شناسهٔ خبر: 24167537 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: نسیم | لینک خبر

محسن اسماعیلی:

اختلاف منشأ تمام بدبختی‌ها و فتنه‌هاست/معمولاً با شعارهای دینی علیه ارزش‌های دینی قیام می‌کنند

عضو حقوقدان شورای نگهبان، خودخواهی و برتری‌طلبی یا همان «بغی» را عامل اصلی اختلاف دانست و گفت: اختلاف منشأ تمام بدبختی‌ها و فتنه‌ها است، اما باید دانست که بغی و خودخواهی در جامعه دینی معمولاً همراه خطر بزرگتری هم هست و آن خطر بزرگتر بدعت است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، محسن اسماعیلی در یکصد و چهاردهمین جلسه شرح و تفسیر نهج‌البلاغه، با تاکید بر اتحاد و الفت میان مومنان و مقابله با تفرقه و عداوت در جامعه دینی، اظهار کرد: در چنین جامعه‌ای هیچ کس شعار خودخواهی و تفرقه‌انگیزی نمی‌دهد؛ چرا که اگر چنین کند، بی‌تردید کسی همراه او نشده و خود به خود در میان مردم منزوی و مطرود می‌شود.

عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه «هیچ‌گاه باغی با شعار بغی وارد میدان نمی‌شود»، تصریح کرد: چنین فردی اول برای کار خود بهانه‌ای دینی پیدا می‌کند و سپس با شعار دین علیه دین قیام می‌کند، همانگونه که با شعار حفظ نظام اسلامی، علیه امام علی (ع) کودتا کردند و برای کار خود بهانه‌های ظاهراً دلسوزانه دینی آوردند.

وی در ادامه به تشریح بهانه‌های ایستادن در برابر امام علی (ع) پرداخت و گفت: به گفته ابن ابی الحدید، گروهی سنّ پایین حضرت را بهانه کردند و گفتند «زشت است که جوانان را بر پیران و بزرگان مقدم بداریم!» گروهی دیگر گفتند «خوب نیست که نبوت و خلافت در یک خانه جمع شود». برخی هم از قاطعیت و انعطاف‌ناپذیری امام انتقاد کردند و خلافت چنین کسی را به مصلحت اسلام و مسلمانان ندانستند؛ چنانکه عده‌ای هم بهانه آوردند که سوابق جنگی امام و کشته‌هایی که بر مشرکان تحمیل کرده است، مانع مقبولیت عمومی وی و موجب تضعیف حکومت خواهد شد.

اسماعیلی افزود: خوارج نیز ابتدا آیه قرآن را تحریف کردند و سپس به استناد آن تفسیرِ به رأی، به جنگ امیرمومنان آمدند. برای همین بود که وقتی امام (ع) این شعار را شنید، فرمود «کَلِمَةُ حَقٍّیُر َادُبِهَا بَاطِلٌ».

وی با تکیه بر آموزه‌های نهج‌البلاغه، علت رو آوردن خودخواهان و تفرقه‌افکنان به بدعت را در دو مورد تشریح کرد؛ یکی آنکه خودخواهان و تفرقه‌افکنان، مردم عوام و ناآگاه را فریب می‌دهند و قربانی خودخواهی‌های خویش می‌کنند. دیگر آنکه اگر هنوز هم وجدانی برای آنان باقی مانده باشد، به این شیوه خود را فریب می‌دهند و از سرزنش وجدان رهایی می‌بخشند.

این استاد دانشگاه تهران افزود: حضرت امیر صلوات الله علیه به این نکته ظریف چنین اشاره فرموده‌اند «إنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ، وَأَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ» (همواره آغاز پیدایش فتنه‏ها، پیروی از هوس‌های آلوده و احکام و قوانین مجعول‏ و اختراعی است). بعد هم آثار آن را چنین تبیین فرمود این احکام بدعت‌آمیز اما به ظاهر دینی، با کتاب خدا مخالفت دارد، ولی جمعی بر خلاف آیین حق به‏ حمایت از آن برمی‏‌خیزند که شاید ندانند در چه دامی گرفتار آمده‌اند؛ اگر باطل از حق کاملا جدا می‏گردید بر آنان که پی‌جوی حقیقت هستند پوشیده نمی‏ماند، و چنانچه حق از باطل خالص می‏شد، زبان معاندان از آن کوتاه می‏شد ولی قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می‏گیرند و به هم می‏آمیزند. اینجا است که شیطان بر دوستان خود چیره می‏شود و تنها آنان که مورد رحمت ‏خدا بوده‏اند نجات پیدا می‌کنند.

عامل پیدایش و حفظ وحدت

عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه در تشریح راه ایجاد وحدت نیز اظهار داشت: چون عامل اختلاف، بغی و خودخواهی است؛ عامل وحدت هم انقیاد و خداخواهی خواهد بود. اگر می‌خواهیم وحدت و الفت در جامعه ایجاد شود یا برای حفظ وحدت و الفت موجود، اولاً باید از خودخواهی دست برداریم و به اهداف خدایی توجه کنیم. دوم هم این که باید به جای سرکشی، تسلیم حکم خدا و وظیفه شرعی خویش باشیم. کنار گذاشتن هوای نفس و گردن نهادن به احکام الهی همان چیزی است که در یک کلام، « تقوی» نامیده می‌شود.

اسماعیلی افزود: به همین جهت است که مولای متقیان بعد از آنکه تلاش خود را بی‌نتیجه، و ادامه اعتراض و اقدام عملی را موجب تفرقه امت و آسیب دیدن هدف اصلی می‌بیند، سکوت می‌کند؛ هر چند حق خود را در حال تاراج ببیند و چنین جفایی به خدا و رسول برای او همچون نگه داشتن استخوان در گلو و خار در چشم سخت باشد.

وی به آنچه که ابن ابی الحدید از امیرالمومنین(ع) تحت عنوان «به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان‏ طور دیگر بود» نقل کرده است، اشاره کرد و افزود: همچنین نقل می‏ کند که فرمود «دیدم صبر از تفرق کلمه مسلمین و ریختن خون‌شان بهتر است؛ مردم تازه مسلمان‏اند و دین مانند مشکی که تکان داده می‏شود کوچکترین سستی آن را تباه می‏کند و کوچکترین فردی آن را وارونه می‌‏نماید».

این استاد دانشگاه افزود: همچنین در نهج‌البلاغه است که امام به آنان که با عثمان بیعت کردند، فرمود «شما خوب می‌دانید که من از هر کس، برای خلافت شایسته‌ترم، ولی به خدا سوگند! تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو براه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت می‌کنم. تا از این طریق پاداش و فضل الهی را به دست آورم و در برابر زر و زیورهایی که شما به خاطر آن با یکدیگر رقابت دارید، بی‌رغبتی کرده باشم».

اسماعیلی، این مشی امیرالمومنین را مصداقی از «فراموش کردن خود و به یاد داشتن خدا» و تجلی «کنار نهادن خود و دنبال کردن هدف» برشمرد و خاطرنشان کرد: البته این مشی بسیار سخت است و تنها از مردان خدا برمی‌آید. شک نکنید که این سکوت بسیار دشوارتر و باارزش‌تر از شمشیر کشیدن‌های آن حضرت است. جنگ با امثال عمروبن عبدِوَد را شاید از کس دیگری هم بتوان انتظار داشت. اما تحمل چنین مظلومیت و سکوتی را نه!

وی در پایان این جلسه شرح و تفسیر نهج‌البلاغه گفت: روزی حضرت فاطمه(س)، امیرالمومنین را دعوت به قیام ‏کرد. در همین حال فریاد مؤذن بلند شد که: «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». علی(ع) به زهرا(س) فرمود: «آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟» فرمود: «نه». فرمود: «سخن من جز این نیست»؛ یعنی تحمل و سکوت من نیز برای برپا ماندن همین نام و همین مرام است.

منبع: ایسنا

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

برچسب‌ها:

نظر شما