گزارش دو
صاحبخبر - در دفاع از تیمی که به دسته سوم سقوط کرد جای پاس خالی است هومن جعفری- سقوط تیم پاس به دسته سوم محل بحثهای فراوانی شده. عمده آنهایی که در این مورد نوشتهاند به قدمت پاس اشاره دارند و صد البته به افتخارات ماندگار این باشگاه از جمله کسب آخرین قهرمانی ایران در مسابقات باشگاههای آسیا. همچنین به نسلهای پیاپی بازیکنانی که از پاس به تیم ملی ایران معرفی شدند. در این میان، فرشاد کاسنژاد، روزنامه نگار ورزشی موضع دیگری گرفت. او در مطلبی که در ایران ورزشی منتشر شد، نه فقط به پاس که بسیاری از تیمهای بیتماشاگر دیگر حمله کرد و از اینکه تیمی مثل پاس دیگر وجود ندارد، شادمانیاش را نوشت. بد ندیدم چند سطری هم در مورد پاس - و به اصطلاح روزنامه نگاران قدیم - قلمی کنم تا مطلب تنها از یک زاویه مطرح نشود. 1. پاس تهران و بسیاری از تیمهای دیگر قبل از انقلاب تماشاگر داشتند. دلیل این تماشاگر داشتن این بود که امثال این تیمها در زمینهای خاکی و در فوتبال محلات و در مسابقات ورزشی آموزشگاهها ریشه داشتند. پاس هیچ وقت تیم محبوبی مثل استقلال و پرسپولیس نبود و نمیشد اما تیم بیتماشاگری هم نبود. تغییر ساختار فوتبال ایران در دو یا سه دهه اخیر سبب شد تا ریشههای فوتبال باشگاهی ایران خشک شود و پیوند بین این تیمهای کمتر از تماشاگر مردمی برخوردار، با تماشاگرانی که برای تماشای بازی بچه محلها و رفقا به امجدیه میآمدند قطع گردد. پاس در اکباتان میتوانست تماشاگر داشته باشد و داشت. 2. فوتبال در ایران از روز اول روی پیچک نهادها و ارگانها بالا آمد. تیمهای مردمی هم داشتیم اما عمده اسمهای محترم قبل فوتبال ایران قبل از انقلاب را که مرور میکنیم به اسمهای باشگاههایی میرسیم که خصوصی نبودند. ذوبآهن، برق، هما، دارایی، پاس، ملوان، صنعت نفت، برق شیراز، راهآهن، ماشینسازی تبریز، تراکتورسازی تبریز، نورد اهواز و بسیاری از تیمهای دیگری که در ایران فعالیت کردند و برای فوتبال ما بازیکن و افتخار ساختند، روی پایه و دیوار امکانات دولتی جان گرفتند. بسیاری از این تیمها پرتماشاگر و محبوب بودند و بعضی از آنها برای فوتبال ایران کارکردهای دیگری داشتند. آنها با استفاده از بودجه و امکانات حرفهای محلی برای رشد دهها و صدها بازیکن بزرگ شدند که در طول سالهای حیات فوتبال ایران، برای باشگاههای مختلف و تیمهای ملی درخشیدند. 3. پاس شاید تیم پرتماشاگری نبود اما تیم باوقاری بود. انتقال اشتباه این باشگاه به همدان و بعد رها کردنش در گرداب سقوطهای پیدرپی امر درستی نبود که حالا بخواهیم بر سر جنازهاش بایستیم و فریاد بزنیم. روزگاری در لیگ برتر و لیگ دسته اول کشور تهران با این جمعیت گسترده، چندین و چند تیم داشت. حالا عمده آن تیمها با همان سیاستهای غلط حذف شدهاند. بسیاری از این تیمها با فشار دولتهای نهم و دهم به شهرستانها فروخته شدند و دیگر اثری از آثار آنها نیست. در همین زمان میبینیم تیمهای پرتماشگر هم حال و روز خوبی ندارند. سپیدرود حال خوبی ندارد. مشکی پوشان – نسخه جعلی ابومسلم – نیز همچنین. سپاهان که هم قدیمی است و هم ریشه دارد و هم حامی مالی، برای سقوط نکردن میجنگد. استقلال خوزستان کجای جدول است؟ تراکتورسازی که تماشاگر دارد چه نتایجی گرفت؟ داشتن تماشاگر همه فوتبال نیست. فوتبال هم صرفا برای داشتن تماشاگر نیست. فوتبال یک صنعت است. بعضی تیمها تماشاگر دارند، بعضی تیمها بازیکن میسازند. راهآهن یکی از تیمهایی است که بسیار بازیکن ساخت و تحویل فوتبال ایران داد اما تماشاگر نداشت. تماشاگران راه آهن همان تماشاگران مسابقات زمینهای خاکی بودند که برای تماشای بازی همبازیان و بچه محلها به سر زمین تمرین راهآهن و پاس و تیمهای دیگر هم میرفتند. حذف کردن پاسها و راهآهنها کمکی به قویتر شدن سپیدرودها و استقلالها و پرسپولیسها نمیکند. منتقدان بیتماشاگر بودن امثال پاس، به این هم توجه کنند که امکانات بینظیر این باشگاه در خدمت چه تیمی است و چه کسی از آن بهره میگیرد. رویاپردازی کار ندارد اما واقع نگری شرط امروز بهبود شرایط زیستن در ایران است. پاس امکانات داشت و میتوانست از این امکانات برای پرورش بازیکنان بزرگی استفاده کند و همین کار را هم به خوبی انجام داد. سوال این است که چه کسی جای پاس را در لیگ پر کرد؟ واقعیت این است که فوتبال ایران جای بخش خصوصی نیست. حق پخش نداریم و بلیت فروشی نداریم و ورزشگاه اختصاصی نداریم و خیلی چیزهای دیگر را نداریم. اگر به پاس میگوییم نه، به کدام تیم میگوییم آری؟ به جدول لیگ 16 تیمیمان نگاه کنید. کدام تیم استاندارد است؟ پرسپولیس با این سابقه و قدمت و این همه هوادار و با نتایج درخشان این یکی دو سال اخیر، بر سر قضیه طارمی و پولهای حسین هدایتی چقدر آسیبپذیر نشان داد؟ استقلال چه حالی دارد؟ تراکتور کجاست؟ سپاهان و ذوب آهن کجایند؟ 4. دوست عزیزمان میگوید نیروی انتظامی نباید برای فوتبال پول بدهد. بر فرض که درست. سپاه چرا حق تیمداری داشته باشد و نیروی انتظامی نه؟ مس کرمان چرا؟ سایپا و ایران خودرو چرا؟ ارتش که تیم نیروی زمینی را دارد چرا؟ ذوب آهن و فولاد مبارکه چرا؟ بقیه جاها چرا؟ با این استدلال باید هفتاد درصد تیمهای لیگ برتر را بکشیم بیرون و لیگ را با استقلال، پرسپولیس، ابومسلم، مشکی پوشان، استقلال خوزستان و سپیدرود برگزار کنیم که چهارتای آخر مدعی شماره یک سقوطند! لیگ آرمانی این نمیشود که نساجی و خونه به خونه بعد از سالها هزینه کردن و هنوز یاد نگرفتن الفبای صعود، یکباره به لیگ برتر بیایند و دوباره سقوط کنند. 5. این سطرهای آشفته را ببخشید اما قصه ساده است. منتقدان پاس بخواهند یا نخواهند، پاس بخشی از هویت تاریخی فوتبال ایران بود. استقلال و پرسپولیس را با سکوهایش دوست داریم و پاس را با آکادمیاش و با تیمهای پایهاش. با هویتش و با ارتشی از مردان محترمی که برای سالها فوتبال ایران را هدایت و راهبری کردند. این سطرها برای ادای دین به پاسی نوشته شدهاند که روزگاری برای تماشای مسابقاتش ما را به اکباتان میخواند. جای پاس در فوتبال ایران بسیار خالی است حتی اگر دوست عزیزی این احساس را نداشته باشد.∎
نظر شما