شناسهٔ خبر: 24097372 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

تربیت از منظر متون اسلامی و علم روان شناسی

قبل از درس تربیت، درس پدر و مادری نیاز است

جوان آنلاين

روش عاقلانه و حكيمانه پدر و مادر در پرورش فرزندان پايه و اساس سعادت و خوشبختی آنان است.

صاحب‌خبر -
دكتر فاطمه منفرد پويا*

روش عاقلانه و حكيمانه پدر و مادر در پرورش فرزندان پايه و اساس سعادت و خوشبختی آنان است. ستم گری پدر و مادر و سخت‌ گيری های بی ‌حساب برخلاف شرع و عقل است و نتايج شوم آن سوء تربيت فرزندان است. حضرت رسول می ‌فرمايند: در خانواده ‌ای كه اساس پرورش بر پايه تعالی روان و عشق به كمال استوار است، در خانواده‌ ای كه هدف تربيت، ايجاد شايستگی و صلاحيت در كودكان است، تنبيه و تهديد وسيله مناسبی نخواهد بود و پدری كه با فرزندان خود به زبان مجازات و تهديد سخن بگويد و از راه وحشت و ترس انان را به اطاعت كوركورانه خويش وا دارد، هرگز عشق به تعالی و ترقی را در نهاد كودكان نخواهد يافت. اساسا در چنين خانواده‌ ای كودكان موقعيت خود را درك نكرده و به شخصيت خود توجهی نمی ‌كنند. زيرا پدر با آنها درباره خودشان سخنی نگفته و ارزش آنها را به حساب نياورده است.
او تنها با فرزندان خود از قدرت زور سخن گفته است. برای داشتن كودك سالم نخست بايد محيط منزل را سالم ساخت و پدر يا مادر را درس پدری و مادری آموخت تا بتوانند كودك سالم و فاقد عقده روانی تربيت كنند. متاسفانه بعضی از پدران و مادران بر اثر بی‌ اطلاعی از فن تربيت، سخنان ملامت آميز خود را تكرار کرده و به قصد اصلاح كودكان و نوجوانان خود پيوسته آنان را مورد توهين و اهانت خويش قرار می ‌دهند، غافل از آن كه تكرار ملامت، اثر معكوس دارد. كودك و نوجوان را در اعمال ناپسند خود جريتر می كند و آنان را به لجاجت وا می ‌دارد.
حضرت علي (ع) می ‌فرمايند: زياده روی در ملامت و سرزنش آتش لجاجت را مشتعل می كند. می ‌بينيم امام حسن مجتبي (ع) وقتی می ‌خواهد فرزندان و برادر زادگان خود را ترغيب به تحصيل علم كند، خطاب به آنان می گويد: شما امروز كودكان اجتماع هستيد و اميد می ‌رود در آينده بزرگان اجتماع باشيد. پس در كسب علم دانش بكوشيد.
آن حضرت از طريق تشويق و شخصيت دادن به كودك، انگيزه تحصيل علم را در آنها زنده می ‌كند و اين يكی از راه های استفاده از عواطف و احساسات كودك است. هر انسانی بنا به اصل فطرت دارای غريزه حب ذات است و چه بهتر كه به جای تنبيه و آزار بدنی، با تحريك اين غريزه و تشويق و دل گرمی دادن كودكان به آينده درخشان و ترقی و تعالی اجتماعی، آنان را به انجام وظيفه وادار کنیم.
در علم روان شناسی تنبيه روشی نادرست تلقی می ‌شود زيرا تنبيه می ‌تواند اعتيادآور باشد. در زمان تنبيه مغز براي آرام سازي مورفين و اندروفين ترشح می ‌كند كه اين دو ماده اعتياد آور هستند. بنابراين كودكی كه تنبيه می ‌شود در طی زمان ديگر ناراحت نشده و حتی خواهان تنبيه نیزمی ‌شود.
حضرت علی (ع) می ‌فرمايند: پندپذيری انسان عاقل توسط ادب و تربيت است. این چهار پايان و حيوانات هستند كه تنها با تنبيه تربيت می ‌شوند.
مراحل تربيت در متون اسلامی با مراحل تربيت در روان شناسيی علمی منطبق هستند. رسول اكرم می ‌فرمايند: فرزند هفت سال اول آقا است و هفت سال دوم فرمانبر. هفت سال سوم نیز وزير و مشاور پدر و مادر به حساب می ‌آيد. در هفت سال اول بايد آزاد باشد كه بازی كند، بايد عواطف و احساسات صحيح او را رشد داد و با رفتار خوب و گفتار پسنديده او را پرورش داد و بدون توقع اطاعت از او، بايد سعی كرد كه با عمل و گفتار صحيح از حس تقليدش بهره گرفت. 
در هفت سال دوم كم كم زشت و زيباها را به او فهماند و در تأديب او كوشش كرد و او را به ارزش ها و دوری از زشتی ها رهنمون ساخت. در هفت سال سوم بايد با او به منزله یک مشاور رفتار كرد. ديگر به طور آمرانه با او برخورد نشود و او را چون عضو بزرگ خانواده ملاحظه كرد و چون ديگران، او را در تصميم گيری ها دخالت داد و به عبارت ديگر، رای و نظری برای او در خانواده منظور شود. در روايت ديگر از امام صادق (ع) آمده است كه: فرزند خود را تا هفت سال رها كن تا بازی كند و هفت سال دوم به تأديب او بپرداز و هفت سال بعد هم تحت مراقبتش بدار.
در علم روان شناسی هم آمده است که كودك در سن زير هفت سال هنوز بايدها و نبايدها را نمی ‌فهمد و اگر ما مرتباً به كودك امر و نهی كنيم ياد گيری طوطی وار انجام می ‌شود. حتی پياژه، روان شناس نیز معتقد است که سن 2 تا 4 سال، سن خود محوريت كودك است در اين سن كودك خود را در مركز عالم تصور می ‌كند و تمام حرف های خود را با من و مال من شروع و تمام می ‌كند. اگر والدين برای او ارزش قائل شوند كودك لجباز نخواهد شد. كودك در اين سن دوست دارد مادر دائماً به او توجه كند و هنگام ترس، خستگی و بی حوصلگی به آغوش مادر پناه ببرد.
بنابراين مادر و پدر و به ویژه مادر بهترين پناهگاه ايمن برای كودك است. در اين سن كودك حرف هایی می ‌زند كه باعث ناراحتی و رنجش ديگران می شود و رفتار و گفتار كودك باعث می شود والدين در مورد او راه اغراق را پيش بگيرند. كودك كتك می ‌زند. لگد می ‌زند و خراب كاری می ‌كند، خنده‌ها و عصبانيت‌ های نابجا دارد.
تنبيه در اين سن هيچ فايده ‌ای ندارد به غير از اين كه كودك را لجباز و لجبازتر می ‌كند. تنها راه كار مقابله ‌ای، انحراف ذهن كودك و بی ‌توجهی به رفتارهای زشت كودك و پاداش به رفتار های خوب او است. به اين صورت كه تمام وسايل خطرناك از دسترس كودك دور باشد كه بكن، نكن‌ ها كمتر شود و زمانی كه كودك مشغول رفتارهای زشت است ذهن او را به وسيله چيزی و حتی دور كردن از محيط منحرف سازيم و زمانی كه جيغ ‌ها و گريه‌ های خود را برای به دست آوردن چيزی افزايش می ‌دهد، با بی ‌توجهی به او بفهمانيم كه گريه و جيغ فايده ‌ای ندارد. زيرا اگر بخواهيم تمام خواسته‌ های كودك را بی چون و چرا فراهم كنيم، شخصيت خود شيفته را در او رشد می ‌دهيم كه هيچ محدوديتی را نمی ‌پذيرد و هميشه از تمام دنيا طلبكار است.
از امام باقر(ع) نقل شده كه بدترين پدران كسانی هستند كه در محبت به فرزندان خود از حد تجاوز می ‌كنند. بنابراين در تربيت كودك نبايد راه افراط و تفريط را پيشه كنيم.
چهار نوع سبك فرزند پروری شامل خانواده‌ های سهل گير و سخت گير و مقتدر و خانواده طرد كننده داريم كه سبك سهل گير كودكانی بی تعهد و بی ‌مسئوليت، لوس، گستاخ و سركش و دارای خلق و خوی بی ثبات، بی نظم و بی هدف و اغلب افسرده هستند که با كوچك ترين ناملايمتی به آسيب‌ های اجتماعی و روانی سوق داده می شوند.
خانواده سخت ‌گير كه معمولا يك والد بر والد ديگر تسلط دارد و حس صميمت و دوستی و همكاری وجود ندارد و در تمام مدت بحث و جدل در اين خانواده‌ ها وجود دارد و حتی پرخاشگری انفعالی وجود دارد. معمولاً يكی فرمان می‌ دهد و ديگران بايد اطاعت كنند و روابط عاطفی بسيار ضعيف است و كودكان اين خانواده‌ ها از كمبود عزت نفس و اعتماد به نفس برخوردارند و هميشه حس حقارت را با خود يدك کشیده و ترسو و كم جرأت هستند.
در خانواده‌ های طرد كننده هم كودكان مورد غفلت قرار می گيرند و اعضای خانواده از امور یکدیگر بی ‌خبرند. فرزندان اين خانواده ‌ها هم بی توجه و بی ‌مسئوليت بوده و دچار رفتار متعارض و نامتعادل و پرخاشگر هستند و در اغلب موارد شغل های خلاف قانون و نامناسب دارند. اما در خانواده مقتدر نوعی پيوستگی وجود دارد و ارتباط كلامی و عاطفی مناسب حاكم است.
آنها فرزندان خود را به استقلال و مسئوليت پذيری، همكاری و حمايت تشويق می ‌كنند. شخصيت كودك مورد احترام بوده و رفتارهای ناشايست او مورد نكوهش قرار می گيرد. فرزندان اين خانواده‌ ها با عزت نفس و اعتماد به نفس، خلاق و دارای خلق آرام بوده و این گونه پرورش می ‌يابند. در تربيت كودكان بايد عوامل ديگری را نیز در نظر گرفت. نباید تربيت را تك بعدی دانست. باید شرايط محيطی كه كودك در آن زندگی می ‌كند را هم در نظر گرفت. مثلا زمانی كه كودك ما جيغ می ‌زند، توجه كنيم آيا خسته است؟ آيا درد جسمانی يا عاطفی دارد و بسياری از شرايط دیگری كه كودك در آن قرار دارد. نباید بلافاصله با كوچك ترين عمل كودك، ما عكس العمل شديد و يا بی توجهی نشان دهيم. شايد شرايط ايمن و راحتی برای كودك نيست.
كودك از مهد كودك به خانه آمده و حالا آغوشی مادر را می ‌خواهد كه تمام خستگی ‌های جسمانی و عاطفی را برطرف كند اما مادر با بی مهری و بی ‌توجهی با او برخورد می ‌كند، در اين زمان كودك برای جلب توجه ممكن است دست به رفتارهای عجيب و غريب بزند.
چرا که تمام انسان ها در تمام سنين خواهان توجه و محبت و نوازش هستند كه به آن توجه مثبت يا نوازش گرم گفته می شود. در تربيت كودك خود راه اعتدال را پيشه كنيم، رفتار نامناسب پدر و مادر، دور بودن بيش از اندازه پدر و مادر از فرزندان، بی از حد نگرانی نشان دادن در مورد كودكان و يا كمك بيش از اندازه به كودك به كودك ما آسيب می ‌زند. والدين بايد براي تربيت هر چه بهتر فرزندان خود به يكديگر احترام بگذارند و در حضور فرزندان نسبت به يكديگر نق نزنيد و گلايه نكنيد. بسياري از والدين بيش از اندازه به فرزندان خود مي چسبند و بعد به شرايطي مي رسند كه كار از كار گذشته است. فرزندان خود را با نخ به خود گره نزنيد. بگذاريد از شما فاصله بگيرند و كارهاي مختلفي را انجام دهند. بگذاريد درباره كارهايي كه مي خواهند در زندگي اشان انجام دهند، تصميم بگيرند، اما توجه داشته باشيد كه نگذاريد اين فاصله بسيار زياد شود. هر شغلي كه داريد و حرفه شما هر چه كه هست، بي جهت فرزندان خود زير فشار نگذاريد تا حرفه شما را دنبال كنند، ممكن است فرزندان شما به اين كارها كمترين علاقه اي نداشته باشند.
گاهی آرزوها و اظهارات ما بيش از توان كودك است. در نتيجه كودك ما در تمام مدت خود را ناشايست و گناه كار می ‌داند. بايد از كودك خود در حد توانش انتظار داشته باشيم تا احساس بی كفايتی را در او به وجود نياوريم. مادری كه از همسر خود نوازش و توجه و صحبت را دیده و حس کند می ‌تواند عشق و محبت را بی ‌قيد و شرط به فرزندش بدهد و تربيت آن كودك بدون تمديد و تحقير و تكذيب و تنبيه است. پس پدران و مادراني باشيم كه فرزندان ما از نوازش ‌های گرم ما برخوردار باشند. والدين بايد از همان دوران كودكي براي فرزندان خود كتاب و مجله بخوانند و اين باور را داشته باشند كه فرزندانشان از اين خواندن بهره مي گيرند. با اين كار ديري نمي گذرد كه فرزندان شما، خود شروع به خواندن خواهند كرد. بنابراين سعي كنيد براي فرزندان خود كتاب هاي جالب تدارك ببينيد. درباره آنچه مي خوانيد با آنها صحبت كنيد و با آنها درباره جنبه هاي مثبت و منفي آنچه مي خوانيد حرف بزنيد. خواندن كتاب هاي خوب هميشه مقرون به صرفه است. اين عادت را در فرزندان خود ايجاد كنيد. اشتباهات بهترين دوستان انسان هستند. فرزندان خود را از شر منفي ها دور نگه داريد. دقيق و نورآور باشيد اما كاري را كه فرزندان شما بايد بكنند به آنها ديكته نكنيد. برخي از اشتباهات آنها را ناديده بگيريد و بگذاريد آنها از اشتباهات خود درس بگيرند. كمي دست از كار بكشيد و فرصتي را صرف فرزندان خود كنيد. فرزندان شما اين از خودگذشتگي شما را مي بينند و آن را هرگز فراموش نمي كنند. هر چه بيشتر به فرزندان خود برسيد، از ناحيه آنها رضايت خاطر بيشتري پيدا مي كنيد. تنها خرج آنها را به دوش كشيدن كافي نيست. والدين بايد با فرزند خود و به خاطر او، وقتي را به اتفاق بگذارنند. به اتفاق بازي كنند. برايش كتاب بخوانند. در انجام تكاليف مدرسه به او كمك كنند. از او درباره دوستانش بپرسند. زياد حرف نزنند و گوش شنوا باشند تا دريچه هاي دل فرزند به روي شما گشوده شود.

*روانشناس و استاد دانشگاه

نظر شما