شناسهٔ خبر: 23815582 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

نگاهی به نمایشگاه آثار «تونی کِرگ» در موزه هنرهای معاصر تهران

ثابت های متحرّک

مریم نظری

صاحب‌خبر -
 

مجسمه های بزرگ و خیلی بزرگ هیجان انگیزی که گاه در میانشان به مجسمه های کوچکتر هم برمی خوریم. اغلب این مجسمه ها انتزاعی اند و از فرمی آشنا تبعیت نمی کنند، اما با تمامی اینها آشنا به نظرمی آیند. انتزاع ، حاکم بر کلیت فضای نمایشگاه است اما اینطورنیست که با آثار فیگوراتیو و البته ازنوع خاص آن روبرو نشویم. اینها می تواند تعریفی کلی از نمایشگاه آثار«تونی کِرگ» (Tony Cragg)؛ هنرمند پُرکار انگلیسی- آلمانی در موزه هنرهای معاصر تهران باشد که با عنوان «ریشه ها و سنگ ها» (ROOTS & STONES) از ۲ آبان تا ۲۲ دی ۱۳۹۶ به نمایش عمومی درآمده بود.
در این نمایشگاه با مجسمه هایی مواجه بودیم که در عین حالی که معادل فرم و شکل آنها را عیناً در طبیعت و دنیای اطرافمان نمی یافتیم،اما با آنها به هیچ عنوان بیگانه هم نبودیم. مجسمه هایی با فرم های ذهنی و انتزاعی، با پیچش ها و حرکت های رشد یابنده و خزنده، فرم هایی در حال استحاله ، دگردیسی و از شکلی به شکلی دیگر شدن ، همچون هیولایی در حال پدید آمدن و شکل گرفتن که گویی با اراده خالق اثر این فرایند گونه به گونه شدگی در لحظه متوقف شده باشد. همان لحظه ای که ما به عنوان بیننده اثردر نمایشگاه شاهد آنیم.
اما چگونه است که در این دست از آثار «کرگ» با اینکه معادل آنها را در دنیای اطرافمان نمی بینیم، اما اینگونه برایمان آشنایند؟ به نظر می رسد آنچه که در این آثار آشنا می نماید، فرم ها ، بافت ها و نوع حرکت هایی است که «تونی کرگ» از طبیعت و اقلام و جزئیات آن، الهام و به عاریت گرفته است و نمونه های آن را در میان گیاهان، نرم تنان، صخره ها و لایه های زمین، بخش هایی از بدن ، فرم امعاء و احشاء موجودات زنده و همینطور در شکل هایی از موجودات میکروسکوپی به وفور می توان دید.«کرگ» با ترکیبی خلاقانه ازمجموعه اینها به مجسمه هایی رسیده است که در نمایشگاه«ریشه ها و سنگ ها» مقابل ما قرار گرفته اند. دراین سری از آثار تونی کرگ، بخشی از آثار به برش هایی از طبیعت بسیار نزدیکترند؛ مانند لایه هایی که صخره وار و به طورنامنظم روی یکدیگر سوار شده و بالا آمده اند یا فرم های پف دار، خامه مانند و خمیری شکل و همینطور مجسمه های
شاخه دار و دارای زوائد که رشدکننده هم به نظر می رسند.
اما تعدادی دیگر ، با وجود به کار رفتن فرم های نرم و منحنی در آنها و داشتن پیچش ها و خمش ها اما به خاطر نظم و دقت خاص هندسی که آگاهانه از سوی هنرمند بر آنها اعمال شده است، به مانند آثاری «نیمه جاندار- نیمه صنعت زده» یا «نیمه طبیعی- نیمه مکانیکی» به نظر می آیند . گوئی کرگ با ساخت آنها می خواهد بر درستی این نکته صحه گذارد که طبیعت، الگوی عین به عین وی در ساخت آثارش نیست و فقط زمینه ای برای برداشت های او و همراه کردن خلاقیت های هنرمندانه اش در این برداشت هاست. در بعضی از این آثار، گاه بار احاطه صنعت به قدری سنگین می شود که اثر به قطعه مکانیکی جدا افتاده از دستگاهی عریض و طویل شباهت بسیار پیدا می کند.کرگ همچنین در این نمایشگاه، چند اثرچیدمانی ساخته شده با ضایعات و پسماندها را به نمایش گذاشته بود تا با این روش علاوه بر ارائه اثری هنری، نسبت به مصرف گرایی افسارگسیخته جوامع بشری نیز هشداری داده باشد.«جمعیت» عنوان اثری است که به روی یکی از دیوارهای طویل موزه چیدمان شده بود. این اثر جمعیتی از آدمها را که با استفاده از ضایعات و ظروف پلاستیکی در رنگ ها و اندازه های مختلف چیدمان شده بود،نشان می داد. همان آدمهایی که از سرمصرف گرایی سبب انباشت ضایعاتی اینچنین شده اند!
اثر دیگر«کلیسا» نام داشت که وی با استفاده ازچیدن ضایعات و قطعات فلزی و مدوّر مکانیکی روی هم، چند مناره بلند و کشیده مخروطی شکلی را که یادآورشیوه معماری «گوتیک» کلیساهاست ، در کناریکدیگربنا کرده بود.کرگ شاید با این تدبیر می خواسته تأکیدی داشته باشد به دنیای صنعتی و ماشینی امروز که انسان را به تسخیر خود درآورده است. همچون دوره خدامحور سبک گوتیک که سعی می کرد با استفاده از تمامی جزئیات، توجه انسان را به سوی خدا معطوف و رهنمون کند.
اما چیدمان سوم در همین راستا،«منظره فرسایش یافته»است که این هنرمند با استفاده از انواع بطری ها و ظروف و گلدان های شیشه ای مات، چیدمانی تندیس گونه از بخشی از مواد مصرفی و کنار گذاشته آدمی را به نمایش درآورده بود. این اثر،همچون بنای یادبودی بود در مذمّت رفتار مصرفگرای انسان امروز که از سر تنوع خواهی و تمایل به مصرف گرایی
بی رویه،لوازم،ظروف و اسباب نو و به روزتر را با سرعتی باورنکردنی جایگزین قدیمی هایی می کند که هنوز جا دارند بهره کافی از آنها برده شود.دسته ای دیگر از آثار تونی کرگ در این نمایشگاه را آثاری «مرتعش» می نامم؛چون این دست آثار به گونه ای ساخته شده اند که گویی در حال ارتعاش و لرزشی مدام هستند.
ارتعاشی که ما به عنوان مخاطبان این آثار، درهر لحظه منتظر انفجار، فرو ریختن یا دگرگون شدن و از شکلی به شکلی دیگر درآمدن آنها هستیم. در بعضی از این مجسمه های مرتعش است که گاه به فرم های فیگوراتیو آشنا همچون نیم چهره هایی از انسان برمی خوریم.
نیم رخ هایی که گویی ناشی از وهم و خیالی لحظه ای و گذرا پدیدار شده اند و هر لحظه احتمال از بین رفتن و محو شدنشان می رود.
با در نظر گرفتن این نکته که نمایشگاه«ریشه ها و سنگ ها» یکی از کامل ترین نمایشگاه های آثارتونی کرگ است، به جرأت می توان گفت که بارزترین ویژگی غالب آثار کرگ، حرکت است. حرکتی که یا به صورت پیش رونده ، رشد یابنده و خزنده در آثار نمایان است و یا ارتعاش گونه و به صورت جریانی محو شونده و از بین رونده به منصه ظهور درآمده است. ویژگی«حرکت» را حتی در آثار به ظاهر ثابت و استوار او نیز می بینیم. در مجسمه ای بزرگ با عنوان«ما» که حجمی بیضوی شکل از جنس برنز است، حرکت در نقش برجسته سرانسانی پدیدار شده است که سرتاسر این حجم بیضوی را فراگرفته اند. در این اثر که مراحل کامل شدن مکرر سر یک مرد، از روبرو تا به پشت سرآن، به صورت نقش برجسته به روی حجم بیضوی شکل نشان داده شده،«حرکت» در نقش برجسته ها شکل گرفته است؛ به طوری که حتی مخاطب اثر نیز وادار می شود تا برای مشاهده مراحل تکمیل کننده این نقش برجسته ها همراه با دیدن بخش های مختلف و مکرر سرانسان، به دور این حجم بیضوی بچرخد و حرکتی همگام با تکمیل نقش برجسته ها داشته باشد.
عنصر «حرکت» را همچنین در چیدمان های به ظاهر ثابت و ایستای «جمعیت»،«کلیسا» و «منظره فرسایش یافته» که پیش از این به آنها اشاره شد نیز به خوبی می توان دید. در اثر «جمعیت» ، ریتم رنگ ها و همینطور اندازه های مختلف پلاستیک های به کار رفته در اثر، جنبشی افقی را دراین چیدمان به وجود آورده و در دو اثر«کلیسا» و «منظره فرسایش یافته» نیز شکل چیدمان عناصر تشکیل دهنده این دو اثر، حرکت و کشیدگی از پائین به بالا را ایجاد کرده است. بخشی از آثار تونی کرگ در این نمایشگاه را طرح ها و نقاشی های روی کاغذ تشکیل می داد و چه شباهت عجیبی میان این طرح- نقاشی ها با آثار حجمی او وجود دارد.
هر ویژگی که در مجسمه های این هنرمند دسته بندی کرده ایم را با همان دقت در طرح- نقاشی های او نیز می بینیم. حرکت های خزنده و رشد یابنده، ایجاد بافت ها و نقوشی که به همه جای طرح های او سرک کشیده اند و کمتر جای خالی ای را بی نصیب گذاشته اند.
او با ایجاد بافت های مختلف در طرح هایش،سطوح و فرم های حجم دار را در این طرح ها به وجود آورده است و با این کارماهیتی سه بعدی به آنها بخشده؛ همانگونه که در مجسمه هایش نیز برای اینکه جنس
فرم هایش را بهتر به ما معرفی کند، به ایجاد بافت های مختلف روی اغلب آنها اصرار کرده است.
این بافت ها گاه با ساخت لایه هایی روی یکدیگر پدید
آمده اند و گاهی نیز با ساخت این مجسمه ها با مواد مختلف ، ماهیتی تابع ماده ساخت را به خود گرفته اند و در جایی که هیچک از این دو به کار نرفته ، هنرمند خود دست به کار شده و به ایجاد بافت به روی پوسته آثارش همت گمارده است.
آثار تونی کرگ، آثاری منحصر به خود این هنرمند است. تمامی آثار او با وجود تفاوت های ظاهری که با یکدیگر دارند، اما دیدگاه شخصی این هنرمند را با خود یدک می کشند و همین دیدگاه است که در فرم و ویژگی های این آثار شباهت های غیر قابل انکاری را پدید آورده است.
«کرگ» با آثار خود نشان داده که از توانایی ، هوشمندی و خلاقیت بسیاری در عیان کردن و به تجسم در آوردن هرآنچه که در ذهن و فکرش می گذرد، برخوردار است.

code

نظر شما