شناسهٔ خبر: 24167146 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: نسیم | لینک خبر

تعقیب تفکر داعش و نتایج آن بر تحولات آینده منطقه غرب آسیا

با تعقیب قرار دادن ریشه‌های تفکر داعش در کشورهایی که پایگاه آن هستند و با برنامه‌ریزی‌های راهبردی جهت روشنگری و تفسیر صحیح از جهاد می‌توان تا حدودی امیدوار بود که به موازات تحولات میدانی، در عرصه فرهنگی نیز جبهه جهاد فرهنگی با محوریت ایران شکل بگیرد.

صاحب‌خبر -

گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم- مصطفی قارداشلو*: اساسا مواجهه جبهه محور مقاومت اسلامی اصیل در مقابل جبهه به اصطلاح اسلامی داعش که پسماندی از تکفیر سلفی صهیونیستی آمریکایی سعودی میباشد هرکدام به شکل جداگانه دارای مجموعه ای از دلایل سیاسی، اجتماعی و اندیشه های اعتقادی هستند که در جای خود باید به شکل مستقل برسی شود. اما آنچه که اینجا قصد داریم به آن بپردازیم این واقعیت است که دلایل مواجهه این دو جبهه نشات گرفته از اندیشه و تفکرات هر یک از آنها میباشد که بعد ازنظام گرفتن در ساختار فکری و باورهای اعتقادی و افکار عمومی سربازانش را راهی عرصه میدان نبرد نظامی و جهاد میکند.

آمریکا، رژیم اشغالگر صهیونیستی، عربستان سعودی و برخی از کشورهای مرتجع منطقه با نام داعش هر آنچه که در چنته خود داشتند آوردند تا هر آنچه که درسردارند را در منطقه اجرا کنند اما سربازان جبهه محور مقاومت اسلامی خورشیدی تابان شدند در مقابل تمام خوابهای پریشانی که دشمنان برای منطقه غرب آسیا و نهایتاً ایران دیده بودند.

حال باید بیشتر از هر زمان هوشیار بود که بعد از پایان داعش نه تنها دشمنی ها علیه ایران به پایان نرسیده بلکه در ارتجاع و وادادگی برخی از کشورهای شیوخ عرب خلیج فارس به غرب نیز هیچ تغییری حاصل نشده و حتی تمایل و هوس آنها برای طراحی و اجرای توطئه ای جدید و گرفتن انتقام برای بازسازی وجهه خود در عرصه بین الملل و مهار کردن قدرت ایران  بیشتر از قبل خواهد بود و این فرایند تا زمانی که از شکست ایران در منطقه به طور کلی نا امید نشوند ادامه خواهد داشت.

علی رغم پایان داعش در عرصه میدانی و نظامی، مواجهه هر دو جبهه با یکدیگر همچنان در جای خود پابرجاست فقط در زمانی دیگر و جایی دیگر و شاید با نام دیگر. قطعا مواجهه ای سختتر و با حضور بازیگرانی جدید و مصمم تر اتفاق خواهد افتاد. لذا در جنگ آینده منطقه، آنچه تعیین کننده کننده میباشد پیش دستی ایران در داشتن سناریوهای مختلف با راهبردی جدید است که باید قبل از شروع جنگی مجدد توسط ایران کلید بخورد.

آنچه که باید به دور از هیاهوی رسانه ای و هیجانات ملی و ناسیونالیستی مورد توجه قرار بگیرد و سطح بلوغ سیاسی جامعه داخل و همینطور نگاه راهبردی تصمیم گیران و هسته های مقاومت اسلامی را ارتقاء بخشد پرداختن به موضوعات از زاویه ایدئولوژیک می باشد. باید این واقعیت را پذیرفت که آنچه باوعده صادق محقق شد پایان داعش در عرصه میدانی و نظامی بود که در جغرافیایی در عراق و سوریه رخ داد و به پایان رسید ولی آنچه باید آغاز شود و در دستور کار نظام قرار بگیرد، می شود از آن بعنوان تعقیب ریشه ها و زمینههای فکری تفکر و اندیشه داعش نام برد که همچنان ادامه داشته و در منطقه طرفداران بسیاری را با خود به همراه دارد.

داعش و مقاومت اسلامی

نامی که ناگهان در میان مباحث تحلیلگران و مردان دیپلماسی کشورمان و جهان به سرعت و به شکل غیر قابل تصوری بر سر زبان ها افتاد. داعش؛ گروهی تکفیری سلفی که به سرکردگی ابوبکر البغدادی توانست با کمک حامیان خود و رسانه های خبری، نوشتاری و تصویری شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای جهان و بهره گیری حرفه ای از این رسانه ها اسلام واقعی را به اسارت گرفته و با جعل آن به بهانه حکومت اسلامی، تصویری جدید و وارونه از اسلام و جهاد را در مقابل دید جهانیان به تصویر بکشد.

گروهکی که با دلارهای نفتی عربستان سعودی و سلاح های آمریکایی ، اروپایی و پزشکان اسرائیلی در زیر پرچم لااله الا الله مدعی اسلام و جهاد اسلامی بود توانست با بهره گیری و کمک رسانه های جهان تصویر و تعریفی غیر واقعی از مقاومت اسلامی و جهاد را به تمام مردم جهان مخابره و معرفی کند. رسانه هایی که بخش قابل توجه ای از برنامه های خود را در طول شبانه روز به موضوع داعش اختصاص داده بودند وحشتناکترین جنایات بشری که تا آن زمان کمتر دیده شده بود را با نام اسلام به مخاطبین جهانی پمپاژ می کردند و این درحالی بود که با نام اسلام و جهاد هر روز سر اسلام به دار قضاوت رسانههای معاند کشیده می شد.

داعش با حمایت پشتوانه های مختلفی که در پشت نام خود پنهان کرده بود توانست به سرعت بخش های قابل توجه ای از سرزمین های دو کشور اسلامی عراق و سوریه را در مقابل بهت وحیرت مردم جهان به اشغال خود در آورد.

مقاومت؛ واژه ای که سالها شنیده می شد ولی غالبا از زبان تحلیلگران و روزنامه نگاران، در سالهای اخیر بیشتر از هر زمان دیگر شنیده شد و برسرزبان ها افتاد. این بار نه فقط تحلیلگران، سیاستمداران و روزنامه نگاران بلکه تمام اقشار مختلف مردم ازهر طیف و با هرگرایشی از شیعه، سنی، مسیحی، زرتشتی و .... در سراسرکشور و همینطور مردم کشورهای منطقه و جهان با عبارت جبهه محور مقاومت اسلامی بیشتر از هر زمان دیگری آشنا شدند. مجاهدانی که چشم امید آوارگان و به زنجیرکشیدهشدگان تمام ملت های منطقه به آنها دوخته شده بود تا امنیت و آرامش را به منطقه پرآشوب بازگردانند.

تاریخ هیچگاه فراموش نخواد کرد زمانی را که داعش و تمام حامیانش- از آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی گرفته تا رژیم اشغالگر صهیونیستی، عربستان سعودی و برخی از کشورهای مرتجع عربی منطقه- همگی درسرمستی پیروزیها و اشغالگریهای وسیع خود در کشور عراق و سوریه شبانهروز در رسانههای قدرتمند بین المللی از کشتار وحشیانه و آواره کردن انسان های بیگناه تا فروش زنان ودختران در بازارها بدمستی خود را به نام دین واسلام با افتخار به رخ دولتها و ملتهای منطقه میکشیدند ، این جبهه محور مقاومت اسلامی بود که با تعریفی واقعی و صحیح از اسلام وجهاد با قدرت تمام همچون سد مستحکم در مقابل جنایات داعش ایستاد و با اقتدار صفحه جدیدی را در وقایع منطقه رقم زد.

ایران توانست با حضور مستشاری و مجاهدتهای فرماندهانی همچون سردار قاسم سلیمانی بحران را از بغداد تا دمشق مدیریت کند و شعاع بیشتری از میدان عملیات را به دست بگیرد؛ ایران در میدانی که در آن بازیگرانی از تمام نقاط جهان شرکت داشتند، نقش محوری و اصلی را برعهده گرفت. تحولاتی که در این فصل در منطقه رقم خورد قطعا در تاریخ با خطی پررنگ خواهد ماند و ماندگارتر از همه واقعیت ها این خواهد بود که با پایان داعش وعده صادق محقق شد و نهایتاً مقاومت اسلامی بر داعش پیروز شد.

مواجهه سربازان دو تفکر، در جنگ آینده منطقه غرب آسیا

یکی از واقعیت های منطقه غرب آسیا وجود آبشخورهایی همچون عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای بی اراده و غربگرای منطقه می باشد که سالهاست برای اندیشه و تفکر سلفی و تکفیری پناهگاه های امن و ایمنی را بوجود آورده و همین موضوع سبب شده تا هر از چندگاهی این هسته های تهی از اسلام با نام اسلام در پوشش هایی همچون القاعده و داعش و جبهه النصره و... مانند علف های هرزی زمینه آتش افروزی های جدید دشمنان را فقط با یک جرقه در منطقه فراهم کنند و همین امر موجب شده منطقه غرب آسیا در تمام این سالهای طولانی همواره با تنش ها و درگیریهای گوناگون در عرصه های مختلف سیاسی، نظامی و امنیتی به سر ببرد و این موضوع ظرفیت و توان بسیار زیادی را از ایران گرفته و به عبارت دیگر موجب شده تا بخش قابل توجه ای از تمرکز مردان سیاسی و نظامی و امنیتی را در طی این سالها شدیدا به خود مشغول کند .

لذا با تحت تعقیب قرار دادن ریشههای این تفکر درکشورهایی که پایگاه این اندیشه در منطقه هستند و از طرفی با برنامه ریزی های راهبردی جهت روشنگری و تفسیر صحیح از جهاد و همچنین با بهره برداری حرفهای از رسانه های جمعی داخلی و بینالمللی میتوان تا حدودی امیدوار بود که به موازات تحولات میدانی و دیپلماسی، در عرصه فرهنگی نیز جبهه جهاد فرهنگی در این زمینه با محوریت ایران شکل بگیرد تا ضمن بصیرت افزایی سیاسی ، بتوان حمایت و هدایت افکار عمومی را نیز در جهت تقویت جبهه محور مقاومت همراه کرد.

لازم است تا تصمیم گیران و تحلیلگران سیاسی با هوشیاری بالا به این نکته توجه ویژه داشته باشند که پیش از آنکه مسائل سیاسی منطقه شرایط را در عرصه میدانی برای درگیری نظامی فراهم کند، اندیشه و تفکری بنیادی و ریشهدار وجود دارد که سبب تشکیل این دو جبهه در عرصه میدان میشود لذا به نظر می رسد برای برنامه ریزی و مدیریت تحولات نظامی آینده منطقه و مبارزه با دشمنی های پیش رو از طرف بازیگران، پیش شرط اول آن است که ریشه و عقبه های اندیشه و تفکر جبهه مقابل مورد تعقیب، بررسی و تحلیل عمیق تر قرار گرفته و متناسب با آن همزمان در عرصه دیپلماسی و نظامی برنامه های راهبردی در ریل گذاری هایی با آدرس و گرای صحیح در منطقه شکل بگیرد و پیش از آنکه ایران و هسته های مقاومت آن بخواهند بعنوان بازیگران تحولات آینده در میدان منطقه نقش آفرینی کنند باید با سناریوهای مختلف و راهبردی که ایران می نویسد کارگردانی تحولات را به دست بگیرد و نه بازیگری.

با نیم نگاهی به تحولات چند سال گذشته در منطقه غرب آسیا و حضور دیوانگانی همچون بن سلمان سعودی و ترامپ آمریکایی و بنیامین نتانیاهو یهودی صهیونیستی حال بعد از پیروزی جبهه محور مقاومت برداعش و تمام حامیانش این سئوال مطرح می شود که آیا حقیقتا تمام صدها هزار سرباز داعش همگی کشته شدند؟ آیا جمعیت میلیونی از خانواده های داعش و طرفداران اندیشه و تفکر داعش همگی سلاح های خود را برای همیشه بر زمین گذاشته و به یکباره دشمنی را ترک کردند؟ آیا قبایل طرفدار داعش با این جمعیت میلیونی همگی از منطقه غرب آسیا به یکباره به اروپا و آمریکا و غرب مهاجرت کردند و یا اینکه در اطراف مرزهای ما و در بین مردم و شهروندان عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه به حیات خود ادامه می دهند؟ آیا افکار عمومی مردم داخل ایران برای مقابله با تهدیدات مجدد این جمعیت میلیونی که با بهره گیری حرفهای از قدرت رسانه و وارونه جلوه دادن اسلام و اعتقادات افراطی از یک سو و حمایت بازیگران بد مست منطقهای و فرامنطقهای که با دلارهای میلیاردی نفتی، آماده آتشافروزی و شعلهور کردن جهنمی دیگر در منطقه هستند آمادگی پذیرش هزینه های سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی را دارند؟ آیا دستگاه دیپلماسی ایران برنامه ای راهبردی برای مقابله با توطئه جدید دشمنان در منطقه اتخاذ کرده یا قرار است مجددا همچون گذشته در میدانی که دشمنان سناریوی آن را طراحی می کنند باز هم بعنوان یک بازیگر وارد شود و نقش آفرینی کند؟

طرح سئوالاتی از این جنس، سئوال دیگری را بوجود می آورد و آن اینکه اگر چنین جهنمی در پیش باشد آیا حضور و نقش ایران فقط بعنوان یک بازیگر منطقه ای توان خاموش کردن شعله های چنین آتشی که با دلار های آمریکایی و سعودی با طعم نفت شعله ور شده را خواهد داشت؟ لذا به نظر می رسد تصمیم گیران باید سناریوهای جدید و راهبردی در افقی وسیع تر را طراحی و مهندسی کنند و در برنامه های خود پایههای ریلهایی را بکوبند که در آن دیگر ایران نه تنها بعنوان یکی از بازیگران مهم منطقه بلکه بعنوان معمار و کارگردان تحولات پیش روی ایفای نقش کند.

منبع: تسنیم

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

برچسب‌ها:

نظر شما