲ متعلق به شرکت هواپیمایی آسمان با ۶۶ مسافر در مسیر تهران- یاسوج پس از پرواز از فرودگاه مهرآباد به سمت یاسوج از رادار خارج شد و در شهرستان سمیرم در جنوب استان اصفهان سقوط کرد.
 
طبیعی است که در شرایط فعلی، دولتمردان و علی الخصوص وزیر راه و شهرسازی باید درخصوص این حادثه تلخ پاسخگو باشد.اما روزنامه های اصلاح طلب که ید طولایی در ماهیگیری سیاسی از حوادث تلخ دارند، با مغلطه سعی در پاک کردن صورت مسأله دارند.
 
به گزارش رجانیوز، در همین رابطه روزنامه آرمان در سرمقاله امروز با عنوان «دلواپسان کلاه خود را قاضی کنند» نوشت:
«باتصویب توافق وین و اجرای برجام دولت تصمیم به اصلاح و نوسازی ناوگان هوایی‌کشور گرفت اما مخالفان، دلواپس‌گونه در مقابل دولت ایستادگی کردند...زمانی که ایران توانست قراردادهای برای خرید هواپیما منعقد کند، برخی دلواپسان که البته از طبقه «هواپیماسواران» هم هستند، سعی کردند چوپ لای‌چرخ دولت بگذارند و مخالفت کردند. مخالفان داخلی بیش از آمریکایی‌های مخالف با انعقاد این قرارداد مخالفت می‌کردند...حال باید از آقایان دلواپس پرسید که نمی‌خواهید کلاه خود را قاضی کرده و جواب خانواده ۶۶ نفر فوتی حادثه اخیر را بدهید؟».

روزنامه بهار نیز در مطلبی توهین آمیز با عنوان «قربانیان سیاست» و با زیرسوال بردن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نوشت:
«اگر بخواهیم با عینک سیاست به این فاجعه بنگریم باید گفت که از دست رفتن جان سرنشینان این هواپیما ارتباط مستقیم با سیاست‌های تندروانه‌ای دارد که سال‌ها در کشور حاکم بوده است و به نوعی این عزیزان قربانی سیاست و سیاستمداران هستند. واقعیت آن است که ما سال‌ها در ایران تحت تاثیر تحریم‌های شدیدی در حوزه هواپیمایی بودیم که بر اثر آن امکان خرید هواپیماهای جدید و قطعات مورد نیاز برای هواپیماها وجود نداشته است. تحریمی که ارتباط مستقیمی با سیاست خارجی داشته است. سیاست خارجی که بر اساس آن منافع ملی قربانی چارچوب‌هایی غیرقابل تعریف است که محاسبه «هزینه – فایده» تصمیمات هیچ جایگاهی در آن ندارد. سیاستی که بر اساس آن کمترین توجه به گفتگو و پذیرش قواعد بین المللی می‌شود و در عمل سیاست «دیوارکشی به دور کشور» حرف اول را در آن می‌زند. آنان که در این روزها به یکباره دلواپس ناوگان هوایی کشور شده‌اند چرا هیچگاه به ریشه این ماجرا نمی‌پردازند و نقد خود را به آن سمت نمی‌برند؟ آیا کهنه بودن هواپیماها و میانگین بالای عمر ناوگان هوایی به وزارت راه و شهرسازی مرتبط است و یا باید ریشه آن را در جای دیگری جستجو کرد؟»

روزنامه آفتاب یزد نیز با حمله به منتقدان دولت، با ژستی مضحک در مطلبی نوشت:«برای اینکه این روزها را نبینیم تیتر زدیم به افتخار برجام».

 
در پاسخ به بی اخلاقی روزنامه های اصلاح طلب،ذکر چند نکته ضروری است:
 
اول اینکه بر طبق ماده ۲۲ برجام و پیوست‌های۲و۵ برجام توافق شد که تحریم فروش هواپیما و قطعات آن از اولین روز اجرای توافق-دی ماه ۹۴- لغو شود. بر همین اساس آمریکا موظف بود تا شرایط فروش هواپیمای مسافربری به ایران را فراهم کرده و از هر اقدامی که شائبه سنگ اندازی در مسیر لغو تحریم هواپیما در آن باشد، پرهیز کند.اما آمریکا هیچگاه به این تعهد عمل نکرد. برای نمونه مجلس نمایندگان آمریکا- در تیرماه ۹۵ و در یکسالگی برجام- با ۲۳۹ رأی موافق در مقابل ۱۸۵ رأی مخالف لایحه منع فروش هواپیماهای «بوئینگ» را به ایران تصویب کرد.اصلاح طلبان به این موضوع واقف هستند اما نمی خواهند نازکتر از گل به کدخدا بگویند و ترجیح می دهند که توپ را در زمین داخلی انداخته و آمریکا را بی تقصیر جلوه دهند.
 
دوم اینکه قرار بود با اجرائی شدن برجام، صدها میلیارد دلار از دارایی‌های کشورمان که بلوکه شده است، آزاد شود، تمامی تحریم‌ها آنگونه که آقای رئیس‌جمهور به صراحت اعلام کرده بود، لغو شود، فروش هواپیما و قطعات آن از تحریم خارج شود، گشایش اقتصادی ایجاد شود، روابط تجاری که لازمه آن گشایش «ال‌سی» در بانک‌های خارجی است از بن‌بست خارج شود، چرخ معیشت مردم همراه با سانتریفیوژها به چرخش درآید، سرمایه‌گذاری خارجی صورت پذیرد، تورم از میان برداشته شود و تولید از رکود خارج شود ولی طرف مقابل و مخصوصاً آمریکا تقریبا به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد.اما علیرغم این عهدشکنی،وقتی ۲ فروند هواپیما به ایران آمد،اصلاح طلبان و برخی از مقامات دولتی به جشن و پایکوبی پرداختند. این رفتار تحقیرآمیز، اعتراض منتقدان دولت را در پی داشت. حرف منتقدان این بود که چرا وقتی طرف مقابل از انجام تعهدات خود سرپیچی کرده و میخواهد با تحویل تعداد محدودی هواپیما، این اقدام را برابر با اجرای کامل تعهدات جا بزند، شما با آنها همراهی کرده و راه را برای مطالبه گری از طرف مقابل می بندید؟!
 
به عبارت دیگر، قرار بود به ازای محدودیت گسترده در صنعت هسته ای کشورمان، تمامی تحریم ها، من جمله تحریم هواپیمایی و قطعات هواپیمایی لغو شود،نه اینکه با ارسال تعداد محدودی هواپیما- که در همان تعداد محدود،برخی توسط دیگر کشورها به شرکت سازنده عودت داده شده بود و ایران آن را خریداری کرده بود- سر و ته قضیه هم آورده شود و ادعا شود که تعهدات کامل شد! فرض کنید شما یکصد سکه طلا سفارش داده و بهای آن را هم پیشاپیش پرداخت کرده‌اید اما وقتی موعد تحویل سکه‌ها فرا می‌رسد، طرف مقابل فقط ۲ سکه طلا به شما می‌دهد و هنگامی که ۹۸ سکه دیگر را مطالبه می‌فرمائید، پاسخ می‌شنوید که فقط همین ۲ سکه طلا حق شماست! حال اعتراض می کنید یا نه؟! اعتراض شما به سکه‌هاست یا به کلاهبرداری فروشنده؟به یقین ۲ سکه طلایی را که دریافت کرده‌اید بی‌فایده و غیرقابل استفاده نمی‌دانید بلکه به طرف مقابل اعتراض دارید که چرا بهای ۱۰۰ سکه طلا را از شما دریافت کرده ولی فقط ۲ سکه تحویل داده است.
 
سوم اینکه روزنامه های اصلاح طلب آذر و دی ماه ۹۵ با تیترهایی همچون «فرود تاریخی بوئینگ در ایران»،«پرواز بوئینگ از روی دیوار برجام»،«به افتخار برجام، تحریم‌های ۳۷ ساله شکسته شد»،«بن ژور مسیو»! «فرانسوی‌ها از زمین و آسمان به ایران برگشتند»،« ایرباس نو فقط یکی از دستاوردهای برجام است» با ذوق‌زدگی کودکانه‌ای از لغو تحریم فروش هواپیما به ایران خبر داده بودند.حال بهتر است بجای ماهیگیری سیاسی و پاک کردن صورت مسئله، کمی هم به سهل اندیشی خود بیندیشند.
 
چهارم اینکه اکنون قریب به ۵ سال از آغاز به کار «عباس آخوندی» در وزارت راه و شهرسازی دولت روحانی سپری شده است.علاوه بر این اکنون حدود ۳۱ ماه از امضای برجام و همچنین حدود ۲۵ ماه از اجرای برجام سپری شده است. لازم است که آقای آخوندی درخصوص کارنامه خود در حوزه حمل نقل و همچنین میزان اجرای تعهدات ۱+۵ درخصوص لغو تحریم فروش هواپیما و قطعات آن به افکار عمومی پاسخگو باشد.
 
پنجم اینکه افکار عمومی پایکوبی اصلاح طلبان روی آوارهای زلزله کرمانشاه و جفای این جماعت به ساکنین مسکن مهر و هلهله اصلاح طلبان روی آتش پلاسکو  را فراموش نکرده است.
 
از سوی دیگر، اگرچه جان حتی یک نفر نیز مساله‌ای نیست که به سادگی بتوان از آن چشم پوشید، اما آیا واقعا اصلاح طلبان، آمار کشته‌های بی شمار در جاده ها را ندیده اند؟ آیا نمی دانند که تلفات جاده ای دومین عامل اصلی در مرگ و میر ایران شناخته می شود؟ براساس آخرین آماری که منتشر شده است، در ۸ ماه نخست سال جاری یعنی از ابتدای فروردین تا انتهای آبان، نزدیک به ۱۱ هزار ۶۰۰ نفر در جاده‌های کشور براثر حواث رانندگی جان خود را از دست دادند و این بدان معناست که بطور متوسط در این مدت، هر ماه ۱۴۵۰ نفر از هموطنانمان اسیر دام مرگ شدند و خودرو وسیله گرفتن جانشان شد.
 
از سوی دیگر، اگر این میزان مرگ و میر ناشی از حوادث جاده‌ای را بر تعداد روزهای ماه تقسیم کنیم مشخص میشود که روزانه بیش از ۴۸ نفر و به طور میانگین هر نیم ساعت یک نفر در جاده‌های کشور جان خود را از دست می‌دهد.
 
در واقع همین الآن که شما مشغول مطالعه این مطلب هستید چه بسا مرگ به سراغ یکی از هموطنانمان بیاید و این در حالیست که اگر آمار معلولین و مصدومین را نیز که بعضا تا آخر عمرشان شاید دیگر حتی نتوانند راه بروند یا بنشینند و یا تحرکی داشته باشند را به میزان مرگ و میر اضافه کنیم خواهید دید که روزانه نزدیک به ۱۰۰۰ نفر براثر تصادف و... به جمعیت مصدومین و معلولین اضافه میشود که سهم هر ساعت از آن بیش از ۴۱ نفر است.
 
سوال اینجاست که چرا آنهایی که امروز بر روی خون 66 نفر از کشته شدگان سقوط هواپیما، مشغول اسکی کردن هستند، هیچ گاه از ضعف های راه های جاده ای سخنی نگفته اند و تنها امروز برای بهره برداری سیاسی خود دلسوز جان مردم شده اند؟

نظر شما