شناسهٔ خبر: 24202457 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: برنا | لینک خبر

چرا " صیغه " امتیازی برای زنان است؟

سالیان متمادی است بحث "صیغه" در جامعه ما مخالفان و موافقان زیادی دارد و علی رغم اینکه اکثریت جامعه خصوصا زنان، دیدگاه مثبتی به این مساله ندارند؛ اما بازهم "صیغه" مشتریان خاص خود را دارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش برنا، آیت الله هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری خود، طی سخنانی در سال 1370 "صیغه" را یکی از راهکارهای مقابله با معضلات جنسی جوانان دانسته و از آن زمان تاکنون مخالفان و موافقان زیادی در این مورد اظهار نظر کرده و به بحث  پرداخته اند .

صیغه یا ازدواج موقت که در ماده 1075 قانون مدنی ایران به رسمیت شناخته شده است به ازدواجی گفته می شود  که در آن " زمان زوجیت "  به صورت معین ، مشخص شده و پایان آن بدون انجام " طلاق " است .

از دید بسیاری از فعالین اجتماعی ویژگی های این نوع از ازدواج به سود مردان بوده و حقوق زنان در آن نادیده گرفته شده است.  از جمله می توان به مواردی مانند به اتمام رساندن زوجیت توسط مرد قبل از مدت تعیین شده، عدم تعلق نفقه و ارث به زنان، نامحدود بودن ازدواج موقت برای مردان از نظر تعداد اشاره کرد .

 تبعیض های حقوقی که بیشتر به ضرر زنان است، رواج روسپی گری و بیماریهای آمیزشی، نقض حقوق کودکان متولد شده حاصل از این ازدواج و از هم پاشیدن خانواده ها دلایل عنوان شده از سوی مخالفین در زمان های مختلف بوده است .

طبق گفته وزیر کشور در صحن علنی مجلس در خرداد ماه سال جاری، دو نیم میلیون زن سرپرست خانوار به دلیل مرگ همسر و یا طلاق در کشور وجود دارد (براساس آمار منتشر شده در سایت مرکز آمار ایران نتایج سرشماری عمومی و نفوس مسکن سال 90) که این تعداد جمعیت بالایی را در بر گرفته و در پی آن  فراوانی ازدواج موقت  نیز بالا رفته است .

 با توجه به نکات گفته شد چرا  هنوز زنان تن به ازدواج موقت می دهند و آن را یک امتیاز به نفع خود تلقی می کنند ؟ 

به همین منظور با ذکر نمونه های واقعی این مسئله را بیشتر باز کرده و به زنانی که ازدواج موقت را نه تنها تبعیض حقوقی علیه زنان بلکه یک راهکار برای کمک به  زنان  تنها می دانند ، اشاره خواهیم کرد . 

زنی جوان و مطلقه دارای دو فرزند که زندگی سختی را می گذراند با وجود داشتن خواستگاری برای ازدواج دائم حاضر به انجام این کار نیست و خود صیغه را ترجیح می دهد. چون به آینده اعتمادی نداشته، از مراحل طلاق می ترسد. همچنین از قطع حمایت هر چند ناچیز بهزیستی و کمیته امداد واهمه دارد و حاضر نیست با ازدواج دائم این حمایت ناچیز را از دست دهد. 

زنی دیگر با داشتن سنی بالای چهل سال و بدون فرزند که  با مستمری بازنشتگی پدر مرحومش، زندگی بدون دردسری را می گذراند، ازدواج موقت را به دائم ترجیح می دهد  زیرا به  شغل  خواستگار خود اعتمادی نداشته و با این تصمیم می تواند همچنان حقوق رسیده از پدر را دریافت کرده؛ بدون آنکه نگرانی از شغل همسر آینده داشته باشد .

زن و شوهری با داشتن 4 فرزند و زندگی ساده در کمال تفاهم از هم طلاق گرفته و زندگی خود را با ازدواج موقت ادامه می دهند . زیرا حقوق کارگری مرد، کفاف دخل و خرج خانواده را نمی دهد و با طلاق رسمی، زن به عنوان یک فرزند مجرد و بیکار می تواند از بیمه بازنشتگی پدر خود استفاده کرده و کمک حال همسر و فرزندان خود شود .

در تمامی موارد بالا فقدان قدرت مالی در خانواده، عدم استقلال مالی زنان ، امکان اشتغال کمتر برای زنان و قوانین سخت طلاق برای زنان دلایل کاملا مشهودی است که باعث تصمیم به ازدواج موقت از سوی زنان شده است .

با توجه به مثال های واقعی گفته شده میتوان موارد مهمی را متذکر شد که : طی کردن مراحل اثبات خودسرپرستی یا بی سرپرستی برای عضویت و دریافت حمایت های مالی سازمان های مسئول مانند بهزیستی و کمیته امداد  آنقدر دشوار و زمانبر است که زنان خودسرپرست یا بی سرپرست از بازگشت به آن مسیر واهمه دارند . همچنین  این نهادها و سازمان ها، برطرف کننده مشکلات اصلی و مهم این قشر آسیب دیده نیستند و فقط مقدار کمی از مشکلات آنان را برطرف می کنند. 

از دیگر سو شهرداری ها که چند سالی است به کمک دولت در زمینه حمایت از زنان خودسرپرست و بی سرپرست آمده اند؛ در طرح های خود برای  توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار موفق  نبوده اند. شاهد این مدعا نیز پابرجا ماندن مشکلات اقتصادی و معیشتی این قشر است که همچنان به ازدواج موقت گرایش دارند. چراکه بسیاری از این افراد فقط به جهت شاغل نبودن و وضعیت اقتصادی و مالی بد، این نوع ازدواج را راه حل دانسته و اقدام به انجام آن می کنند .

 به طور کلی برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های انجام شده توسط دولت نتوانسته از این قشر آسیب دیده حمایت کامل نماید. تا آنجا که "صیغه" یا ازدواج موقت که در سال 1370 به عنوان راهکاری برای برطرف کردن معضلات جنسی جوانان مطرح شده بود؛ اکنون به راه حلی برای آسیب پذیری کمتر و حل مشکلات معیشتی زندگی، از سوی زنان در سنین مختلف و حتی بالا، تبدیل شده است.

دولت به عنوان قانونگذار اصلی باید بتواند تدابیر کاربردی تری، بر اساس ارزیابی های واقعی از دلایل گرایش به این نوع از ازدواج  بیاندیشد. تدابیری همچون  قوی کردن قوانین های  حمایتی زنان ، تخصیص بودجه های مکفی به ساز مان های مربوطه، وضع قوانین بیمه ای در مورد زنان خانه دار و سرپرست خانوار ، ایجاد تحول در طرح های اشتغال زایی و.... تا بتواند از بالا رفتن آمار طلاق و پائین آمدن آمار ازدواج دائم و در نتیجه گرایش به ازدواج موقت  جلوگیری کرده و ازدواج دائم به عنوان محور اصلی تشکیل خانواده ارزش خود را همچنان حفظ کند .

 

نظر شما