شناسهٔ خبر: 24130568 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن‌امروز | لینک خبر

نگاهی به کتاب «زندگی زیباست»

از کامران تا مرتضی

صاحب‌خبر - سیف‌الله نجاریان: 25 سال از آسمانی‌ شدنش می‌گذرد؛ 25 سالی که برای بسیاری به‌ سرعت برق و باد گذشته ولی برخی وقتی می‌خواهند از آن روزها یاد کنند، می‌گویند «انگار همین دیروز بود». انگار همین دیروز بود که کامران با رفقایش سوار مینی‌ماینر دیده می‌شد. انگار همین دیروز بود که «فرهاد مهراد» خواننده مشهور اعلامیه حضرت امام را به او رساند و او را از کامران به مرتضی تبدیل کرد. شاید باورمان نشود یک اعلامیه که سخنان یک طلبه در آن نوشته شده، بتواند مسیر زندگی یک نفر را اینچنین عوض کند. البته این از موارد استثنایی نبوده، بلکه موج بسیاری از جوانان سال‌های دهه ۴۰ و ۵۰ با سخنان طلبه‌ای به نام آقای خمینی(ره) زیر و زبر شد. اینجا قصد ندارم از آقا روح‌الله و دم مسیحایی‌اش بنویسم ولی خواستم گفته باشم که سخن از یک مورد نادر نیست. آری! 25 سال از پرواز سید شهیدان اهل قلم به ملکوتی که یاران شهیدش آنجا انتظارش را می‌کشیدند، می‌گذرد و تنها دریغ و آه و حسرت برای ما باقی مانده است. مهندس «سیدمرتضی آوینی» از آنهایی است که شهادتش مایه بیداری بسیاری بود. دوست و دشمن با شهادت سیدمرتضی بیدار شدند. شهادت او را نباید تلنگر نام نهاد، بلکه باید گفت پتک محکمی بود بر سر آنهایی که لاف می‌زدند. دوست و دشمن هم ندارد. شهادتش مانند گفتار متون‌ مستندهای «روایت فتح» تکان‌دهنده بود و هیچ‌کس اعم از دوست و دشمن تصور نمی‌کرد مرتضی شهید شده باشد. خبر واقعی بود. مرتضی آوینی که همه، روایت فتح را با او می‌شناختند، شهید شد. حالا هر کس می‌خواهد او را بشناسد، باید داستان کربلا را بخواند. حالا دیگر مرتضی آوینی توانسته بود «فتح خون» کند و با خونش، این بار دست به «جادو»یی بزند جاودانه! «هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند». این جمله معروف شهید سیدمرتضی آوینی را بارها خوانده و شنیده‌ایم. این جمله می‌خواهد بگوید هرکس می‌خواهد ما را بشناسد، باید در میان اصحاب سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا نشانه‌های ما را بجوید اما امروز با گذشت 25 سال از شهادت سید شهیدان اهل قلم، نه‌تنها داستان عاشورا آنطور که باید روایت نشده، بلکه داستان زندگی آقا مرتضای روایت فتح و گروه جهاد تلویزیون هم بخوبی روایت نشده تا نسلی که آن روزها هنوز به دنیا نیامده بود، بتواند تصویری از شهید آوینی که پیر و مراد بسیاری از اهل فرهنگ است، در ذهن ایجاد کند. در جناح شبه‌روشنفکری برای چهره‌هایی که بسیاری از آنها به گردپای شاگردان سیدمرتضی آوینی هم نمی‌رسند، چنان سروصدایی می‌کنند که شخص بیرون از گود، گمان می‌کند درباره یکی از اولیای الهی سخن گفته می‌شود(!) در این‌سو اما بعد از ربع قرن از شهادت سیدمرتضی آوینی یک کار جامع تاریخی از او در دسترس نیست و تنها منبع شناخت این شهید بزرگ، دست‌نوشته‌ها و مکتوبات او است. با این حال کتاب «زندگی زیباست» به نوعی تاریخ شفاهی زندگی شهید سیدمرتضی آوینی است که به همت «سیدعباس سیدابراهیمی» گردآوری و از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است؛ کتابی که حاصل مصاحبه‌هایی با خانواده، دوستان و همراهان شهید آوینی است که جمع‌آوری شده و به صورت یک روایت خطی از زندگی سیدمرتضی آوینی، تدوین شده است. این کتاب در بیابان نبودن آثار شناختنامه‌ای پیرامون شخصیت و اندیشه‌های شهید سیدمرتضی آوینی، اثری است که می‌تواند تصویری نسبتاً واضح از این شهید را در ذهن خواننده بویژه خواننده‌ای که تصویری از این‌شهید در ذهن ندارد، ایجاد کند و از این حیث باید مؤلف و ناشر کتاب «زندگی زیباست» را ستایش کرد که همت کرده و دست به انتشار این کتاب زده است. از آنجا که این اثر به صورت داستانی و خطی روایت می‌شود، خواننده تکلیف خود را با فضای کتاب می‌داند و براحتی می‌تواند روایت‌ها را که در پاره‌ای از نقاط، دچار افتادگی می‌شوند دنبال کند. این افتادگی‌ها آنقدر نیست که خواننده خط سیر را از دست بدهد، زیرا ناگزیر است. وقتی پس از ربع قرن سراغ شخصیتی برویم و بخواهیم از دوران کودکی و جوانی او را معرفی کنیم، طبیعی است در بخش‌هایی اطلاعات کافی نداشته باشیم. از این‌حیث این مسأله به عنوان یک نقطه‌ضعف تلقی نمی‌شود و با توجه به اینکه از نظر زمانی فاصله داریم، این اتفاقات از روی ناچاری بوده است. تصاویری که روایت‌های این کتاب در خواننده ایجاد می‌کند، سبب می‌شود خواننده نسبت به روحیات و خصوصیات اخلاقی شهید آوینی شناخت نسبی پیدا کند. این موضوع خواننده را یاری می‌کند تا شناخت انتزاعی نسبت به شخصیت سید شهیدان اهل قلم نداشته باشد و مبتنی بر روایت‌هایی عینی، او را بشناسد: «مرتضی به‌شان گفته بود برای آشنایی با سینما، اول باید فلسفه و عرفان بدانید و به خاطر همین هم از «اسرار الصلوه» که یکی از کتاب‌های عرفانی حضرت امام است، شروع کرده‌اند...». این خاطره نشان می‌دهد جایگاه نظرات و آرای حضرت امام خمینی(ره) در نگاه هنری و سینمایی این شهید والامقام که رهبر حکیم انقلاب به او لقب سید شهیدان اهل قلم دادند، تا چه میزان بالاست. این کتاب تا حدودی بار فقر آثار متفاوت با محوریت شخصیت شهید آوینی را به دوش می‌کشد اما دلیل نمی‌شود که از تولید آثار دیگر کوتاهی کنیم و نسبت به تولید محتوا و شناساندن شهیدآوینی به نسل‌های جوان، بی‌تفاوت باشیم. در حالی که اگر کمی دقت کنیم، در جناح شبه‌روشنفکری، سالانه برای برخی چهره‌ها دست به انتشار کتاب می‌زنند تا به این واسطه یاد و نام آنها را همواره در میان مخاطبان زنده نگاه دارند اما در این‌سو و در میان جناح انقلابی چنین اتفاقی روی نمی‌دهد و می‌بینم پس از گذشت 25 سال از شهادت شهید آوینی، با ذره‌بین باید در جست‌وجوی اثری باشیم که معرف شخصیت این شهید والامقام باشد. بر کسی پوشیده نیست حقی که سیدمرتضی آوینی بر گردن هنر و فرهنگ انقلاب دارد، بسیار بیشتر و بزرگ‌تر از آن چیزی است که امروز در عرصه معرفی او صورت گرفته است. او برای تعابیری که استفاده می‌کرد، کاملاً تعریف داشت. هرگاه سخن از روشنفکران می‌شد، دقیقاً مشخص بود کدام گروه از جامعه فرهنگی را مدنظر دارد و به همین خاطر وقتی مطلبی را در سرمقاله یا در صفحات مجله می‌نوشت، به‌طور واضح جهتگیری آن روشن بود و مخاطب اصلی نیز مقصود سخن آقامرتضی را دریافت می‌کرد: «دومین ماه رمضان سوره مرتضی است؛ روی شماره این ماه زده‌اند دور دوم، شماره اول... باز هم مرتضی مطلب‌باران کرده است و البته نویسندگان سوره بیشتر از قبل شده‌اند و اداره نشریه راحت‌تر شده، سرمقاله و بعد هم مطلبی در تعریض به مصاحبه‌ای که کیهان فرهنگی از «تقی مدرسی» نویسنده آمریکانشین چاپ کرده است. در جایی از آن مدرسی اشاره به کتاب آیات شیطانی «سلمان رشدی» می‌کند و می‌گوید به نظرم باید برخوردهای لیبرال‌تری با یک کتاب نه چندان قوی انجام می‌شد! مرتضی هم حسابی از خجالت کیهان و تقی مدرسی درآمده و از حکم تاریخی و کوبنده امام دفاع کرده است و در آخر، مقاله‌اش را با این جمله ختم کرده است: وای بر ما اگر اجازه دهیم روشنفکران وارث انقلاب شوند...». کتاب «زندگی زیباست» در صدد معرفی و ترسیم خطوطی از چهره دوست‌داشتنی شهید سیدمرتضی آوینی است که در کنار آن، روحیات شخصی و اندیشه‌ای این شهید را نیز برای خواننده نمایان می‌کند و همین سبب می‌شود تحلیل به واقعیت نزدیک‌تری از این شهید در ذهن مخاطب تشکیل شود. حتی باید گفت نویسنده این کتاب درصدد ترسیم چهره‌ای نورانی از یک شهید نیست، بلکه تصویری واقع‌گرا و به تعبیری شاید خاکستری از شخصیت سیدمرتضی آوینی به خواننده نشان می‌دهد که باورپذیری آن برای مخاطب راحت‌تر است و می‌تواند با «مرتضی» حس نزدیکی داشته باشد.

نظر شما